طلیعه سخن
بی شک بلایای طبیعی در زندگی جوامع بشری ، منجر به کاهش موجودی سرمایه انسانی، اجتماعی و فیزیکی می شود؛ لذا ضرورت مقابله با اینگونه حوادث طبیعی، اجتناب ناپذیر است، در این میان نقش کمک های مردمی در کاهش خسارات وقایعی هم چون سیل و زلزله انکار ناپذیر است.
ایران اسلامی طی دو ماه گذشته شاهد وقوع سیلاب های مخرب و سهمگین و مشکلات ناشی از آن بوده است؛ لیکن موج حماسه آفرینی مردم در مقابله با سیل و همدلی و همراهی خالصانه با سیل زدگان ، نظر همه را به خود جلب کرده است.
اهمیت این مسأله وقتی آشکار می شود که بدانیم ملت ایران در طول سال های اخیر به ویژه طی یک سال گذشته به علت سوء مدیریت و رویکردهای غرب گرایانۀ دولت و ناکامی برجام؛ و نیز عدم تحقق وعده های اقتصادی دولت، سایۀ سنگین بحران معیشتی و اقتصادی را بر سر خود احساس کرده است.
لیکن وجود این مشکلات نیز نتوانست خللی در ارادۀ آهنین ملت ایران در حمایت از سیل زدگان وارد کند، بلکه مردم با خلق حماسه عظیم خدمت به مردم سیل زده ، یک فاجعۀ ملی را به وحدت و همگرایی ملی تبدیل کردند لذا ضرورت رفتار شناسی اجتماعی مردم در مدیریت بحران سیل می تواند گوشه ای از ظرفیت های کمک های مردمی در برون رفت از چالش ها را ترسیم نماید.
گفتنی است ملت ایران در طول تاریخ کهن خود، بر استقلال و عزت نفس بر مبنای اتکاء به توانمندی های بومی ، بدون چشم داشت از کمک های خارجی تأکید ورزیده اند ؛ هم چنین به علت بهره گیری از ساختار اصیل و ریشه ای خانواده ؛ امنیت و آرامش برای آنان از اهمیت بالایی برخوردار است لذا همیشه مردم در مدیریت بحران ها در وسط میدان قرار داشته اند .
این دستاورد عظیم مردمی در حالی است که غرب گرایی دولت بلای جان مردم شده است و تأکید دولت بر برخی اقدامات تبلیغاتی و تشریفاتی، جایگزین اهتمام به محیط زیست و ترمیم زیر ساخت های کشور شده است به نحوی که به اعتراف کارشناسان یکی از عوامل اصلی سیل اخیر، عدم لایروبی رودخانهها و عدم مقابله با ساخت و ساز های بی رویه در کنار بستر مسیل ها است.
چرا که در قاموس فکری و مدیریتی دولت، مسألۀ محیط زیست و مقابله با خشکسالی و ترمیم زیر ساخت های کشاورزی و حمایت از توده های محروم و نیازمند جامعه جایی ندارد بلکه مدل توسعه دولت بر مبنای فرمالیسم و تمرکز گرایی و ایجاد تشکیلات عریض و طویل صرفاً در پایتخت ایران برای مدار حمایت از طبقه اشراف منحصر شده است.
در کنار غرب گرایی دولت و غفلت از دغدغه های زیست محیطی مردم؛ لیکن این نیروهای مردمی هستند که به مثابۀ حضور بی بدیل جهادی خود در قالب بسیج مردمی در جنگ تحمیلی ، این بار جنگ نفسگیر با سیل آمده اند و اینچنین رسالت و مسئولیت خود را به نحو احسن انجام داده و فاجعه ای مرگبار را به حماسه ای ملی تبدیل کردند.
در این بین نقش نهادهای نظامی هم چون سپاه ستودنی است چرا که به مثابۀ یک نیروی اجتماعی عمل نمود و با بازگشت به اصل خویش یعنی خدمت رسانی با روحیۀ بسیجی و جهادی، در عمل به تقویت همبستگی اجتماعی دامن زد.
تحقق این مهم و نیز نقش آفرینی روحانیت به عنوان نیروی موثر اجتماعی در عرصه های مختلف مدیریت بحران، یادآور نقش آفرینی طلاب و روحانیون در جنگ تحمیلی است، لذا جنگ روانی دشمنان به ویژه آمریکا با خدمت رسانی سپاه و طلاب و دانشجویان بسیجی به شدت به قهقرا رفته است و همگان شاهدیم سپاه به محبوب ترین نهاد اجتماعی در کشور تبدیل شده است.
بر این اساس برای برون رفت از چالش های اقتصادی نیز به جای غرب گرایی و اعتماد به نسخه های فریب کارانۀ بانک جهانی باید به توانمندی های مردمی تکیه کرد چرا که میوۀ تلخ وابستگی به غرب ، فروپاشی اجتماعی است حال آنکه مردم گرایی از فروپاشی اجتماعی پیشگیری کرده و در عمل همبستگی اجتماعی و تقویت حفظ نظام را فراهم می کند.
بنابراین اهتمام متولیان فرهنگی کشور به ویژه رسانۀ ملی در ترویج فرهنگ مردمی در مدیریت بحران ها و تحقق سازندگی صحیح بر مدار استفاده از ظرفیت های بسیج مردمی در مقابل غرب گرایی انکار ناپذیر است؛ چرا که رفتار اجتماعی مردم در مدیریت بحران سیل، در عمل دو قطبی سازش ناپذیر«مردم گرایی» و « غرب گرایی» را به تصویر کشید ؛ که در این کارزار، فرهنگ عمومی مردم پیروز میدان لقب گرفت چرا که بر مبنای عدالت، فاجعه سیل را به حماسه باشکوه هم دلی و خدمت رسانی به سیل زدگان تبدیل کرد.
از این رو مردم گرایی نماد حقیقی عزت، شور و حماسه ملت ایران و غرب گرایی دروازۀ ورود به ذلت و عقب ماندگی عمومی است، که حماسه آفرینی مردم درمدیریت بحران سیل خود مویّد این مدّعاست؛ در واقع سیل اخیر حقیقت مهمی از ظرفیت های عظیم مردمی را برای دشمنان نظام مخابره کرده است
لذا عصبانیت آمریکا از حماسه آفرینی مردم در سیل اخیر، بی جهت نیست چرا که بازسازی اجتماعی و بازگشت مردم به «حافظۀ تاریخی» دستاوردی است بی نظیر که بر خلاف موج غرب گرایی، نشان دهندۀ پیشرفت شعور و فرهنگ عمومی در نظام اسلامی است.
در خاتمه باید تأکید کرد مردم به عنوان محرک اصلی تحقق انقلاب اسلامی ؛ انفعال و وادادگی در برابر غرب را گناه نابخشودنی و دهن کجی به ظرفیت ها و توانمندی های عظیم مردمی تلقی می کنند؛ لذا شایسته است دولتمردان در عرصه های اقتصادی نیز بیش از پیش به نیروی مردمی اعتماد کرده و برای تحقق اقتصادمردمی و مقاومتی از توان مردم بهره گیرند و اینچنین مهر بطلان بر غرب گرایی و ماکت تقلیدی اقتصاد سرمایه داری زند.
----------------------------------------
دیدارها
مراسم جشن عید مبعث
مراسم جشن میلاد حضرت علی علیه السلام
ستاد مردمی کمک به سیل زدگان
حجت الاسلام والمسلمین مروی تولیت آستان قدس رضوی
مراسم جشن میلاد سالار شهیدان امام حسین علیه السلام
جمع زیادی از طلاب و روحانیان استان تهران، فارس و روحانیان شاغل در دانشگاه آزاد اسلامی
اختتامیه سومین مسابقات بین المللی قرآنی طلاب علوم دینی جهان اسلام
اختتامیه سومین مسابقات بین المللی قرآنی طلاب علوم دینی جهان اسلام
مسئولین دانشگاه صنعتی قم
گروه تحقیقاتی «منتخب الأثار من بحارالأنوار»
دکتر سقائیان نژاد شهردار قم
----------------------------------------
گزیده سخنان
ستادهای مردمی کمک به سیل زدگان در سراسر کشور تشکیل شود
امیدواریم مردم همچون دیگر عرصه ها که در کارهای خیر پیشگام و همراه هستند، در این عرصه نیز ورود جدی داشته باشند و به کمک سیل زدگان بشتابند؛ ما به همه کسانی که در این راه پراهمیت گام برمی دارند از صمیم دل دعا می کنیم
سپاه محبوبیت خود را با این قبیل اقدامات از دست نمی دهد
اینها به زعم خود می خواهند انتقام بگیرند، در حالی که کارشان کار بی عقل ها است، این نهایت بی عقلی است که انسان خیال کند همه چیز در اختیار اوست و هر کار خواست می تواند بکند و واقعیات را می تواند با یک خط و امضا عوض کند!
طلاب و روحانیان به سلاح قلم و بیان مجهز شوند/ عزمی برای اصلاح و ساماندهی فضای مجازی دیده نمی شود
برخی می گویند چون فساد زیاد شده نمی توان کاری کرد و باید منتظر ظهور حضرت صاحب الامر(عج) بمانیم؛ این تفکر غلط است؛ باید به هر میزان که توان داریم به وظیفه خود عمل کنیم و امیدوار به لطف و عنایت خدای متعال باشیم
----------------------------------------
پیام ها و بیانات
بیانیه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی درباره دو مسأله مهم اخیر
دو حادثه بسیار تلخ
ابعاد ویرانی سیل عظیمی که در بخشی از مازندران و گلستان روی داده وسیع تر از آن است که تصور شود.
گروهی نه تنها خانه خود، بلکه همه چیز خود را از دست داده اند و ارتفاع آب در درون خانه ها گاه به دو متر رسیده است و نتیجه آن ناگفته پیداست.
آنچه تاکنون از سوی مراکز مسؤول برای نجات آن ها انجام گرفته خوب است ولی هرگز کافی نیست. دولت باید با جدیت بیشتری وارد این حادثه شود و هر چه در توان دارد برای نجات زندگی این عزیزان به کار گیرد.
مردم خیّر و نیکوکار نیز ساکت نمینشینند. دامن همت به کمر زده و برای نجات سیل زدگان از عواقب این حادثه تلاش کنند. در ضمن آن ها مجازند از یک سوم وجوهات شرعی خود نیز در این راه استفاده کنند.
حادثه تلخ دیگر، به رسمیت شناختن اشغال جولان به وسیله اسرائیل، از سوی رئیس جمهور آمریکا است که برخلاف تمام موازین بین المللی است. درست مثل اینکه کسی خانه همسایه را بدون هیچ مدرک حقوقی اشغال کند و جزء خانه خود گرداند.
البته این تصمیم کاملاً احمقانه، مورد قبول هیچ یک از دولت های جهان واقع نخواهد شد و در ضمن پرده از روی نیات پلید آمریکا و اسرائیل برداشت و نشان داد آن ها هر کشوری را بتوانند اشغال کنند، جزء خود قرار می دهند.
البته آن ها هرگز موفق نخواهند شد به نیت پلید خود جامه عمل بپوشانند ولی زنگ خطری برای همه مسلمین بلکه همه مردم آزاده جهان است. وقت آن رسیده که دولت های اسلامی دست به دست هم داده و شرّ اسرائیل غاصب را نه تنها از جولان بلکه از فلسطین اشغالی کوتاه کنند و بدانند خداوند یار و یاور آن ها است.
تأکید حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
در مورد کمک رسانی به سیل زدگان
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مجدداً به خیرین تأکید کردند که از کمک به سیل زدگان مازندران و گلستان خودداری نکنند که آن ها مشکلات بسیار زیادی دارند و انتظار کمک از سوی خیرین سراسر کشور را دارند.
معظم له مبلغ دویست و پنجاه میلیون تومان از طریق حساب هلال احمر به این برنامه کمک نمودند.
لازم به ذکر است پیش از این معظم له طی بیانیه ای مردم خیّر و نیکوکار را به کمک رسانی به سیل زدگان دعوت نموده و اعلام کردند که مقلدین ایشان مجاز هستند از یک سوم وجوهات شرعی خود نیز در این راه استفاده کنند.
پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
به مناسبت سیل ویرانگر شیراز
حادثه بسیار غم انگیز سیل در شیراز و تلفات و خسارات آن سبب تأسف شدید گردید. اینجانب ضایعات آن را به همه همشهریان عزیز و مهمانان محترم و همه اقشار به خصوص علما تسلیت عرض می کنم و شادی روح درگذشتگان و شفای مجروحان را از خداوند متعال خواهانم.
اکنون باید تمام کوشش مسؤولین و خیّرین محترم متوجه جبران خسارت های وارده باشد. وموقع آن رسیده که خیرین شهر که بحمدلله عددشان زیاد است، ستادی تشکیل دهند وکمکهای لازم را جمع آوری کرده و با همکاری مسؤولین به جبران خسارت ها بپردازند و همان گونه که قبلاً عرض کردم، مردم می توانند از یک سوم وجوهات شرعیّه خود برای این کار استفاده کنند.
در ضمن لازم است مکان های آسیب پذیر که تا کنون مورد غفلت واقع شده مورد بررسی کامل قرار گیرد و اقدامات لازم برای جلوگیری از تکرار این حوادث دردناک انجام پذیرد. پذیرایی محبت آمیز همشهریان محترم از مهمان های عزیز مورد تشکر فراوان است. خداوند یار و نگهدار همه باشد.
----------------------------------------
یادداشت
بازنمایی دغدغه های فرهنگی معظم له در سال ١٣٩٧
در سال های اخیر علاوه بر مسائل اقتصادی و معیشتی، موضوعات فرهنگی نیز به عنوان چالش مهم کشور مطرح شده است که بیانگر فعالیت مضاعف دشمن در این جبهه است؛ زیرا فرهنگ روح و جان هر ملت است و صعود و سقوط هر ملتی، بسته به فرهنگ آن ملت است. لذا قدرت های غربی به این نتیجه رسیده اند که برای اثرگذاری تحریم های اقتصادی، باید فرهنگ نیز مورد هجمه قرار گیرد.
در این میان مرجعیت، اصلی ترین نهاد اجتماعی و متولی امر دین و عهده دار نقش رهبری شیعیان در موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است. این نهاد، که بر اساس اندیشۀ نیابت فقیهان جامع الشرایط از امام معصوم علیه السلام شکل گرفته، از مبانی خاص عقلانیت دینی و سیاستگذاری در امور فرهنگی برخوردار است و در سطوح مختلف سرزمینی و فرا سرزمینی، ایفای نقش می کند.
در این میان جایگاه بی بدیل منویات و دغدغه های فرهنگی مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی، در تقویت معادلات و مناسبات فرهنگی جامعه انکار ناپذیر است.
این نگاشته در صدد است در راستای بازشناسی بیانات و مطالبات متعالی معظم له در موضوعات فرهنگی در بازۀ زمانی سال ١٣٩٧، بیش از پیش دغدغه ها و کنشگری فرهنگی معظم له و نهاد مرجعیت و تأثیرگذاری آن نهاد معظم دینی بر پویایی فرآیندها و رویه ها و نظام انگاره های فرهنگی کشور را تبیین نماید.
کتب خطی و ارزشمند علمی شیعه در کتابخانه ها زندانی هستند
یکی از برنامه های کنگره شیعه نشر کتاب های خطی ما است، کتاب های خطی باید از پرده درآمده و کپی آن در اختیار پژوهشگران قرار گیرد؛ متاسفانه مسؤولان کتابخانه های مهم دیگر کشورها و بعضاً کشور ما همکاری خوبی در این زمینه ندارند و اجازه نمی دهند کپی این کتب تهیه شده و پژوهشگران از آن ها استفاده کنند و این کتب ارزشمند در زندانی به نام کتابخانه نگهداری شده است.
حضور در محافل قرآنی جواب دندان شکن به دشمنان اهل بیت علیه السلام است
از مشاهده منظره ترتیل خوانی قرآن لذت می برم، چراکه هزاران نفر زن و مرد به ویژه جوانان و نوجوانان در این مجالس شرکت می کنند و جواب دندان شکن به دشمنان اهل بیت علیه السلام می دهند که می گفتند پیروان اهل بیت علیه السلام رابطه ای با قرآن ندارند.
لذا جوانان را به قرآن بسپارید و مراقب حال جوانان و فرزندان خود باشید و از اکنون آنها را به این جلسات دعوت کنید تا عادت کنند. اگر فرزندان شما از اکنون به این جلسات دعوت نشوند فایده ای دربرندارد.
هجرت به مسئله اول حوزه تبدیل شده است
امروز هجرت به مسئله درجه یک حوزه تبدیل شده و باید فضلایی تربیت کرد و به شهرستان ها فرستاد.
خانواده ها اسامی بی معنا برای فرزندان خود انتخاب نکنند
گاهی پدران و مادران، نام هایی برای فرزندان خود انتخاب می کنند که در هیچ قاموسی پیدا نمی شود، حال آنکه خانواده ها باید اسمی برای فرزند خود انتخاب کنند که وقتی بزرگ می شود، خجالت نکشد؛ بعضی خانواده ها اسامی انتخاب می کنند که نه معنا دارد و نه آهنگی؛ البته خوشبختانه سازمان ثبت احوال، کتابی تهیه کرده و اسامی مورد قبول را در آنجا تدوین کرده است.
بر اساس آمارهای سازمان ثبت احوال، بیشترین نام هایی که خانواده ها می گذارند، اسامی مقدس ائمه معصومین علیهم السلام است و خوشبختانه اکثریت جامعه نسبت به این اسامی توجه دارند.
توجه به تربیت در نظام آموزشی کمرنگ است؛ ریشه های فرار مغزها
پرورش و تربیت در نظام آموزشی ما بسیار کمرنگ است، مغز فرزندان خود را پر از فرمول ها و مسائل علمی می کنیم اما تربیت اخلاقی بسیار کمرنگ است چرا که فقط علم می آموزیم و در تربیت لازم اهتمام نداریم،لذا خدمت به اهل وطن نمی کنند و بخاطر دلار بیشتر به بیگانگان خدمت می کنند؛ ان شاءالله این موضوعات با همت متفکران رفع شود.
به راستی چرا چرا مغزهای مستعد فرار می کند و جوانانی که نخبه هستند، می روند نوکری خارجی را می کنند؛ برای اینکه ما علم آموختیم اما ادب نیاموختیم.
اخلاق اسلامی در کتب درسی تقویت شود
اخلاق اسلامی، سیره پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام در کتب درسی باید پررنگ باشد، نه اینکه به صورت کمرنگ باشد و گاهی اشاره شود.
لذا به همان اندازه که به مسائل علمی اهمیت داده می شود، به مسائل پرورشی و اخلاقی هم اهتمام ورزیده شود؛ بنابراین ساعت هایی برای تعلیم اخلاق نسل نوجوان و جوان در مراکز آموزشی اختصاص پیدا کند و معلمان اخلاق و کسانی که نمونه اخلاقی هستند، در مراکز آموزشی تدریس کنند و مزایای اخلاق را بگویند و نسل جدید را پرورش دهند.
هم چنین نظام آموزشی برای مسائل اخلاقی، نمره و امتیازهای خاصی قائل شود، دانش پژوهان را از نظر ادب، صداقت، راستگویی، امانت، نظم و تربیت باید نمره داد. در کنار ستون نمره های علمی، نمره های اخلاقی هم باشد.
رسانه ها برای ترویج نظام ارزشی مبتنی بر اخلاق تلاش کنند
نقش رسانه ها در تربیت نسل برومند، آگاه و مسؤولیت پذیر انکار ناپذیر است؛ رسانه های اجتماعی شامل مطبوعات، صداوسیما، فضای مجازی، سینما، کتاب و تئاتر ...است که تا اصلاح نشوند، مشکل جامعه و به خصوص نسل جوان پر ارزش ما حل نخواهد شد.
لذا رسانه ها باید برای ترویج نظام ارزشی مبتنی بر اخلاق و انسانیت در جامعه تلاش کنند، اگر رسانه ها هم به دنبال ثروت بیشتر و مقام بالاتر و تجمل فزاینده بیفتند، اوضاع جامعه خراب می شود.
علم منحصر به علوم اسلامی نیست؛ فراگیری علوم موردنیاز جامعه واجب کفایی است
تمام فقهای ما تقریباً اتفاق نظر دارند که یادگیری علوم مورد نیاز جامعه از هر قبیل باشد، واجب کفایی است.
باید نگاه کنیم جامعه نیازمند چه تعداد طبیب، مهندس و دیگر کارشناسان علوم مختلف است و اگر کمبود وجود دارد، لازم است در آن علم، افراد بیشتری تربیت شوند.
برای تمام علوم دانشگاهی احترام قائلیم و ما حوزویان نمی گوییم فقط علوم اسلامی و علوم حوزوی یادگیری شود.
عزت ملت ایران در حفظ روحیه جهادی است
روحیه جهادی موجب حفظ نظام و جامعه می شود و با روحیه جهادی است که جمهوری اسلامی ایران با عزت می ماند.
دولتی کردن مساجد بر خلاف مصلحت مسلمین است
در مذهب شیعه مساجد همیشه مردمی بوده، امام جماعت و هیئت امناء از سوی مردم انتخاب می شده و لازم است همچنان مردمی بماند و هیچ کس حق مخالفت با این کار را ندارد، دولتی کردن مساجد بر خلاف مصلحت مسلمین است و باید از آن به شدت اجتناب شود.
عزاداری های نامتعارف خلاف شرع اسلام است
عزاداری های نامتعارف دو ضرر دارد؛ یک ضرر برای خود این افراد است و ضرر دیگر خدشه دار شدن آبروی اسلام و شیعه است. برگزاری عزاداری های سنگین و مجالس و دسته جات آبرومند در جای خودش خوب است اما این چه کاری است که بعضی افراد با قمه زنی هم ضرر به اسلام و تشیع می زنند و هم ضرر به خودشان.
بنده بارها گفتم می دانم کسانی که این کار را می کنند از عشق به امام حسین علیه السلام است اما این عشق را نتوانستند به طور صحیح پیاده کنند.
به جای قمه زدن، به عشق امام حسین علیه السلام به مراکز انتقال خون بروید و خون بدهید؛ این خون شما جان یک انسان را از مرگ نجات می دهد و کسی که یک نفر را از مرگ نجات بدهد، گویی همه انسان ها را نجات داده است.
هشدار نسبت به نفوذ سند ۲۰۳۰ در صداوسیما
باید همه دستگاه ها و نهادها از جمله صداوسیما مراقبت کنند که سند ۲۰۳۰ به صورت خزنده توسط نفوذی ها عملی نشود.
از زبان طنزبرای برنامه های مذهبی و دینی استفاده کنید
از زبان طنز حتی برای برنامه های مذهبی و دینی استفاده کنید از ظرفیت و توانمندی های حوزه علمیه که در دنیا بی نظیر است برای همکاری در رسانه بهره برداری کنید.
زیارت معصومین علیهم السلام دارای فلسفه حیاتی و سیاسی است
بی شک زیارت معصومین علیهم السلام دارای فلسفه حیاتی و سیاسی است؛ بر خلاف وسوسه های وهابیون که به دنبال از بین بردن فرهنگ زیارت هستند ما باید بیشتر به این فرهنگ اهمیت دهیم و دهه کرامت نیز فرصت خوبی برای آشنا شدن با مکتب اهل بیت علیهم السلام است.
سرمایه اصلی هلال احمر اعتماد مردم است
باید هلال احمر از سرمایه ها و امکانات موجود حداکثر استفاده را ببرد، همه افرادی که با هلال احمر همکاری می کنند باید برای استفاده و بهره روی حداکثری از سرمایه های موجود تعلیم ببینند تا از اتلاف و اسراف منابع و امکانات جلوگیری شود؛ چرا که امکانات هلال احمر محدود و نیازها گاه نامحدود است .
در این بین سرمایه اصلی هلال احمر اعتماد مردم است. این سرمایه است که موجب جلب کمک های انسانی و مادی برای خدمت رسانی مناسب تر به مردم می شود.
