طلیعه سخن
مسألۀ فلسطین، مقوله ای فراسرزمینی ، فراملی و فراساختاری است؛ لذا مهمترین دغدغه امت اسلامی و حتی جوامع بشری به شمار می آید.
در این میان نامگذاری جمعه آخر ماه رمضان به نام روز قدس توسط امام خمینی رحمه الله علیه، نه تنها سرآغازی بود بر حماسه گرایی و خروش امت اسلامی بر علیه استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی؛ بلکه به علت بهره گیری از اصل حکمت، فطرت، معنویت و عقلانیت از کارکردهای مختلف اجتماعی و فرهنگی و معرفتی برخوردار است .
در تبیین این مهم باید گفت تجمع مسلمانان روزه دار در راهپیمایی روز قدس بستری مناسبت برای طرح بسیاری از مسائل و دغدغه های سیاسی و اجتماعی و دینی امت اسلامی پدید می آورد به نحوی که بیداری و معنازایی سالانۀ ملت های مسلمان و مقابله با توطئه های شوم دشمنان اسلام رقم میخورد.
کیفی گرایی و عینی سازی مبارزه علیه ظلم و ستم بر مبنای آموزه های اسلام اصیل در مبارزات فراگیر علیه رژیم صهیونیستی فارغ از بازی های دیپلماتیک برخی کشورهای عربی، از جمله آثار راهبردی آن روز جهانی است که در نهایت به تعمیق مطالبات مسلمانان جهان از دولت های اسلامی برای حمایت همه جانبه از ملت مظلوم فلسطین به همراه ارائۀ راهکار و راهبرد های عینی برای استکبار ستیزی می انجامد و از این رهگذر ملی گرایی در حمایت از مردم فلسطین رنگ می بازد و امت گرایی جایگزین آن می گردد.
اهمیت این مسأله از آن جهت است که با شکست پان عربیسم به رهبری جمال عبدالناصر در مبارزه موثر با اسرائیل و دفاع از ملت فلسطین ، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد و امام خمینی رحمه الله علیه با نامگذاری روز جهانی قدس در چارچوب اسلام سیاسی و اسلام استکبار ستیز ، ناکارآمدی مکاتبی هم چون سوسیالیسم، ناسیونالیسم، و سکولاریسم در عرصۀ دفاع از مردم فلسطین را به اثبات رساند و اینچنین رفته رفته مسلمانان به لطف دور اندیشی و مردم گرایی امام، در مقابله با بحران های سیاسی، از خواب گران برخاسته و متوجه فرهنگ اصیل اسلامی خود شدند.
و اینچنین است که پرچم مبارزه با اسرائیل و آزادی فلسطین در دستان اسلام گرایان قرار گرفته و انقلاب اسلامی ایران نماد گذر از گفتمان های ملی گرایانه و سوسیالیستی در محو اسرائیل و آزادی فلسطین محسوب می شود؛ چرا که خروش مردم و تحلیل و ترسیم مباحث سیاسی جهان اسلام و نیز طرح مباحث دینی و ارائۀ دکترین امت واحدۀ اسلامی در بستر عینیت دیانت و سیاست در روز قدس به اوج خود می رسد و ارتقای شعور عمومی جوامع اسلامی ، بصیرت سیاسی و تقویت ابعاد معنوی و اخلاقی ممالک اسلامی را فراهم می سازد.
از سوی دیگر راهپیمایی عظیم روز قدس در مسیر وحدت مسلمانان و اشاعۀ فرهنگ صلح جهانی است؛ زیرا محکومیت جنگ طلبی رژیم صهیونیستی ؛ نمود عینی صلح طلبی است که بر مدار فطرت جوامع انسانی بنا شده است.
لذا طلب مرگ برای جنگ طلبان و کودک کشان اسراییلی و شیطان بزرگ آمریکا و متحدانش علاوه بر آنکه بیش از هر چیز به سبقۀ تاریخی ننگین این رژیم های شیطانی در نسل کشی مردم مظلوم جهان بر می گردد نشان دهندۀ دشمنی سران لیبرالیسم با آحاد جوامع بشری است؛ لذا نفرت عمومی مردم جهان از سیاست های جنگ طلبانۀ رژیم صهیونیستی و سران کاخ سفید و طلب مرگ برای سردمداران کفر، به شدت عقلانی است.
هم چنین مبانی دینی اسلام و دیگر ادیان توحیدی نیز مقوّم نفرت جهانی مردم از رژیم صهیونیستی و آمریکا است؛ چرا که خداوند و بزرگان دین، مشرکان، ظالمان و مستکبران و را لعن و نفرین کرده اند و بر آنها مرگ فرستاده اند، به عنوان نمونه در قر آن کریم می خوانیم: «ان الذین یؤذون اللّه و رسوله لعنهم الله فى الدنیا و الاخره» ،« قتل اصحاب الاخدود» ؛ مرگ بر شکنجه گران صاحب گودال آتش، و یا «قتل الانسان ما اکفره ؛ مرگ بر انسان چه قدر کافر و ناسپاس است».
با در نظر گرفتن ابعاد توطئه و جنایت اسراییل و آمریکا علیه مردم مظلوم فلسطین و و سایر ملل مظلوم جهان و خصومت این رژیم های جنایتکار با دین مبین اسلام، هیچ شکی باقی نمی ماند که آمریکا و رژیم کودک کش اسراییل، مصداق عینی شرک، کفر، عصیان و استکباردر زمین به شمار می آیند، لذا مسلمانان هم در بیان و زبان و هم در عمل وظیفه دارند بر مبنای آیۀ «و لن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلاً »، برای نابودی کامل اسراییل و آمریکا مبارزه کنند تا هرگونه سیطره و سلطه این استکبار بر مسلمانان، برداشته شود.
آری راهپیمایی روز قدس با فقاهت(بخوانید فقه الدفاع) امام امّت، در مقابل جنگ افروزی های اسراییل و آمریکا تعریف می شود؛ و به راستی چه زیبا و باشکوه است خروش همۀ اقوام و ملت های آزاده و دین مدار در مبارزه منفی علیه دشمنان انسانیت که صلح جهانی و دفاع از تمامیت ارضی فلسطین و آزادی کامل قدس شریف از بند رژیم اشغالگر قدس را فریاد می زنند.
در نقطۀ مقابل نیز رژیم صهیونیستی قرار دارد؛ این رژیم نامشروع گرچه در خط مقدم غرب در خاورمیانه قرار دارد لیکن به علت تکیه بر ارزش های سرمایه داری، در بعد معنایی ، قائل به جنگیدن نیست و در نهایت دچار بحران روانی می شود که شکست ذلیلانۀ رژیم صهیونیستی در جنگ دو روزه غزه، موید این مدعاست.
با این تفاسیر خروش مسلمانان علیه رژیم صهیونیستی با چاشنی دین گرایی، فروپاشی قطعی این رژیم و آنگلوساکسون ها و بیداری عمومی جهان و ایجاد بلوک های جدید جهانی را به همراه خواهد داشت؛ که یکی از مهمترین اضلاع آن جریان مقاومت است که نگاه آزادی خواهان جهان را نیز به خود معطوف خواهد کرد.
----------------------------------------
دیدارها
مراسم جشن میلاد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و عمامه گذاری
فرمانده و مسؤولان سپاه استان قم
مسئولین دانشکده الهیات دانشگاه تهران
نشست صمیمی اساتید و مراکز و مدارس تحت اشراف معظم له
سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
سفیر سابق افغانستان
حجت الاسلام والمسلمین علوی وزیر اطلاعات
اعضای ستاد برگزاری یکهزار و چهارصدمین سال شهادت مولا علی علیه السلام
فرمانده انتظامی استان قم
مهندس فتاحی معاون وزیر ارتباطات
----------------------------------------
گزیده سخنان
توصیه های مهم معظم له به تولیت آستان قدس رضوی
در تمامی فعالیت های آستان قدس رضوی باید با حساسیت و دقت مضاعف عمل شود، بویژه در مسائل مالی باید مراقبت های لازم صورت گیرد تا برخی مشکلات تکرار نشود
سیل اخیر کشور باید درس عبرتی برای مسؤولان باشد
متأسفانه گاهی دولت به حوزه های علمیه و مسائل فرهنگی حساسیت لازم را نشان نمی دهد در حالیکه باید به این نکته توجه داشت که این مملکت اگر دارای عظمت و عزت در جهان است به خاطر مسائل فرهنگی و اسلامی است
تجلیل از حضور جهادی طلاب و عموم مذهبي ها در مناطق سیل زده
با توجه به شرایط تنگنای اقتصادی کشور و مشکلات موجود همه باید دست به دست هم دهند؛ پیشنهاد می شود اهالی هر مسجد در کشور متعهد شوند یک مسکن برای سیل زدگان بسازند و با توجه به كثرت مساجد در سراسر كشور اگر اين برنامه عمل شود قسمت عمدة مشكلات حل خواهد شد
قدردانی معظم له از فعالیت های مرکز خدمات حوزه
هرچند امروز طلاب و روحانیان عزیز در تنگنا و شرایط سخت اقتصادی و معیشتی هستند، اما باید به سیره، روش و منش علمای سلف توجه کنند که در چه شرایطی تحصیل می کردند
توضیحات معظم له درباره برخی مسابقات
در کشور اسلامی نباید این وضع باشد، باید شفاف باشد. مال حرام برکت ندارد، در راه بد مصرف می شود و خیری در آن نیست
دستگاه قضا آبروی نظام است
امیدواریم در دوره مدیریت حضرتعالی تحول همه جانبه ای در دستگاه قضا صورت گیرد چراکه شما مرد تحول هستید.
انتقاد از سکوت مدعیان حقوق بشر
عجیب تر از همه سکوت مجامع بین المللی و مدعیان حقوق بشر در قبال این جنایت است؛ اگر یک نفر از اینها در ایران بود دادشان بلند میشد، ٣٧ نفر به قتل می رسند اما در پی این جنایت سر و صدای چندانی راه نیفتاد چراکه اینها گاه شیرده هستند و اگر گاهی اوقات لگدی هم زد نباید با آن ها کاری داشت
مراقب باشید دشمنان در روابط ما رخنه نکنند
مردم ایران با مردم افغانستان علاوه بر همسایگی، از تعامل و روابط دیرینه ای برخوردار هستند و لازم است این روابط روز به روز مستحکم تر شود.
تسلیت شهادت طلبه همدانی
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با تسلیت شهادت حجت الاسلام قاسمی از دستگاه های اطلاعاتی و انتظامی خواست در مقابل مخلان امنیت اجتماعی و اشرار مراقبت بیشتری داشته باشند.
داد مردم از گرانی ها بلند است
واقعا عده ای از مردم فریاد می زنند؛ دولت از یکسو گران می کند و برخی از مردم هم از سوی دیگر در تهران تعدادی از مراکز و رستوران ها به دلیل گرانی ها تعطیل شده اند، این وحشتناک است!
مولا علی علیه السلام و نهج البلاغه در جامعه مظلوم است
هرچند کارها و اقدامات بسیاری انجام دادند تا نام و یاد مولا امیرمؤمنان علی علیه السلام را محو کنند اما نتوانستند و امروز عطش بسیاری برای شنیدن معارف اهل بیت علیهم السلام بویژه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام وجود دارد.
تخلفات کلان سبب بدبینی مردم می شود
دستگاه های اطلاعاتی باید در مورد تخلفات مالی گسترده، هوشیاری و مراقبت بیشتری به خرج دهند.
بی تفاوتی مسؤولين نسبت به فضای مجازی مایه تاسف است
فضای مجازی از نخستین مساله های کشور است که اگر حل نشود آینده تاریک خواهد بود؛ امیدواریم مسؤولين اين آمار و ارقام وحشتناك را ببینند و توجه کنند در فضای مجازی چه خبر است و چه اتفاقاتی رخ می دهد؟
باید امکانات لازم برای تسهیل دسترسی و ورود به فضای مجازی ملی از سوی دستگاه های ذیربط فراهم شود
فضای مجازی قابل حذف نیست و ابزاری است که می توان از آن استفاده های مثبت فراوان کرد؛ اما در عین حال جنبه های منفی آن نیز زیاد است
در برابر مسائلی که در مدارس رخ داده نباید سکوت کرد
آمارها نشان می دهد که مفاسد اخلاقی، کلاهبرداری های اقتصادی و سمپاشی های سیاسی در فضای مجازی چندین برابر شده است، در چنین شرایطی نباید دست روی دست گذاشت و تسلیم وضع موجود شد.
----------------------------------------
پیام ها و بیانیه ها
دلیل عدم پخش برنامه معظم له در ماه مبارک رمضان
در پی سوالات مکرر مخاطبین پیرو عدم پخش برنامه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی از صدا و سیما، دفتر معظم له متن زیر را منتشر نمود:
معظم له امسال به علت اشتغالات زیاد حوزوی، علی رغم اصرار مسئولان صدا و سیما، متأسفانه آمادگی برای ضبط برنامه نداشتند.
بیانیه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته) دربارۀ مشکلات مهم سیل اهواز
استان خوزستان از بهترین استان های کشور و مردم آن از بهترین هموطنان ما هستند. آنها بسیار خونگرم و مهربان و مجاهدند و شهیدان فراوانی که در جنگ تحمیلی نثار کشور و نظام کردند بهترین دلیل بر علاقۀ آنها به نظام و کشور است.
به همین دلیل سیل اخیر که مشکلات فراوانی برای این عزیزان فراهم ساخته برای ما بسیار دردناک است. بارها گفته ایم مشکلات سیل اخیر در همۀ نقاط کشور از جمله خوزستان بدون همکاری عموم مردم و حتی ایرانیانی که در خارج زندگی می کنند میسر نیست، هرچند خدمات دولت و سپاه و ارتش جمهوری اسلامی و سایر نهادها بسیار با ارزش بوده است.
اینجانب ضمن کمک ناچیزی در دو مرحله سیصد و پنجاه میلیون تومان از طریق هلال احمر و کمیته امداد به این برنامه کمک کردم و اکنون تصمیم بر این شد جمعی از فضلای جوان حوزه (در مرحلۀ اول حدود ٥٠ نفر) که در مؤسسۀ دارالاعلام لمدرسه اهل البیت (علیهم السلام) همکاری دارند با امکاناتی به خوزستان بفرستیم تا به یاری هموطنان خوزستانی خود بشتابند و مخصوصاً به مسائل فرهنگی آنها نیز اهمیت فراوان بدهند و تا آنجا که در توان دارند در این راه بکوشند و از آلام مردم عزیز خوزستان بکاهند.
توفیق همگان را در خدمت رسانی به همۀ سیل زدگان از خداوند متعال مؤکداً تقاضا دارم.
----------------------------------------
فن آوری اطلاعات
تولید و انتشار نرم افزار ویژه ماه مبارک رمضان «شوق بندگی»
مرکز فناوری اطلاعات دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در آستانه ماه مبارک رمضان، اقدام به تولید و انتشار نرم افزار شوق بندگی با هدف سهولت دسترسی مخاطبان و کاربران به محتوای مورد نیاز در این ماه ضیافت الهی، نمود.
این نرم افزار با هدف دسترسی سریع و آسان به مطالب و محتوای مرتبط با ماه مبارک رمضان و مورد نیاز مؤمنان در این ماه ضیافت الهی، توسط مرکز فناوری اطلاعات دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مد ظله العالی تولید شده است و مطالب ارائه شده در این نرم افزار از طریق بستر اینترنت و محتوای موجود در سایت های تخصصی پایگاه اطلاع رسانی معظم له، نمایش داده می شود.
در این نرم افزار سعی شده تا همه جوانب در افعال و اعمال ماه رمضان، در دسترس مخاطب قرار گیرد. لذا بخش های مختلف این نرم افزار عبارتند از:
ـ دعای هر روز ماه مبارک رمضان به همراه ترجمه و تفسیر آن
ـ ادعیه و اعمال مخصوص ماه مبارک رمضان به تفکیک ایام و لیالی این ماه مبارک
ـ ختم قرآن با در دسترس قراردادن قرآن به تفکیک جزء و با ترجمه معظم له و قابلیت های نمایشی صفحه به منظور سهولت مطالعه
ـ پاسخگویی به سؤالات از طریق بستر های مختلف پاسخگویی پایگاه اطلاع رسانی دفتر معظم له
ـ اوقات شرعی آنلاین تمامی شهر های ایران
ـ احکام ویژه ماه مبارک رمضان بر اساس مسائل مبتلا به و بر مبنای استفائات جدید معظم له
ـ موشن گرافی احکام رمضان در سی قسمت ویژه ناشنوایان
ـ درگاه آنلاین پرداخت وجوهات شرعیه
ـ موشن گرافی آموزش کامل احکام رمضان و روزه
ـ لینک دسترسی به مفاتیح نوین، نهج البلاغه و تقویم اسلامی سایت معظم له
ـ لینک دسترسی به سایت تخصصی معارف اسلامی با بیش از ١٢٠٠٠ عنوان پرسش و پاسخ اعتقادی در بیش از ٤٠٠ موضوع مختلف
ـ لینک دسترسی به سایت تخصصی احکام شرعی با بیش از ١٤٠٠٠ عنوان پرسش و پاسخ و احکام ویژه مناسبت ها
ـ استخاره آنلاین از طریق سایت معظم له
ـ دسترسی به رساله توضیح المسائل آنلاین موجود در سایت معظم له
ـ لینک دسترسی به سایت تخصصی اخبار و رویدادهای مرتبط با رویدادهای دفتر معظم له و مواضع،بیانیه ها و دیدارهای ایشان
ـ پخش مستقیم مراسم شبهای قدر از طریق شبکه ماهواره ای ولایت که توسط معظم له برگزار خواهد شد.
انتشار موشن گرافی های احکام روزه به زبان اشاره مناسب برای ناشنوایان
پس از پایان پروژه موشن گرافی احکام روزه و در راستای توجه به نیاز های اقشار مختلف، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی درصدد برآمد جهت آگاه سازی مخاطبین محترم ناشنوا از احکام روزه، محتوای این کلیپ ها را به زبان اشاره ترجمه کند.
در این راستا با همکاری برخی فعالین این حوزه، موشن گرافی های احکام روزه به زبان اشاره، ترجمه و آماده سازی تصویری شد و هم اکنون در سایت تخصصی چند رسانه ای بارگذاری شده و آماده استفاده عزیزان ناشنواست.
امید است با دعای خیر این عزیزان توفیق خدمت هر چه بیشتر به همه اقشار مختلف جامعه را نزد پروردگار متعال داشته باشیم.
شناسه کاربری تولیدات ویژه ناشنوایان در شبکه های اجتماعی
@makarem_eshareh
----------------------------------------
یادداشت
کرامت کارگر در اسلام از منظر معظم له
از جمله اصول اخلاقى در اسلام، غناى نفسانى و عزت و كرامت روحى به نحو شايسته است؛ به نحوی که می توان اسلام را آيين سلامت و كانون كرامت نامید.
آموزه های اسلامی اجازه نمى دهد انسان در نظرها سبك و موهون شود و كرامت انسانی پايمال گردد، چرا که مهم اين است شخصيت اجتماعى انسان ضايع نشود و خوار و ذليل و بى مقدار نگردد.
شعاع اين عزت و بى نيازى، همه شئون حيات انسان را فرا مى گيرد و مظاهر آن در همه شئون جامعه اسلامى مشاهده مى شود؛ چرا که جامعه اسلامى بايد جامعه اى برخوردار و ثروتمند باشد تا در مقابل جوامع ديگر سربلندى و عزيز بودن خود را حفظ كند، فقر و نابسامانى هاى اقتصادى نه تنها عزت و كرامت انسان را زير سؤال مى برد كه احياناً موجب تكدى و خودفروشى و قرارگرفتن در زير چتر استعمارگران و مستكبران مى شود و اين منافات دارد با عزتى كه خداوند براى مؤمنان خواسته است.
در این بین ضرورت حفظ شؤون فرد فرد جامعه و نقش مؤثر آن در تحصيل عزت و كرامت نفسانى و انسانى نيز بر كسى پوشيده نيست. از جمله در زندگى اقتصادى و مسائل مالى به ویژه کارگران كه به سهم خود از مشکلات خاصی رنج می برند و برای برون رفت از این نقیصه باید أهم ابعاد کرامت کارگران مورد واکاوی قرار گیرد.
نگرش اسلامي به کرامت انساني
در جامعه اى كه اقتصاد بر اساس ايمان و كرامت انسانى است افراد آن در تولید، توزیع، مصرف و انفاق كريمانه عمل مى كنند، به گونه اى كه اقشار كم درآمد احساس ذلت و خوارى نمى کنند.
از اين رو در سلوك عملى پيشوايان اسلام مى خوانيم كه حتى در اطعام به مستمندان كارى نمى كردند كه آنان احساس حقارت كنند؛ مثلا از اضافه غذا به آنان نمى دادند، بلكه از همان ابتدا از بهترين هاى سفره طعام بر مى داشتند و آن را داخل ظرف بزرگى مى گذاشتند و براى آنها مى فرستادند.،
اين مسأله اختصاص به مسلمانان ندارد، بلكه در مورد غير مسلمانانى نيز كه هم زيستى مسالمت آميز با مسلمانان دارند جارى است.
يكى از دوستان امام على بن موسى الرضا عليه السلام به نام زكريا بن آدم از مردى از اهل ذمه سؤال كرد كه به جهت ابتلاى به فقر و فلاكت، مى خواست به ذلت بردگى فرزندش تن بدهد تا هم خودش به نوايى برسد و هم شكم فرزندش سير شود، حضرت فرمود:«لايبتاع حر فانه لايصلح لك ولا من اهل الذمة؛ انسان آزاده، برده نمى شود، چنين كارى نه شايسته توست و نه از ذميان رواست».،
اميرمؤمنان على عليه السلام نیز به ذلت تكدى نصرانى كارگرى كه پس از عمرى كار و تلاش بر اثر نابينايى و پيرى به سؤال از مردم مسلمان روى آورده بود رضا نداده، و فرمان بيمه شدن او را از بيت المال صادره كرد و فرمود: «استعملتموه حتى اذا كبر و عجز منعتموه؟ أنفقوا عليه من بيت المال ؛ از او كار كشيديد؛ اما وقتى پير و ناتوان شد رهايش ساختيد؟! مخارج او را از بيت المال تأمين كنيد».،
از روايات متعددى استفاده مى شود كه انسان نبايد از آغاز تا پايان عمر خود، كارگر و اجير ديگرى باشد؛ يعنى چه بهتر كه پس از دورانى كارآموزى استقلال پيدا كند و روى پاى خود بايستد. بهترين توجيه اين دستور حفظ كرامت انسانى است.
هم چنین انسان مؤمنى كه در عرصه مسائل اقتصادى فعاليت مى كند در كسب مال و توليد ثروت، خود را به راه هاى نامشروع و حرام و شيوه هاى ضد كرامت و حريت، آلوده نمى سازد؛ لذا تمام درآمدها و هزينه ها در چهارچوب ارزش ها و كرامت انسانى است و از ورود حرام به حوزه فعاليت هاى جامعه خويش اجتناب مى شود.