حوزه علمیه باید مستقل باشد
ما به کسانی که دست نیاز به سوی دولت دراز کردند و کمک از دولت می گیرند هشدار دادیم که این کار را نکنید، بگذارید حوزه مستقل باشد. صرفه جویی کنیم، برنامه ها را محدود کنیم ولی دست نیاز به سوی دولت دراز نکنیم.
حمایت ما از نظام غیر از این است که مانند شیخ الازهر دست نشانده باشیم. هرگز نشنیدیم یک امام اهل سنت یک قیامی بر ضد حکومتشان کرده باشند. برای اینکه موقعیت آنان از آنجا تامین می شود.
اگر بنده در مقابل دولت،مجلس و افراد مختلف می ایستم و درباره FATF سخنی می گویم و فتوایی می دهم، به دلیل استقلال ما از دولت است و ما می توانیم تمام حرف های خودمان را بزنیم، بدون اینکه هیچ نیازی به آن ها داشته باشیم.
امروز بیش از هر چیز به جهاد فرهنگی نیازمندیم
جهاد فرهنگی از جهاد نظامی برتر و بالاتر است و امروز بیشتر از هر چیزی به این عرصه نیاز داریم.
همان گونه که در عرصه نظامی هر مرزی مورد تهاجم قرار می گیرد، باید دید دشمن در عرصه فرهنگی کجا را مورد هجمه قرار داده است.
جوّ حاکم در ورزشگاه ها برای حضور زنان مناسب نیست
آیت الله العظمی مکارم شیرازی در پاسخ به استفتایی درباره حضور بانوان در ورزشگاه ها پاسخ داد: جوّ حاکم در ورزشگاه ها برای حضور زنان مناسب نیست و شکی نیست که اختلاط جوانان و آزاد بودن آنها سرچشمه مشکلات زیادی از نظر اخلاقی و اجتماعی می شود؛ اضافه بر این در بعضی انواع ورزش، مردان پوشش مناسبی در برابر زنان ندارند؛ بنابراین لازم است از حضور در این برنامه ها خودداری کنند؛ به خصوص اینکه این برنامه ها را از رسانه ها می توانند ببینند و حضور آنها ضرورتی ندارد.
باید مراقب تحریف حدیث غدیر باشیم
پاسداشت دقیق واقعه غدیر، در گرو کار محتوایی عمیق و دقیق امکان پذیر است؛ لذا باید مراقب تحریف حدیث غدیر باشیم تا «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» را به گونه ای دیگر تبیین نکنند و موضوع ولایت را در حد دوستی تنزل ندهند.
دینی که رسالت و ولایت در آن نباشد نقصان دارد
دینی که رسالت و ولایت در آن نباشد نقصان دارد، اگر هیچ دلیلی برای مساله ولایت جز این آیه ۶۷ سوره مائده نباشد به عقیده ما کافی است، چون هیچ جوابی در مقابل آن نمی شود داد، ویژگی های سه گانه ای دارد که تنها و تنها بر مساله ولایت منطبق است.
مبادا فرهنگ سکولار غربی در کتب دانشگاهی نفوذ کند
غربی ها سعی می کنند فرهنگ خودشان را در دروس دانشگاهی جاسازی کنند و آن را به دانشجویان منتقل کنند به ویژه کتاب های علوم انسانی که جنبه ترجمه دارد خواه ناخواه این مسائل را در خود دارد.
لذا باید مراقب بود تا فرهنگ سکولار غربی در کتب دانشگاهی نفوذ نکرده و در این زمینه نهاد نمایندگی ولی فقیه مسؤولیت مهمی دارد.
برخی نقاط کشور هیچ گاه مبلغ نداشته اند
برخی از مناطق در کشور وجود دارد که هنوز پای مبلغان به این نقاط باز نشده است؛ شما باید نقشه جامع تبلیغی از تمام ایران داشته باشید تا هم نیازها را مد نظر داشته باشید و هم بتوانید با برنامه ریزی مطلوب به این نیازها پاسخ دهید.
سند ٢٠٣٠ پوششي براي انتقال فرهنگ غربي است
بی شک سند ٢٠٣٠ برنامه ای براي انتقال فرهنگ غربي است؛ اين برنامه آسيب بي سر و صدا در لباس خدمت است؛ آنها مي خواهند به نام خدمت به بشريت، ضربه هاي خود را وارد كنند؛ بنابراين همه بايد مراقب باشند.
جامعه مدرسین بر رساله های مدعیان مرجعیت نظارت داشته باشد
باید از جامعه مدرسین حوزه علمیه خواسته شود، بر رساله های مدعیان مرجعیت نظارت بیشتری داشته باشند چرا که تصور گروهی از تکثیر و انتشاررساله؛ تضعیف مرجعیت است.
راهپیمایی حماسی اربعین در قالب مستندهای رسانه ای به جهانیان نشان داده شود
خوشبختانه اربعین به یک مساله بزرگ اجتماعی و جهانی تبدیل شده است که آثار و برکات فراوانی به لحاظ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی دارد.
لیکن با توجه به بایکوت و سانسور برنامه بزرگ راهپیمایی اربعین در رسانه های غربی، تهیه مستندهای رسانه ای برای به تصویر کشیدن ابعاد مختلف این مانور دینی و مذهبی ضروری است؛ در حقیقت باید زوایای مختلف حرکت عظیم معنوی اربعین در قالب های مختلف و مستندهای رسانه ای به تصویر کشیده شود تا عظمت و اعتبار آن به جهانیان نشان داده شود.
فیلم های منتشر شده نشان داد نمی توانید حضور زنان در ورزشگاه را کنترل کنید
یکی از روزنامه ها در خصوص حضور بانوان در ورزشگاه نوشته بود ما حاضریم انگ تحجر را بر ما بزنند اما این نوع حضور زنان در ورزشگاه را شاهد نباشیم ؛ صحنه ها و فیلم هایی در این مورد منعکس شده که رسوایی هایی را به دنبال داشته است، این نشان می دهد که شما نمی توانید حضور زنان در ورزشگاه را کنترل کنید.
وقف کتاب و کتابخانه به مراتب از وقف حسینیه ها مهم تر است
متأسفانه در خیلی از جاها نیاز به کتاب و کتابخانه است، ولی کتابخانه ای موجود نیست. کتابخانه به تنهایی نیاز جامعه را برطرف نمی کند بلکه روح کتاب و کتاب خوانی باید در جامعه امروز زنده شود.
متأسفانه هنوز عده ای بر این باور هستند که وقف حسینیه دارای اجر بالاتری از وقف کتابخانه است اما این کتابخانه ها هستند که اسلام را زنده نگه داشته اند و سبب زنده ماندن شعائر الهی شده اند.
احترام به مقدسات مذهبی از راه های رسیدن به وحدت است
یکی از راه های تقویت وحدت آن است که به مقدسات مذهب یکدیگر احترام بگذاریم؛ نه ما به مقدسات آنان توهین کنیم؛ نه اهل سنت این کار را انجام دهند؛ همچنین تکیه بر مشترکات نیز می تواند وحدت را حاصل نماید.
خدمات فرهنگی و اجتماعی بسیج به اطلاع مردم رسانده شود
اطلاع رسانی باعث می شود مردم از فعالیت های بسیج مطلع و دلگرم شوند. یکی بودن و همسان بودن رفتار و عمل بسیجیان باعث می شود، دلهای زیادی جذب شوند، اگر این کار انجام بگیرد، شاهد اثر گذاری بیشتر آن خواهیم بود.
نگاه به ازدواج به عنوان یک مقوله اقتصادی اشتباه است
باید در امر ازدواج از افراط وتفریط پرهیز کرد؛ برخی در انتخاب همسر دچار یک نوع خیال پردازی می باشند و عده ای هم نگاه تجارتی دارند.
برخی در انتخاب همسر دچار یک نوع خیال پردازی می باشند که حتماً سواد من بیشتر باشد یا حتماً سطح اجتماعی او کمتر باشد یا اینکه ببینیم پدرش پول دارد یا خیر گویی که در اینجا هم عده ای نگاه تجارتی دارند.
این نگاه مادی گرائی و ماتریالیستی توهین به همسر است؛ چرا که بسا این شخص ورشکست شود و مال خود را از دست بدهد. نبی مکرم اسلام در حدیث دیگری می فرمایند: «لا تنکح المرء لالاربعة و لا تنکح المراة لالاربعة؛ لمال ها و لا لجمال ها ولا لنسب ها و لا لذت ها و علیک لذات الدین» برای چهار چیز ازدواج نکنید؛ جمال یا ثروت یا نسب خانوادگی و یا لذت، بلکه برای دین مرد یا زنی با او ازدواج کنید.
هر اندازه کتاب خوان کاهش یابد به همان میزان جامعه به عقب می رود؛ دولت مسئله ی کاغذ را حل کند
هراندازه کتاب خوان در جامعه کاهش یابد، به همان میزان جامعه به عقب بازمی گردد و این موضوع عوامل مختلفی دارد. یکی از آن ها افزایش رجوع جوانان به فضای مجازی است؛ متأسفانه برخی روزانه هشت ساعت با موبایل کار می کنند.
قیمت کاغذ نیز چهار برابر شده است. مردم هم در شرایط سخت و دشوار اقتصادی قرار دارند و حاضر نیستند کتاب بخرند. بر اساس برخی اخبار موثق، دولت ارز ارزان در اختیار تجار قرار می دهد، اما آن ها پس از ورود کاغذ آن را به گرانی عرضه می کنند.
دولت باید نظارت خود را در خصوص ورود کاغذ به داخل کشور افزایش دهد. برخی مدعی هستند که دولت نظارتی ندارد، اما ما خوش بین هستیم و می گوییم این نظارت ضعیف است؛ البته این موضوع به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بازمی گردد که مسئولیت اصلی بر عهده آنها است. به آن ها پیغام داده ایم و قول داده اند که پیگیر باشند اما هنوز نتیجه آن را شاهد نیستیم.
چرا مجوز کشیدن سیگار در کشور صادر می شود؟
امروز با وجود سخنانی که در ارتباط با امراضی که با کشیدن سیگار و قلیان به وجود می آید، یا باید دور پزشکی را خط کشید؛ یا دور سیگار را.
اگر سخنان پزشکان در مورد امراضی که در مورد سیگار کشیدن ایجاد می شود، درست است، پس چرا مجوز کشیدن سیگار در کشور صادر می شود؟ یا اینکه بگوییم سخنان پزشکان در امور امراض مرتبط با سیگار دروغ است؛ کدام حرف را باید باور کرد؟
وضعیت فعلی که اشخاصی گرفتار سیگار و قلیان هستند، مناسبت نیست؛ چراکه گرفتار امراض گوناگون خواهندشد؛ همچنین آمارهایی که درباره کشیدن سیگار و قلیان از سوی نسل جوان ارائه می شود، نگران کننده است.
نیروی انتظامی نسبت به مسئله فرهنگ حساس تر از سایر موضوعات باشد
مسائل فرهنگی از آن لحاظ ویژه است، چون نظام ما نظام فرهنگی بوده و برخلاف سایر نظام هاست.
بر این اساس باید آموزش در مسائل اخلاقی و فرهنگی و حتی نوع فعالیت نیروی انتظامی در برقرار کردن امنیت و نوع برخورد با مردم بیشتر شود .
نکتۀ دیگر برخورد محبت آمیز در عین قاطعیت است؛ بعضی فکر می کنند چشم پوشی از خطا، قاطعیت نیست؛ نه باید بدانیم برخورد محبت آمیز در عین قاطعیت بسیاری از مشکلات را حل می کند.
از سوی دیگر نباید با کسی آمرانه سخن گفت بلکه با ادبیات خوب و محترمانه می توان قلب ها را جذب کرد، با زبان و گفتار خوب و ادبیات محترمانه می توان همه را جذب کرد و جلوی اتفاقات بعدی را گرفت.
لذا نیروی انتظامی باید نسبت به مسئله فرهنگ حساس تر از سایر موضوعات باشد؛ چون نیروی انتظامی جمهوری اسلامی است و نباید مسائل فرهنگی این نیرو کم رنگ باشد.
اگر چه نیروی انتظامی در برقرار کردن امنیت و برخورد با مردم تاکنون خوب کار کرده است و این نوع مسائل نشان می دهد می توان با تدبیر ولی با قاطعیت به درستی عمل کرد.
گروهی برای تضعیف مرجعیت و حوزه های علمیه تلاش می کنند
آسیب دیگر که اخیرا ایجاد شد این است گروهی برای تضعیف مرجعیت و حوزه تلاش می کنند. ما با قرائنی این موارد را کشف کردیم؛ افرادی با تخریب حوزه و مرجعیت دنبال منافع خود هستند. آن ها یک نفر یا چند نفر نیست، بلکه این افراد منافع خود را در تضعیف حوزه و مرجعیت می بینند. حتی گاهی به مراکز حساس نفوذ می کنند
حال آنکه باید بدانیم هر چه داریم از حوزه و مرجعیت است؛ و امام خمینی رحمه الله علیه با تکیه بر مرجعیت به میدان آمدند یا در عراق با تکیه برمرجعیت ، کارهای بزرگ انجام شده است؛ لذا باید مواظب باشیم نباید بین حوزه و مردم و مرجعیت فاصله ایجاد کنیم.
دولت باید مسئله حجاب را از خود آغاز کند
مسئولین باید حجاب را مسأله امنیتی، اجتماعی، قضایی و مسأله واقعی مرتبط با تمام جامعه حساب کرده و دولت حل این مسأله را از خود آغاز و بانوان کارمند در ادارات را مکلف به رعایت حجاب شرعی کنند.
متأسفانه با اینکه اصل هشتم قانون اساسی، امر به معروف و نهی از منکر است، این دو واجب در حال فراموشی است. برخی تفسیر بد کرده و امر به معروف و نهی از منکر را خشونت می دانند؛ در حالی که این تفسیر درست نیست؛ این دو واجب الهی باید با ادبیات توأم با احترام و محبت باشد.
مرجعیت حذف شدنی نیست
مرجعیت حذف شدنی نیست، دشمنان اسلام تابه حال هرچه تلاش کرده اند این اصل را کمرنگ کنند نتوانسته اند، حوزه علمیه قم امروز چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی قابل قیاس با گذشته نیست.
عیب است که با گذشت چهل سال از انقلاب، کاری برای حضرت ابوطالب علیه السلام نکرده ایم
متأسفانه بعد از انقلاب، کار در خور توجهی در زمینه معرفی حضرت ابوطالب علیه السلام صورت نگرفته است؛ این عیبی می شود برای انقلاب و جهوری اسلامی که چهل سال از آن بگذرد و پدر امیرالمؤمنین علیه السلام مظلوم باشد و کاری برای حضرت ابوطالب علیه السلام کاری نشده باشد.
ان شاءالله باید این کوتاهی را جبران کنیم؛ مرحوم علامه «امینی» می نویسد که امویان هرکس با امیرالمؤمنین علی علیه السلام ارتباط داشت را می خواستند بزنند. مثلاً چوبی که به جناب «ابوذر» زدند را به خاطر علی علیه السلام زدند. اگر حضرت ابوطالب هم پدر علی علیه السلام نبود اینقدر مورد تهمت آنان قرار نمی گرفت.
بنابراین، شفاف سازی درباره ابوطالب علیه السلام و رفع مظلومیت از ایشان، در واقع اظهار علاقه به امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.
هفته ای به نام «حوزه های علمیه» نام گذاری شود
یکی از محرومیت های حوزه این بوده که خبررسانی و اطلاع رسانی کافی ندارد،حال چرا ما یک هفته ای برای حوزه های علمیه نداریم که در آن خدمات حوزه برای مردم بیان شود.
هشدار معظم له نسبت به اجرای پنهانی سند٢٠٣٠
برخی از افراد نفوذی بدون توجه به وزیر آموزش و پرورش به دنبال اجرای سند ٢٠٣٠ هستند، گفته می شود که سند ٢٠٣٠ به صورت مرموز در برخی از جاها در حال اجرا است.
فرهنگ اسلامی در دانشگاه ها نهادینه شود
دانشجویان دانشگاه ها در شرایط سنی حساسی قرار دارند از این رو باید برای آنان، برنامه ریزی دقیقی در زمینه آموزش مسائل دینی و فرهنگ اسلامی در نظر گرفت.
شکی نیست که باید به بعد علمی دانشگاه ها توجه شود؛ لیکن در کنار بعد علمی توجه به نهادینه کردن فرهنگ اسلامی نیز امری ضروری است.
ما وظیفه داریم که در حکومت اسلامی بتوانیم دانشگاه را از فرهنگ فاسد غربی جدا کنیم، لذا باید دانشگ ها را با فرهنگ اسلامی عجین کرد.
فرهنگ حاکم بر جامعة المصطفی باید حوزوی باشد
شایسته است گروهی از المصطفی و حوزه جلسات هم اندیشی با یکدیگر داشته باشند تا از تجارب ارزشمند یکدیگر بهره بگیرند.
هرچند جامعه المصطفی العالمیه یک دانشگاه است، اما فرهنگ حاکم بر آن باید حوزوی باشد. هم چنین رابطه جامعة المصطفی با حوزه های علمیه نیز باید قوی باشد.
برگزاری کنگره بین المللی امام رضا علیه السلام برای خلع سلاح اسلام ستیزان ضروری است
الان می بینیم اسلام ستیزی به وسیله دشمن غوغا می کند و راه مقابله با این هجمه دشمنان، برگزاری کنگره در کنار علمای سایر ادیان است تا از این طریق بگوییم همه ادیان الهی می توانند در کنار هم در مقابل دشمنان بایستند.
ما در شرایط کنونی منطق اسلام را بیان می کنیم و همین مسئله باعث می شود روز به روز مردم دنیا به سمت اسلام آمده و در حال حاضر هم این چنین است؛ چون مردم سایر مکاتب بهتر از پایگاه اهل بیت علیه السلام و اسلام را پیدا نکردند و به همین دلیل بهتر است با برگزاری کنگره هایی هم چون کنگره بین المللی امام رضا علیه السلام هم چون جلوی اسلام ستیزی را بگیریم.
ارسال ۱۷ هزار اثر به همایش کتاب سال حوزه پاسخ دندان شکن به منتقدان است
برخی حوزه را به کم کاری علمی متهم می کنند، ولی ارسال ۱۷ هزار اثر به همایش کتاب سال حوزه پاسخ دندان شکن به منتقدان حوزه است.
عده ای میگویند که حوزه چه کاری انجام می دهد؟ این ۱۷ هزار کتاب پاسخ محکمی به این افراد است، زیرا این تعداد کتاب در رشتههای متخلف تولید شده است.
این آمار نشانی از حرکت رو به جلوی حوزه است؛ برگزاری کتاب سال حوزه نشانی از حواشی پربرکت حوزه علمیه پس از انقلاب اسلامی است.
فرهنگ در جامعه مظلوم است
وقتی فرهنگ دینی زنده باشد مسائل اقتصادی هم بهتر خواهد شد؛ بارها افراد به ما نامه می نویسند که ما از پشت کنتور آب و برق گرفته ایم و می خواهیم جبران کنیم؛ بنابراین اگر حلال و حرام رعایت شود و بی بند و باری نباشد و فرهنگ دینی حاکم شود فرد حاضر است قصور خود را جبران کند و بسیاری از مشکلات دادسراها و دادگستری ها هم حل خواهد شد.
بیشتر مشکلات قضائی از روی بی تقوایی و کم رنگ شدن فرهنگ مذهبی و دینی است؛ کار مظلومیت فرهنگ به جایی رسیده که مردم کتاب مذهبی نمی توانند بخرند؛ کاغذ چهار و نیم برابر شده است و حتی مفاتیح و قرآن به ترتیب ۱۰۰ هزار و ۵۰ هزار تومان شده است.
وقتی به فرهنگ اهمیت داده نشود دزدی، اختلاس، ارتشاء و گسترش می یابد که همه و همه ناشی از نبود فرهنگ دینی است.
از میراث فرهنگی برای معرفی فرهنگ دینی استفاده کنیم
در گردشگری مشروع باید تمام خطوط قرمز و هنجارهای دینی و ارزشی رعایت شود.
در گردشگری نامشروع تنها به درآمد بیشتر فکر می کنند و برای شان مهم نیست که این درآمد با چه وسیله و ابزاری بدست آمده است.
کشور ما به لحاظ زیارتی، گردشگری و درمانی زمینه های بسیار خوبی را برای جذب گردشگر دارد، منتهی باید راه های خوب را پیدا کرد و در این راه به الزامات و بایدها و نبایدهای شرعی توجه ویژه داشت.
باید به گونه ای برنامه ریزی صورت گیرد تا صنایع دستی فرهنگ ملی و دینی ما را به جهانیان نشان دهد.
بسیاری از آثار و بناهای فرهنگی، میراث مذهبی و دینی ما است، لذا باید اهداف خود را در برنامه های مربوط به میراث فرهنگی نشان دهیم.
از این رو ما از هر کار و عرصه ای می توانیم به نفع فرهنگ دینی خود استفاده کنیم؛ میراث فرهنگی نیز یکی از همین عرصه ها است، تحقق این مساله نیز برنامه ریزی، هوشمندی و دقت را می طلبد.
صدا و سیما مراقب نفوذ نااهلان باشد
خدا نکند افراد نفوذی در صدا و سیما نفوذ کنند، باید مراقب نفوذی ها بود، نفوذی ها ممکن است کارهایی بکنند که نتیجه آن تضعیف نظام اسلامی باشد.
لذا رصد و شناسایی نقشه های دشمن و برنامه ریزی هدفمند برای مقابله با این نقشه ها را به دست اندرکاران رسانه ملی توصیه و تأکید می کنیم؛ توجه شما به نوجوانان و جوانان باید بیش از دیگر مقاطع سنی باشد، دشمن در حال برنامه ریزی برای انحراف نسل جوان جامعه است، صدا و سیما در برنامه هایی که برای این مقاطع سنی تهیه و تولید می کند، باید بیش از پیش مراقب باشد.
مردم و مسئولان سفرهای خارجی را در ایام نوروز کاهش دهند
بی تردید سفرهای خارجی هزینه و مخارج زیادی دربردارد، ما نمی گوییم انجام نشود ولی باید با فرهنگ سازی درست توسط رسانه ها این سفرها کاهش یابد.
در حقیقت مردم و دولت در این ایام تشریفات را کم کنند و به جای آن به فکر خانواده هایی که در فشار مضاعف هستند باشند.
بیانیه گام دوم انقلاب جامع، پرمعنی، حساب شده و راهگشاست
بحمدالله اخیراً رهبر معظم انقلاب بیانیه ای جامع، پرمعنی، حساب شده و راهگشا تحت عنوان گام دوم انقلاب صادر کردند که پیداست روی آن فکر و دقت زیادی شده است.
کارگروهی برای پیگیری محور فرهنگی بیانیه گام دوم انقلاب تشکیل شود
این بیانیه تاکنون مورد استقبال گروه های زیادی واقع شده ولی می دانیم استقبال و تقدیر و تشکر به تنهایی کافی نیست، اکنون وقت آن است که کارگروه هایی برای هر یک از محورهای هفتگانه آن بیانیه تعیین شود و برای پیاده کردن اهداف این محورها برنامه نویسی کنند.
به عنوان مثال یکی از محورهای هفتگانه بیانیه مزبور ، مسائل فرهنگی و اخلاقی است که باید از فضلا و اندیشمندان دعوت به عمل آید تا درباره طرق اصلاح وضع فعلی و راه حل ها بیندیشند و شرح لازم را برای آن بنگارند و همچنین سایر محورهای هفتگانه این بیانیه مهم.
گردآوری باید ناب و توام با نوآوری باشد
امروزه گردآوری آسان شده است اما نکته مهم این است که گردآوری باید ناب و در آن نوآوری باشد یعنی به سراغ چیزهایی بروید که در آن خلاء احساس می شود.
مراقب نفوذی ها باشید
آموزش و پرورش باید به برنامه های درسی، معلمان و دانش آموزان نظارت کافی داشته باشد، اگر این نظارت صورت بگیرد کسی نمی تواند به این وزارتخانه آسیب برساند.
ما در طول تاریخ شاهد نفوذ بودیم، حتی بیوت مراجع گذشته از این مسئله در امان نبوده اند و افرادی به عنوان عامل استکبار و استعمار نفوذ داشته اند.
بنابراین نمی توان در وزارتخانه ای مانند آموزش و پرورش با این همه نیرو، دشمن در صدد نفوذ نباشد
----------------------------------------
یادداشت
سلوک اخلاقی بعثت از منظر معظم له
بی تردید باغ پر بار جامعه انسانيت، با گل ها و برگ هاى پر طراوت اخلاق و فضيلت زينت مى يابد حال آنکه در عصر جاهليت خبرى از اين امر نبود. همانگونه که تمام بدبختي هاى امروز بشر از قبيل قتل ها، غارت ها، جنگ هاى داخلى، بين المللى، قاچاق ، سرقت ها، توليد و فروش سلاح هاى مرگبار كشتار جمعى، و مانند آن، بر اثر فقدان اخلاق است.
در این وضعیت رسول خدا صلى الله عليه و آله به رسالت مبعوث شد، مردمی که در رذالت های اخلاقی به سر مى بردند؛ لذا جنايت، زنده به گور كردن دختران، ظلم و بيدادگرى، غارت و خونريزى، پايمال كردن حقوق ضعيفان و فحشا و منكرات، بر سراسر جزيرة العرب حكومت مى كرد.
خداوند متعال، در چنين عصرى، حضرت محمد صلى الله عليه و آله را براى هدايت دینی و اخلاقی بشر، به رسالت برگزيد تا از یک سو مردم را از بت پرستى و شرك، به توحيد و خدا پرستى دعوت كند و از سوی دیگر آنان را از تاريكى رذالت های اخلاقی ، رهانيده و به سرچشمه فضایل اخلاقی و رفتاری رهنمون سازد.
در این میان جایگاه «مبعث» در ایجاد تحول اخلاقی در زندگى جامعه بشرى و ایجاد رستاخيز عظيم در روح انسان ها، غیر قابل انکار است به نحوی که می توان روز بعثت رسول خدا صلى الله عليه و آله را روز «احياى ارزش هاى اخلاقی» نامید.
مفهوم اخلاق
«اخلاق» جمع «خُلق» و «خُلُق» به معنى هيئت و شكل و صورتى است كه انسان با چشم مى بيند و نیز به معنى قوا و سجايا و صفات درونى است كه با چشم دل ديده مى شود.
بنابراين مى توان گفت: «اخلاق مجموعه صفات روحى و باطنى انسان است» و به گفته بعضى از دانشمندان، گاه به بعضى از اعمال و رفتارى كه از خلقيات درونى انسان ناشى مى شود، نيز اخلاق گفته مى شود (اولى اخلاق صفاتى است و دومى اخلاق رفتارى).
«اخلاق» را از طريق آثارش نيز مى توان تعريف كرد، و آن اين كه «گاه فعلى كه از انسان سر مى زند، شكل مستمرى ندارد؛ ولى هنگامى كه كارى بطور مستمر از كسى سر مى زند (مانند امساك در بذل و بخشش و كمك به ديگران) دليل به اين است كه يك ريشه درونى و باطنى در اعماق جان و روح او دارد، آن ريشه را خلق و اخلاق مى نامند.
اينجاست كه مى گويند:«خلق همان حالت نفسانى است كه انسان را به انجام كارهايى دعوت مى كند بى آن كه نياز به تفكر و انديشه داشته باشد.» و یا اینکه:« خلق و خوى عبارت است از هيئتى استوار با نفس كه افعال به آسانى و بدون نياز به فكر و انديشه از آن صادر مى شود.»،
البته گاه به آثار عملى و افعال ناشى از اين صفات نيز واژه «اخلاق» اطلاق مى شود؛ مثلا، اگر كسى پيوسته آثار خشم و عصبانيت نشان مى دهد به او مى گويند: اين اخلاق بدى است، و بعكس هنگامى كه بذل و بخشش مى كند مى گويند:اين اخلاق خوبى است كه فلان كس دارد؛ در واقع اين دو، علت و معلول يكديگرند كه نام يكى بر ديگرى اطلاق مى شود.
از خلقت تا بعثت
هرگاه انسان درست فكر كند كه ارزش وجود او جز به فضائل اخلاقى نيست و هدف آفرينش انسان چيزى جز تكامل اخلاق و قرب الى الله نمى باشد، و هر لحظه از اين هدف مهم غافل شود، عقب گرد و سقوط او آغاز خواهد شد، هر اندازه اين حقيقت را بهتر بشكافد و باور كند گامهاى او، در اين راه استوارتر خواهد بود.
لذا نگاه نهیلیستی به آفرينش انسان از پوچ ترين سخنانى است كه از انسان اومانیستی صادر شده است؛ چرا که خداوند حكيم و رحيم، انسان را براى هدف والايى آفريده است و اگر چشم باز كنيم و سير حوادث را بنگريم. در می یابیم زندگی فردی و اجتماعی بشر هيچ گاه در يك حال نمانده است بلکه در مسير طولانى زندگی همواره به سوى تكامل پيش رفته است.
لذا می توان دریافت هدف آفرينش انسان در همه جا تكامل بوده، منتها نه فقط تكامل در جنبه هاى مادى، بلكه تکامل در همه زمينه ها، به ویژه اخلاق و ارزش هاى انسانى.
البته ابزار اين تكامل و پيشرفت از جنبه هاى مختلف دراختيار ما گذاشته شده است و نيروهایی ما را در اين مسير به پيشروى دعوت مى كند.در حقيقت ما از صفر شروع كرده ايم و به سوى بى نهايت مى رويم و حركت ما دائما و هميشه در ميان صفر و بى نهايت است.
اگر مى بينيم كه در قرآن فلسفه آفرينش انسان «عبادت» ذكر شده «و ما خلقت الجن و الإنس إلا ليعبدون ؛ من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!» نيز بيانگر هدف تكاملى آفرينش است كه به خود انسان ها باز مى گردد. چه اينكه حقيقت عبوديت و بندگى خدا همان پرورش اخلاقی انسان است و مراسم عبادت نيز درس هايى براى تربيت انسان است و عبادات هر كدام به نوعى انسان را در مكتب خود تربيت مى كنند.
از این رو بعثت انبياء رابطه بسيار نزديك و روشنى با مسأله هدف آفرينش انسان دارد، و هيچ كس نمى تواند ايمان به خدا داشته باشد و حكمت او را در كل جهان هستى و به ويژه خلقت انسان، انكار كند؛ و اين هدف چيزى جز پرورش يك مخلوق كامل كه پرتوى از صفات جمال و جلال حق در او باشد و لايق قرب او گردد نخواهد بود.
نتيجه اين امر، چيزى جز اين نيست كه خداوند نمايندگانى از سوى خود برگزيند، كه با چراغ هدايت الهى به سوى جامعه بشريت آيند، و آنها را از ظلمات به نور، و از نقص به سوى كمال، و از جهل به سوى علم، و از بى تقوايى به سوى تقوا و مكارم اخلاق رهنمون سازند و مسلما اگر چنين بعثتى صورت نگيرد آفرينش انسان بيهوده خواهد بود.
مظهر خُلق عظيم
سپاس خداوندى كه از یک سو انسان را نهاد و فطرتى پاك عطا فرمود تا همواره در جستجوى حق باشد و هيچ گاه از توفيق هدايت محروم نساخت و از سوی دیگر بعضى از بندگان پاكش را يكى پس از ديگرى مرشد آدميان ساخت و بهترين آنان محمد امين صلى الله عليه و آله را بزرگ ترين معلم اخلاق و خاتم رسولان قرار داد
شهادت بر خلق و خوى نيكو و اخلاق عظيم و برجسته حضرت محمد صلى الله عليه و آله غیر قابل انکار است. تا آنجا كه قرآن حسن خلق را يكى از عوامل مهم پيروزى پيغمبر مى شمرد و مى فرمايد: « «فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك؛ پس تو به لطف و رحمت الهى با آنان نرم خو شدى و اگر درشت خوى و سخت دل بودى بى شك از گرد تو پراكنده مى شدند»
لذا پيروزى های پيامبر صلى الله عليه و آله هرچند با تأييد و امداد الهى بود، ولى از نظر ظاهرى عوامل متعددى داشت كه يكى از مهم ترين آنها جاذبه اخلاقى آن حضرت بود. آن چنان صفات عالى انسانى و مكارم اخلاق در او جمع بود كه دشمنان سرسخت را تحت تأثيرقرار مى دادوبه تسليم وا مى داشت و دوستان را سخت مجذوب خود مى ساخت.
قرآن کریم در جاى ديگر خطاب به پيغمبر اكرم مى فرمايد: « «وإنك لعلى خلق عظيم »؛ تو اخلاق بسيار برجسته اى دارى». تأثير اين اخلاق در پيشرفت پيغمبر به اندازه اى بود كه بعضى آن را به عنوان معجزه اخلاقى پيغمبر مى شمرند.
چنانكه نمونه اى از اين معجزه اخلاقى در فتح مكه نمايان گشت، هنگامى كه مشركان خونخوار و جنايت پيشه كه ساليان دراز هر چه در توان داشتند بر ضد اسلام و شخص پيامبر صلى الله عليه و آله به كار گرفتند در چنگال مسلمين گرفتار شدند، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله برخلاف تمام محاسبات دوستان و دشمنان، فرمان عفو عمومى صادر كرد و تمام جنايات آنان را به دست فراموشى سپرد و همين سبب شد كه به مصداق «يدخلون فى دين الله أفواجا» مردم گروه گروه مسلمان شوند.
اهميت موضوع فوق از نظر دانشمندان و مورخان حتى دانشمندان و مورخان غير مسلمان مخفى نمانده و همگى با اعجاب فراوان از آن ياد كرده اند، به عنوان نمونه: «جان ديون پورت» دانشمند معروف انگليسى مى نويسد:« ... محمد(صلی الله علیه وآله) يك نفر عرب ساده، قبائل پراكنده كوچك و برهنه و گرسنه كشور خودش را مبدل به يك جامعه فشرده و با انضباط نمود و در ميان ملل روى زمين آنها را با صفات و اخلاق تازه اى معرفى كرد».،
مراد از خلق عظیم نبوی چیست ؟
پيامبر صلی الله علیه و اله تمام ويژگي هاى اخلاقى برجسته را داراست. اخلاق فردى، اخلاق اجتماعى ، اخلاق ميدان جنگ، اخلاق به هنگام صلح، اخلاق خانه و خانواده، اخلاق جامعه، اخلاق در سفر، اخلاق در وطن و خلاصه اينكه آن حضرت واجد تمام صفات فضيلت اخلاقى هست و از همه رذيله هاى اخلاقى پاك و مبرا مى باشد.
در واقع توصيف پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به خلق عظيم ، نشان مى دهد كه اين ويژگى اخلاقى از والاترين صفات انبياء است.
درباره حسن خلق، عفو، مهربانى، ايثار، فداكارى و تقواى آن حضرت در كتاب هاى تفسير و تاريخ داستان هاى زيادى آمده است؛ اخلاقى كه عقل در آن حيران است لطف و محبتى بى نظير، صفا و صميميتى بى مانند، صبر و استقامت و تحمل و حوصله اى توصيف ناپذير.
ولى همين قدر بايد گفت كه در حديثى از حسين بن على عليه السلام آمده است كه فرمود: از پدرم اميرمؤمنان على عليه السلام درباره ويژگى هاى زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله و اخلاق او پرسيدم و پدرم مشروحاً به من پاسخ فرمود. در بخشى از اين حديث آمده است:«پيامبر صلى الله عليه و آله با همنشينانش با خوشرويى و خنده برخورد مى كرد و نرمخو و ملايم بود. هرگز خشن، سنگدل، پرخاشگر، بدزبان، عيب جو و مديحه سرا نبود.هيچ كس از او مأيوس نمى شد و هر كه به در خانه او مى آمد نا اميد بازنمى گشت.
سه چيز را از خود دور كرده بود: مجادله در سخن، پرگويى، دخالت در كارى كه به او مربوط نبود. و دو چيز را در مورد مردم رها كرده بود: كسى را مذمت نمى كرد، به جست وجوى لغزش ها و عيب هاى پنهانى مردم نمى پرداخت.
فقط در مورد امورى كه ثواب الهى را اميد داشت سخن مى گفت. هنگام سخن گفتن به قدرى كلماتش در دل ها نفوذ داشت كه همه سكوت اختيار مى كردند و هنگامى كه ساكت مى شد آنها به سخن درمى آمدند، اما نزد او هرگز نزاع و مجادله نمى كردند. هرگاه مرد غريب و ناآگاهى با خشونت سخن مى گفت و درخواستى مى كرد، تحمل مى كرد و به يارانش مى فرمود: هرگاه كسى حاجتى دارد به او عطا كنيد. هرگز كلام كسى را قطع نمى كرد تا سخنش پايان گيرد».
خلق حسن پيامبر صلى الله عليه و آله نشانگر اهميت اخلاق در اسلام است. حضرت رسول صلى الله عليه و آله فوق العاده متواضع بود، به همه سلام مى كرد، در مجلس ناشناخته بود. هنگام سفر بخشى از كارها را بر عهده مى گرفت، و از اينكه همه كارها و زحمت ها بر دوش ديگران باشد، اجتناب مى ورزيد.
بعضى از مفسران از تعبير به «على» در «انك لعلى خلق عظيم» با توجه به اين كه «على» معمولا مفهوم سلطه را در بردارد، چنين استفاده كرده اند كه پيامبر صلى الله عليه و آله سلطه كاملى بر فضائل اخلاقى داشت، آن چنان كه اين فضائل جزيى از وجود او را تشكيل مى داد، و بدون تكلف آنها را ظاهر مى ساخت.،
بی شک انسان مدت ها بايد خودسازى كند تا بتواند بر خشم و غضب خويش چيره گردد، بايد در پرتو ايمان و تقوى آن قدر روح او وسيع و قوى شود كه به آسانى از آزار دشمنان متاثر نگردد، و حس انتقام جويى در او شعله ور نشود، روحى بزرگ، و شرح صدر كافى لازم است تا شخص به چنين مرحله اى از كمال انسانيت به رسد كه بدي ها را با نيكى پاسخ گويد، و در راه خدا و براى رسيدن به اهداف مقدسش حتى از مرحله عفو و گذشت فراتر رود، و به مقام«دفع سيئه به حسنه» برسد!.
اگر اين اخلاق نيكو و ملكات الهى نبود آن ملت عقب مانده جاهلى و آن جمع خشن انعطاف ناپذير به اسلام درنمى آمدند، بلكه به مصداق آيه «لانفضوا من حولك» همه از گرد او پراكنده مى شدند و همان راه و روش دوران جاهليت را ادامه مى دادند.
بعثت نبوی ؛ تجلی عینیت اخلاق و سیاست
بسیاری از اندیشمندان غربی، سیاست را از دائره اخلاق خارج مى پندارند و براى آن جنبه عرفى و نسبی قائلند بدين معنا كه معتقدند: آموزه های اخلاقی به تشخيص و تصويب انديشمندان هر عصر و ملاحظه عرف زمان و «فهم متناسب با مسائل كلان بشرى» واگذار شده، اما در اجرای سیاست و تمدن و فرهنگ و معاش و روابط انسان ها نقشی ایفا نمی کند و تعيين مكانيسم های اخلاقی و روش هاى زندگى در اين عالم به خود انسان واگذار شده است».،
لذا شاهدیم در كشورهاى بزرگ صنعتى دنياى امروز، احزابى تشكيل مى شود كه هر كدام حافظ منافع گروه معينى مى باشد، سپس از هر وسيله اى براى جلب آراء بيشتر و دستيابى به حكومت بهره مى گيرند، و هنگامى كه به حكومت رسيدند افرادى را به كار مى گيرند، كه قدرت آنها را تحكيم كند و اصولى را به كار مى بندند كه منافع مادى گروهى آنها را تضمين نمايد.
متأسفانه روشنفکران غرب زده داخلی نیز همسو با متفکران مدرنیسم غربی این شعار را مطرح می کنند كه اخلاق و سياست با يكديگر جمع نمى شود و فرمانروايى كه خويشتن را ملزم به رعايت اصول اخلاقى مى داند، در حقيقت مغز سياسى ندارد، و هرگز حاكميتش دوام نخواهد يافت!
بلکه هدف وسيله را توجيه مى كند و هر آنچه در راه نيل به هدف دستاويز قرار گيرد نيك شمرده مى شود! اين متن كار حكومت های مادی است.
لیکن گروه دوم مروجان خداگرایی اند که حكومت را براى حفظ ارزش ها مى خواهند، و سياستى هماهنگ با آن دارند. لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به عنوان پيشواى گروه دوم مى گويد:« انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق، من تنها براى تكميل ارزش هاى اخلاقى مبعوث شده ام». ،
بديهى است اصولى كه بر سياست گروه اول حاكم است، با اصول سياسى شناخته شده از سوى گروه دوم كاملا متفاوت، بلكه در تعارض است.
گروه اول به شهادت تاريخ به آسانى همه ارزش ها را در پاى حكومت خود قربانى كنند، و گروه دوم بارها و بارها حكومت و قدرت خود را فداى حفظ ارزش ها كردند.
اختلاف اين دو ديدگاه در سياست هاى الهى و شيطانى سبب مى شود كه گاه افراد ناآگاه به حاميان سياست هاى الهى خرده بگيرند و اعمال آنها را بر ساده انديشى و عدم آگاهى به فنون سياست حمل كنند، غافل از اين كه آنها در عالم ديگرى سير مى كنند كه اصول و ضوابط حاكم بر آن جز اين روش را اجازه نمى دهد! مثلا هنگامى كه مى شنوند پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به پيشنهاد كسانى كه به هنگام محاصره قلعه هاى خيبر اصرار داشتند آب را به روى يهوديان ببندند وقعى ننهاد، تعجب مى كنند. ،
همچنين اصرار بر پايبندى به عهد و پيمان ها، حتى با دشمنان، كه در قرآن مجيد و احاديث اسلامى آمده است و اصرار بر حفظ امانت هر چند امانت شمشير دشمن بوده باشد، تمام اين امور ارزشى را با اصول سياست سازگار نمى بينند، بلكه مى گويند سياستمدار ماهر آن است كه از پيمان ها و امانت ها تا آنجا دفاع كند كه به نفع او تمام مى شود، و آنجا كه به زيان او است بايد به بهانه اى از عمل به تعهدات خود و امانتدارى سرباز زند! اين گونه افراد كه در حال و هواى شرايط حاكم بر سياست هاى شيطانى زندگى مى كنند هرگز به سياست هاى الهى كه حفظ اخلاق در متن آن قرار دارد، نمى انديشند.
حال آنکه يك «سياستمدار الهى» پيروزى بر دشمن در درجه دوم اهميت است و در درجه اول حفظ اخلاق مهم است، ارزش هايى كه ماندنى است، و بهترين وسيله تكامل اخلاقی جامعه انسانى و پرورش انسان هاى شايسته و فلسفۀ واقعی بعثت نبوی است.
بعثت نبوی؛ نفی حقوق اومانیستی و اثبات اخلاق اجتماعی
هنگامى كه سخن از «اخلاق » به ميان مى آيد بسيارى از مردم، حتى بعضى از اهل فضل و دانش، آن را يك امر مستحبى، و در حاشيه زندگى مى دانند، درحالى كه غالب مشكلات فردى و اجتماعى كه با آن دست به گريبان هستيم، دقيقاً و مسلماً ناشى از ضعف هاى اخلاقى مااست، مشكلات و گرفتاري ها و بن بست هاى جهانى نيز درست از فقر اخلاقى جامعه ها و مخصوصا سران بسيارى از كشورهاى جهان سرچشمه مى گيرد.
آرى اخلاق سرمايه اصلى اقوام و ملت هاست.اخلاق كليد حل مشكلات مهم اجتماعى است.اخلاق خميرمايه تمدن و ستون فقرات يك زندگى اجتماعى سالم است و اخلاق بهترين وسيله انسان در سير الهى است؛ به همين دليل تا مسائل اخلاقى در جوامع انسانى حل نشود هيچ مسأله اى حل نخواهد شد.
این مسأله در حالی است که هگل، اخلاق را عبارت از پيروى و اطاعت از قوانين مى داند، ولى مى دانيم كه اين صحيح نيست، چه بسيارند افرادى كه رفتارشان طبق مقررات و قوانين فردى و اجتماعى است و از مرز قانون قدمى فراتر نمى نهند اما اخلاقاً خشن و تندخو، بى گذشت و سختگير، كينه توز و انتقام جو هستند، اين تفكيك قانون و اخلاق را «كانت» ديگر فيلسوف غربى مورد اشاره قرار داده و در فلسفه اخلاق، تكاليف را منقسم به دو قسم كرده است، يكى تكليف قانونى يعنى آنچه به موجب قوانين بر مردم الزام مى شود و نقض آنها سبب بازخواست دادگاه ها و ديوانخانه ها مى گردد. و دیگری تكاليف فضيلتى كه الزامش درونى است و محاكمه اش با نفس انسان است.
در تكاليف قانونى، نظر به این است که آزادى فرد بر طبق يك قاعده كلى با آزادى همه مردم سازگار شود، لیکن در تكاليف فضيلتى، نظر به اخلاق است و غايب علم اخلاق براى هر كس كمال نفس خود او و خوشى ديگران است.،
از سوی دیگر ممكن است گفته شود، سعادت و خوشبختى و تكامل جوامع بشرى را مى توان در پرتو عمل به قوانين و احكام صحيح به دست آورد، بى آن كه مبانى اخلاقى در افراد وجود داشته باشد. در پاسخ مى گوييم عمل به مقررات و قوانين نيز بدون پشتوانه اخلاق ممكن نيست؛ تا از درون انسان ها انگيزه هايى براى اجراى مقررات و قوانين وجود نداشته باشد، تلاش هاى برونى به جايى نمى رسد.
لذا طرح این پرسش بسیار معنادار است كه، اين قوانين را چه كسى بايد تصويب كند؟ بشر يا آفريدگار بشر؟ كسى كه خالق بشر است و از تمام اسرار وجود او آگاه است، كسى كه علم او گذشته و آينده را تا ميلياردها سال در بر مى گيرد، و از ريشه ها و اسرار هر چيز و بازتاب ها و نتايج هر موضوع آگاه است. كسى كه خطا و لغزش و اشتباه در ذات پاكش راه ندارد، و بالاخره كسى كه نياز به چيزى و كسى ندارد تا بخواهد منافع خويش را تأمين كند.
و از اين جا نتيجه مى گيريم كه هر قانونى غير از قانون خدامحور ناقص و بى فرجام است، و هر حكمى غير از حكم الهى غير قابل اعتماد و بى سرانجام است، و هنگامى كه درست دقت مى كنيم مى بينيم، تمام بدبختى و مشكلات بشر از اين جا سرچشمه مى گيرد كه خودش مى خواهد با آن علم محدود، با آن همه انگيزه هاى هوس آلود، براى خويش قانون بگذارد! و اين يكى از دلايل عقلى لزوم بعثت انبياء است.
و به همين دليل «تكميل مكارم اخلاق» به عنوان يكى از اهداف اصلى بعثت پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه وآله در كتاب آسمانى ما قرآن و روايات اسلامى شمرده شده است، و پيشوايان اسلام و بزرگان دين قسمت عمده عمر پربركت خود را وقف اين كار كردند.
قابل توجه اين است كه به فرض اينكه قوانين بشرى و اومانیستی، مفيد و قابل اجرا باشد، ضمانت اجرا نخواهد داشت؛ زيرا در اجتماعى كه اخلاق ، فضيلت، ايمان و مسئوليت باطنى حكومت نكند، ضامن اجراى اين قانون چه قدرتى است؟ حال آنکه یکی از اهداف بعثت انبيا عدالت اجتماعى است. و تحقق این مهم در گرو تكميل مكارم اخلاق و ارزش هاى اخلاقى است.