زيرا فعال اقتصادی بر اساس آموزه هاى دينى معتقد است خداوند ارزاقش را به نحو حلال ميان بندگانش تقسيم كرده و هيچ كس نمى ميرد مگر اينكه رزق مقدر و مقسوم حلالش را به طور كامل دريافت مى كند، گرچه ديرتر به آن برسد.
مؤمن اقتصادى افزون بر پرهيز از راه هاى حرام از راه هاى پست و ذلت آور نيز كسب درآمد نمى كند؛ همتش بلند است و كرامت نفسش او را به سمت «معالى الامور» سوق مى دهد.و او را از ذل سؤال باز مى دارد، چون پيرو آن مكتبى است كه تقاضاى كمك از افراد نااهل را منفور مى شمرد.
امام على بن موسى الرضا عليه السلام به يكى از يارانش (بزنطى) هنگامى كه تقاضا كرد امام با نوشتن نامه اى براى يكى از حاكمان وقت از وى بخواهد نياز اقتصاديش را برطرف سازد، مى فرمايد: «أنا أضن بك ان تطلب مثل هذا وشبهه ولكن عول على مالى ؛ من دريغ دارم كه از مثل چنين كسى تقاضا كنى، اگر نياز دارى بر مال من تكيه كن و هر چه مى خواهى بردار».،
در منابع اهل سنت نيز از رسول گرامى صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «لايفتح عبد باب مسألة الا فتح الله عليه باب فقر؛ كسى باب سؤال و درخواست از ديگران را نمى گشايد مگر اينكه خداوند باب فقرى را به رويش باز مى كند» نيز در ذيل روايتى به همين مضمون آمده است: «لأن العفة خير؛ زيرا عفيف بودن بهتر است» و در ذيل روايت سومى با همين محتوا مى خوانيم: «لأن يأخذ أحدكم أحبله فيأتى الجبل فيحتطب على ظهره فيبيعه فيأكله خير له من ان يسأل الناس معطى او ممنوعا؛ تحقيقا اگر كسى از شما ريسمان هايش را بردارد و به كوه برود و هيزم جمع آورى كند و آن را بفروشد بهتر از آن است كه از مردم درخواست كند خواه جواب مثبت به او داده شود يا جواب رد بشنود».،
كارگري؛ سيره انبيا و امامان
بسيارى از پيشوايان بزرگ اسلام براى تعميم و توسعه كار و تعظيم مقام كارگر شخصا و با دست خويش كار مى كند آنهم كارهائى كه شايد امروز بسيارى از افراد آنرا دور از شأن خود مى پندارند و حقير و كوچك مى شمارند.
يكى از دوستان امام موسى بن جعفر عليه السلام او را مشغول كار در زمين كشاورزى خود ديد در حالى كه پاهايش در عرق فرو نشسته بود، تعجب كرد و پرسيد چرا زحمت اين كار را به دوش ديگران نمى گذاريد؟
امام فرمود: «پيامبر و اميرالمؤمنين و همه نياكانم با دست خويش كار مى كردند و اين برنامه همه پيامبران و رسولان و اوصياى آنها و همه بندگان صالح است.»،
ممكن است اين سؤال براى بسيارى مطرح شود كه پس چرا پيشوايان دينى امروز به كارهاى توليدى همچون زراعت و مانند آن نمى پردازند تا الگوى دگران باشند ولى توجه به اين نكته لازم است كه احترام فوق العاده اى كه اسلام براى كار با دست قائل شده مفهومش اين نيست كه كارهاى سازنده فكرى همچون تعليم و تربيت و رهبرى و راهنمائى مردم از ارزش و احترام فوق العاده اى كه اسلام براى كار با دست قائل شده مفهومش اين نيست كه كارهاى سازنده فكرى همچون تعليم و تربيت و رهبرى و راهنمائى مردم از ارزش و احترام فوق العاده بى بهره اند، تا افراد نا آگاه از اين موقعيت استفاده كرد و دانشمندان و استادان دانشگاه و نويسندگان و پيشوايان فكرى مردم را متهم به عدم انجام كار مثبت كنند.
بلكه به عكس هدف اصلى اين احترام فوق العاده براى كارگر، اين است كه هرگز نقش كارگر را در پيشرفت يك جامعه زنده فراموش نكنيم و مقام او را كم نشمريم.
وگرنه پيشوايان فكرى و مربيان يك جامعه قطع نظر از ارزش هاى انسانى، سهم بسيار مهمى در پيشبرد جنبه هاى مادى جامعه نيز دارند، زيرا آنها با پايه ريزى يك مجتمع صالح، دعوت به همبستگى، درستكارى، تعاون مى كنند، و تأثير غير مستقيم كوشش هاى آنها همانند تأثير غير مستقيم عمل يك طبيب ماهر و دلسوز در افزايش بازده اقتصادى كارگران قابل انكار نيست.
کار کارگر عبادت است
براى پى بردن به اهميت كار کارگر در اين اسلام، توجه به اين نكته لازم است كه نه تنها كار مثبت و سازنده از مهم ترين عبادات در اسلام محسوب مى شود، بلكه عوارض ناشى از آن نيز در حكم عبادت است است، چنانكه در حديثى مى خوانيم: «كارگر خسته اى كه شب با اندام فرسوده مى خوابد همانند كسى است كه شب زنده دارى و عبادت مى كند»!
تأمل در این روایت نشان می دهد اسلام برای عمل كارگر مسلمانى كه شبى را تا صبح نخوابيده، و با قلبى پر از عشق به خدا، و اخلاص و احساس مسئوليت در برابر مشكلات جامعه اسلامى، كار كرده ، فوق العاده اهميت قائل شده، و حتی كسانى را كه اين گونه اعمال ظاهرا كوچك و واقعا بزرگ را تحقير مى كنند، شديدا توبيخ و تهديد مى كند، و مى گويد مجازاتى دردناك در انتظار آنهاست.
شراکت کارگران در سود کارخانه ها به مثابۀ صیانت از کرامت انسانی
در نظام اقتصادى اسلام احكامى را مشاهده مى كنيم كه دلالت دارد اسلام با استثمار انسان ها مخالف است؛ از جمله آن احکام، سهم عادلانه نیروی کار، شراکت کارگران در سود بنگاه است که اهمیت زیادی در ایجاد کارایی و رشد اقتصادی پایدار دارد. بررسی رویکرد اسلامی موید این مدعا است.
بر اساس سيستم اقتصادى سرمايه دارى، اصل حاكم آن است كه كارگر (عامل اصلى توليد) مزدش را دريافت كند و از محصول سهمى نداشته باشد و سرمايه دار، همه محصول را تملك نمايد. البته تعيين مقدار مزد هم، به دست سرمايه دار است؛ ولى در اسلام از آنجا كه شخصيت انسان (كارگر) بسى گرامى تر و ارجمندتر از نقش ابزار و سرمايه است، لذا كارگر به عنوان عامل اصلى توليد، مى تواند طبق ضوابط و مقررات شرعى، در اين محصول سهيم گردد.
بر اساس همين تفاوت نظرى است كه برخلاف سيستم هاى اقتصادى رايج جهان، ابوابى چون «مزارعه»، «مضاربه» و «مساقات» در نظام اقتصادى اسلام مطرح است.
طبق عقد «مساقات»، هرگاه صاحب باغى براى آبيارى و مراقبت نياز به كارگر داشته باشد مى تواند باغ را به كارگر بسپارد و در مقابل، كارگر برابر نسبت عادلانه اى كه طرفين توافق كرده اند، در محصول باغ شريك گردد. چنين قراردادى را در اصطلاح فقهى، «عقد مساقات» مى گويند.
در «عقد مضاربه» نيز مطلب از همين قرار است.مضاربه عقدى است كه به موجب آن عامل با صاحب مال، توافق مى كند كه با سرمايه او تجارت كند و در سود آن شريك گردد.
در اين عقد هرگاه زيانى متوجه سرمايه شود به صاحب مال بر مى گردد زيرا كارگر نيز در واقع نتيجه كار خود را از دست داده است.
«عقد مزارعه» نيز به همين صورت است؛ يعنى عقدى كه به موجب آن عامل با صاحب زمين توافق مى كند كه در زمين زراعت نمايد و در محصول آن به نسبت خاصى، شريك شود.
اين مسأله در مورد كارخانه ها و شركت هاى بزرگ اقتصادى بدين گونه است كه مى توان عوامل كار را در سود كارخانه به نسبتى عادلانه و توافقى سهيم كرد.
نتيجه اى كه از طرح اين مسائل به دست مى آيد آن است كه از نگاه اسلام کارگران، برابر عقودى از قبيل مساقات، مزارعه و مضاربه، در محصول و درآمد آن سهیم اند. البته در كنار اين عقود اسلامى، مسئله عقد اجاره و كار كارگر را نمى توان ناديده گرفت، زيرا ممكن است گروهى باشند كه قادر بر انجام عناوين عقود اسلامى نباشند.
حکمت این مسأله نیز رسيدن به عدالت اجتماعى و اقتصادى و تأمين زندگى متوسط و قابل قبول اجتماعى براى کارگران و حفظ کرامت آنان و جلوگيرى از انباشته شدن فوق العاده ثروت در دست توانگران است.
در نگاه دين، اگر همگان حقوق مالى خويش را پرداخت كنند و عادلانه به توزيع آن مبادرت ورزند، آحاد مردم از آن بى نياز مى شوند.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «إن الناس يستغنون إذا عدل بينهم ؛ آن گاه كه ميان مردم عدالت (در توزيع ثروت ها و درآمدها) حاكم شود، همگان بى نياز مى شوند».،
هم چنین ايجاد توازن اجتماعى ميان افراد جامعه و تقارن نسبى سطح زندگى انسان ها، از اهداف اقتصاد اسلامى است. حال اگر دامنه نابرابرى ها به اينجا برسد كه عده اى، در توزيع منابع اوليه، امكانات زيستى و مشاغل و فرصت هاى اجتماعى بيش از حق و توان و استعداد خود را مطالبه كنند، در آن صورت جامعه در معرض طغيان ها و آشوب هاى شديد اجتماعى قرار مى گيرد.
در واقع اين همان هدف نهايى اقتصاد اسلامى است كه ثروت ها چه ثروت هاى قبل از توليد و چه ثروت هاى پس از آن تنها در دست ثروتمندان دور نزند، بلكه بايد به صورت عادلانه ميان همه توزيع شود و هر كس به سهم خود از آن بهره مند گردد، زيرا تمركز و تراكم آن در دست طبقه خاصى باعث آسيب هاى فراوان اجتماعى مى شود و امنيت را متزلزل مى سازد.
کارگران؛ مجاهدان راه خدا
بدون شك جهاد از اساسى ترين و سازنده ترين برنامه هاى اسلام به شمار می آید، قانونى هماهنگ با قانون حيات و نظام آفرينش، و روح آزادگى و عدالت خواهى انسان ها، قانونى است كه بدون آن زندگى مفهوم خود را از دست خواهد داد، و به صورت مرگ گونه اى در مى آيد.
در اسلام هر گونه كار ثمربخش، در هر مقياس، شعبه اى از جهاد محسوب مى شود و كارگر بعنوان مجاهد راه خدا و گاهى برتر از آن شناخته شده است.