از بررسى حال پيامبران مخصوصاً حال پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه هدى علیه السلام بخوبى استفاده مى شود كه اين بزرگواران براى تحقق بخشيدن به اهداف تبليغى و تربيتى اسلام بر مدار خدامحوری، از اخلاق اجتماعى و انسانى ترين شيوه هاى نفوذ در قلب ها استفاده مى كردند.
طرز برخورد آنها با مردم چنان بود كه به سرعت آنها را به سوى اهداف خود جلب و جذب مى كردند، گرچه بعضى ميل دارند به اين امور هميشه جنبه اعجاز دهند اما چنين نيست، اگر ما نیز سنت و روش و شيوه بحث آنها را در برخورد با ديگران به كار بنديم به سرعت مى توانيم در آنها اثر بگذاريم و در اعماق جانشان نفوذ كنيم.
سخن آخر:( جامعه امروز نیازمند اخلاق نبوی است)
در خاتمه و یا توجه به حدیث نبوی«انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» باید گفت تمام برنامه های دینی از قبیل نماز، روزه، جهاد، حج و همه در مسیر پرورش اخلاق نیک در انسان هاست، بنابراین انسان کامل انسانی است که دارای اخلاق فاضله باشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است تا انسان ها را به کمال برساند و اگر این مسائل اخلاقی حل شود، دنیا گلستان می شود، تمام مشکلات موجود در جامعه، خانواده ها، بازار، سیاست و .. برای رذائل اخلاقی و انحراف از مسیر اخلاقی است در واقع جامعه امروز به اخلاق نبوی نیازمند است.
وقتی خداوند انسان را برای سعادت آفریده وسائل آن را در اختیار او قرار داده است، صدو بیست چهار هزار پیامبر برای همین فرستاده شدند، خدا در این مسیر واعظانی قرار داده که انسان را موعظه کنند و مانع انحراف آن ها شوند؛ خدایی که پیامبر را مأمور اکمال مکارم اخلاق کرده زمینه را فراهم آورده و الا با حکمت الهی نمی سازد؛ خداوند مجموعه کاملی در اختیار انسان قرار داده تا بتواند به سعادت و کمال برسد. و چه خوب است كه اين اخلاق اسلامى امروز زنده شود و در هر مسلمانى، پرتوى از اخلاق و خوى پيامبر صلى الله عليه وآله باشد .
----------------------------------------
پرونده ویژه
الزامات مدیریت بحران سیل از منظر معظم له
امروزه شاهدیم انسان ها علیرغم قدرت و پيشرفت در جوامع بشری، لیکن هنوز در برابر طوفان و سيل و صاعقه و زمين لرزه سخت ضعيف و آسيب پذيرند. حال آنکه تحمیل بلایای طبیعی بر انسان ها در هر زمان و مكان غير قابل اجتناب است؛ چرا که طبيعت گاهى بر سر «قهر» است و زمانى از در «مهر و آشتى» ، و در هر حال از كارهاى خود خبر ندارد و يه اين ترتيب عذر او خواسته است.
لذا لازم است جوامع بشری آن را با مدیریت مهار كنند و مسامحه و سهل انگارى به نحوی که انسان مديريت صحيح بحران را رها كند و در برابر اینگونه بلایای طبیعی هم چون سیل، سستى و بى تدبيرى از خود نشان دهد به هیچ وجه قابل قبول نیست. بلکه باید در رویارویی با بلایای طبیعی بیش از پیش آماده بود و در عمل بحران را مدیریت کرد که تحقق این مهم ، اهتمام به الزامات مدیریت بحران را دو چندان می سازد.
مديريت بحران چيست؟
فرآيند پيش بيني و پيشگيري از وقوع بحران برخورد و مداخله در بحران و سالم سازي بعد از وقوع بحران را مديريت بحران گويند؛ علمي كاربردي كه به وسيله مشاهده سيستماتيك بحران ها و تجزيه و تحليل آنها در جستجوي يافتن ابزاري است كه بوسيله آنها بتوان از بروز بحران ها ، پيشگيري نمود و يا در صورت بروز آن در خصوص كاهش اثرات آن آمادگي لازم امداد رساني سريع و بهبودي اوضاع اقدام نمود .
البته با همۀ این تفاسیر مشكل اين است كه مدیران در هنگام وقوع بحران، اصول و قوانين خاصّى در دست ندارند و راه حلّ رفع بحران را نیاموخته اند ؛ بلكه صرفاً بيشتر از تجربيّات شخصى خودبهره می گیرند که این نقیصه، پیامدهای جبران ناپذیری به همراه دارد.
مديريت سيل در پيشگيري از خسارات سيل و كاهش آن
بی شک لازم است ما خود را در برابر خطرات حفظ كنيم و پيشگيرى لازم را در برابر سيل بنماييم تا خسارات سیل و وقوع تلفات جانی و مالی، به حدأقل کاهش یابد؛ این نوع مدیریت سیل، به نوعی مقابله با «اجل غير حتمى» نیز به شمار می آید چرا که قابل اجتناب است و در اختيار انسان است و مى توان با رعايت موازين عقلايى از آن پرهيز كرد، مانند پوشيدن «زره» در تن و گذاشتن «خود» بر سر و گرفتن «سپر» به دست در ميدان جنگ، كه بى شك جلوى بسيارى از مرگ و ميرها را مى گيرد.
لذا پرهيز از اين گونه امور، به عهده خود انسان و مدیریت او گذارده شده است و اوست كه در برابر اين حوادث، مسئول و تعيين كننده است.
بر این اساس، مدیریت سیل در گرو تدارك قوا و تقويت نيروهای انسانی کارآمد بطور عام، و آماده ساختن امکانات نرم افزاری و سخت افزاری بطور خاص، به منظور پيشگيرى از آن در نظر گرفته شده است ، و اين منطقى ترين هدف براى مدیریت بحران سیل به شمار می آید.
اهمیت این مسأله از آن جهت است که حكومت اسلامى نمى تواند به طرق ساده و بعضاً سنتی براى مقابله با سیلاب قناعت كند؛ بلكه بايد به تکنولوژی های روز دنیا در مهار سیلاب مجهز شود؛ اگر چه اين كار سرمايه گذارى وسيعى را مى طلبد؛ ولى با توجّه به اينكه سرمایه گذاری در این بخش ، سبب پيشگيرى از خسارت های کلان مالی و جانی و سبب کاهش خسارت های وسيع مى شود هر گونه سرمايه گذارى خصوصی و دولتی در اين راه ضروری و مقرون به صرفه است.
نقش جنگل ها در کنترل حادثه فلاکت بار طبیعی سیل
تحقیقات دامنه دار نشان می دهد که حادثه سیل بر اثر تخریب جنگل ها و مراتع بوجود می آید و شرایط فیزیکی منطقه هم عامل تسریع آن به شمار می رود. جنگل ها دارای اهمیت بوده و تنظیم کننده گردش آب می باشند. جنگل ها با کنترل جریان آب مانع بروز سیلاب و سیل، در نتیجه فرسایش خاک میشوند.
لذا حافظت از جنگل های کشور نه تنها تاثیر عمیقی بر محیط زیست دارند و سدی در مقابل سیل های خانمان برانداز می باشند بلکه بدلیل تاثیرات مهمی که در بنیادهای اقتصادی و اجتماعی برجای میگذارد مسألۀ ملی تلقی میگردد.
لیکن در عمل شاهدیم انگيزه سودجويى و كسب درآمد بيشتر، افراد حريص را در کشور به جان طبيعت انداخته است. صداهاى گوش خراش غول هاى آهنين كه به قطع درختان جنگل ها مى پردازند و كارخانه هايى كه پيوسته چوب ها را قطعه قطعه و تبديل به فرآورده هاى صنعتى مى كنند، از هر سو شنيده مى شود.و البته این چالش، از فاجعه بزرگ زيست محيطى خبر مى دهد که وقوع سیلاب عظیم در بسیاری از نقاط کشور در روز های اخیر مویّد این مدعاست.
در تشریح این مسأله باید گفت در سطح جهانی در ٢٥ سال گذشته بيش از ٢ ميليون كيلومتر مربع از جنگل هاى جهان ناپديد شده كه مساحت آن بيش از مساحت كشور ايران است؛. البته وضعیت جنگل های کشور نیز بسیار نگران کننده است؛ طبق گزارش مراکز آماری، امروزه در مقایسه با دهه های پیش مساحتی معادل ۶۰ درصد از جنگل های ایران تخریب شده است! همچنین سالانه رقمی بالغ بر ۴۰۰ هزار هکتار از اراضی حاصل خیز کشور دست خوش فرسایش می شود. در سه دهه گذشته تاکنون در اثر تخریب، جنگل های کشور از حدود ۱۸.۳ میلیون هکتار به حدود ۱۲.۴ میلیون هکتار تقلیل یافته است که از این میزان، حدود ۱.۹ میلیون هکتار در منطقه البرز شمالی واقع است. لذا می توان برآورد کرد که در آینده ای نه چندان دور، این جنگل زدایی به یک بحران کاملاً جدی تبدیل خواهد شد؛ درواقع اگر این روند ادامه پیدا کند، در چند دهۀ آینده، دیگر چیزی به عنوان مرتع و جنگل در کشور نخواهیم داشت!
این چالش کلیدی در حالی است که مسئولان، گوش و چشم خود را به روى اين حقايق بسته اند و صرفاً به زعم خود آسايش امروز را مى طلبند ولی از فردا و فرداها غافلند و آيندگان را فداى مطامع و لذات برخی سودجویان از خدا بی خبر می کنند. حال آنکه تخریب جنگل ها و مراتع، آسایش امروز مردم را نیز در قالب سیلاب های عظیم، دستخوش تهدیدات و وقایعی کشنده قرار داده است.
همۀ این امور نشان می دهد آسيب جنگل ها خطری جدّى در کشور است كه ناشى از حرص برخی افراد بر مصرف زدگى و سودجويى است. لذا نمی توان پذیرفت درختان و جنگل هایی كه گردش آب را و مدیریت سیل را بر عهده دارند اینگونه مورد بى رحمى قرار گیرند.
لذا آنچه باید مورد نظر همۀ مسئولان قرار گیرد مسأله ی صیانت از محیط زیست و نقش آن در کاهش خسارات سیل است؛ چرا که اگر محیط زیست را رعایت نکنیم، ضرر غیر مستقیم به دیگران و یا به آیندگان می خورد. زیرا سیلاب سرازیر می شود و چون در مسیرش چیزی نیست به راحتی خانه های مردم را خراب و ویران می کند و تلفات جبران ناپذیر مالی و جانی به بار می آورد.
بنابراین صیانت از جنگل ها و جلوگیری از جنگل زدایی و مقابله با افرادی که به شکل قاچاق و غیر قانونی و با دادن رشوه، جنگل را خراب می کنند به عنوان مدیریت پیشگیرانه سیل باید در سریع ترین زمان ممکن در دستور کار مسئولان قضایی کشور قرار گیرد.
لزوم مقابله با ساخت و سازهای غیرمجاز در بستر رودخانه
ضرورت هماهنگی و یکپارچگی در جلوگیری از ساخت و ساز های غیر مجاز در بستر رودخانه ها انکار ناپذیر است؛ زیراساخت و سازها باید به گونه ای باشد که به لحاظ زیست محیطی ریسک پذیر نباشد؛ حال آنکه بستر رودخانه یا دره هایی که در کنار کوه هاست در واقع محل عبور سيلاب ها است.
متآسفانه در برخی ساخت و سازها شاهدیم به زیرساخت های زیست محیطی آن توجه نشده است، هزاران واحد مسکونی توسط برخی مرفهان بی درد به صورت غیر قانونی در بستر رودخانه ها ساخته می شود.
در این میان نقش شهرداری ها در مقابله با اینگونه اقدامات مخرب انکار ناپذیر است چرا که اگر شهرداری های کشور به ایفای وظیفۀ ذاتی خود اهتمام نورزند ساخت و سازها برحسب سلیقه های فردی بدون استاندارد صورت خواهد گرفت؛ در حالی که ایمن بودن ساختمان و تعیین جغرافیای مناسب برای احداث مسکن در برابر سیل بسیار مهم است و این مطالبه باید به وسیله شهرداری ها محقق گردد.
آمادگی مدیریت بحران برای مقابله با حوادث احتمالی ناشی از سیل
اقتضای مدیریت صحیح بحران این است که هر مديری از حوزه مديريّت خود اطّلاعات كافى داشته باشد و از بحران هایی كه احتمال وقوع آن می رود دقيقاً مطّلع گردد، تا بتواند مطابق با آن بحران، تصمیمات موثر اتخاذ نماید.
يعنى مدیریت بحران در انتظار نماند تا سیل، مردم را غافل گیر كند و مدیران آنگاه آماده مقابله شوند، بلكه از پيش بايد به حدّ كافى آمادگى در برابر خطرات احتمالى سیل داشته باشند.
در مدیریت بحران باید نارسائى ها و نابسامانی ها در مواجهه با بلایای طبیعی را به دقّت بررسى كرد، و به اصلاح آن پرداخت، و تنها به تصمیمات موضعى و مقطعى قناعت نكرد.
اين نكته نيز بسيار قابل دقّت است كه معمولًا مدیریت پيشگيرى در بحران ه از مدیریت درمان مؤثّرتر، كم هزينه تر، و به طور كلّى مفيدتر است، و ضايعات آن به مراتب، كمتر مى باشد.
روى اين اصل، جلوگيرى از بروز اين گونه حوادث براى يك سازمان با تدبيرهاى پيشگيرانه، بسيار اميد بخش تر است تا پرداختن به اصلاح و جبران خسارات بعد از بروز بحران.
از سوی دیگر بعضى تصور مى كنند، يك قانون خوب در مواجهه با بحران آن است كه قوانين وسيع و گسترده اى، با خود يدك بكشد،که البتّه اين نشانه ضعف و درماندگى و عجز آن قانون و ضعف مدیران بحران آن جامعه است؛ بلكه يك قانون خوب آن است كه از طريق آموزش هاى فرهنگى و مقررات صحيح و کاربردی و جزئی به پيشگيرى و آمادگی روز افزون مردم در مقابله با بلایای طبیعی بینجامد.
براى رسيدن به اين منظور، بايد آنچنان از طريق تعليم و اطلاع رسانی ، آموزش مستمر و برگزاری مانور و ترمیم ساختارهای مدیریتی، به جامعه نيرو و توان تزریق کرد كه همگان در برابر احتمال وقوع بحران به آمادگی کامل دست یابند و درست همان گونه كه به هنگام بروز يك بيمارى به «واكسيناسيون» عمومى افراد مى پردازند و محيط بدن را براى پرورش ميكروب هاى بيمارى زا نامساعد مى كنند، به هنگام بروز بلایای طبیعی هم چون سیل، عموم مردم به همراه مسئولان ، در برابر آن از هر لحاظ مجهز و آماده باشند.
البته كسانى كه عهده دار مدیریت بحران می باشند بايد از تجربه و سليقه كافى برخوردار باشند؛ بر این اساس مدير با همكارى بخش تبليغات و اطلاع رسانی در زمینه مقابله فراگیر مردم با حوادث زیست محیطی، مى تواند نقش مؤثّرى در اين زمينه ایفا کند، و جامعه را از سقوط در دامان بحران های طبیعی برهاند.
فرآیند برنامه ریزی در مدیریت بحران
بعد از آن كه «سیاستگذاری ها در مدیریت بحران » روشن شد و به مرحله تصميم گيرى درآمد، براى تحقّق بخشيدن و اجراى آن، نياز به «برنامه ريزى» است.
روشن است برنامه ریزی و محاسبه دقیق از فرایند مدیریت بحران به شمار می آید و دليل بر صحّت عمل و درستى راه و لزوم تعقيب آن است؛ که هر گاه زيان مهمّى را نشان دهد دليل بر وجود بحران و خطر است كه بايد هر چه زودتر براى اصلاح آن وضع كوشيد.
لذا يك مدير خوب، كسى است كه از قدرت «برنامه ريزى» در مواجهه با حوادث طبیعی بهره كافى داشته باشد كه آن نيز با استفاده از تجربيّات شخصى و استفاده از تجارب ديگران در نظرات صاحب نظران، انجام مى گيرد؛ و به هر حال، بدون برنامه ريزى هرگز «نبايد» و «نمى توان» وارد مرحله عمل شد.منتها گاه نياز به برنامه ريزى «كوتاه مدت» است و گاه «دراز مدت» و گاه هر دو.
البته برنامه، بايد دقيق و از نظر كيفى و كمّى كاملًا روشن باشد. برنامه بايد از هر گونه ابهام و كلّى گوئى خالى و تماماً جنبه عملى و عينى داشته باشد.در برنامه ريزى بايد نيروهاى انسانى لازم براى انجام هر كار، هزينه ها، و ابزار و وسائل مورد نياز، دقيقاً محاسبه شوند، و براى هر مرحله و هر مقطع، آنچه لازم است پيش بينى گردد.
در برنامه ريزى بايد زمان بندى مواجهه و کنترل بحران مورد توجّه قرار گيرد، به طورى كه نه وقت بيهوده تلف شود و نه حجم برنامه، بيش از مقدار وقت باشد.
هم چنین در برنامه ريزى مدیریت بحران بايد هميشه محلّى براى «حوادث پيش بينى نشده» در نظر گرفته شود، چرا كه بسيار مى شود «مديران» در جريان عمل با مشكلات پيش بينى نشده اى از سیل و دیگر بلایای طبیعی رو به رو مى شوند كه اگر آمادگى براى روياروئى با آن را نداشته باشند، و به هنگام برنامه ريزى اين مسائل مورد توجّه آنها قرار نگرفته باشد كارشان به بن بست مى كشد و درمانده مى شوند.
مدیریت بحران و ضرورت سازماندهی و هماهنگی تیم ها
بی شک هدف از «سازماندهى» در مدیریت بحران ها تقسيم كار در يك مجموعه است، به گونه اى كه مسائل زير در آن تأمين گردد:
١. هيچ كارى، بدون مسؤول نماند، و در عين حال از تداخل و تضادّ مسؤوليّت ها جلوگيرى به عمل آيد.
٢. هر كارى به افرادى كه دقيقاً از عهده آن برمى آيند سپرده شود.
٣. كلّ افراد به صورت يك مجموعه كاملًا منسجم عمل كنند، به طورى كه كار هر يك، مكمّل عمل ديگرى باشد.
٤. سلسله مراتب، در تقسيم مسؤوليّت ها در نظر گرفته شود.
٥. تمام افراد از طريق سلسله مراتب با مديريّت واحد در ارتباط باشند.
٦. براى «سازماندهى» بايد به لياقت ها، استعدادها، تخصصّ ها، و تقوى، فوق العاده اهمّيّت داد، و از تمام عناصر شايسته، نه تنها استفاده كرد، بلكه بايد آنها را به معنى واقعى كلمه «صيد» كرد.
٧. در سازماندهى، حتّى بايد براى جانشينان احتمالى روى فرض وقوع ضايعاتى در نفرات، دقيقاً مطالعه، و افرادى براى اين منظور تعيين گردند.
٨. در يك سازماندهى دقيق، بايد هيچ موضوع پيش بينى نشده از نظر تشكيلات و سازمان، در آن نباشد، بلكه براى هر حادثه عادى و غير عادى، مسؤول يا مسؤولانى تعيين شوند.
هم چنین از نقش مدیریت بحران به عنوان هماهنگ كننده اصلی در مهار بلایایی طبیعی نباید گذشت، او در عين اين كه رابطه خود را با نفرات خويش (چه از طريق مستقيم يا غير مستقيم) بايد حفظ كند، نقش هماهنگ كننده را نيز بر عهده دارد.
مثلًا، در برابر يك حادثه سیل كه بايد براى مهار آن تلاش گردد، هماهنگى و بسيج نيروها به طور كامل در برابر حادثه ضروری است . حال هر قدر چارچوب سازمان مدیریت بحران کشور؛گسترده تر و پيچيده تر شود؛ مسأله هماهنگى در آن حسّاس تر و پیچیده تر مى شود، تا آنجا كه بعضاً شاهدیم مهار سیلاب های عظیم در کشور به علت برخی ناهماهنگی های مدیریتی دچار کندی شده است.
ضرورت حضور میدانی مدیران در مدیریت بحران
به عكس آنچه بعضى فكر مى كنند، مشكل بزرگ جامعه ما، مشكل «كمبودها» نيست؛ مشكل «ضعف بعضى از مديريّت ها» است كه هر گاه با الهام از مبانى معنوى اسلام و دستورهاى جامع الاطراف و حركت آفرين آن اصلاح گردد، به سرعت مى توانيم ضعف ها را به يارى خدا جبران كنيم و برمشكلات پيروز شويم.
در این بین بزرگترين خطرى كه بر سر راه مديران اجرایی کشور قرار دارد اين است كه به سراغ افراد نالايق بروند.و ديديم نتيجه اين گونه مديريّت را که در سیل اخیر چه شد! لذا مديران باید در حوزه كار خودشان به ویژه در گزینش استانداران به دقّت مراقب باشند كه در اين دام خطرناك نيفتند.
بی شک اين گونه همكاران نالايق، علاوه بر اين كه آفت خطرناكى براى روند هر اداره و تشكيلاتى هستند، و مديران خود را در حالت غفلت و بى خبرى محض نگاه مى دارند، رابطه آنها را از واقعيّت هاى عينى قطع مى كنند؛ گاه «كاه» را «كوه» و «كوه» را در نظرشان «كاه» جلوه مى دهند.
البته «مديريّت» كار پيچيده اى است، و مى دانيم هر قدر كارى پيچيده تر باشد مشكلات آن افزون تر، و آفاتش بيشتر است؛ به همين دليل، مديران ، بايد داراى اعصابى قوى، حوصله زياد، و ظرفيّت كافى در روياروئى با مشكلات باشند.
با این تفاسیر، از جمله ويژگي هاى يك مدیر نمونه آن است که در زمان وقوع بحران ها از بيدارى و هوشيارى كامل در مهار آن بحران برخوردار باشد و این مسأله یعنی به گواهى راه و رسمى كه همه مديران و رؤساى حكومت، در زندگى خود داشته و دارند؛ هیچ مدیری در هنگام وقوع بحران ، مركز مديريت و حكومت خود را ترك نمى كند.
اهمیت این مسأله از آن جهت است که حضور میدانی مدیران مى تواند مايه آرامش و تسلّى خاطر آسیب دیدگان باشد و نيز تكيه گاهى براى آحاد مردم در برابر بلایای طبیعی، تحقق این مهم در نهایت موجب بقا و دوام جامعه و منافع مختلف فردى و اجتماعى است.
بی شک مدیر و مدیرانی که بر اريكه قدرت اجرایی کشور نشسته و زمام حکومت را به دست گرفته اند و توده عوام و گروهى از خواص دست به دست او داده اند، در چنين شرايطى هر گاه در وسط يك بحران عظيم، هم چون سیلاب عظیم در کشور، به طور ناگهانى پاى آنها از ميان برداشته شود هرج و مرج و آشوب همه جا را مى گيرد و بلایای طبیعی اینگونه با سوءمدیریت برخی مدیران، به نوبۀ خود به بحران های متعدد اجتماعی دامن می زند
و اینچنین رها كردن مركز بحران، ضریب مهار کامل حوادث طبیعی را به شدت کاهش خواهد داد و در پاره ای موارد به شكست حتمى منتهی خواهد شد
خلاصه اينكه، در اين گونه حوادث و بحران ها قبل از هر چيز، مدير باید با حضور میدانی در محل بحران، خونسردى و تسلّط بر نفس را از دست ندهد و گرفتار وحشت و دستپاچگى نشود كه اگر چنين شود، تمام راه هاى چاره به روى او بسته مى شود.
هم چنین اگر مدیری احساس مى كند اشتباهى از ناحيه او در مدیریت بحران رخ داده، هرگز نبايد گرفتار تعصّب و خودخواهى و لجاجت شود، و بر اشتباه خود اصرار ورزد و آن را ادامه دهد؛ بلكه، به محض آگاهى بر اشتباه، بايد فوراً به اصلاح و جبران پردازد، و اعتراف به واقعيّات در اين مواقع، كمك مؤثّرى به مهار سیلاب و دیگر بلایای طبیعی مى كند.
مدیریت بحران در گرو مقابله با بحران سیل
مدیران در مديریت بحران بايد از امورى كه تصميم گيرى را به مخاطره مى اندازد به شدّت اجتناب كند؛ ترديد و دو دلى ، احتياط بيش از حد، وسواس در مقابله با بحران، تسويف (امروز و فردا كردن)، ترس و وحشت از بحران .و انفعال در مقابل آن و دستپاچگى در مهار بحران های زیست محیطی و آنچه نشانه عدم اعتماد به نفس است، مهمترين مانع اتّخاذ تصميم مؤثّر براى مدیریت بحران به شمار می آید.
در حالی که آنچه براى مديران باید ضرورت داشته باشد این است كه مسئولان و مدیران، «احتياط» را با «شجاعت»، و «دقّت» را با «جسارت» بياميزند، و مسائل قابل پيش بينى را سهم دقّت و احتياط قرار دهند، و مسائل غير منتظره را به دست شجاعت و جسارت بسپارند. در اين مواقع بحرانی بايد مدیران، تمام نبوغ و ابتكار خود را براى مقابله با سیل خانمان برانداز در کشور به كار گيرند.
مسئولان باید، قبل از هر اقدام ديگر به اين فكر باشند که از گسترش خسارت های سیلاب مانع گردند؛ و در ادامه کار، سیل را مهار كنند.
مديریت بحران در اين حالات فوق العاده بايد همچون يك طبيب ماهر و قاطع با كمك مشاورانش فوراً دست به كار شود.
شکی نیست که در مقابله با حوادث غير منتظره از قبیل سیل و زلزله، اگر روح شهامت در وجود مدیران نباشد، چنان دستپاچه مى شوند كه راه هاى ساده چاره جوئى را نيز فراموش مى كنند.
دراين گونه بحران ها بسيار مى شود كه ايستادن بی محابا و شتابزده در مقابل موج سیلاب، تلفات افزایش می یابد؛ لذا كمى بايد همراه موج حركت كرد، و سپس بر موج سوار شد و آن را مهار نمود و اين كارى است «بسيار ظريف و دقيق» كه بايد با هوشيارى كامل عمل شود.
در اين موارد گاهى «دقيقه ها» و «لحظه ها» سرنوشت ساز است، و در يك لحظه، ممكن است همه چيز دگرگون گردد؛ حال آنکه مديریت بحران، یعنی اینکه بدون فوت وقت، و با نهايت چابكى، در عين خونسردى دست به كار علاج واقعه بزنند، و حتّى لحظه ها را نيز از دست نداده و برای تخلیۀ مردم از شهر برای نجان جانشان و نیز خروج سیلاب از شهر برای بازسازی، تلاش نمایند.
نقش مشارکت مردمی در مدیریت بحران
كل جامعه انسانى همانند بدن يك انسان است، كه بدون رعايت اصل عدالت بيمار خواهد بود.اما از آنجا كه عدالت با همه قدرت و شكوه و تاثير عميقش در مواقع بحرانى و استثنايى به تنهايى كارساز نيست، دستور به احسان در اسلام مورد توجه قرار گرفته است.
به تعبير روشن تر در طول زندگى انسان ها مواقع حساسى پيش مى آيد كه حل مشكلات به كمك اصل عدالت به تنهايى امكان پذير نيست، بلكه نياز به ايثار و گذشت و فداكارى دارد، كه با استفاده از اصل«احسان» بايد تحقق يابد.
در این میان شاهدیم بحران سيل خسارت های فراوان به برخی از استان ها وارد کرده است؛ حال اگر مردم در چنين شرائطى بخواهند در انتظار آن بنشينند كه مثلا ماليات هاى عادلانه و ساير قوانين عادى از سوی دولت، مشكل مردم سیل زده را حل كند، امكان پذير نخواهد نبود، اينجاست كه بايد همه كسانى كه داراى امكانات بيشتر از نظر نيروى فكرى و جسمانى و مالى هستند، دست به فداكارى بزنند، و تا آنجا كه در قدرت دارند، برای سازندگی مناطق سیل زده ايثار كنند، در غیر این صورت شالوده های اجتماعی جامعه با حوادث دردناك طبيعى، اینگونه دچار نابسامانی خواهد شد.
سخن آخر:( مسئولیت همگانی در برابر خسارت سیل ؛ مردم مجازند یک سوم وجوهات شرعی را به سیل زدگان اختصاص دهند )
در خاتمه باید تأکید نمود که همه مردم و مسئولان در برابر خسارت های سیل مسئول هستند. لذا از کمک به سیل زدگان مازندران و گلستان و شیراز و دیگر استان های سیل زده کشور خودداری نکنند که آن ها مشکلات بسیار زیادی دارند و انتظار کمک از سوی خیرین سراسر کشور را دارند.
چرا که ابعاد ویرانی سیل عظیمی که در بخشی از مازندران و گلستان و دیگر استان ها، روی داده وسیع تر از آن است که تصور شود.گروهی نه تنها خانه خود، بلکه همه چیز خود را از دست داده اند و ارتفاع آب در درون خانه ها گاه به دو متر رسیده است و نتیجه آن ناگفته پیداست. لذا رسانۀ ملی باید در خصوص این حادثه بسیار مهم، خبر رسانی و اطلاع رسانی را افزایش دهد تا مردم به خوبی در جریان این حادثه قرار گیرند.
البته آنچه تاکنون از سوی مراکز مسؤول برای نجات آن ها انجام گرفته خوب است ولی هرگز کافی نیست. دولت باید با جدیت بیشتری وارد این حادثه شود و هر چه در توان دارد برای نجات زندگی این عزیزان به کار گیرد.
کمک دولت به سیل زدگان نیز باید بیشتر شود و مردم هم باید تا جایی که امکان دارد با تأمین مایحتاج سیل زدگان به کمک حادثه دیدگان بشتابند و خانه هایی هم که در این سیل ویران شده است باید بازسازی شوند.
همه مردم نیز برای کمک به سیل زدگان تصمیم بگیرند و به آنان کمک کنند، چون وضعشان فوق العاده ناگوار است. اگر چه مردم خیّر و نیکوکار، ساکت نمی نشینند. دامن همت به کمر زده و برای نجات سیل زدگان از عواقب این حادثه تلاش می کنند. در ضمن آن ها مجازند از یک سوم وجوهات شرعی خود نیز در این راه استفاده کنند
----------------------------------------
پرونده ویژه
بازخوانی الزامات و چالش های «رونق تولید» در بیانات معظم له در سال ١٣٩٧
در بينش اسلام، رونق و پویایی تولید از جمله اهداف راهبردی اقتصاد در جوامع اسلامى است و بسيار مورد تأكيد و توصيه است.
هم چنین در مباحث اقتصادى رائج دنيا نیز ، پویایی تولید یکی از ارکان اصلی اقتصاد جوامع بشری به شمار می آید.
در این میان ایران اسلامی، از نظر وسعت، اقلیم، جمعیت، موقیعت جغرافیائی، منابع انرژی و مواد اولیه و بسیاری دیگر از مولفه ها و متغییر های موثر بر اقتصاد، در جایگاهی ویژه و بلکه سرآمد قرار گرفته است. موقعیتی که این امکان را فراهم ساخته است تا نظام اسلامی بتواند در عرصه اقتصاد جهانی ، به یکی از نقش آفرینان مهم تبدیل شود؛ متاسفانه در سال های اخیر اقتصاد مولد کشور، متاسفانه از بیماری و از مشکلات مختلف رنج می برد و امر تولید در کشور با مخاطرات جدی مواجه شده است ، اگر چه این مشکلات، غیر قابل حل نیست، اما اهتمام به الزامات و ضرورت های تولید و رفع موانع چالش های پیش روی تولید اجتناب ناپذیر است.
حال یکی از اقدامات نوروزی مقام معظم رهبری مدظله العالی در سالیان متمادی ، نامگذاری هر سال با عنوانی خاص برای جهت دهی به مسیر حرکتی کشور در سال پیشِ رو است. به نظر می رسد رهبر معظم انقلاب با رصد رخداد های کشور و با نگاه به اهداف انقلاب اسلامی، عنوانی خاص را برای آن سال برمی گزینند تا تمامی نهاد ها و ارگان های حکومتی و بخش خصوصی در مسیر تحقق آن بکوشند.
اینگونه است که رهبر انقلاب اسلامی مدظله العالی سال جدید را سال «رونق تولید» نامگذاری کرده و از تمامی نخبگان و فرهیختگان جامعۀ اسلامی و نیز ارگان های دولتی و آحاد ملت ، حرکت یکپارچه در مسیر تحقق این شعار را خواستار شدند. ایشان در سخنان خود گفتند: «تولید اگر چنانچه به راه بیفتد، هم می تواند مشکلات معیشتی را حل کند، هم می تواند استغناء کشور از بیگانگان و دشمنان را تأمین کند، هم می تواند مشکل اشتغال را برطرف کند، هم حتّی می تواند مشکل ارزش پول ملّی را تا حدود زیادی برطرف کند. لذاست که مسئله ی تولید به نظر من مسئله ی محوری امسال است؛ لذا من شعار را امسال این قرار دادم: «رونق تولید». باید همه تلاش کنند تولید در کشور رونق پیدا کند. از اوّل سال تا آخر سال ان شاءالله این معنا به صورت چشمگیری در کشور محسوس باشد. اگر این شد، امیدواریم که ان شاءالله حلّ مشکل اقتصادی راه بیفتد».
در این بین واکاوی بیانات مهم و راهبردی مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی درباره ی الزامات و بایسته های رونق تولید و چالش های پیش روی آن، در فرازهای متعدد در سال ١٣٩٧ ، با توجه به فراوانی نکات و محورهای مطرح شده، می تواند منشوری جامع در تبیین چگونگی تحقق رونق تولید در سال جاری، فراروی مسئولان اجرایی نظام و آحاد ملت قرار دهد.
تولید باکیفیت؛ لازمه رونق تولید
با حمایت از تولید داخلی می توانیم اقتصاد کشورمان را مدیریت کنیم، لیکن لازمه حمایت از تولید داخلی، تولید مطلوب و باکیفیت توسط تولیدکنندگان است.
فرهنگ سازی؛ راهکاری مهم برای رونق تولید
دین اسلام دین آسان و آسان گیری است و ما نیز باید در زندگی روزمره خود سخت گیر نباشیم؛ در استفاده از محصولات و کالاهای ایرانی نیز ممکن است که کالای داخلی بعضاً از قیمت بالاتری برخوردار باشد یا از لحاظ کیفیت کمی پایین تر باشد که اگر ما سخت گیر باشیم نمی توانیم از تولیدات داخلی حمایت کنیم.
لذا اگر همچنان اهل سختگیری باشیم و نسبت به استفاده از کالاهای ایرانی بی تفاوت باشیم برای همیشه وابسته به خارج می مانیم و نمی توانیم روی پای خودمان بایستیم.
بنابراین فرهنگ سازی برای حمایت و استفاده از تولیدات داخلی ، امری لازم است. برای تحقق این مهم باید امیدوار بود عقلا و اندیشمندان دلسوز کشور برای هرکدام از عوامل تضیف کاهش تولید ملی و گرایش به کالاهای خارجی فکر و راه حل مناسبی پیدا کنند و همه سعی کنند تنها به منفعت امروز نگاه نکنند بلکه به آینده خود و فرزندان این مملکت نیز توجه شود.
کیفی سازی و کاهش قیمت، پیش نیاز تحقق اهداف کلان تولید
اگرچه فرهنگ سازی برای استفاده از کالای ایرانی امری لازم و مهم است اما به تنهایی کافی نیست بلکه باید اندیشمندان و خبره های این عرصه برای بالابردن کیفیت تولید داخل و کاهش قیمت اجناس داخلی راه حل مناسبی پیدا کنند.
در تشریح علل گرایش مردم به اجناس خارجی باید گفت چندین عامل سبب شده است مردم به سمت استفاده از تولیدات خارجی بروند که باید این عوامل مهم را برطرف کرد تا انگیره بیشتری برای حمایت از تولیدات داخلی پیدا شود؛ نخست کیفیت است به این صورت که مردم به دنبال اجناس با کیفیت هستند و اگر ما بتوانیم کیفیت محصولات داخلی را افزایش دهیم مسلما رغبت مردم نیز بیشتر می شود.
هم چنین قیمت بالای اجناس داخلی نیز یکی دیگر از عوامل گرایش مردم به محصولات خارجی است که باید دید چرا تولیدات داخلی بعضاً قیمت شان بالاست و برای کاهش قیمت آن فکر اساسی شود.
شبیخون قاچاق کالا به تولیدات داخلی
قاچاق کالاهای خارجی یکی دیگر از عوامل گرایش به محصولات خارجی و تضعیف تولیدات داخلی است؛ لذا باید با پدیده قاچاق در هر سطحی مبارزه کرد چرا که مضرات بی شماری برای اقتصاد کشور دارد.
لزوم حمایت از تولید داخل در اقتصاد مجازی
فضای مجازی یکی دیگر از عوامل کاهش استقبال مردم به تولیدات داخلی و گرایش مردم به وابستگی و استفاده از اجناس خارجی است.
در صورتی که فضای مجازی نیز می تواند از ابعاد مختلف در شکل گیری اقتصاد مجازی و ترویج تولیدات داخلی و حتی کسب و کارهای مجازی به شدت کمک کننده باشد. در واقع فضای مجازی می تواند درجهت دهی و کمک به رشد بخش های تولیدی نقش داشته باشد.
رونق تولید داخلی مانع وابستگی به غرب
از نظر شرعی اگر به رونق تولید اهمیت داده نشود وابسته خواهیم شد و اگر وابسته شویم دشمنان می توانند زورگویی کنند که وابسته شدن به دشمن جایز نیست، چراکه نتیجه وابستگی اقتصادی وابستگی سیاسی و فرهنگی است.
رونق تولید و دوگانه کیفیت و رقابت پذیری
حل مشکلات مردم کار دولت و مجلس به تنهایی نیست و ما به سهم خود باید برنامه صرفه جویی را داشته باشیم و باید خود را سبک بار کنیم.
لذا باید از اجناس داخلی استفاده کنیم لیکن نکتۀ مهم این است که تولیدکنندگان باید از حیث کیفیت و قیمت اجناس خود را به بازار رقابت برسانند.
بانک ها ایجاد شدند تا تولید شکل نگیرد!
اساسا فلسفه تاسیس بانک این است که بانک ها اموال را در مسیر فعالیت مثبت اقتصادی بکار بگیرند. مردم سرمایه کمی دارند. وقتی همه در کنارهم در بانک بگذارند، تبدیل به سرمایه عظیم می شود و می توان برای فعالیت های اقتصادی و اجتماعی به کار گرفت.
سرمایه کوچکی که در دنیای امروز بازده ندارد، با تجمیع درجایی مانند بانک می توان به صورت احسن تبدیل کرد و به دو صورت به کار گرفت.
یک قسم فعالیت اقتصادی بانک این است که یا خود بانک برای فعالیت اقتصادی، سرمایه را به کار بگیرد یا به مردم بدهد تا مردم در فعالیت های خصوصی بکار گیرند، بخش خصوصی گاهی سرمایه کلان و کوچک دارند، اگر این ها سالم کار کنند، بانک ها به رسالت خود عمل کرده اند.
البته شرط سالم کار کردن بانک این است که ربا حذف شود، ربا مایه بدبختی جامعه اسلامی و ویرانی اقتصادی است و اندیشمندان نشستند و فکر کردند مسائلی مانند عقود اسلامی و شرعیه و بانکداری بدون ربا را به وجود آوردند.
اگر به این معیارها عمل شود، باعث شکوفایی اقتصادی می شود و اگر به این موارد عمل نشود، تبدیل به ربا خواری مخفی شود، مایع بدبختی می شود. اگر بانک داری بدون ربا باشد، جامعه مشکلی نخواهد داشت
بسیار دیده شده وقتی به افراد به عنوان تسهیلات می خواهند وامی بدهند،تا کارخانه ای راه بیاندازد، کشاورزی و دامداری کند، بانک می گوید، برو فاکتور صوری بیاور. این فاکتور صوری بلای بانک ها است.
این فرد این پول را تبدیل به جهیزیه می کند، بعضی می گویند پول گرفتیم در مسیر دیگر هزینه کردیم و رفتیم کربلا و ماشین خریدیم. این پول به صورت بدهی می ماند، بدهی را نمی تواند بدهد، به این وام ها، جریمه می خورد نمی تواند بدهد، که خود همین عاملی برای بدبختی است.
اگر بیایند تسهیلات را از عقود شرعیه به فاکتورهای صوری ببرند، یقین داشته باشید که نتیجه آن منفی است و آنچیزی که ما از بانک ها انتظار داریم که همانا شکوفایی اقتصادی است،تبدیل به ضد می شود.
تولیدکنندگانی که به جای کارخانه در زندان به سر می برند
مشکل دیگر جریمه برجریمه است. کسانی نمی توانند بدهی خود را پرداخت کنند ، خواسته کار کند ولی ورشکست شده است باید به آن فرد مهلت داد، چون این دستور قرآن کریم است. قرآن دستور می دهد به بدهکاری که نمی تواند بدهی خود را بدهد، مهلت دهید، نه اینکه زندان ببریم. به راستی چرا به تولید کننده مهلت نمی دهیم و دنبال حساب سود بر سود هستیم. همین برای تولید مشکل اساسی ایجاد می کند.
لزوم بستر سازی برای رونق تولید
فرض کنید دولت می گوید ما باید در مسئله گندم خودکفا شویم؛ برای اجرای این امر باید وسایل آن را هم فراهم کند و در اختیار کشاورزان بگذارد، سرمایه و زمین بدهند و امکانات آبیاری را فراهم کند.
اینکه گفته می شود از محصولات داخلی مصرف کنیم و رونق تولید را مد نظر قرار دهیم، برنامه بسیار خوب و سازنده ای است اما وقتی به تولیدکنندگان و مردم دستور می دهیم، باید امکاناتش را هم فراهم کنیم. یعنی بستر آن نظیر سرمایه تولید، تقویت کیفیت و قیمت قابل رقابت ایجاد شود تا تولیدکننده بتوانند محصول خوب تولید کند و برای مردم هم فرهنگسازی شود که از تولید داخلی استفاده کنند.
نقش بانک ها در تحقق شعار «رونق تولید»
بنده معتقدم هنوز مسئله بانکداری در این کشور حل نشده است؛ باید فکری برای بانک ها کرد و تا مسئله بانک در این مملکت حل نشود، اقتصاد ما همچنان نابه سامان خواهد بود.
بانک در زمان فعلی یک ضرورت است؛ بانک ها می توانند به مسائل اقتصادی و تولیدی شکل بدهند، هرکسی سرمایه کوچکی دارد اما نمی تواند با آن یک شغل اقتصادی ایجاد کند؛ بنابراین، این سرمایه کوچک را در حساب سپرده بانک می گذارد و این پول ها جمع می شود و تبدیل به ثروت عظیمی می شود که با آن می توان کارهای اجتماعی و عمرانی و صنعتی انجام داد و از درآمد آن، بخشی را به سپرده گذار بدهند و بخشی هم برای فعالیت های بانک ها باشد.
این کار مهمی است که سرمایه های کوچک، سرگردان نشود و تبدیل به سرمایه بزرگ شود و کار اقتصادی مهم با آن انجام شود.
همچنین، اشخاصی هستند که مدیریت دارند اما سرمایه برای ایجاد اشتغال ندارند؛ یعنی توانایی اداره یک کارخانه و باغداری و دامداری و تجارت دارند اما پول ندارند؛ این افراد از بانک ها به صورت عقود شریعه از بانک، وام می گیرند و کار از آنان و سرمایه از بانک می شود که بعد، درآمد آن را تقسیم می کنند؛ بنا نیست اگر کسی مدیریت دارد اما سرمایه ندارد، معطل بماند. این هم یکی دیگر از خدماتی است که بانک ها می توانند در راستای رونق تولید انجام دهند.
حمایت بانک ها از تولید ملی؛ صوری یا واقعی؟
بانک ها باید مطابق هشت نوع عقود شرعیه نظیر مضاربه و مشارکت عمل کنند. اگر مطابق عقود شرعیه عمل کنند، هم شکوفایی اقتصادی است و هم مردم به جایی می رسند و از سرمایه های خود استفاده می کنند اما اگر بانک ها عمل نکنند، باز همان بانک رباخوار غربی و باعث بدبختی می شود.
با همۀ این تفاسیر شاهدیم بعضی از بانک ها به وظایف شرعی عمل نمی کنند، بعضی از آنها می گویند شما می خواهی با من برای فلان برنامه صنعتی و تولیدی مشارکت کنی، برو یک فاکتور صوری بیاور که این میزان وام می خواهی و من به تو می دهم و سود من را هم بده و کاری نداشته باش؛ در حالی که واقعاً نمی خواهد کار صنعتی راه اندازی کند و به دنبال مثلاً خرید جهیزیه یا وسیله ازدواج یا سفر برای زیارت عتبات عالیات است؛ این رباخواری آشکار است و بانکداری اسلامی را خراب می کند.
قحطی وام تولیدی ها با رباخواری بانک ها
ناکارآمدی سیستم بانکی و انبوه قراردادهای صوری و غیر شرعی اکثر مبادلات بانکی، باعث شده تقریباً تولیدی های کوچک از دریافت تسهیلات بی بهره باشند.
وقتی ما می گوییم ۴ درصد یعنی برای تمام این پنج سال، نه اینکه هرسال ۴ درصد کارمزد بگیرید و در نهایت ۲۰درصد بشود؛ این در حالی است که درصد تسهیلات اعطایی بانک ها به واحدهای تولیدی نه ٤رصد که غالباً دو رقمی است و این رویکرد ظالمانه، یکی از کارهای خلافی است که در بانک ها به بهای نابودی تولید انجام می شود.
«جریمه های سنگین و غیرشرعی دیرکرد»؛ رمز نابودی تولید
اخذ جریمه های دیرکرد توسط بانک ها از دیگر کارهای خلافی است که تولید کنندگان را به خاک سیاه نشانده است؛ اسلام می گوید اگر بدهکار ورشکست شد و نتوانست بدهد، نمی توان او را جریمه کرد اما بانک ها جریمه می کنند؛ به عنوان مثال، اصل وام صد میلیون تومان و جریمه آن یک میلیارد تومان می شود؛ از این طریق، واحدهای تولیدی از دست تولیدکنندگان می رود و به خاک سیاه می نشینند.
تا مسئله بانکداری در این مملکت حل نشود، مشکلات تولید پابرجاست
بنده معتقدم هنوز مسئله بانکداری در این کشور حل نشده است، بانک تسهیلاتی از ۱۸ درصد تا ۲۸ درصد به تولید می دهد، وقتی تولید کننده بخواهد ۲۸ درصد سود به بانک بدهد در حالی که خودش سود ۱۰ درصد داشته باشد، ورشکست می شود؛ باید فکری برای بانک ها کرد و تا مسئله بانک در این مملکت حل نشود، تولید ما همچنان نابه سامان خواهد بود.
اولویت دولت؛ احیای تولید
نمی توان منکر شد که در همه جا و از جمله دولت ضعف هایی وجود دارد، البته همه باید کمک کنیم تا این ضعف ها برطرف شود.
شرایط امروز، یک امتحان تاریخی برای ملت ایران و دولت و نظام جمهوری اسلامی است؛ در این شرایط، بسیار مهم است که دولت با احیای مجدد تولید، آنچه را که مایه امیدآفرینی برای مردم است با هنرمندی به آنها انتقال دهد ؛ چرا که مطالبۀ مردم از دولت این است که در صدر اولویت های خود، به احیای تولید، و ایجاد اشتغال اهتمام ورزد؛ تحقق این مهم در گرو پذیرش صادقانۀ ضعف ها و نقص های احتمالی است زیرا این مسأله تأثیر روانی بسیار مثبتی بر اقتصاد کشور خواهد داشت.