امام على بن موسى الرضا عليه السلام مى گويد: الذى يطلب من فضل الله ما يكف به عياله اعظم اجرا من المجاهد فى سبيل الله: «آنكس كه براى تأمين زندگى خانواده خويش تلاش مى كند و مواهب الهى را در پرتو كار مى طلبد از مجاهدان راه خدا گرانقدرتر است».،
فهم اين نكته كه چرا موقعيت چنين كارگرى برتر است چندان مشكل نيست، زيرا اولاً مجاهدان گاهى حافظ وضع موجود جامعه اند؛ اما كارگران لايق، هميشه امروز و توسعه آينده را اختيار دارند.
ثانيا هيچ نظام سياسى بدون پشتوانه يك اقتصاد قوى و شكوفا باقى و برقرار نمى ماند يعنى تلاش سربازان بدون تلاش كارگران بى اثر است.
کارگری که پیامبر صلی الله علیه و آله دست او را بوسید
در احترام و تعظيم مقام كارگر از ديدگاه اسلام همين بس كه در حالات سعد انصارى كارگر زحمتكش مسلمان، مى خوانيم هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از غزوه تبوك باز مى گشت سعد به استقبال او شتافت و با دست خشن و پينه بسته اش با پيامبر مصافحه كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود چرا دستت چنين است؟ عرض كرد: با بيل و طناب كار مى كنم و هزينه زندگى همسر و فرزندم را فراهم مى سازم، در اين موقع پيامبر صلى الله عليه و آله كار عجيبى كرد كه در تاريخ هيچ يك از مردان بزرگ جهان ديده نشده است: متن حديث چنين است:«فقبل يده رسول الله و قال هذه يد لاتمسها النار!؛ پيامبر صلى الله عليه و آله دست پينه بسته اين كارگر با ايمان را بوسيد و گفت «اين دستى است كه هرگز آتش دوزخ به آن نخواهد رسيد»،
و یا در روایتی دیگر از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله معروف است كه ایشان دست كارگرى را كه از كثرت كار ورم كرده بود بلند كرده و به ديگران نشان داد و فرمود: اين دستى است كه خدا و پيامبرش آن را دوست دارند».
به راستى كه عظمت و اهميت اين عمل را با هيچ تعبيرى جز خودش نمى توان بيان كرد.
لزوم پرداخت حقوق کارگر در مناسبات کارگر و کارفرما
يكى از عوامل مهم فقر در عصر ما، بلكه در هر زمان و مكان ظلم و ستمى است كه كارفرمايان به كارگران روا مى دارند و بخش مهمى يا حداقل سهم كوچكى از حقوق آنان را نمى پردازند. گرچه در عصر ما قوانين و مقرراتى براى حفظ حقوق كارگران وضع شده؛ ولى به روشنى مى بينيم بسيارى از كارفرمايان مخصوصاً صاحبان صنايع و شركت هاى بزرگ آن قوانين را دور مى زنند يا به نفع خود تفسير مى كنند و در نتيجه حقوق كارگران همچنان پايمال مى شود و فقر دامن آنها را مى گيرد.
در اسلام به حفظ حقوق كارگران اهميت فوق العاده اى داده شده است تا آنجا كه يكى از سه گناه نابخشودنى غصب حقوق كارگر شمرده شده؛ رسول خدا مى فرمايد: «إن الله غافر كل ذنب إلامن أحدث دينا او اغتصب أجيرا أجره او باع حرا؛ خداوند هر گناهى را مى بخشد جز كسى كه دينى اختراع كند يا حقوق كارگرى را غصب نمايد يا آزاده اى را بفروشد».
اميرمؤمنان على عليه السلام نيز در حديث اصبغ بن نباته فرمود: «لعنت خدا بر كسى باد كه حق كارگرى را غصب كند؛«ألا من ظلم أجيرا أجرته فلعنة الله عليه ».،
همين مضمون در منابع اهل سنت نيز به صورت حديث قدسى آمده است؛ خداوند مى فرمايد: «ثلاثة أنا خصمهم يوم القيامة ... رجل استأجر أجيرا فاستوفى منه و لم يعط أجره ؛ سه گروه اند كه روز قيامت خودم با آنها مخاصمه خواهم كرد ... يكى از آنها كسى است كه كارگرى را استخدام كرده؛ ولى حق او را به طور كامل نمى پردازد».،
اهمیت صیانت از حقوق کارگر تا بدان حد است که تعدیل کارگران و آنهایی که در صددند كارگر كمترى را به كار گيرند تا سود بيشترى به دست آورند، مورد پذیرش اسلام نیست بلكه بر مبنای اسلام معاش پسنديده آن است كه افراد بيشترى از كنار آن روزى بخورند و بدترين زندگى براى كسى است كه ديگران از كنار او بهره مند نمى شوند، كه اين كار ناپسند است، اگر چه خمس خود را بپردازد و از راه حلال پول در بياورد.
گناهی که هرگز بخشیده نخواهد شد!
اسلام ارزش خاصّى براى حقوق كارگر قائل شده و طبق روايات اسلامى از جمله گناهانى كه بخشيده نخواهد شد، تضييع حقّ كارگر است.
در توجه دادن به اهميت این مسأله همین بس که پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله در روایتی فرمود؛ «ان الله غافر كل ذنب الا من احدث دينا او اغتصب اجيرا او باع حرا؛ «خداوند هر گناهى را مى آمرزد، مگر كسى را كه دين جديدى از طرف خود بياورد، يا اجرت اجيرى را غصب كند يا فرد آزادى را بفروشد».،
در روایتی دیگر از آن حضرت می خوانیم: «ان الله غافر كل ذنب الا من جحد مهرا او اغتصب اجيرا اجره او باع حرا؛ «خداوند هر گناهى را مى آمرزد، مگر كسى كه انكار مهريه كند، يا غصب اجرت اجير و كارگرى كند يا فرد آزادى را بفروشد».،
از ضميمه كردن اين دو روايت اهمیت حفظ کرامت کارگران روشن مى شود كه اولاً: خداوند هر گناهى را مى آمرزد، مگر اينكه حقى از كارگر از كسى گرفته شود، و ثانيا جرم غصب اين حقوق به منزله جرم كسى كه دينى را از طرف خود بوجود آورده، و تشريع و بدعتى گذارد، و در برابر دين خدوند ابراز دينى كند. يعنى در نزد خداوند سلب حقوق انسان ها امرى نابخشودنى است.
کسانی که هرگز بوی بهشت را نمی شنوند!
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در بیان لزوم صیانت از حقوق کارگر مى فرمايند:««من ظلم أجيرا أجره أحبط الله عمله وحرم عليه ريح الجنة وإن ريحها ليوجد من مسيرة خمسمأة عام ؛ هر كس به كارگرى در مورد دستمزدش ستم روا دارد، خداوند عمل او را تباه مى كند و بوى بهشت را كه از فاصله پانصد سال راه استشمام مى شود به او حرام مى گرداند».،
آری ظلم به كارگر باعث حبط عملش مى شود و ديگر اينكه اين گناه باعث مى شود كه بوى بهشت را استشمام نكند چرا كه بوى بهشت در فاصله پانصد سال راه به مشام مى رسد؛ يعنى اين افراد نزديك بهشت هم نمى شوند كه اين نهايت دورى از رحمت خدا را مى رساند.
سخن آخر:( کارگران را دریابید؛ گرانی ٢٠٠ درصدی آنها را بیچاره کرده است)
وضع عجیبی شده، قیمت ها روز به روز شده و غوغا می کند، گروه هایی از این وضع استفاه می کنند اما آنان که حقوق ثابتی دارند، به ویژه کارگران واقعا گرفتار مشکل هستند، باید به مردم بگوئیم از این گرانی ها و قیمت های جهنده ناراحتیم. ما هم به وظیفه خود عمل کرده و می گوئیم.
مسؤولان نیز بدانند در هر جلسه ای سخن از گرانی است، آن هم نه گرانی ٢٠ درصد و ٥٠ درصد، بلکه امروز سخن از گرانی ١٠٠ درصد و ٢٠٠ درصد است و در این بین کارگران بیش از دیگران بیچاره شده اند.
مسؤولان باید این مسائل کارگران را جدی بگیرند؛ این مسائل نه تنها شوخی نیست بلکه سرنوشت ساز است؛ باید مسؤولان شبانه روز به فکر حل مشکلات کارگران باشند و دلخوش به این نباشند که این گرانی ها ناشی از فشارهای خارجی است
----------------------------------------
یادداشت
سیمای عدالت اقتصادی در حکومت مهدوی از منظر معظم له
اصولاً عدالت در همه چيز و همه جا يك اصل اساسى و حياتى است، و اصلى است كه بر كل عالم هستى حكومت مى كند، و هرگونه انحراف از اين اصل، خطرناك و بد عاقبت است .
عدالت؛ قانون حاكم بر جهان هستى است، وگردونه عالم هستى بر محور عدالت دور مى زند، تا آنجا كه از پيغمبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود:«بالعدل قامت السماوات والأرض؛ آسمان ها و زمين، با عدالت، پا برجا مى مانند.» که اين نظم دقيق از مظاهر عدالت در جهان آفرينش است.
لذا عدالت مهمترین آرمان جوامع بشری است ؛ ولى كمتر كسى از حكمرانان و زمامداران تاريخ توانسته اند آن را اجرا كنند جز انبيا و اوصيا كه همواره در خط تحقق عدالت در جامعۀ انسانی گام برمى داشتند هرچند هميشه با موانعى روبرو بودند.
اجرای عدالت به قدرى مهم است كه مى توان آن را هدف اصلى يا از اهداف اصلى پيامبران عليهم السلام برشمرد. اینگونه است که تمام اوليا و انبيا و كتب آسمانى در مسير اجراى عدالت گام برداشته اند.
البته اين نكته نيز قابل توجه است كه تكامل نعمت هاى الهى از جمله عدالت در پرتو اهل بيت عليهم السلام در هر زمان خواهد بود، ولى نهايت كمال آن در عصر ظهور حضرت مهدى عليه السلام ارواحنا فداه است.
بدین ترتیب هنگامى كه ظلم و جور زمين را فرا گرفت و بشريّت گرفتار تبعيضات ناروا و مفاسد گوناگون گرديد و مشكلات طاقت فرسا گريبان انسان ها را گرفت؛ تجارب مختلف نشان می دهد كه انسان تنها به اتّكاى نيروى خود و قوانينى كه وضع كرده نمى تواند مشكلات را ريشه كن سازد و عدالت اجتماعى و عدالت اقتصادی را در سراسر كره زمين مستقر نمايد؛ در اين هنگام، آمادگى فكرى كامل براى پذيرش برنامه يك رهبر الهى موضوعیت پيدا مى كند كه بيمارى هاى اين بيمار خسته را با نسخه هاى آسمانى خود درمان نمايد و مى فهمد كه نقش ديگر و انقلاب برترى لازم است كه به همه نابسامانى ها خاتمه بخشد.
در حقیقت فلسفه طولانى شدن غيبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ناظر به همين قسمت باشد؛ زیرا عدالت طلبی جهانیان نیازمند پرورش روحيّات پاك و پديد آوردن حدّاكثر ورزيدگى در افراد مى باشد. و تحقق این مهم نياز به اين دارد كه زمان قابل ملاحظه اى بگذرد و جهان از بسيارى از جهات پيش برود؛ و آمادگى روحى و فكرى براى پذيرش حكومت جهانى بر اساس حقّ و عدالت در مردم پديد آيد؛ آن گاه اين برنامه با وسايل و امكانات خاصّى در سطح جهانى وسيله حضرت مهدى (عج) پياده گردد.