رونق تولید در سایۀ مقابله با واردات بی رویه
شکی نیست که واردات بی رویۀ تولیدات خارجی سبب تضعیف بنیه اقتصادی کشور می شود و تولید کنندگان داخلی گرفتار ضرر و زیان شوند لذا دولت وظیفه دارد جلوی چنین وارداتی را بگیرد و هم بازرگانان باید از ورود آن خودداری کنند و تولید کنندگان داخلی نیز باید دقت کنند که تولیدات آنها طوری باشد که مردم را از خرید کالاهای بیگانه بی نیاز کند؛ همچنین جایز نیست تولیدات داخلی را با نشان خارجی بفروشند؛ حتی در صورتی که مردم از آن آگاهی داشته باشند.
نقدینگی سرگردان؛ آفت تولید
بسیارى از مردم از طرق مختلف با ما تماس مى گیرند و می گویند چرا مشکلات ما از طریق مراجع، به مسئولان تذکر داده نمى شود؟حال آنکه ما بارها در جلسات خصوصى و عمومى، این مشکلات را گوشزد کرده ایم، باز هم عرض مى کنیم مردم از چند موضوع به شدت از مسئولین شکایت دارند:
از جمله اینکه در مسائل اقتصادى با تورم شدید و بالا رفتن جهشى قیمت ها که تهیّه نیازهاى اولیه زندگى براى آن ها بسیار مشکل شده، مى گویند گرچه تحریم هاى خارجى فشار بر اقتصاد ما وارد مى کند، امّا چنان نیست که راه حلى نداشته باشد. همچنین آن ها معتقدند، تیم اقتصادى دولت ضعیف است. چه اصرارى دارند که مشکلات به دست آن ها حل شود؟ چرا این تیم ضعیف را عوض نمى کنند؟ چرا صاحب نظران باتجربه اقتصادى را فرا نمى خوانند؟ چرا به جاى اینکه کارخانه ها را فعال کنند و جوانان ما را به کار دعوت نمایند، ثروت هاى مردم را از گردش اقتصادى خارج کرده و به صورت سکه و دلار در خانه ها محبوس مى کنند؟ چرا نقدینگى بدون در نظر گرفتن راهکارهاى اقتصادى از طریق استقراض از بانک مرکزى، بی حساب وکتاب افزوده مى شود؟
سود بالای تسهیلات بانکی؛ مانعی برای رونق تولید
متأسفانه بانک ها تمام سرمایه های مردمی را در اختیار دارند، آنها از این موقعیت استفاده می کنند و تسهیلات را با سود بالا به مشتریان به ویژه واحدهای تولیدی عرضه می کنند.
اما به راستی چرا باید بانک ها تمام اموال مردم را اینگونه در اختیار داشته باشند و تمام سودش را به بهای نابودی تولید، یکجا ببرند؟ چرا دولت اجازه می دهد بانک ها به این شکل از سرمایه های مردمی سوء استفاده کنند؟
سنگینی هزینه های دولت بر شانه های نحیف تولید
اقتصاد به معنای میانه روی است؛ مشکل این است که دولت در هزینه های جای خود میانه روی نداشته و بخش اعظم بودجه سالانۀ کشور خرج امور جاری دولت می شود، ولی متاسفانه گوش شنوایی نیست.
به راستی چرا اقتصاد کشور ما به این مقدار پیچیده شده است، دلیل این چالش گستردگی و چاقی بیش از حد دولت است که اکثر بودجه خرج هزینه های جاری و حقوق می شود؛ لذا سهم تولید به شدت کم است که باید تقویت شود.
کشوری که اقتصادش این گونه باشد طبیعتاً گرفتار مشکل می شود، وقتی اکثر بودجه خرج حقوق کارمندان شود عملا چیزی برای تولید نمی ماند؛ گاهی اوقات خبر از حقوق هایی می رسد که انسان وحشت می کند.
به نقل از منابع آماری، ژاپن با ۱۲۰ میلیون نفر، ۳۰۰ هزار نفر شاغل دولتی دارد؛ اما کشور ما با ۸۰ میلیون ایرانی، ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر کارمند دارد که ۱۰ برابر کشور ژاپن است.
بی تردید وقتی اکثر بودجه کشور هزینه امور جاری دولت شود، چیزی برای تولید نخواهیم داشت، در طرف مقابل اگر بخواهند حقوق بگیران را کم کنند باز هم مشکل دیگری ایجاد می شود زیرا اگر نیروهای مازاد بازنشسته هم شوند حقوقشان بر دوش دولت است؛ تنها راه این است که به تولید توجه شود و افراد اضافی را در این بخش ها به کار گیرند.
خصولتی ها؛ بلای جان تولید
گفتنی است تا وقتی که تولید در دست بخش خصوصی قرار نگیرد، امر تولید به جایی نمی رسد؛ در تولید بخش های دولتی، درآمدها کمتر از هزینه هاست؛ اما در بخش خصوصی برعکس است؛ و تا زمانی که تولید به بخش خصوصی واگذار نشود، مشکلات حل نمی شود.
متاسفانه خصوصی سازی و اصل ۴۴ قانون اساسی به شعار تبدیل شده است ؛ یک عده از دولتی ها شرکتی برای خود درست کرده و آن بخش تولیدی دولتی را خصوصی می کنند که در نهایت تبدیل به خصولتی می شود؛ یعنی هم خصوصی است؛ هم دولتی؛ به نحوی که این شرکت های خصولتی بلای جان تولید کشور شده اند.
رونق تولید در گرو انقلاب اقتصادی
با این مدل از اقتصاد که اکنون در حال اجراست هرچه جلو برویم، نه تنها مشکلات تولید حل نخواهد شد بلکه تحقق اقتصاد مولد با چالش های بیشتری مواجه خواهد شد، لذا برای برون رفت از این بحران ما به انقلاب اقتصادی نیاز داریم، ما انقلاب سیاسی کرده ایم، انقلاب فرهنگی نیز تا اندازه ای صورت گرفته، اما انقلاب اقتصادی نشده است. و باید برای رونق تولید به این سمت حرکت کنیم.
نقش مهم نظام بانکی در حمایت از تولید ملی
بدیهی است مشکلات اقتصادی باید به صورت ریشه ای حل شود، از جمله اقدامات راهبردی در این زمینه، تسهیلات بانکی است که باید به بخش های تولیدی اختصاص داده شود، در برنامه ریزی ها نیز باید توجه به این سمت باشد.
کشاورزی هوشمند؛ نیاز امروز تولید
بدیهی است دامداری و زراعت به سبک سنتی نتیجه کاملی ندارد؛ بلکه باید سبک های جدید کشاورزی را برای افزایش تولید به مردم آموزش داد؛ منظور این است سرمایه ها را روی هم بگذاریم و واحدی مقبول و سود ده با افزایش چشمگیر تولید راه اندازی نماییم.
تقویت نقش تعاون در حوزه تولید
اینکه بیایند زمین های کوچک را آباد کنند و چند دام داشته باشند، در شرایط فعلی جواب گو نیست؛ باید روح تعاون را زنده کرد تا با همکاری یکدیگر، کارها را پیش ببرند؛ جوامع غربی فهمیدند که اقتصاد تولیدی با کارهای جمعی پیش می رود؛ لیکن ما ایرانی ها زیاد اهل تعاون و همکاری نیستیم چون فرهنگ جمعی در اقتصاد کشور حاکم نیست.
رونق تولید در گام دوم انقلاب
بیانیه گام دوم انقلاب که از سوی رهبر معظم انقلاب صادر شده است تاکنون مورد استقبال گروه های زیادی واقع شده است؛ ولی استقبال و تقدیر و تشکر به تنهایی کافی نیست؛ بلکه اکنون وقت آن رسیده است که کارگروه هایی برای هرکدام از محورهای هفت گانه آن بیانیه تعیین شود و برای پیاده کردن اهداف این محورها برنامه نویسی کنند.
در این میان مسائل اقتصادی یکی از محورهای این بیانیه ارزشمند به شمار می آید؛ لذا شایسته است تا گروهی از اقتصاددانان دعوت شوند و درباره برنامه های راهبردی آن به ویژ چگونگی احیاء تولید دقیقاً بیندیشند و کاستی ها و ریشه های راه حل های اقتصاد بیمار موجود و راهکارهای تحقق اقتصاد مولد را ارائه دهند و شرح جامع مستدل، جامع و مستندی برای آن بنویسند.
تصدی گری بانک ها؛ مانع جدی بر سر راه تولید ملی
باید شجاعت داشته باشیم و عیب ها را به مردم بگوییم و به دنبال اصلاح آنها باشیم؛ ترسوها عیب ها را توجیه می کنند.
شرایط امروز کشور به گونه ای است که اگر دست به دست هم ندهیم مشکلات بیشتر می شود؛ به ویژه مشکلات اقتصادی کشور، که بخشی از این مشکلات، به دلیل سوء استفاده برخی از بانک ها از شرایط موجود است.
در واقع تصدی گری بانک ها از جمله مشکلات و موانع جدی در مسیر تولید به شمار می آید؛ بانک ها از یک سو واحدهای تولیدی را جریمه می کنند و بر جریمه آنها نیز سود می گیرند؛ از سوی دیگر بانک ها با دخالت نابجا در امر تولید و خلق پول اقتصاد کشور را با تهدیدات جدی مواجه می سازند، به عنوان مثال یک بانک ١٠٠ میلیارد سرمایه دارد اما به اندازه ٢٠٠ میلیارد کار می کند و در نهایت ورشکسته می شود.
مشکلاتی که در پی افزایش نقدینگی بانک ها در جامعه به ویژه در امر تولید ایجاد می شود؛ ضرورت نظارت بر بانک ها را دو چندان می کند ؛ لذا برای خلق پول و افزایش نقدینگی در کشور باید چاره ای اندیشید.
بی تردید افزایش نقدینگی که در پی تصدی گری و کار بیش از سرمایه بانک ها اتفاق می افتد کار درستی نیست؛ اساس کار این است که بانک ها از تصدی گری و بازی با نقدینگی مردم دست بردارند و نقدینگی متناسب با نیازهای واحدهای تولیدی توزیع شود.
دولت بخش تولید را دریابد
بخش های تولیدی در کشور با مشکلات عدیده روبرو است، متاسفانه از سوی برخی مسؤولان آن حمایت و توجهی که لازم است دیده نمی شود.
کشورهای پیشرفته جهان به سبب توجه به تولید به شکوفایی رسیده اند، لذا دولت و مسئولان نیز باید این بخش را دریابند.
بانک کاسب؛ تولید ورشکسته
سیستم بانکی از جمله مشکلات عرصه تولید به شمار می آید؛ کارخانجات و بخش های تولیدی گاهی اوقات مجبور می شوند برای پرداخت اقساط وام های دریافتی، واحد و بنگاه اقتصادی خود را بفروشند؛ در حالی که باید مکانی و سازوکاری در نظر گرفته شود تا بانک ها به این راحتی نتوانند واحدهای تولیدی را تحت فشار قرار دهند.
واحدهای تولیدی؛ زیر بار مالیات های سنگین
اخذ مالیات های زیاد از بخش های تولیدی ، از دیگر مشکلات در بخش تولید محسوب می شود؛ گاهی اوقات به دلیل مسائل و مشکلات مالیاتی، کارخانه دار مجبور می شود قید تولید را بزند و کارخانه و واحد تولیدی خود را برای تأمین مالیات آن را بفروشد.
حمایت از کارگران در گرو حمایت از کارآفرینان
از دیگر مشکلات بخش تولید ؛ فشارهای ناموزن اداره کار بر کارفرماست؛ حال آنکه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی باید بداند حمایت از کارفرما حمایت از کارگر نیز هست؛ اگر از کارفرما حمایت نشود کارگر دچار مشکل خواهد شد.
سرطان نوسانات ارزی بر پیکرۀ تولید
یکی دیگر از مشکلات واحدهای تولیدی، سرطان نوسانات شدید بازار ارز و عدم ثبات آن و بر پیکرۀ تولید کشور است، در چنین شرایطی کدامین نهاد باید از واحدهای تولیدی حمایت کند تا آنها با اطمینان خاطر به رونق کسب و کار و شکوفایی اقتصاد فکر کنند.
رونق تولید؛ راز شکوفایی
ضرورت و اهمیت حمایت از تولید داخل انکار ناپذیر است؛ وجود تولید سبب رونق، شکوفایی و حل مشکلات می شود و اگر مشکلی برای تولید به وجود آید بیکاری و وابستگی به وجود می آید.
آسیب شناسی تولید در ایران
تأسف آور است که بخش های تولیدی در کشور با مشکلات عدیده روبرو است، و متاسفانه از سوی برخی مسؤولان آن حمایت و توجهی که لازم است دیده نمی شود، لذا باید کارگروه و اتاق فکری تشکیل و علل تعطیلی واحدهای تولیدی آسیب شناسی شود.
تأسف خوردن کافی نیست؛ نوشداروی دولت پس از مرگ تولید
صرف تاسف خوردن از اینکه بخشی از واحدهای تولیدی تعطیل و یا نیمه تعطیل شده کافی نیست؛ و باید راه حلی برای آن پیدا کرد و باید هرچه سریع تر این اتاق فکر تشکیل شود و مشکلات تولیدکنندگان احصا شود،چرا که صرف تأسف خوردن از بحران در واحدهای تولیدی، به شدت مضحک و بی معناست.
خام فروشی؛ بلای جان تولید
یکی از ویژگی های استراتژیک کشور ؛ وجود معادن گوناگون و بسیار غنی است که متأسفانه با بی تدبیری ها، خام فروشی در بعضی از بخش ها ادامه دارد ؛ لذا شاهدیم خام فروشی از یک سو به معضل جدی برای تولید و اشتغال تبدیل شده است و از سوی دیگر کشورهای خارجی همین مواد خام را بعد از فرآوری با چندین برابر قیمت به خود ما می فروشند؛ که صد البته جلوی این کار حتما باید گرفته شود.
پای درد و دل تولیدگننگان بنشینید
انتظار و مطالبه جدی ما از دولت این است که باید راه حل پیدا کرد و پای درد و دل صاحبان تولید نشست. وزارت معدن، صنعت و تجارت باید گروه و کمیته ای برای بررسی این مشکل تشکیل دهد.
آری در نخستین فرصت باید چنین اتاق فکری تشکیل شود، باید افرادی که برای این کمیته تعیین می شوند در مراکز تولیدی حضور پیدا کنند و با کارفرمایان و صاحبان بنگاه های تولیدی و اقتصادی صحبت شود، والا این روند ادامه خواهد یافت
----------------------------------------
مقاله
منافات تشکیل حکومت اسلامی با روایات «نهی از قیام قبل از قیام حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف)»
چکیده :
در ذیل سند اوّل و معروف صحیفه سجّادیه، سخنی از امام صادق (ع) نقل می شود که: «تا زمانى که قائم ما قیام کند تا هرگونه ظلم را برطرف ساخته و هر حقى را استیفا نماید، هیچ فردى از ما اهل بیت خروج نکرده و در آینده خروج نخواهد کرد، مگر این که مبتلا به بلاهایى مىشوند». یعنی ما در مورد صحیفه سجادیه تکیه بر سندی می کنیم که روایت نکوهش از قیام هاى قبل از قیام حضرت مهدى(ع) در ذیل آن است. مرحوم صاحب وسائل نیز در جلد یازدهم در کتاب الجهاد باب ١٣ «باب حکم الخروج بالسیف قبل قیام القائم» روایاتى نقل کرده که مىگوید: «هر قیامى قبل از قیام حضرت مهدى(ع) یا قبل از قیام قائم صورت بگیرد قیام کننده آن طاغوت است» و یا می گوید: «هر پرچمى که قبل از قیام قائم بر افراشته شود صاحب آن طاغوت و بتى است که مورد پرستش قرار مىگیرد» و یا این که می گوید: «هر پرچمى قبل از قیام مهدى(ع) به عنوان قیام برافراشته شود پرچم ضلالت و گمراهى است». حال جمعى سؤال مى کنند که با توجه به این احادیث، تکلیف نظام اسلامى چه مى شود؟ آیا این روایات تأیید بعضى از سخنان مخالفین نظام اسلامى نیست؟ این مقاله در صدد بررسی این روایات می باشد.
منافات تشکیل حکومت اسلامی با روایات «نهی از قیام قبل از قیام حضرت مهدى(عج)».
آیا هر قیامى قبل از قیام حضرت مهدى(عج) صورت بگیرد، قیام کننده آن طاغوت است؟!
در پایان سند اوّل و معروف صحیفه سجّادیه و در ضمن داستان ملاقات متوکل بن هارون(١) با یحیی بن زید، مذاکراتی بین متوکل و یحیی رخ می دهد.
متوکل بن هارون مى گوید:
«من با یحیى بن زید بن على(علیه السلام) ملاقات کردم در حالى که به سوى خراسان مىرفت. به او سلام کردم. گفت: از کجا مىآیى؟ گفتم: از حج باز مىگردم. درباره خانواده و عمو زادگانش در مدینه از من سؤال کرد و با اصرار درباره جعفر بن محمد(علیه السلام) سؤال کرد. من درباره او و خاندانش اطلاعات لازم را به او دادم و اینکه آنها نسبت به پدرش زید بن على بن الحسین محزون و غمگیناند.
او به من گفت: عمویم محمد بن على (الباقر(علیه السلام)) به پدرم نصیحت کرد که خروج مکن و به او گفت که اگر خروج کند و از مدینه بیرون رود پایان کارش چگونه خواهد بود.
آیا پسرعمویم جعفر بن محمد(علیه السلام) را ملاقات کردى؟ گفتم: آرى.
گفت: آیا چیزى درباره من از او شنیدى؟ گفتم: آرى.
گفت: درباره من چه گفت؟ به من خبر ده.
گفتم: فدایت شوم، دوست ندارم آنچه را که از او شنیدم براى تو بازگو کنم.
گفت: آیا مرا از مرگ مىترسانى؟ (من هرگز ترسى ندارم) بگو ببینم چه شنیدى؟
گفتم: شنیدم که مى فرمود: تو شهید مىشوى و به دار آویخته مىشوى همان گونه که پدرت شهید شد و به دار آویخته شد!
چهرهاش دگرگون شد و گفت: «یَمْحُو اللََّهُ مََا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الکتاب»؛ (خدا هر چیزى را بخواهد تغییر مىدهد و هرچه را بخواهد ثابت مى دارد و ام الکتاب نزد اوست).(٢)
اى متوکل! خداوند متعال، اسلام و آیین اهل بیت را به وسیله ما تقویت کرد و براى ما «علم و شمشیر» قرار داد و هر دو با هم در اختیار ما بود ولى عمو زادههاى ما تنها به «علم» مجهز هستند.
گفتم: فدایت شوم! من دیدم مردم به عمو زادهات جعفر(علیه السلام) مایل ترند تا به تو و پدرت.
گفت: عمویم محمد بن على و فرزندش جعفر(علیه السلام) مردم را به «حیات» دعوت کردند و ما آنها را به مرگ و شهادت!...»
متوکل بن هارون به مدینه برمی گردد و به ملاقات امام جعفر صادق(علیه السلام) مشّرف شده و جریان مذاکرات خود با یحیی بن زید را بازگو می کند.
امام صادق(علیه السلام) خود از متوکل می پرسد:
«اى متوکل! آیا یحیى براى تو گفت که عمویم محمد بن على (امام باقر(علیه السلام)) و فرزندش جعفر مردم را به حیات دعوت کردند و ما به مرگ؟
عرض کردم: آرى، خداوند شما را سالم بدارد. پسرعمویت یحیى همین را گفت».
هنگامى که امام صادق(علیه السلام) سخن تعریض آمیز زید را از متوکل بن هارون شنید پاسخى به آن داده و در ضمن آن می فرماید:
«مَا خَرَجَ وَ لا یَخْرُجُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ اِلَى قِیَامِ قَائِمِنَا أَحَدٌ لِیَدْفَعَ ظُلْماً أَوْ یَنْعَشَ حَقّاً الاَّ اصْطَلَمَتْهُ الْبَلِیَّةُ، وَ کَانَ قِیَامُهُ زِیَادَةً فِى مَکْرُوهِنَا وَ شِیعَتِنَا»(٣)؛ (تا زمانى که قائم ما قیام کند تا هرگونه ظلم را برطرف ساخته و هر حقى را استیفا نماید هیچ فردى از ما اهل بیت خروج نکرده و در آینده خروج نخواهد کرد مگر اینکه مبتلا به بلاهایى مى شوند [و به شکست مى انجامد، درنتیجه] قیام آنها ناراحتى ما و شیعیان ما را بیشتر مى کند).
حال جمعى سؤال مى کنند که با توجه به این حدیث، تکلیف نظام اسلامى ما چه مى شود؟
آیا این روایت تأیید بعضى از سخنان مخالفین نظام اسلامى نیست؟
پاسخ: قبل از هرچیز لازم است روایت فوق و روایات متعدّد دیگرى را که هماهنگ با آن است مورد بررسى قرار دهیم.
مرحوم صاحب وسائل در جلد یازدهم در کتاب الجهاد باب ١٣ (باب حکم الخروج بالسیف قبل قیام القائم) روایات زیادى نقل کرده که آنها را مى توان به سه گروه تقسیم کرد:
نخست روایاتى که مىگوید: عجله در قیام نکنید تا وقت مساعد پیش آید مانند روایت ابوالمرهف از امام باقر(علیه السلام) که فرمود: «الْغُبْرَةُ عَلى مَنْ اثارَها، هَلَکَ الَمحاصِیرُ(٤)، قُلْتُ جُعِلْتُ فِداکَ وَما الَمحاصیرُ؟ قالَ: الْمُسْتَعْجِلُونَ ...»(٥)؛ (گرد و غبار بر کسانى مى نشیند که آن را پراکنده مى کنند. محاصیر هلاک مىشوند. راوى عرض مى کند: فدایت شوم! محاصیر چیست؟ فرمود: کسانى هستند که عجله در قیام مى کنند [و پیش از آمادگى دست به شمشیر مىبرند]...».
و روایات دیگرى از همین قبیل.
گروه دوم روایاتى است که مى گوید: باید قیام با رضایت آل محمد باشد و ما فعلاً راضى به قیام نیستیم. مانند روایت اول همان باب:
«مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِىِّ بْنِ اِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ عِیصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) یَقُولُ عَلَیْکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ انْظُرُوا لاَنْفُسِکُمْ فَوَ اللَّهِ اِنَّ الرَّجُلَ لَیَکُونُ لَهُ الْغَنَمُ فِیهَا الرَّاعِى فَاِذَا وَجَدَ رَجُلاً هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِى هُوَ فِیهَا یُخْرِجُهُ وَیَجِىءُ بِذَلِکَ الرَّجُلِ الَّذِى هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِى کَانَ فِیهَا وَاللَّهِ لَوْ کَانَتْ لاَحَدِکُمْ نَفْسَانِ یُقَاتِلُ بِوَاحِدَةٍ یُجَرِّبُ بِهَا ثُمَّ کَانَتِ الاْخْرَى بَاقِیَةً تَعْمَلُ عَلَى مَا قَدِ اسْتَبَانَ لَهَا وَلَکِنْ لَهُ نَفْسٌ وَاحِدَة اِذَا ذَهَبَتْ فَقَدْ وَاللَّهِ ذَهَبَتِ التَّوْبَةُ فَأَنْتُمْ أَحَقُّ أَنْ تَخْتَارُوا لاَنْفُسِکُمْ اِنْ أَتَاکُمْ آتٍ مِنَّا فَانْظُرُوا عَلَى أَىِّ شَىْءٍ تَخْرُجُونَ وَلا تَقُولُوا خَرَجَ زَیْدٌ فَاِنَّ زَیْداً کَانَ عَالِماً وَکَانَ صَدُوقاً وَلَمْ یَدْعُکُمْ اِلَى نَفْسِهِ وَاِنَّمَا دَعَاکُمْ اِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(صل الله علیه و آله) وَلَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاکُمْ اِلَیْهِ اِنَّمَا خَرَجَ اِلَى سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لَیَنْقُضَهُ فَالْخَارِجُ مِنَّا الْیَوْمَ اِلَى أَىِّ شَىْءٍ یَدْعُوکُمْ اِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(علیه السلام) فَنَحْنُ نُشْهِدُکُمْ أَنَّا لَسْنَا نَرْضَى بِهِ وَهُوَ یَعْصِینَا الْیَوْمَ وَلَیْسَ مَعَهُ أَحَدٌ وَهُوَ اِذَا کَانَتِ الرَّایَاتُ وَ الاَْلْوِیَةُ أَجْدَرُ أَنْ لایُسْمَعَ مِنَّا اِلاَّ مَنِ اجْتَمَعَتْ بَنُو فَاطِمَةَ مَعَهُ»؛ (هرگاه کسى ازسوى ما آمد ـ و ادّعا کرد که مىخواهم برضدّ حکومت ظالمان قیام کنم ـ بنگرید براى چه مىخواهد قیام کند؛ نگویید: زید قیام کرد، زید عالم و راستگو بود، و هرگز شما را به سوى خویش فرانخواند؛ بلکه شما را به خشنودى آل محمّد: دعوت کرد، و اگر پیروز مىشد به آنچه شما را به سوى آن دعوت نمود وفا مى کرد ـ و حکومت را به ما مى سپرد ـ او در برابر حکومت متمرکزى قیام کرد تا آن را درهم بشکند ـ ولى موفق نشد ـ هرگاه کسى از ما امروز قیام کند به چه چیزى شما را فرامى خواند؟ به خشنودى آل محمّد:؟ ما شما را گواه مىگیریم که ما از این کار خشنود نیستیم! امروز که او تنهاست نافرمانى مىکند ـ و بدون اجازه دست به این کار مىزند ـ مسلّماً هنگامى که پرچم ها بر افراشته شد و مردم دور او را گرفتند به طریق اولى به حرف ما گوش نمى دهد مگر آن که فرزندان فاطمه همگى اتفاق نظر در قیام داشته باشند».
این دو گروه از روایات، مشکلى ایجاد نمى کند و ناظر بر این است که اولاً باید شرایط قیام وجود داشته باشد و ثانیاً باید رضایت آل محمد: درباره آن ثابت باشد.
بنابراین تمام قیام هایى که بدون عده وعُده و آمادگى لازم انجام مى شده محکوم به شکست بوده است و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) به آن راضى نبودهاند.
همچنین قیام هایى که توسط افراد خودخواه براى کسب قدرت بدون در نظر گرفتن رضایت و اهداف ائمه اهل بیت(علیهم السلام) صورت مى گرفته آن هم مورد قبول نبوده و در این روایات از آن مذمت و نکوهش شده است.
آنچه مهم است طایفه دیگرى از روایات است که تعداد محدودى را تشکیل مى دهد و آن روایاتى است که مىگوید: هر قیامى قبل از قیام حضرت مهدى(علیه السلام) یا قبل از قیام قائم صورت بگیرد، قیام کننده آن طاغوت است. مانند روایات ابوبصیر از امام صادق(علیه السلام) که فرمود: «کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوت یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَجَل»(٦)؛ (هر پرچمى که قبل از قیام قائم بر افراشته شود صاحب آن طاغوت و بتى است که مورد پرستش قرار مىگیرد).
و یا این که هر پرچمى قبل از قیام مهدى(علیه السلام) به عنوان قیام برافراشته شود، پرچم ضلالت و گمراهى است. مانند روایت زکریا نقاض که در آخر آن مىخوانیم: «اِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ یَدْعُو اِلَى أَنْ یَخْرُجَ الدَّجَّالُ اِلاَّ سَیَجِدُ مَنْ یُبَایِعُهُ وَمَنْ رَفَعَ رَایَةَ ضَلالٍ فَصَاحِبُهَا طَاغُوت»(٧)؛ (هر کسى که قبل از خروج دجال قیام کند بالاخره افرادى را پیدا مى کند که با او بیعت کنند و هرکس پرچم ضلالت را بر افرازد صاحب آن طاغوت است).
و یا روایتى که عمر بن حنظله از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: «خَمْسُ عَلامَاتٍ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ الصَّیْحَةُ وَالسُّفْیَانِىُّ وَالْخَسْفُ وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ وَالْیَمَانِىُّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ اِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ قَبْلَ هَذِهِ الْعَلامَاتِ أَ نَخْرُجُ مَعَهُ قَالَ لا»(٨)؛ (پنج علامت است که قبل از قیامت قائم ظاهر مىشود: صیحه آسمانى، خروج سفیانى، فرو رفتن گروهى در بیابان در زمین [براثر زلزله وشکاف زمین] و قتل نفس زکیه [شخصى که معروف به پاک دامنى در میان مؤمنان است] و یمانى [فرد دیگرى که از یمن قیام مىکند]. سپس راوى سؤال کرد: اگر از اهل بیت شما قبل از این علامات قیام کند آیا ما با او قیام کنیم؟ امام(علیه السلام) فرمود: نه).
نقد و بررسى
اینگونه روایات از جهات متعددى قابل نقد است:
١. این اخبار در عین این که بعضى صحیح و بعضى ضعیف مىباشد و صحیح آن از حد خبر واحد تجاوز نمىکند در تعارض با اخبارى است که در مدح بعضى از قیام هاى عصر ائمه: مانند قیام زید و حسین شهید فخّ آمده است. از جمله همان حدیث معتبرى که از امام صادق(علیه السلام) آوردیم که فرمود: «انْ اتاکُمْ آتٍ مِنّا فَانْظُروا عَلى اىِ شَیىٍ تَخْرُجُونَ؟ وَ لا تَقُولُوا خَرَجَ زَید فَانَّ زَیداً کانَ عالِماً وَ کان صَدُوقاً...»(٩)؛ (هرگاه کسى ازسوى ما آمد ـ و ادّعا کرد که مىخواهم بر ضدّ حکومت ظالمان قیام کنم ـ بنگیرد براى چه مىخواهید قیام کنید؛ نگویید زید قیام کرد، زید عالم وراستگو بود، و...).
نمونه دیگر، روایاتى است که در مدح حسین بن على شهید فخّ آمده است. او که از نوههاى امام حسن مجتبى(علیه السلام) بود و در زمان خلیفه عباسى، موسى الهادى در سنه ١٦٩ قیام کرد. به عنوان حج در آن سال از مدینه به سوى مکه حرکت نمود، هنگامى که او و یارانش به سرزمین فخّ در نزدیکى مکه رسیدند جنگ شدیدى میان او و لشکریان خلیفه عباسى واقع شد. در این نبرد عظیم، حسین بن على با گروهى از کسانى که با او بودند شهید شدند و او همان کسى است که دعبل خزاعى در اشعار معروف مدارس و آیات، در حضور امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) از وى به عنوان شهید بزرگى از شهداى اهل بیت: یاد کرده و آن حضرت بر او خرده نگرفت. آن جا که مىگوید:
«قُبورٌ بکوفان وأُخرى بِطیبةٍ واخرى بِفَخِّ نالها صَلَواتى»
در حدیث دیگرى از امام جواد(علیه السلام) مىخوانیم که پیامبر اکرم(صل الله علیه وآله) از سرزمین فخّ عبور مىکرد، پیاده شد و نماز خواند، هنگامى که به رکعت دوم رسید در حال نماز آن چنان گریه کرد که مردم به سبب گریه او به گریه افتادند. هنگامى که نماز پایان یافت، مردم از علت گریه آن حضرت پرسیدند، فرمود: جبرئیل بر من نازل شد و گفت: «اى مُحَمَّدُ إِنَّ رَجُلًا مِنْ ولدک یُقْتَلُ فى هَذَا المکان أَجْرُ الشَّهِیدِ مَعَهُ أَجْرُ شَهِیدَیْنِ»(١٠)؛ (مردى از فرزندان تو در این سرزمین به قتل مىرسد، پاداش کسى که با او شهید شود پاداش دو شهید است).
در حدیث دیگرى از امام جواد(علیه السلام) مىخوانیم که فرمود: «لَمْ یکن لَنَا بَعْدَ الْطَّفِّ مَصْرَعٌ أَعْظَمُ مِنْ فَخٍّ»(١١)؛ (بعد از ماجراى کربلا قتلگاهى براى ما مهم تر از قتلگاه فخّ نبود).
مرحوم علامه مامقانى در پایان شرح حال او مى گوید: از آنچه گفته شد روشن مىشود که او از ثقات بوده است چراکه پیغمبر در زمان خود براى او گریه کرد و فرمود: افرادى که با او شهید شوند، پاداش دو شهید را دارند.
درباره محمد بن عبدالله (از فرزندان امام حسن(علیه السلام) که معروف به نفس زکیه است) نیز در روایاتى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: اگر او به عنوان امر به معروف و نهى از منکر قیام کند ما با او بیعت مىکنیم ولى اگر به عنوان مهدى این امت قیام کند با او بیعت نمىکنیم زیرا مهدى شخص دیگرى است.(١٢)
از این تعبیر روشن مىشود که اگر گروهى بهعنوان امر به معروف و نهى از منکر قیام کنند مى توان به آن ها پیوست و قیامشان قیام الهى است.
از همه مهم تر قیام حضرت سیدالشهدا امام حسین(علیه السلام) است که قیام تاریخىاش مایه نجات اسلام و رسوایى خاندان بنىامیه شد. آیا مىتوان گفت که چون این قیام قبل از قیام حضرت مهدى(علیه السلام) بوده قابل قبول نیست؟
٢. به احتمال قوى این اخبار براى پیشگیرى از قیامهاى زودرس و ناموفق بوده که بدون آمادگى کامل در برابر لشکر عظیم بنىامیه و بنى عباس صورت مىگرفته است و نتیجهاى جز افزودن مشکلات اهل بیت نداشت.
٣. احتمال حمل بر تقیه نیز دور نیست زیرا نشر این اخبار از امام معصومى مانند امام صادق(علیه السلام) سبب مى شد که حاکمان ظالم و خونخوار زمان همچون منصور و سفاح مطمئن شوند که ائمه معصومین(علیهم السلام) قصد قیامى بر ضد آنها ندارند در نتیجه مزاحمتى براى شیعه و خود آن حضرت تولید نمى کردند.
٤. ما دلایل بسیار محکمى بر وجوب امر به معروف و نهى از منکر داریم. در قرآن مجید آیات بسیارى ناظر به این دو فریضه الهى است و حتى اقوام پیشین را به دلیل ترک آن مورد نکوهش شدید قرار داده و روایات در این زمینه نیز در حد تواتر است.
در کتب فقهیه نیز کتابى تحت عنوان امر به معروف و نهى از منکر ناظر به اصل وجوب و شرایط آن مىباشد و احکام متعددى را دربر دارد و به هر حال این دو فریضه از ضروریات اسلام است.
از سویى دیگر، انجام بسیارى از فرائض و ترک منکرات بدون تشکیل حکومت امکان پذیر نیست؛ بنابراین اگر قیام موفقى صورت گیرد و بر دشمن پیروز گردد و حکومت اسلامى تشکیل شود، زمینه انجام بسیارى از واجبات و ترک محرمات حاصل مىشود.
به عنوان مثال، قبل از انقلاب اسلامى ما، مى خانهها به طور گسترده و آشکارا به فروختن مشروبات الکلى مشغول بودند، در جلسات مختلف، در هتلها و حتى در قطارها و مجالس جشن و شادى علناً مشروبات سِرو مىشد. قمارخانهها و مراکز فحشا علناً و آشکارا مشغول به کار بودند.
از آن مهمتر، اجانب بر سرنوشت ما مسلط بودند و انتخابات مجلس شورا و تعیین وزرا و مانند آن غالباً با مشورت آنها صورت مىگرفت و گاه فرقه ضاله بهائیّت آن قدر قدرت پیدا مى کرد که یکى از کلیدىترین پستهاى کشور به دست پیروان آن سپرده مى شد.
کوتاه سخن این که در فضاى قبل از انقلاب انجام بسیارى از فرائض مذهبى و ترک منهیات مشکل بود در حالى که بعد از انقلاب، افراد مى توانند به طور کامل مذهبى باشند و پایبند به تمام اصول و فروع مذهب.
این نکته نیز قابل توجه است که امر به معروف و نهى از منکر مراحل متعددى دارد:
مرحلهاى از آن وظیفه همگان است و آن تذکر با زبان و تنفر قلبى از منکرات مىباشد (که در سوره آل عمران آیه ١١٠ به آن اشاره شده است).
مرحله دیگر آن، اقدامات عملى است که منجر به مجازاتها نیز مىشود (که در سوره آل عمران، آیه ١٠٤ به آن اشاره شده است).
بدون شک این مرحله، تنها به وسیله حکومت اسلامى قابل اجراست و فرد فرد مردم نمىتوانند در آن ورود پیدا کنند زیرا منجر به هرج و مرج مىشود.
این بحث را با حدیث جالبى از امام کاظم(علیه السلام) پایان مىدهیم:
«رَجُلُّ مِنْ اهْلِ قُمْ یَدْعُوا النّاسَ الَى الْحَقِّ یَجْتِمِعُ مَعَهُ قَوْم کَزُبُرِ الْحَدیدِ لا تَزِلُّهُم الرِّیاحُ الْعَواصِفُ وَلا یَمِلُّونَ مِنَ الْحَرْبِ وَلا یَجْبُنُونَ وَعَلَى اللَّهِ یَتَوَکَّلُوْنَ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ»(١٣)؛ (مردى از اهل قم قیام مىکند و مردم را دعوت به حق مى نماید. جمعیتى گرد او را مى گیرند که مانند پاره هاى آهن (سخت و محکم) هستند، طوفانهاى سخت آنها را تکان نمىدهد، و از جنگ خسته نمىشوند و ترس به خود راه نمىدهند و بر خدا توکّل مىکنند و عاقبت براى پرهیزکاران است).
این حدیث نیز به خوبى دلالت مىکند که قیام هاى موفق حتى در عصر غیبت کبرى که نتیجه مطلوبى براى مؤمنان و صالحان دارد نه تنها مذموم نیست بلکه پسندیده و شایسته تقدیر است.
حال این سؤال باقى مى ماند که آیا مىتوانیم به خاطر چند خبرى که گفته شد که مىگوید: هر پرچمى قبل از قیام حضرت مهدى برافراشته شود پرچم کفر و ضلال است، تمام این مسائل را به فراموشى بسپاریم و این دو وظیفه بزرگ را به صورت عام و خاص تعطیل کنیم؟
به یقین هیچ فقیهى چنین فتوایى نخواهد داد.
در این جا سؤالى پیش مى آید و آن اینکه ما در مورد صحیفه سجادیه تکیه بر سندی می کنیم که روایت نکوهش از قیام هاى قبل از قیام حضرت مهدى(علیه السلام) در ذیل آن است. چگونه مىتوانیم بخشى از این حدیث را بپذیریم و بخش دیگر را نفى کنیم؟
در پاسخ مىگوییم: در همه اسناد صحیفه این ذیل نیامده است همان گونه که در آخر سند دیگر صحیفه که از ابوالمفضل شروع مىشود و به متوکل بن هارون منتهى مىگردد آمده است که متوکل بن هارون مىگوید: من یحیى بن زید بن على(علیه السلام) را ملاقات کردم و او تمام حدیث امام صادق(علیه السلام) را براى من نقل کرد؛ بى آن که داستان رؤیاى پیغمبر را (و آنچه را که بعد از آن درباره قیام قبل از حضرت مهدى(علیه السلام) آمده است) که در ذیل آن است بیان کند. از این جا معلوم مى شود که این بخش در همه روایات مربوط به نقل صحیفه سجادیه نبوده است.
در روایت حسین بن اشکیب نیز که سند صحیفه سجادیه را نقل مىکند این ذیل نیامده است.
پی نوشت:
(١). راوی صحیفه سجّادیّه از یحیی بن زید شهید و امام صادق(علیه السلام).
(٢). ممکن است نظر یحیى این بوده که سخن امام صادق(علیه السلام) صحیح است ولى گاهى خداوند با مشیّتش حوادث را دگرگون مىسازد.
(٣). الصحیفة السجادیة، على بن الحسین، ص١٠-٢٠.
(٤). در نسخه کافى و بحار به جاى «المحاصیر»، «المحاضیر» جمع «محضار» آمده است که در لغت به معناى اسب تندرو مى باشد.
(٥). وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، محقق/ مصحح: مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، ج ١١، ص ٣٦، ح ٤، باب ١٣ از ابواب جهاد.
(٦). کافى، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج ٨، ص ٢٩٥، ح ٤٥٢.
(٧). همان، ص ٢٩٥، ح ٤٥٦.
(٨). همان، ج ٨، ص ٣١٠، ح ٤٨٣.
(٩). وسائل الشیعه، همان، ج ١١، ص ٣٥، ح ١، باب ١٣ از ابواب جهاد.
(١٠). تنقیح المقال، مامقانی، عبدالله محقق: مامقانی، محیی الدین، حالات حسین بن على، شهید فخ؛ بحارالانوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق/ مصحح: جمعى از محققان، ج ٤٨، ص ١٧.
(١١). تنقیح المقال، همان، حالات حسین بن على، شهید فخ؛ بحارالانوار، همان، ج ٤٨، ص ١٧.
(١٢). بحارالانوار، همان، ج ٤٦، ص ١٨٨.
(١٣). بحارالانوار، همان، ج ٥٧، ص ٢١٦، ح ٣٧.
----------------------------------------
معرفی کتاب
سیری در کتاب «اسلام و كمك های مردمی»
اثر ارزشمند حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)
کمک های مردمی اعضای جامعه به عنوان نیاز اجتناب ناپذیر عصر کنونی، همه ابعاد انسانی را در سطوح مختلف فکری ، عاطفی و رفتاری تحت پوشش قرار می دهند. فرایند انجام اعمال خیر از رویکردهای متفاوتی قابل توجه است.
در دین مبین اسلام نیز کمک های مردمی مورد تأکید فراوان است. با تدبر در آیات نورانی قرآن و احادیث متعدد نبوی و ائمه اطهار علیهم السلام این نتیجه حاصل می شود که دین مبین اسلام بیشتراز سایر ادیان به امر کمک و مساعدت به نیازمندان تأکید و توصیه نموده است. در مطالعه زندگینامه پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله و ائمه اطهار علیهم السلام ما شاهد مصادیق کمک به افراد نیازمند ، محروم و مستمند هستیم .
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی امام خمینی رحمه الله علیه معمار کبیر انقلاب با توجه به آرمان های مقدس نظام حضور مردم و مشارکت آنان را زمینه ساز توفیق و سربلندی نظام جمهوری اسلامی در تمامی عرصه ها تبیین فرمودند.
از آنجائی که کمک به محرومین و محروم نوازی از ارزش های دین مبین اسلام است و این ارزش عطر هدایت قرآن و بوی دل انگیز ولایت عدالت پرور ائمه معصومین علیهم السلام را برای مسلمین تداعی می کند لذا نخبگان دینی جامعۀ اسلامی بر ضرورت مشارکت مردم، در زدودن فقر ومحرومیت به عنوان امری اساسی وتعیین کننده تأکید ورزیده و گسترش کمک های مردمی را برای ساماندهی ارزش های اعتقادی و تعمیق آن در رفتار و بینش افراد جامعه و تلاش برای تحقق عملی اهداف و دستورات دینی و باورهای فرهنگی و هدایت مردم ضروی دانسته اند.
در این میان کتاب « اسلام و كمك هاي مردمي» از جمله آثار ارزشمندی است که به قلم حضرت آية اللَّه العظمى مكارم شيرازى مدظله العالی به رشتۀ تحریر درآمده است.
کتاب « اسلام و كمك هاي مردمي» در یک نگاه
مولف در این اثر، آيات مرتبط با اهمّيّت انفاق، آداب و شرايط كمال و موانع قبولى آن و نیز اولويّت هاى موارد انفاق را با استفاده از تفسير آيات در «تفسير نمونه»، بازتولید نموده و سپس چندين حديث از احاديث ناب در هر باب آن افزوده، و به همراه داستان های انفاق ، مجموعهاى شيرين و آموزنده برای مخاطب فراهم كرده است.
ساختار کلی اثر
کتاب « اسلام و كمك هاي مردمي» در هفت فصل به رشتۀ تحریر درآمده است که عبارتند از١: اهمیت انفاق در اسلام٢: شرایط انفاق ارزشمند٣: به چه کسانی انفاق کنیم و چگونه کنیم٤: موارد قبول انفاق ٥: انفاق ریایی ٦ : ده شرط لازم برای انفاق ارزشمند٧: داستانهاي آموزنده انفاق
گزارش محتوایی اثر
گسترۀ مفهومی كمك هاى مردمى
مولف در فراز آغازین اثر با استفاده از آیات قرآن کریم و روایات، كمك های مردمی را در اشكال مختلف ترسیم كرده است؛ هديه، صدقه، صله رحم، اطعام، وليمه، وقف، وصيّت به ثلث، زكات واجب و مستحب و غير اينها.
لذا نه تنها كمك به نيازمندان، بلكه هرگونه كمك به كارهاى خير و فعّاليّت هاى مثبت اجتماعى اعم از ساختن مدرسه، درمانگاه، جادّه، مراكز فرهنگى، مساجد و مانند آنها را به عنوان «انفاق في سبيل اللَّه» در مفهوم انفاق و کمک های مردمی درج شده است.
آثار و کارکردهای کمک های مردمی
معظم له در کتاب « اسلام و كمك هاي مردمي» ،در تبیین آثار و برکات کمک ها مردمی، توسعه شبکه ارتباطی و حمایتی مردمی کارآمد برای انجام کارهای عمیق ، ماندگار ، زود بازده و اثر بخش در میان اقشار آسیب پذیر جامعه، احیاء و ترویج سنت های حسنه اسلامی و تأثیر گذار بر تقویت همبستگی های ملی، اجتماعی و حفظ همگرایی مردم با نظام اسلامی و تأمین اصل عدالت و رضایت اجتماعی، ترویج فرهنگ انفاق ، احسان ، ایثار ، اکرام یتیم ،....و دیگر سنت های حسنه اسلامی، بسیج همبستگی های مردمی و تقویت رضایتمندی عمومی و همگرایی مردم با نظام و بهره مندی از همدلی و توانائی ها و استفاده از منابع عظیم مردم در جهت مبارزه با فقر و محرومیت و گسترش و عمق بخشیدن به روحیه تعاون و مشارکت های عمومی و ارتباط و حمایت ممکن از نهادهای عام المنفعه عمومی و مؤسسات و خیریه های مردمی و در نهایت، زدودن چهره فقر از جامعه را بر مبنای آموزه های اسلامی مورد توجه قرار داده است.
در بخشی از کتاب می خوانیم: به يقين، هرگاه روحيّه مشارکت و کمک های مردمی حفظ و بالنده و گسترده شود، محروميّتزدايى از جامعه امكان پذير خواهد بود و جامعه ما مجموعهاى مىشود از بهترين انسان ها و سرشارترين عاطفهها.
هم چنین كمك هاى مردمى تنها وسيله فقرزدائى يا مبارزه با فاصله طبقاتى نيست، بلكه وسيله بسيار مؤثّرى براى پرورش و ارتقاء روحى و تربيت شخص كمك كننده است؛ كسى كه قسمتى از بهترين اموال خودرا جدا مىكند و براى كمك به شخص آبرومندى اختصاص مىدهد يا يك مركز خيريّه اجتماعى مىسازد، قبل از هر چيز روح خودرا پاك و قلب خودرا صفا مىبخشد.
مهمترین راه برای حل مشکل فاصله طبقاتی
مولف در بیان اهمیت کمک های مردمی، سفارش به انفاق را بهترین راه براى حلّ اختلافات طبقاتى بر شمرده است. در فرازی از اثر می خوانیم: يكى از اهداف مهمّ اسلام اين است كه اين اختلافات غير عادلانهاى كه در اثر بي عدالتي هاى اجتماعى در ميان طبقات غنى و ضعيف پيدا مىشود از بين برود و سطح زندگى كسانى كه نمىتوانند نيازمندي هاى زندگيشان را بدون كمك ديگران رفع كنند بالا بيايد، و حدّاقل لوازم زندگى را داشته باشند.اسلام براى رسيدن به اين هدف جوب پرداخت ماليات هاى اسلامى از قبيل زكات و خمس و مانند آنها، تشويق به انفاق، وقف، و قرض الحسنه و كمك هاى مختلف مالى را مورد تأکید قرار داده است.