لذا در عصر انقلاب جهانى مهدى موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ عصر برترى نور بر ظلمت و عدالت بر بيدادگرى؛ آن حضرت مأموريت دارد به هنگام آمادگى كافى در جهان و عجز و ناتوانى قوانين بشرى از اصلاح وضع دنيا، در مسير منافع انسان ها و تحقق بخشيدن به آرمان حق طلبان و آزادي خواهان و تشنگان حق به ویژه در مسائل اقتصادی ؛ پرچم عدالت را برافرازد و با استمداد از اصول معنوى و ايمان جهانى آباد و مملو از صلح و عدالت را بسازد.
از این رو شایسته است نتيجه عدالت اقتصادی انقلاب وسيع و همه جانبه آن حضرت مورد واکاوی قرار گیرد، چرا که حتی تصوّر اينكه جهانى به وجود آيد خالى از تبعيض ها و اختلاف هاى طبقاتى، و صف بندي هاى مفسده آفرين اقتصادی؛ خالى از جدائي ها و پراكندگي ها؛خالى از جنگ و خونريزى و تجاوز؛و خالى از خنده هاى مستانه استعمار گران، و ناله هاى محرومان به زنجير كشيده شده؛ دل انگيز و آرامبخش و نشاط آفرين است!
البته همان قدر كه ترسيم چنين جهانى در افق خيال آسان است، از نظر عمل فوق العاده مشكل و طاقت فرساست، ولى به هر صورت بشريّت ناگزير است چنين راهى را بپيمايد و به آن واقعيّت عينى دهد كه در غير اين صورت راهى جز تباهى و نابودى ندارد.
مفهوم عدالت اقتصادی
عدالت به معناى قراردادن هر چيز در جاى واقعى و حقيقى و جايگاه اصلى آن است، لذا عدالت آنجا گفته مى شود كه انسان حق هر كس را بپردازد، و نقطه مقابلش، آن است كه ظلم و ستم كند و حقوق افراد را از آنها دريغ دارد، و به آنها ندهد.و به قول شاعر:عدل چه بود وضع اندر موضعش ظلم چه بود وضع در ناموضعش
نظام اقتصادى اسلام نظامى است كه مقرّراتى را تنظيم مى كند كه در سايه آن اوّلًا هر انسانى بتواند به فراخور استعداد و توانايى كه دارد و به ميزان پشتكار و تلاشى كه از خود بروز مى دهد دست به فعاليت هاى اقتصادى دست بزند يعنى در توزيع مواهب طبيعى و درآمدهاى عمومى به حقوق او كه بر اساس استعداد و تلاشش تعيين مى شود تجاوز نشود و ثانياً پس از توليد درآمد و به دست آمدن ربح، مراعات عدالت شده، حقّى كه از ناحيه تلاش خود و يا ساير مناشى بوجود آمدن حق (نظير ارث كه به تلاش پدر بر مى گردد) پيدا كرده، پايمال نگردد.
لذا «عدالت اقتصادى » به معناى تساوى سهام نيست بلكه مقصود «برابرى فرصت ها» ست. به تعبير يكى از انديشمندان اهل سنت: «عدالت يعنى برابرى فرصت ها براى همه و رعايت تعادل ميان همگان. از اين رو، به فراخور كوشش و كار، هر كس بهره اى بيش تر يا كم تر مى برد. اسلام منكر اين نيست كه به دليل تفاوت هاى معقولِ مبتنى بر تلاش يا استعداد، بهره هاى مالى مردم با يكديگر متفاوت باشد.
مساوات شعارى، هيچ معنايى ندارد زيرا كسب مال در نتيجه بروز استعدادها صورت مى پذيرد و استعدادها با هم متفاوتند. پس عدل واقعى آن است كه بهره ها (بر اساس تفاوت تلاش ها و استعدادها) مختلف باشد و برخى بر برخى ديگر افزونى يابند در عين حال فرصت مساوى در اختيار همگان نهاده شود. معناى اين سخن آن است كه عواملى همچون اصل و نسب و نژاد و جنسيّت نمى توانند و نبايد قيد و بندى بر پاى انسان زند».
عدالت گستری؛ راهبرد تشکیل حکومت مهدوی
اهدافى كه پيامبران الهى عليهم السلام داشتند و مأمورِ اجراى آن بودند، بدون تشكيل حكومت عملى نبود، و آنچه ممكن بود به صورت محدود پياده مى شد. مثلًا: از جمله اهداف پيامبر الهى كه در قرآن مجيد آمده تعليم و تربيت، قيام به قسط، عدالت اجتماعى، آزاد كردن انسان از اسارت ها، احقاق حقوق مظلومان، تربيت نفوس و پرورش فضايل اخلاقى بوده است . اين اهداف بدون تشكيل حكومت اسلامى در سطح وسيع و گسترده قابل تحقّق نيست.
به راستی آيا به صرف توصيه و پند و اندرز در داخل مساجد و حسينيّه ها عدالت اجتماعى محقّق مى شود؟ آيا بدون داشتن قدرت اجرايى و اسباب و ابزار باز دارنده، و امكانات مجازات فاسدان و مفسدان اقتصادى، مى توان حقّ مظلومان را از ظالمان گرفت؟
لذا«اسلام» از «حكومت و سياست» جدا نمى باشد و به مسلمانان دستور مى دهد زمام حكومت خود را در دست گيرند، و ارزش هاى والاى اسلام را به كمك آن زنده كنند، و جامعه اسلامى چنان تربيت شود كه عموم مردم در مسير عدالت و قسط قرار گيرند و حتّى عدالت را درباره دوست و دشمن اجرا كنند.«يا ايُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ للَّهِ وَلَوْ عَلى انْفُسِكُمْ اوِ الْوالِدَيْنِ وَ الاقْرَبينَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد، كاملًا قيام به عدالت كنيد و براى خدا شهادت دهيد هر چند (اين گواهى) به زيان خود شما يا پدر و مادر و نزديكان شما بوده باشد».،
و مخصوصاً در آغازش نويد حكومت حق و عدالت را براى مستضعفين و بشارت در هم شكستن شوكت ظالمان را باز گو مى كند، بشارتى آرام بخش و قدرت آفرين.
اين بشارتى است براى همه انسان هاى آزاده و خواهان حكومت عدل و داد و بر چيده شدن بساط ظلم و جور؛ نمونه اى از تحقق اين مشيت الهى، حكومت بنى اسرائيل و زوال حكومت فرعونيان بود.
و نمونه كامل ترش حكومت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و يارانش بعد از ظهور اسلام بود.
و نمونه گسترده تر آن ظهور حكومت حق و عدالت در تمام كره زمين به وسيله حضرت مهدى عج است.
البته حكومت جهانى حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف در آخر كار هرگز مانع از حكومت هاى اسلامى در مقياس هاى محدودتر هم چون انقلاب شکوهمند اسلامی از طرف مستضعفان بر ضد مستكبران نخواهد بود، بلکه جوامع بشری هر زمان شرايط حکومت جهانی مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف را فراهم سازند وعده حتمى و مشيت الهى در باره آنها تحقق خواهد يافت و اين پيروزى نصيبشان مى شود.
عدالت اقتصادی و رفاه عمومی در حکومت مهدوی
بی شک جامعه جهانی بايد جامعه اى برخوردار و ثروتمند باشد؛ چرا که فقر و نابسامانى هاى اقتصادى نه تنها عزت و كرامت انسان را زير سؤال مى برد كه احيانا موجب تكدى و خودفروشى و قرارگرفتن در زير چتر استعمارگران و مستكبران مى شود و اين منافات دارد با عزتى كه خداوند براى آحاد مردم خواسته است.
در حکومت مهدوی ؛ آن حضرت ثروت هاى جهان را عادلانه تقسيم مى نمايد.او رونق به اقتصاد جهان مى بخشد و رفاه عمومی را محقق می سازد، آنچنان كه نيازمندى در همه جهان پيدا نخواهد شد.او هر حقّى را به صاحبش مى رساند.او هيچ نقطه ويرانى را در زمين باقى نمى گذارد مگر اين كه آباد مى سازد.
از رواياتى كه حكومت اسلامى پس از ظهور را به تصوير مى كشد نيز توسعه اقتصادی و مطلوبيت رفاه عمومى و مسئوليت حاكم اسلامى در اين زمينه بدست مى آيد. در روايتى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى خوانيم:«يخرج له الأرض أفلاذ كبدها ويَحْثوا المال حَثْواً ولايعدّه عدّاً؛زمين گنجينه هاى خود را براى حضرت مهدى عليه السلام بيرون مى اندازد و آن حضرت اموال فراوانى را بين مردم تقسيم مى كند»
و نيز در روايت ديگرى از آن حضرت مى خوانيم:«يتنعّم أمّتى فى زمن المهدى عليه السلام نعمة لم يتنعّموا قبلها قطّ، يرسل السماء عليهم مدراراً ولا تدع الأرض شيئاً من نباتها الّا أخرجته ؛ امّت من در زمان مهدى از چنان نعمتى برخوردار شوند كه مانند آن را هرگز برخوردار نشده باشند؛ آسمان، باران بر سر آنان فرو مى ريزد و هيچ گياهى نيست، مگر اينكه زمين آن را مى روياند»
البته در كنار اين هدف اين نكته را بايد متذكّر شد كه رفاه و آسايش تا زمانى و به اندازه اى مطلوب است كه سبب غفلت از ياد خدا نشود. لذا در قرآن كريم مى خوانيم: «وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِى الْأَرْضِ». معلوم مى شود كه توسعه و بسطى كه سبب غفلت و بغى و سركشى شود و غنا و ثروتى كه طغيان را در پى داشته باشد و سبب اعراض و روى گردانى از حق شود مطلوب شارع نمى باشد.
امام زمان(عج) چگونه به فقر بشر پایان می دهند؟!
در روايات مربوط به آخر الزمان، جامعه عصر ظهور حضرت مهدى عليه السلام كه الگوى همه جوامع است، جامعه اى برخوردار از ثروت معرفى شده است؛ عصرى كه آسمان بركات خود را بر مردم نازل مى كند و زمين معادن و ذخاير خود را بيرون مى ريزد و آن قدر اموال زكوى در كوى و برزن جمع مى گردد كه فقيرى يافت نمى شود تا خود را مستحق تصرف در آن بداند.
در حديثی كه در منابع اهل تسنّن آمده است، از ابو سعيد خدرى چنين نقل شده:قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم:ابشّركم بالمهدى يملأ الارض قسطاً كما ملئت جوراً و ظلماً، يرضى عنه سكّان السّماء و الأرض، يقسم المال صحاحاً، فقال رجل ما معنى صحاحاً، قال بالسّويه بين النّاس؛ و يملأ قلوب امّة محمّد صلى الله عليه و آله و سلم غنى؛ و يسعهم عدله، حتّى يأمر منادياً ينادى يقول من له بالمال حاجة فليقم فما يقوم من النّاس الّا رجل واحد (ثم يأمر له بالمال فيأخذ ثم يندم و يردّه؛ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:شما را به ظهور مهدى عليه السلام بشارت مى دهم؛ زمين را پر از عدالت مى كند همان گونه كه از جور و ستم پر شده است؛ ساكنان آسمان ها و ساكنان زمين از او راضى مى شوند و اموال و ثروت ها را بطور صحيح تقسيم مى كند. كسى پرسيد: معنى تقسيم صحيح ثروت چيست؟فرمود:بطور مساوى در ميان مردم!(سپس فرمود:) و دل هاى پيروان محمّد صلى الله عليه و آله و سلم را پر از بى نيازى مى كند، و عدالتش همه را فرا مى گيرد؛ تا آنجا كه دستور مى دهد كسى با صداى بلند صدا زند هر كس نياز مالى دارد برخيزد، هيچ كس جز يك نفر بر نمى خيزد.(سپس در ذيل حديث مى خوانيم كه امام دستور مى دهد مال قابل ملاحظه اى به او بدهند، امّا او بزودى بازمى گردد و پشيمان مى شود كه چرا آزمند و حريص بوده است.)»
منظور از تقسيم عادلانه ثروت در شكل تقسيم مساوى اشاره به اموال بيت المال و اموال عمومى بطور كلّى است كه همگان در حكومت اسلامى در مقابل آن برابرند؛ چنانكه از سيره پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و على عليه السلام نقل شده است.
يا اشاره به اين است كه در شرايط مساوى، امتيازات و پاداش ها و اجرت ها مساوى به افراد داده مى شود؛ بعكس آنچه در دنياى كنونى ديده مى شود كه يك كارگر در نقطه اى از جهان ممكن است ساعتى ده دلار مزد بگيرد امّا كارگر ديگر با همان شرايط و كيفيّت در مقابل كار ده ساعته خود حتّى يك دلار هم نگيرد و اين نهايت ظلم است كه مزد افراد در شرايط برابر، كاملًا متفاوت باشد.
وقتی مردم برای پول و ثروت پیشقدم نمی شوند!
از روایات مطروحه در این نگاشته می توان دریافت در آن روز حتّى يك نفر محتاج و نيازمند وجود ندارد، به دليل اين كه آن يك نفر هم كه بر مى خيزد غناى روحى نداشته و گرفتار حرص و آز بوده و الّا از نظر مادّى بى نياز بوده است؛ و مهم اين است كه او تحت رهبرى صحيح خود دل ها را مملو از غناى معنوى و روانى مى كند؛ و اين خلق و خوى زشت «حرص» را از سرزمين دل ها ريشه كن مى سازد؛ همان حرصى كه سرچشمه بسيارى از تلاش هاى بيهوده ثروت اندوزان تهى مغز است كه با داشتن هزاران برابر سرمايه مورد نياز زندگى خود و فرزندان خويش، بازهم دست و پا بر جمع ثروت فزونتر مى كنند؛ گوئى به بيمارى استسقا گرفتارند كه هر چه مى نوشند بازهم سيراب نمى شوند.
يكى ديگر از عوامل، يا صحيح تر، از بهانه هاى جمع ثروت، كه عدم اطمينان به وضع آينده است، در پرتو عدالت اجتماعى او بكلّى از بين مى رود و هيچ كس نيازى در خود به ثروت اندوزى نمى بيند؛ زيرا هم امروز و هم آينده او تأمين شده است.
باز در حديث ديگرى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى خوانيم:«... حتّى تملأ الارض جوراً فلا يقدر احد يقول اللّه! ثم يبعث اللّه عزّ و جلّ رجلًا منّى و من عترتى فيملأ الارض عدلا كما ملأها من كان قبله جوراً و يخرج له الارض افلاذ كبدها و يحثو المال حثواً و لا يعدّه عداً؛زمانى فرا مى رسد كه زمين پر از ستم مى شود و كسى نمى تواند (آشكارا) نام خدا را ببرد (و دم از حقّ و عدالت بزند)؛ سپس خداوند عزّ و جلّ مردى را از من و خاندان من، بر مى انگيزد؛ كه زمين را پر ازعدل مى كند آن گونه كه پيش از او، پر از ستمش كرده اند و زمين قطعات كبد خود را براى او بيرون مى فرستد، و ثروت را بدون شماره و محاسبه در ميان مردم پخش مى كند (و هر كس به قدر نيازش از آن بر مى گيرد ...).
رشد اخلاقى، و تأمين نيازهاى آينده بطور اطمينان بخش، و فراوانى منابع در آمد، و خلاصه جمع شدن غناى روحى و جسمى سبب مى شود كه حتّى نياز به شمارش اموال پيدا نشود و هر نيازمندى نياز خود را از بيت المال حكومتش بدون تشريفات زايد بگيرد.
پیشرفت صنعت و تکنولوژی در حکومت مهدوی
بازگشت به عقب نه ممكن است و نه منطقى، و اين بر خلاف سنّت آفرينش و اصل تكامل در زندگى انسانها است؛ بنابراين، هيچ دليلى وجود ندارد كه با جهش جامعه انسانى به سوى حقّ و عدالت، ترقّى و پيشرفت جامعه متوقّف گردد، و يا عقب نشينى كند، عقب گرد و گذشته گرائى با چنان پيشرفت و جهشى متناسب نيست.
بنابراين، قيام يك مصلح بزرگ براى استقرار عدل و آزادى در سراسر جهان هيچ گاه سبب نمى شود كه جنبش صنعتى و ماشينى در شكل سالم و مفيدش بر چيده يا متوقّف شود.
صنايع كنونى نه تنها بسيارى از گره ها را از زندگى انسان ها گشوده اند، بلکه يكى از پايه هاى استقرار حكومت واحد جهانى، نزديكى و بهم پيوستگى دنيا از نظر وسايل ارتباطى و پيوندهاى اجتماعى است و اين موضوع بدون تكامل صنعتى ممكن نيست.
ولى شك نيست اين جنبش صنعتى و تكامل تكنولوژى الزاماً بايد از يك صافى دقيق بگذرد تا جنبه هاى ناسالم و زيانبخش آن حذف گردد، و سرانجام در مسير منافع انسان ها و صلح و عدالت بسيج شود؛ يك حكومت طرفدار حقّ و عدالت اين كار را حتماً خواهد كرد.
در حکومت مهدوی جهش علمى، صنايع و تكنولوژى را نيز در مقياس وسيعى شامل مى گردد.
وسايل اطّلاعاتى آن قدر پيشرفته خواهد بود كه دنيا را همچون كف دست آشكار مى سازد؛ و به حكومت مركزى تسلّط كامل بر اوضاع جهان مى بخشد تا بموقع و بدون فوت وقت براى حلّ مشكلات جهانى بكوشد؛ و هر گونه فسادى را (عمدى و غير عمد) در نطفه خفه سازد.
مسأله انرژى و نور آنچنان حل مى شود كه حتّى نياز به انرژى خورشيدى كه بازگشت همه انرژى ها (جز انرژى اتمى) به آن است، نيست.
و اين شايد در پرتو يك سيستم تكامل يافته انرژى اتمى با تصفيه كامل از تشعشعات زيانبار كنونى كه در حال حاضر بزرگترين مشكل استفاده از اين انرژى تشكيل مى دهد خواهد بود.
وسايل سريع السّيرى كه با وسايل كنونى قابل مقايسه نيست، نه فقط براى دور زدن كره زمين در يك زمان كوتاه، بلكه براى مسافرت هاى دور دست فضايى در اختيار آن حكومت قرار مى گيرد.
در حديثی از امام صادق عليه السلام چنين آمده است:«انّ قائمنا اذا قام مدّ اللّه بشيعتنا فى اسماعهم و ابصارهم، حتّى لا يكون بينهم و بين القائم بريد، يكلّمهم فيسمعون و ينظرون اليه و هو فى مكانه ؛هنگامى كه قائم ما قيام كند خداوند آنچنان گوش و چشم شيعيان ما را تقويت مى كند كه ميان آنها و قائم (رهبر و پيشوايشان) نامه رسان نخواهد بود؛ با آنها سخن مى گويد و سخنش را مى شنوند، و او را مى بينند در حالى كه او در مكان خويش است (و آنها در نقاط ديگر جهان!)»
يعنى وسائل انتقال «صدا» و «تصوير» بطور همگانى و ساده و آسان در اختيار همه پيروان او قرار مى گيرد آنچنان كه چيزى به نام اداره پست در عصر حكومت او شيئى زائد محسوب مى گردد! و مسائل جارى اين حكومت، بدون نياز به كاغذ بازى آنچنان كه راه و رسم دنياى امروز است و شايد نيمى از وقت و نيروى انسانى را تلف كرده و گردش همه كارها را كند مى سازد و رسيدن حق را به حق داران به تأخير مى اندازد حلّ و فصل مى شود.
البته اين گونه امور كه با زندگى روزمرّه مردم سر و كار دارد بسيار بعيد است كه بر پايه اعجاز صورت گيرد بلكه بايد از طرق اسباب عادى و طبعاً بر اساس پيشرفت علم و صنعت باشد.
اين نيز روشن است كه اين گونه پيشرفت های صنعتی، نمى تواند در يك جامعه ظاهراً عقب افتاده بود باشد بلكه به موازات آن بايد ساير بخش هاى زندگى نيز به همان نسبت پيشرفته باشد، در همه زمينه ها و در همه شئون.
پیشرفت کشاورزی و دامداری در عصر ظهور
زمينى كه در آن زندگى مى كنيم امكانات فراوانى براى زندگى ما و نسل هاى آينده و جمعيّتهائى بسيار زيادتر از جمعيّت كنونى ما دارد؛ امّا عدم آگاهى كافى به منابع موجود، و منابع بالقوّه زمين از يك سو، و عدم وجود يك نظام صحيح براى تقسيم ثروت زمين از سوى ديگر، سبب احساس كمبود از جنبه هاى مختلف شده است؛ تا آنجا كه در عصر ما همه روزه گروهى از انسان هاى مفلوك از گرسنگى مى ميرند.
لذا ويراني هاى زمين نه به خاطر كمبود نيروى انسانى است، و نه كمبود مالى، بلكه مولود ويرانگرى انسان ها، و صرف بيهوده منابع مالى و انسانى و عدم احساس مسئوليّت است؛ و هنگامى كه اينها در پناه يك نظام صحيح اقتصادی بر طرف گردد، اين آبادى حتمى است؛ بخصوص كه از پشتوانه منابع جديد فوق العاده اى نيز برخوردار خواهد بود.
در این زمینه می توان به پیشرفت کشاورزی و دامداری در عصر ظهور اشاره داشت؛روايات در زمينه پيشرفت كشاورزى و فزونى فراورده هاى زراعى و فزونى آب ها و دام ها و عمران و آبادى در تمام زمينه ها فراوان است.،
به عنوان نمونه در حديثی از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: اذا قام القائم: حكم بالعدل و ارتفع الجور فى ايّامه و امنت به السّبل و أخرجت الارض بركاتها و ردّ كلّ حقّ الى اهله ...و حكم بين النّاس بحكم داوود عليه السلام و حكم محمّد صلى الله عليه و آله و سلم فحينئذ تظهر الارض كنوزها و تبدى بركاتها و لا يجد الرّجل منكم يومئذ موضعا لصدقته و لا لبرّه لشمول الغنى جميع المؤمنين ...؛ هنگامى كه قائم قيام كند: حكومت را بر اساس عدالت قرار مى دهد.و ظلم و جور در دوران او برچيده مى شود.و جادّه ها در پرتو وجودش امن و امان مى گردد.زمين بركاتش را خارج مى سازد.و هر حقّى به صاحبش مى رسد.در ميان مردم همانند داوود عليه السلام و محمد صلى الله عليه و آله و سلم داورى مى كند.در اين هنگام زمين گنج هاى خود را آشكار مى سازد.و بركات خود را ظاهر مى كند.و كسى موردى را براى انفاق و صدقه و كمك مالى نمى يابد زيرا همه مؤمنان بى نياز و غنى خواهند شد ...!»
تأمل در آن فراز از روایت که روى ظاهر شدن بركات زمين و خارج شدن گنج ها تکیه دارد نشان مى دهد كه هم مسأله زراعت و كشاورزى به اوج ترقى خود مى رسد؛ و هم تمام منابع زير زمينى كشف و مورد استفاده قرار مى گيرد، و در آمد سرانه افراد آن قدر بالا مى رود كه در هيچ جامعه اى فقيرى پيدا نمى شود و همه به سر حدّ بى نيازى و خود كفايى مى رسند.
سخن آخر:( آرمان شهر مهدوی؛ الگوی انقلاب اسلامی در تحقق عدالت اقتصادی )
در خاتمه باید تأکید کرد اينها برنامه هاى عملى و رسالت هاى اقتصادی آن انقلابى بزرگ جهان در بزرگترين انقلاب هاى تاريخ بشر است كه در منابع مختلف به آن اشاره شده است. راهبرد هایی که نه تنها دستوراتى كارساز براى عصر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، بلکه براى هر عصر و زمانى از جمله حیات طیبه انقلاب اسلامی كارساز و كارگشا است و سبب عدالت اقتصادى مى شود.
اما به راستی آيا هيچ يك از اين مدّعيان تحقق عدالت در جوامع بشری يك هزارم اين برنامه را عملى كرده اند؟ آيا حتّى شهر و محلّه خود را توانستند طبق اين برنامه تنظيم كنند؟ حال آنکه شاهدیم هنوز مظالم و ستم ها، تجاوزها و تعدّي ها، در حال گسترش است؛ جنگ هاى جهانى اوّل و دوّم میليون ها كشته، و ده ها مليون مجروح بر جاى گذاشت و جهانى را به خاك و خون كشيد.
روز به روز رقابت هاى خطرناك اقتصادی ابرقدرتها، بيشتر، و فاصله آن ها با ممالك فقير فزونتر مى گردد؛ هر شب بیش از یک میلیارد مردم جهان گرسنه مى خوابند؛ و زندانها پر است از انبوه بى گناهان.
خودكامگان ديو سيرت هنوز به انواع شكنجه مردم جهان مشغولند.يعنى، جهان هنوز رو به تراكم ظلم و ستم مى رود، كى و كجا از عدل و داد پر شده است؟
آرى! هنوز آن آفتاب چهره از ابرها به در نكشيده، و بايد همچنان انتظار آن روز را كشيد، كه ابرها بكلّى كنار روند و جهان تاريك به وجودش روشن شود؛ و گويا صبح نزديك است.«أليس الصّبح بقريب؛ آیا صبح نزدیک نیست؟!»
----------------------------------------
پرونده ویژه
مولّفه های اقتدار سپاه از منظر معظم له
مهم ترين ويژگى انقلاب ما اسلامى بودن آن است و مهم ترين ويژگى مكتب اسلام، انسان سازى بر اساس معيارهاى الهى است.
در این میان نهاد انقلابی و ارزشی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مجموعه اى سرشار از اعتقادات خالص اسلامى است که موجب گردید احاد مردم به ويژه نسل جوان در شرايط خاص آغاز انقلاب اسلامى ، خود را بسازند و ايمانى نيرومند كه در اعمال و رفتار آنها پرتوافكن باشد به منصۀ ظهور رسد.
در تاریخ انقلاب این مسأله را به خوبی حس کردیم. لذا گرچه جنگ تحمیلی بلای بزرگی بود ولی سبب شد که نیروی نظامی ما به ویژه سپاه از قوی ترین نیروهای موجود در منطقه باشد. نهادی ارزشی که در واقع نتیجهی همان جنگ تحمیلی بوده است.
حال و در چهل سالگی انقلاب اسلامی، پاسداران انقلاب اسلامی به مانند گذشته درخشان خود در تقویت حیات طیبه نظام، شجاع ترين افرادند و پرچم صیانت از انقلاب و اسلام را هرگز بر زمین نگذاشته و سنبل اقتدارند؛ لیکن مساله مورد نظر، اين است كه مولفه هاي قدرت سپاه كدام است؟ به اين منظور شایسته است عناصر اقتدار آن نهاد ارزشی و انقلابی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
هویت دینی و معنوی؛ عامل اصلی اقتدار سپاه
بی تردید ما هر چه در برنامه های انقلاب داشتیم از نیروی مذهب بود. بهره گرفتن از نماز شب، دعاهای کمیل و ندبه، شروع عملیات با اسامی اهل بیت علیهم السلام و موارد دیگر. خود انقلاب را هم با استفاده از فلسفه ی عاشورا و کمک گرفتن از نیروی مذهب جلو بردیم. امروز هم اگر دشمن به ما حمله نمی کند به دلیل ترس او از همین نیرو است زیرا می داند که اگر به ما حمله کند، نهادهایی انقلابی و شجاع هم چون سپاه جلو می آیند و پروائی از کشته شدن هم ندارند.
آری حُسن سپاه این است که بر اساس اعتقادات مذهبی بنیان شده، یعنی یک نیروی نظامی خالص نیست بلکه نیرویی است که ریشه اش عقاید مذهبی است و نمی تواند از آن عقاید جدا شود.
بنابراین یکی از ویژگی های پیش روندۀ سپاه، ارتباط آن با مسائل دینی است چرا که آن چیزی که سپاه را پیروز کرد، اعتقادات دینی ایشان است.
و اگر در تاريخ اسلام و حماسه هاى جاويدان جهادهاى اسلامى و شرح ايثارگري هاى كسانى را كه با تمام وجودشان در راه پيشبرد اين آئين پاك جانفشانى كردند دقت كنيم مى بينيم يك دليل مهم همه آن پيروزي ها، همين بود كه اسلام در تعليمات خود اين درس بزرگ را به آنها آموخته بود كه شهادت در راه خدا و در طريق حق و عدالت به معنى فناء و نابودى و مرگ نيست، بلكه سعادت است و زندگى جاويدان و افتخار ابدى.
سپاه با ترسيمى كه از مساله شهادت در فعالیت های جهادی خود داشته است روح تازه اى را در مبارزه حق در برابر باطل وارد ميدان ساخته است، عاملى كه كاربرد آن از هر سلاحى بيشتر، و تاثير آن از همه برتر است، عاملى كه مى تواند خطرناك ترين و وحشتناك ترين سلاح هاى عصر و زمان ما را در هم بشكند، چنان كه در تاريخ انقلاب اسلامى كشور ما ايران با كمال وضوح اين حقيقت را با چشم ديديم كه عشق به شهادت على رغم تمام كمبودهاى ظاهرى عامل پيروزى سپاه در برابر قدرتهاى بزرگ شد.
در واقع سپاهیان به علت بهره گیری از ظرفیت های معنوی و ایمانی، از شهادت نمی هراسند و زنده بودن شهدا را نزد خدا، با تمام وجود باور کرده اند. در واقع این قدرت ایمان است ؛ همانگونه که در قرآن نیز آمده است که اگر ١٠٠ نفر با ایمان باشد، در برابر ١٠٠٠ نفر می ایستد.
ما در طول هشت سال دفاع مقدس و جنگ تحميلى ، سپاهیان دلير و شجاعى را دیدیم كه جز رضايت پروردگار چيز ديگرى آنها را آرام نمى كرد. دلاورمردانى كه در حريم قلبشان كسى و چيزى جز او لانه نمى كرد. پاسدارانی كه عليرغم نابرابرى توان نظامى با دشمن تا دندان مسلح، در صفوفى منظم و دست در دست يكديگر، به سمت جبهه ها حركت مى كردند، و تمام موانع ايذايى دشمن را عليرغم تمام نوآوري ها و پيشرفتى كه داشت برطرف مى كردند، و با ياد و نام پروردگار، و توسل به اولياءالله بى مهابا به قلب دشمن مى زدند، و به «إحدى الحسنيين؛ يكى از دو نيكى و خير و سعادت » مى رسيدند.
زمزمه هاى شب جمعه، زيارت عاشورا، دعا و توسل، نمازهاى شب و حتى شوخيهاى شب حمله براى كسانى كه مرگ را در چند قدمى خود مى ديدند، تفسيرى جز عشق آنها به پروردگار، و شوق آنها براى رسيدن به محبوب نداشت.
البته نباید به این ظرفیت های عظیم دینی و معنوی در سپاه بسنده کرد بلکه باید سعی کرد معارف مذهبی سپاه روزبروز ارتقاء پیدا کند، ارتقاء کیفی معارف و اعتقادات مدهبی و برنامه های دینی در سپاه خیلی مهم است،زیرا هر روز شبهه تازه ای می آید اگر آمادگی نباشد مشکلاتی پیش می آید، البته می دانیم که سپاه فداکار به این مهم اهتمام می ورزند و دشمن شناسی و شناخت شگرد ها و راه های دشمن را مورد توجه قرار داده اند.
سپاه در خدمت اهل بیت علیهم السلام و اسلام
انسان هر كس را دوست دارد بايد از او اطاعت كند، پس اگر ما مدعى دوستى اهل بيت عليهم السلام هستيم بايد از آنان اطاعت و پيروى نمائيم، وگرنه در دوستى خود صادق نخواهيم بود.
این مسأله از آن جهت است که ولايت دو سو دارد!در يك سوى آن، ولى و امام و رهبر است كه به هدايت خلق مى پردازد و مسائل و مطالب گفتنى را به مردم مى گويد و مسلمان ها را در مقابل خطرات و توطئه ها هشيار و بيدار مى كند و نظم را بر جامعه حاكم مى كند و حقوق ستمديدگان را احقاق مى كند و حدود الهى را اجرا مى نمايد و امر به معروف و نهى از منكر مى كند.
و در سوى ديگر مردم هستند كه بايد سعى كنند گفتار و كردار و عقايد و افكارشان منطبق بر نظريات و انديشه هاى آن بزرگواران باشد و قدم جاى قدم آنها بگذارند وگرنه نمى توان با تخلف از دستورات آن بزرگواران و ارتكاب انواع خلاف ها و گناهان، بازهم مدعى ولايت آن عزيزان شد.
لذا مسأله «ولايت اهل بيت » و دوستى اين خاندان، موجب پيروى از گفتار و رفتار آنان مى گردد و اين خود يك نوع هدايت و سعادتى است كه از اين راه نصيب مردم انقلابی ایران شده است.
در این بین بار سنگين اين مسألۀ ذي قيمت و ارزنده را نهاد انقلابی سپاه با فعالیت های متنوع جهادی در خدمت به اسلام و مسلمين و گسترش مكتب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام به نحو احسن به دوش كشيده است، به نحوی که می توان مدعی شد سپاه در خدمت اهل بیت علیهم السلام و اسلام است و البته ما هم باید در خدمت کسانی باشیم که در خدمت اسلام و اهل بیت علیهم السلام هستند.
سپاه ؛ ثمرۀ وجودی «ولایت فقیه»
بی تردید اگر مى خواهيم دشمنان ما در هر زمان مأيوس و نااميد شوند باید به اصل ولايت چنگ بزنيم و آن را زنده نگهداريم؛ چرا که زنده نگه داشتن و چنگ زدن به آن، باعث نااميدى منافقان و دشمنان خواهد شد.
امروزه در عصر غیبت امام غائب از نظرها و حاضر در دل ها، حضرت حجة بن الحسن العسكرى ، عجل الله تعالى فرجه الشريف، قرار داریم.
حال شكی نيست كه ما در مسائل اسلامى نياز به رهبر داريم، و با عدم وجود پيامبر صلی الله علیه و آله و غيبت جانشين او، مسئله رهبرى متوقف مى شود بلکه برای اين دوران نيز پيش بينى لازم در اسلام شده است و از طريق «ولايت فقيه » است كه رهبرى را براى فقيهى كه جامع الشرايط و داراى علم و تقوى و بينش سياسى در سطح عالى باشد تثبيت كرده است؛ ولایتی که همان تداوم خط انبيا و اوصياى آنها است.،
توجه به این نكته نيز ضرورى است كه مقام نيابت ولى فقيه از نظر ما مقامى است كه از سوى امامان معصوم عليهم السلام تعيين شده، و هيچ گونه نيازى به بيعت ندارد، البته پيروى و اطاعت مردم از «ولى فقيه»، به او امكان استفاده از اين مقام و به اصطلاح «بسط يد» را مى دهد، ولى اين بدان معنى نيست كه مقام او در گرو تبعيت و پيروى مردم است و تازه مسأله پيروى مردم ارتباطى با مسأله بيعت ندارد، بلكه در واقع عمل به حكم الهى در مورد ولايت فقيه است.،
در این بین سپاه سلسله جنبان پیروی و اطاعت از ولایت فقیه محسوب می شود؛ در واقع رمز موفقیت سپاه در ایمان و پیوند ناگسستنی آن با ولایت فقیه و مرجعیت است؛این دستاورد عظیم معنوی و اعتقادی سپاه، در حالی است که آمریکایی ها با دلارهای هنگفت سربازها را به میدان می فرستند لیکن سربازهای آنها که با هدف پول می آیند؛ عده ای فرار کردند و عده ای خودکشی کردند و عده ای هم روانی شدند. این بر خلاف سپاهی ماست که مکتبی است و با انگیزه وارد میدان می شود. مخصوصاً که همه نیروهای مسلح در نظام اسلامی تحت یک فرماندهی و یک پرچم معرفتی در نظام شیعی، یعنی «ولایت فقیه» جمع شده اند.
سربازانى كه چنين درسى را در اين مكتب بزرگ آموخته اند هرگز قابل مقايسه با سربازان عادى نيستند، سرباز عادى به حفظ جان خود مى انديشد، اما آنها براى حفظ مكتب پيكار مى كنند و پروانه وار بر گرد شمع ولایت فقیه می گردند و مى سوزند وبه آن افتخار مى كنند.
پیوند عمیق با مردم ؛ رمز محبوبیت و قدرت سپاه
مسلما هر گونه جهادی، بدون آمادگى هاى روحى و جسمى افراد و بدون پيوندهاى محكم اجتماعى محكوم به شكست خواهد بود در این بین مردم گرایی از جمله مهم ترین رویکردهای سپاه در دفاع از كشور اسلام و حفظ امنيّت نظام اسلامی است.
این رویکرد متعالی سپاه از آیۀ «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِّنْ قُوَّةٍ؛ هر نيرويى در قدرت داريد، براى مقابله با آنها دشمنان ، آماده سازيد! » نشأت می گیرد.
طبق اين آيه شريفه مسلمانان بايد تمام توان و امكانات خود را به كار گرفته تا از هر جهت در آمادگى كامل باشند. امّا نه براى جنگ و خونريزى، بلكه براى اينكه فكر جنگ و كشتار را از سر دشمنان بيرون كنند. قرآن به ما مى آموزد كه ابزار و آلات جنگى ، در خدمت آمادگى رزمى، سياسى، اجتماعى و نظامى مردم و براى جلوگيرى از جنگ است، نه اقدام به جنگ و درگيرى.
سپاه نیز بر مبنای همراهی مردمی؛ در سايه عمل به اين آيه شريفه، فكر حمله را از سر دشمنان خود بيرون كرده است. آنان كه به سوریه و عراق هجوم بردند، نقشه حمله به ايران را نيز در سر مى پروراندند. امّا آمادگى نيروهاى مردمی در بسيج و سپاه و ارتش و نيروى انتظامى ، اجازه چنين جسارتى به آنها نداده و نخواهد داد.
لذا پیوند عمیق این نهاد انقلابی با مردم در قالب تقویت آمادگی های مردمی غیر قابل انکار است؛ همانگونه که نقش نيروى مردمی را در جنگ تحميلى هشت ساله ايران و عراق به خوبى مشاهده كرديم؛ كه اگر آنها نبودند، بخش هاى عظيمى از ايران در برابر تهاجم عراق به كلّى از دست مى رفت و اين نيروى عظيم مردم بود كه سپاهيان صدام را كه از سوى قدرت هاى بزرگ كاملًا حمايت مى شد، عقب راند و ناكام كرد.
اینگونه است که مردم همه، به سپاه علاقمند هستند و سپاه را سنگر محکم کشور و مردم می دانند. مردم اطمینان دارند که سپاه در مشکلات مهم، حامی کشور و سنگر مطئمن بوده است و می دانند که دشمن از سپاه زخم خورده و می ترسد، از این رو علیه سپاه سم پاشی می کند.
لذا گرچه دشمنان در صددند میان سپاه و مردم جدایی و بدبینی ایجاد کنند لیکن به علت پیوند ناگسستنی میان مردم و سپاه، این توطئه ها تاکنون ناکام مانده است و در آینده هم دشمنان از این حربه، طرفی نخواهند بست
همۀ این مسائل حاکی از پیوند ناگسستنی سپاه و مردم است؛گنجینه ای ارزشمند كه با گذشت زمان و كسب تجربه هاى فراوان، تدريجاً در عمل همانند يك لشكر كار آزموده عمل کرده؛ و دشمنى را كه تا بن دندان مسلح است، به ستوه آورده است.
البته باید نسل جدید را به حال و هوای دفاع مقدس برد و آن حال و هوا را از طرق مختلف برای آنان تشریح کرد تا اگر دشمن دوباره قصد نامربوطی داشت، با سد آهنین سپاه و ملت مواجه شود.
امیدواریم که سپاه همواره در همین جایگاه برای مردم بماند و این امر میسر نمی شود مگر با رعایت شراطی که یکی از آنها، حفظ خاطرات دفاع مقدس و ارائه آنها برای جوانان و مردم است.
سپاه؛ شناسنامه غیرت ملت ایران است
ايستادن در برابر دشمن و دفاع از خود و آرمان هاى خويش نیازمند اعتقاد به خداوند وغيرت دینی است؛ در این بین غيرت، صفتى است كه انسان را وادار به دفاع شديد از دين و آيين و ناموس و كشور خود مى كند، و اصولًا هرگونه دفاع شديد از ارزش ها نوعى غيرتمندى است.
با این تفاسیر نهاد انقلابی سپاه، يك نيروى دفاعى عظيم در غیرتمندی ملت ایران محسوب می شود كه مردم به كمك آن توانستند بر دشمنان و مخالفان اسلام پيروز شوند، چرا كه اين نيروى عظیم انقلابی هنگامى كه جان و مال و ناموس و دين و ايمان و استقلال يك كشور در معرض تهديد قرار گرفت بسيج شد، و تمام نيروهاى مردمی را در کشور به حركت در آورد، و اینچنین مردم تا آخرین حد ايثار و فداكارى، ايستادگى و پايمردى نشان داداند.
و چه فضيلتى از اين بالاتر كه پاسداران این مرزو بوم اجازه ندادند بيگانه اى به حريم ناموس يا كشور يا دين و آيين ما هجوم برد، بلكه در مقابل او ایستاند، و تا سر حد جان از کیان نظام اسلامی دفاع كردند.
سپاه؛ پیشتاز خدمت رسانی به مردم
حل مشكلات مردم از مهم ترين مستحبات و بهترين طاعات است تا آنجا كه در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم:«من سعى في حاجة أخيه المسلم طلب وجه الله كتب الله عز وجل له ألف ألف حسنة يغفر فيها لأقاربه و جيرانه و إخوانه ومعارفه؛كسى كه براى برآوردن حاجت برادر مسلمانش تلاش و كوشش كند براى جلب رضاى پروردگار، خداوند متعال هزار هزار حسنه در نامه اعمال او مى نويسد و حتى به سبب آن بستگان و همسايگان و برادران دينى و آشنايانش مشمول غفران الهى مى شوند».،
حال برای تسریع در امر خدمت رسانی و تسهیل راه پيروزى و پیشرفت در نظام اسلامی باید فعالیت های مخلصانه با روحیۀ جهادی روی آورد؛ آن هم جهاد در همه ابعاد سياسى، نظامى، اقتصادى ، فرهنگى و مهم تر از همه جهاد نفسانى.
در این زمینه از یک سو شاهدیم سپاه برای دفاع از كشور اسلام و براى حفظ امنيت مردم آماده جان فشانى است و این مهم را در عرصه های مختلف به منصۀ ظهور رسانده است به عنوان نمونه حمایت هایی که سپاه در منطقه داشته، واقعا اثرگذار بوده و تاثیرات آن را با چشم می بینیم.، از سوی دیگر شاهدیم فداکاری های سپاه در عرصه های مختلف عمرانی و اقتصادی و محرومیت زدایی حد و مرز ندارد و همه جا حاضر است خدمت رسانی کند.
الان هم ملاحظه می کنیم در مساله سیل، سپاهیان و پاسداران عزیز جانانه وارد میدان شدند و در کنار ارتش، هلال احمر و سایر دستگاه ها چقدر جانفشانی و تلاش می کنند؛ هرچه امکانات دارند برای رفع مشکل به میدان آوردند و یکی از عواملی که تلفات جانی این سیل عظیم و بی سابقه در مقایسه با خسارات مالی آن کم بود، همین تدبیر و بسیج همه امکانات سپاه و دیگر نهادهای خدمت رسان بود.
سپاه در خط مقدم پشتیبانی از نظام است
دين عبارت از مجموعه دستوراتى است كه عهده دار حفظ نظام بشر و متكفل تأمين سعادت دو سراى او است، اين دستورات از طرفى به مسئله توحيد و از طرف ديگر به كوچك ترين احكام «فقهى» و «اخلاقى» منتهى مى شود.
لذا وجوب حفظ نظام و حرمت اختلال در آن، از جمله احكام اوّليّه است. از این جهت هنگامى كه فقيه تصميم به اجراى آن مى گيرد، از طریق وضع نهادهای اجتماعی و انقلابی هم چون سپاه، بسیج و... قوانين و مقرّرات كلّى براى تقویت نظام اجتماعی مردم وضع مى نمايد. چرا که وجوب حفظ نظام حكم كلّى اوّلى است، كه در ضمن احكام كلّى حكومتى ديگر پياده مى گردد.
این مسأله از آن جهت است که حفظ نظام و حفظ نظم جامعه از مهم ترين اهداف اسلام است، كه انحراف از آن جايز نيست. لذا اختياراتى كه به حكومت اسلامى از طريق ولايت فقيه واگذار شده، به او امكانات وسيعى براى گشودن مشكل ها و حفظ نظام جامعه در چارچوب اصول كلى اسلام مى دهد.
در این بین شاهدیم سپاه همواره در راستای حفظ تمامیت نظام اسلامی در منطقه اثربخش بوده است؛ چرا که به برکت فداکاری ها سپاه آمریکا در جبهه نظامی واقعا شکست خورده است؛ آن ها حاضر نبودند بشار اسد سرپا بماند، در عراق چقدر به داعش کمک کردند، در لبنان چقدر حملات علیه حزب الله صورت دادند با این حال آثار نقش آفرینی و حمایت سپاه از جبهه مقاومت در مبازه با تروریسم تکفیری مشخص است.
اکنون نیز دشمن از وجود سپاه ناراحت است و یکی از اولین شرط های مذاکره شان حذف سپاه و حشدالشعبی و حزب الله لبنان است، برای اینکه تا این ها هست آن ها نمی توانند مسلط شوند و کاری از این ها