انفاق كنيد و از فقر نترسيد
یکی از عمدهترین نگرانی بشر، نیاز و فقر مالی است که روح او را آزار داده و گاه او را از مسیر فطری باز میدارد. مولف در این اثر ، انفاق را به عنوان یکی از مهارتهای رفتاری معرفی می کند که توان تحمل آدمی را در فقر مالی افزایش میدهد تا در برابر آثار طبیعی و عادی فقر سر تسلیم فرود نیاورد، چه آنکه در انفاق فی سبیل الله، امید بخشی به افزایش نعمت نسبت به آنچه که داده است میباشد و همین امیدواری توان تحمل آدمی را در برابر فقر مالی تقویت میکند، علاوه آنکه انفاق به مستحق، خود توجه به وضع افرادی است که ضعف مالی دارند و روشن است چنین توجهی در توان تحمل فقر مالی تأثیر غیرقابل انکار دارد، چه آنکه انفاقکننده به وضوح درمییابد فقط او نیست که با فقر مالی روبروست، بلکه دیگران هم با این مشکل (پدیده فقر مالی) دست و پنجه نرم میکنند.
در بخشی از کتاب می خوانیم: با دقّت و ديد وسيع واضح است كه انفاق ضامن بقاى جامعه، و تحكيم عدالت اجتماعى، وسبب كم كردن فاصله طبقاتى، و پيشرفت همگانى مىباشد، و مسلّم است كه با پيشرفت اجتماع افرادى كه در آن اجتماع زندگى مىكنند نيز در رفاه و آسايش خواهند بود؛ اين همان نظر واقعبينانه الهى است.
قرآن به اين وسيله مسلمانان را توجّه مىدهد كه انفاق اگر به ظاهر چيزى از شما كم مىكند، در واقع چيزهايى بر سرمايههاى شما مىافزايد، و هم از نظر معنوى و هم از نظر مادّى خوشبختى مىآفريند.
فرهنگ انفاق از دیدگاه روایات
انفاق یکی از تکالیف الهی است که روایات به شیوه های گوناگون ، تاکید بسیار زیادی بر آن داشته اند . ارائه تعریف دقیق از انفاق و راهبردهای ترویج فرهنگ کمک های مردمی از دیدگاه روایات ، یکی از نیازهای مهم جامعه امروز است .
لذا مولف با تشریح این مسأله که در فرهنگ اسلام انفاق مالى به شرط اين كه انگيزهاى جز رضاى پروردگار نداشته باشد و از هرگونه رياكارى و منّت و آزار خالى باشد از بهترين اعمال است. نقش بسزایی در گسترش فرهنگ آن فضیلت مهم اخلاقی و اجتماعی داشته است.
در حقیقت معظم له با تبیین الزامات و شرایط دقیق انفاق در نگاه روایات ، بیش از هر چیز رشد و تربیت فردی ، ارتقا سطح اندیشه و تعالی مادی و معنوی و فرهنگی انفاق کننده را مورد توجه قرار داد و از طرف دیگر نیز گسترش فرهنگ انفاق درجامعه، موجب برطرف شدن فقر و محرومیت و مفاسد و مشکلات ناشی از آن و استحکام بیشتر حکومت و جامعه اسلامی خواهد شد.
شرایط انفاق ارزشمند
انفاق نیز مانند بسیاری از امور مراتب و درجاتی دارد و هر نوع انفاقی را نمی توان انفاق ارزشمند تلقی کرد. لذا مولف با توجه به آیات قرآن این شرایط را مورد نظر قرار داده است.
در فرازی از کتاب می خوانیم: انفاق هايى كه در راه خدا مىشود يك طرف آن مستمندان هستند، و طرف ديگر خدايى است كه به خاطر او انفاق انجام مىگيرد؛ در اين حال، اگر اموال پست و كم ارزش انتخاب شود از يك سو توهين به مقام قدس پروردگار محسوب مىشود و از سوى ديگر تحقيرى است نسبت به نيازمندانى كه ممكن است على رغم تهيدستى مقام والايى از نظر ايمان و انسانيّت داشته باشند و روح آنها بر اثر چنين انفاقى آزرده گردد.
مخفیانه انفاق کنیم یا آشکارا؟
از جمله موضوعاتی است که در آیات مختلف قرآن کریم و احادیث اهل بیت علیهم السلام به آن اشاره شده است؛ این است که آیا پنهانی انفاق کنیم یا آشکارا؟ البته هر کدام از این نوع انفاق مزایایی دارد.
لذا مولّف در پاسخ به این پرسش اینگونه می نویسد؛ ترديد نيست كه انفاق در راه خدا چه علنى و آشكار باشد چه پنهان، هر كدام اثر مفيدى دارد؛ زيرا هنگامى كه انسان به طور آشكار و علنى مال خود را در راه خدا انفاق مىكند اگر انفاق واجب باشد گذشته از اين كه مردم تشويق به اينگونه كارهاى نيك مىشوند، رفع اين تهمت نيز از انسان مىگردد كه به وظيفه واجب خود عمل نكرده است.
و اگر انفاق مستحب باشد در حقيقت يك نحوه تبليغ عملى است كه مردم را به كارهاى خير، و حمايت از محرومان و انجام كارهاى عامالمنفعه تشويق مىكند.
و چنانچه انفاق به طور مخفى، و دور از انظار مردم انجام شود، ريا و خودنمايى در آن كمتر است، و خلوص بيشترى در آن خواهد بود، مخصوصاً درباره كمك به محرومان، آبروى آنها بهتر حفظ مىشود.
در هر حال، آنچه در انفاق بسيار مهم است، نيّت پاك و خلوص در عمل است؛ دانستن و ندانستن مردم اثرى ندارد؛ و آنچه مهم است علم خداست، چرا كه اوست كه جزاى اعمال انسان را مىدهد و از نهان و آشكار آگاه است.
اعتدال در انفاق
از جمله نکات مهم در این اثر می توان به نگاه جامع و واقع بینانه معظم له به مقولۀ انفاق اشاره کرد؛ ایشان در این زمینه رعايت اعتدال در همه چيز، حتي در انفاق و كمك به ديگران را يك اصل اساسي بر شمرده است.
در این زمینه مولّف با بیان یک سلسله احكام اصولى اسلام در رابطه با انفاق و اداى حقّ خويشاوندان و مستمندان و در راه ماندگان، بر دور بودن انفاق از هرگونه اسراف و تبذير تأکید کرده است.
در ادامه نویسندۀ اثر در پاسخ به شبهۀ تضاد میانه روی در انفاق با ایثار اینگونه می نویسد: دستور به رعايت اعتدال در جايى است كه بخشش فراوان سبب نابساماني هاى فوقالعاده در زندگى خود انسان گردد، و به اصطلاح «ملوم و محسور» شود؛ و يا ايثار سبب ناراحتى و فشار بر فرزندان او گردد و نظام خانوادگىاش را به خطر افكند؛ ولى هرگاه هيچيك از اينها تحقّق نيابد، مسلّماً ايثار كار بسيار خوبى است.
از اين گذشته، رعايت اعتدال يك حكم عام است و ايثار يك حكم خاص كه مربوط به موارد معيّنى است و اين دو حكم با هم تضادّى ندارند.
شرایط یک انفاق مقبول چیست؟
هر کار مقدس و مذهبی در دین اسلام برای رسیدن به حد نهایی آرمانی خود شرایط و اصول خاص خود را دارد که اگر در انجام آن، اصول و آداب مربوط به آن انجام شود نتیجه و اثر مطلوب خود را خواهد داد.
لذا مولّف با استفاده از دیدگاه قرآن و روایات، هدف از انفاق را فراتر از رفع نیازمندی های تهیدستان ذکر کرده، بلکه تعالی و تکامل انفاق کننده نیز به طور کامل مورد نظر قرار گرفته است.
هم چنین به تعبیر نویسندۀ اثر، ارزش انفاق، بستگی به رعایت آداب و شرایط دارد که برخی از آنها شرط صحت و برخی شرط کمال آن است. ایمان، شرط اصلی قبول شدن تمام اعمال از جمله انفاق است؛ لذا افراد با ايمان نبايد انفاق هاى خودرا در راه خدا بر اثر منّت گذاردن و آزار رسانيدن، باطل و بىاثر سازند.
انفاق ریایی؛ اعمال بر باد رفته
«انفاق» از جمله عبادت هایى است كه احتمال خودنمایى و ریا در آن بسیار است. معظم له با استفاده از آیات و روایات متعدد در این زمینه، در مساله انفاق تأکید می ورزد که انسان علاوه بر اینكه باید ثواب عمل را در نظر داشته باشد، باید به گونهاى عمل كند تا به آبروى شخصى كه قرار استبه او انفاق شود لطمهاى وارد نگردد. انسانهاى داراى عزت نفس، از اینكه در جلو چشم دیگران به آنها انفاق شود، ناراحت مىشوند.
مولّف هم چنین می نویسد، انسان اگر به گونهاى انفاق كند كه حتىالامكان انفاقشونده او را نشناسد خیلى بهتر است. حال كسانى كه عمل نيكى انجام مىدهند، و سپس با رياكارى يا منّت و اذّيت و آزار، آن را از بين مىبرند همانند چنين كسى است كه زحمات فراوانى كشيده و به هنگامى كه نياز شديدى به بهرهبردارى از آن دارد، نتيجه كار او بكلّى از ميان مىرود و جز حسرت و اندوه چيزى براى او باقى نمىماند.
ده شرط لازم براى انفاق ارزشمند
نویسندۀ اثر در فراز پایانی اثر، با بهره گیری از آیات قرآن کریم ده شرط «انفاق ارزشمند» را اینچنین بر می شمرد.
١.انفاق از بهترين قسمت مال انتخاب شود، نه از اموال كم ارزش٢.از اموالى كه مورد نياز مردم است، باشد ٣.به كسانى انفاق كند كه سخت به آن نيازمندند و اولويّت ها را در نظر گيرد ٤.انفاق اگر مكتوم باشد، بهتر است ٥.هرگز منّت و آزارى با آن همراه نباشد ٦.انفاق بايد توأم با اخلاص و پاكى نيّت باشد ٧.آنچه را انفاق مىكند، كوچك و كم اهمّيّت بشمارد، هر چند ظاهراً بزرگ باشد ٨.از اموالى باشد كه به آن دل بسته است و مورد علاقه او است٩.هرگز خود را مالك حقيقى تصوّر نكند، بلكه خود را واسطهاى ميان خالق و خلق بداند١٠.و قبل از هر چيز بايد انفاق از اموال حلال باشد، چرا كه خداوند فقط آن را مىپذيرد.
گفتنی است اين اثر نفیس ، نخستین بار در سال ١٣٨٢ با تحقیق و تنظیم بانو: ج. فرازمند؛ زير نظر گروه معارف و علوم اسلامي وابسته به مدرسه امام اميرالمومنين عليه السلام، در یک جلد و در ١٩٩ صفحه و در قطع رقعی، توسط انتشارات نسل جوان به زیور طبع آراسته شده که تا کنون نیز چندین مرتبه تجدید چاپ شده است.
----------------------------------------
معارف اسلامی
ناپایداری «دنیا» و تغییر حالات آن
پرسش: امام علي(علیه السلام) در نامه ٣١ نهج البلاغه، درباره ناپایداری «دنیا» و تغییر حالات آن چه فرموده است؟
پاسخ اجمالی: ایشان می فرماید: «و دنيا پابرجا نمى ماند مگر به همان گونه كه خداوند آن را قرار داده؛ گاهى نعمت و گاهى گرفتارى و سرانجام پاداش در روز رستاخير يا آنچه او خواسته و تو نمى دانى، و اگر فهم اين امور برايت مشكل شد، آن را بر نادانى خود حمل كن؛ زيرا تو در آغاز خلقت جاهل بودى و سپس آگاه شدى و چه بسيار امورى كه هنوز نمى دانى و فكرت در آن متحير و چشمت در آن خطا مى كند؛ اما پس از مدتى آن را مى بينى». آرى طبيعت دنيا موافق حكمت خداوند است؛ زيرا اگر انسان هميشه غرق نعمت باشد، دچار غفلت و اگر هميشه مبتلا باشد، دچار يأس و دوري از خدا مى شود. خداوند حكيم اين دو را به هم آميخته تا انسان پيوسته بيدار و به سوى او حركت كند.
پاسخ تفصیلی: امام علي(عليه السلام) در بخشی از نامه ٣١ «نهج البلاغه» - كه خطاب به فرزندش امام حسن(علیه السلام) نوشته - به ناپايدارى «دنيا» و آميخته بودن تلخ و شيرين در آن اشاره كرده مى فرمايد: (و دنيا پابرجا نمى ماند مگر به همان گونه كه خداوند آن را قرار داده است؛ گاهى نعمت و گاهى گرفتارى و سرانجام پاداش در روز رستاخير يا آنچه او خواسته و تو نمى دانى [از كيفرهاى دنيوی])؛ «وَ أَنَّ الدُّنْيَا لَمْ تَكُنْ لِتَسْتَقِرَّ إِلَّا عَلَى مَا جَعَلَهَا اللهُ عَلَيْهِ مِنَ النَّعْمَاءِ، وَ الْإِبْتِلَاءِ وَ الْجَزَاءِ فِي الْمَعَادِ، أَوْ مَا شَاءَ مِمَّا لَا تَعْلَمُ».
آرى اين طبيعت دنياست و موافق حكمت خداوند است؛ زيرا اگر انسان هميشه غرق نعمت باشد، در ميان امواج غفلت غرق مى شود و اگر هميشه مبتلا باشد، يأس و نوميدى همه وجودش را فرا مى گيرد و از خدا دور مى شود. خداوند حكيم اين دو را به هم آميخته تا انسان پيوسته بيدار باشد و به سوى او حركت كند و دست به دامان لطفش بزند.
سپس از آنجا كه گاهى افراد نادان به سبب بى اطّلاعى از حكمتِ حوادث عالم، زبان به اعتراض مى گشايند. امام(عليه السلام) به فرزندش هشدار مى دهد مى فرمايد: (و اگر درباره فهم اين امور [حوادث جهان] امرى بر تو مشكل شد، آن را بر نادانى خود حمل كن [و زبان به اعتراض مگشاى]؛ زيرا تو در آغاز خلقت جاهل و نادان بودى و سپس عالِم و آگاه شدى و چه بسيار است امورى كه هنوز نمى دانى و فكرت در آن متحير و چشمت در آن خطا مى كند؛ اما پس از مدتى آن را مى بينى [و از حكمت آن آگاه مى شوى])؛ «فَإِنْ أَشْكَلَ عَلَيْكَ شَيْءٌ مِنْ ذَلِكَ فَاحْمِلْهُ عَلَى جَهَالَتِكَ، فَإِنَّكَ أَوَّلُ مَا خُلِقْتَ بِهِ جَاهِلاً ثُمَّ عُلِّمْتَ، وَ مَا أَكْثَرَ مَا تَجْهَلُ مِنَ الْأَمْرِ وَ يَتَحَيَّرُ فِيهِ رَأْيُكَ وَ يَضِلُّ فِيهِ بَصَرُكَ ثُمَّ تُبْصِرُهُ». اشاره به اينكه كسى مى تواند زبان به اعتراض بگشايد كه نسبت به همه چيز آگاه باشد و فلسفه تمام حوادث را بداند و آن را موافق حكمت نبيند؛ در حالى كه چنين نيست، معلومات انسان در برابر مجهولاتش همچون قطره در مقابل درياست. در آغازِ عمر چيزى نمى داند و تدريجاً نسبت به بعضى امور آگاه مى شود و چه بسيار امورى كه در آغاز از فلسفه آن بى خبر است؛ اما چيزى نمى گذرد كه حكمت آن بر او آشكار مى شود. آيا انسان با اين علم محدود و با اين تجاربى كه درباره جهل و علم خود دارد مى تواند در مورد آنچه نمى داند لب به اعتراض باز كند؟!
شك نيست انسان هنگام تولد چيزى را نمى داند، هرچند استعداد او براى فراگيرى در حد بسيار بالايى است. «قرآن مجيد» نيز بر اين حقيقت ناطق است، و مى فرماید: «وَ اللهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئاً».(١)
آن گاه انسان از سه طريق آموزش مى بيند: ١. از طريق تجربياتى كه پيوسته به صورت بازى و سرگرمى و... بدان مشغول است. ٢. از راه تعليم و تربيت پدر و مادر و استاد. ٣. از طريق شكوفا شدن علوم فطرى (فطرت توحيد، حُسن و قُبح عقلى، امور وجدانى و مانند آن) كه دست قدرت خدا در نهاد او قرار داده است؛ ولى هرچه پيش تر مى رود به وسعت مجهولات خود آشناتر مى گردد. فى المثل ستاره شناسان با اسباب ابتدايى كه نگاه به آسمان مى كنند، ستارگان محدودى را مى بينند كه وضع آنها برايشان مجهول است، وقتى ابزار پيشرفته تر مى شود به كهكشان هاى عظيمى دست مى يابند كه هركدام ميليون ها يا ميلياردها ستاره دارد. با كشف يك كهكشان دنيايى از مجهولات در مقابل آنها خودنمايى مى كند و اگر روزى بتوانيم بعضى از ستاره هاى آنها را با دقت به وسيله تلسكوپ ببينيم، عالَمى از مجهولات در مورد آن ستاره در مقابل ما آشكار مى گردد. به اين ترتيب هرچه در علم پيشرفت مى كنيم سطح آگاهى ما بر دامنه جهلمان بيشتر خواهد شد و تا به جايى مى رسيم كه به گفته آن دانشمند معروف:
تا به جايى رسيد دانش من
كه بدانم همى كه نادانم
سرى به« قرآن مجيد» مى زنيم و آياتى را كه اشاره به علم خدا دارد بررسى مى كنيم: «وَ لَوْ أَنَّمَا فِى الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللهِ»(٢)؛ (و اگر همه درختان روى زمين قلم شود و دريا براى آن مركّب گردد و هفت دريا به آن افزوده شود [اينها همه تمام مى شود ولى] كلمات خدا پايان نمى گيرد). به همين دليل در آیه ديگر مى فرمايد: «وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلاً».(٣)
«اينشتين»، دانشمند معروف مى گويد: اگر تمام علوم بشر را از روز نخست تا به امروز كه در كتابخانه ها جمع شده است در برابر مجهولات بشر بگذاريم، همانند يك صفحه از يك كتاب بسيار قطور خواهد شد.
از اينجا نتيجه اى را كه امام(عليه السلام) در عبارت بالا گرفته است به خوبى درك مى كنيم كه اگر ما در مسائل مربوط به مبدأ و معاد و اسرار زندگى بشر سؤالات بدون جوابى پيدا كنيم بايد حمل بر نادانى خود كنيم و زبان به انكار و اعتراض نگشاييم. اين حكم عقل و منطق است.(٤)
پی نوشت:
(١). سوره نحل، آيه ٧٨.
(٢). سوره لقمان، آيه ٢٧.
(٣). سوره اسراء، آيه ٨٥.
(٤). کتاب: پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى
----------------------------------------
احکام شرعی
وظیفه شخص در صورت ترک روزه به دلیل ضرر و کشف خلاف آن
پرسش: اگر پزشک فردی را به مدت ٥ الی٦ سال از روزه گرفتن منع کرده باشد، اما این فرد با مراجعه به پزشک دیگر متوجه شود که بیمار نمی باشد و می توانسته روزه بگیرد،حال وظیفه ی او نسبت به گذشته چیست؟
پاسخ: احتیاط واجب آن است که روزه ها را قضا کند.
قضای روزه ای که به خاطر انجام ندادن غسل از روی خجالت ترک شده
پرسش: چنانچه فردی در مکانی میهمان باشد و جنب شود، اما به علت خجالت غسل و تیمم نکرده است، آیا باید علاوه ی بر قضا، کفاره نیز بدهد؟
پاسخ: اگر تصورش این بوده که به علت اضطرار می تواند غسل نکند قضای روزه کافی است و کفاره لازم نیست.
حکم روزه ی قضا در روزهای روزه ی مستحبّی
پرسش: گرفتن روزه ی قضا در روزهایی که روزه گرفتن مستحب است به این نیت که هم روزه قضا گرفته و هم از ثواب روزه مستحب بهره مند شود، چه حکمی دارد؟
پاسخ: با داشتن روزه قضا روزه مستحبی نمی توان گرفت اما می تواند در روزهایی که روزه آن مستحب است نیت قضا کند. ان شاء الله از ثواب روزه مستحبی نیز بهره مند خواهد شد.
حکم قضای روزه در صورت استمرار عذر تا ماه رمضان آینده
پرسش: اگر فردی به علت عذر شرعی نتواند روزه ی ماه رمضان را به جا آورد و عذر او تا ماه رمضان سال بعد ادامه داشته باشد، وظیفه ی او چیست؟
پاسخ: هرگاه به واسطه بیمارى، روزه ماه رمضان را نگیرد و بیمارى او تا ماه رمضان سال بعد طولانى شود، قضاى روزههایى را که نگرفته واجب نیست، فقط باید براى هر روز یک مد (تقریبا ٧٥٠ گرم) گندم یا جو و مانند آن به فقیر بدهد، ولى اگر به واسطه عذر دیگرى (مثلًا بخاطر مسافرت) روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند احتیاط واجب آن است که روزه هایى را که نگرفته بعد از ماه رمضان قضا کند و براى هر روز یک مد طعام به فقیر دهد، همچنین اگر ترک روزه بخاطر بیمارى بوده، بعد بیمارى رفع شده و عذر دیگرى مانند مسافرت پیش آمده است.
ترک عمدی قضای روزه تا رمضان آینده
پرسش: اگر شخص معذور با وجود رفع عذر، قضای روزه را عمدا تا رمضان آینده به جا نیاورد چه وظیفه ای دارد؟
پاسخ: هرگاه روزه ماه رمضان را عمدا یا به واسطه عذرى نگیرد و تا رمضان آینده عمداً قضاى آن را بجا نیاورد در حالى که عذرش برطرف شده، باید بعداً روزه را قضا کند و براى هر روز یک مد طعام کفّاره بدهد، همچنین اگر در قضاى روزه کوتاهى کند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پیدا کند، باید بعداً هم قضا به جا آورد و هم کفّاره دهد، امّا اگر کوتاهى نکرده و اتّفاقاً در تنگى وقت عذرى پیدا شده فقط قضا لازم است.
زمان انجام قضای روزه ی ماه رمضان
پرسش: در صورتی که روزه باطل شود یا به خاطر عذری ترک شود، باید قضای آن را در ماه های دیگر به جا آورد؟
پاسخ: اگر کسى روزه ماه رمضان را در وقت آن نگیرد، یا آن را باطل کند، باید بعد از ماه رمضان قضاى آن را بجا آورد، هر چند لازم نیست قضاى روزه را فوراً بجا آورد، ولى بنابراحتیاط واجب باید تا رمضان سال بعد، انجام دهد و اگر تا ماه رمضان سال بعد به جا آورده نشود باید کفاره ی تاخیر نیز بدهد.
کوتاهی در انجام قضای روزه و از دست دادن توانایی
پرسش: اگر فردی در ادای روزه قضا کوتاهی کند و بعد نیز توانایی خود را از دست بدهد، وظیفه ی او چیست ؟
پاسخ: چنانچه عذر شرعی داشته است باید برای هر روز دو نفر مسکین را اطعام کند و اگر عذر عرفی داشته بچه ها باید بعدا قضا کنند و نیازی به وصیت نیست، البته اگر عذر نداشته و عمدی بوده است باید ٦٢ فقیر را برای هر روز سیر کند.
پی نوشت: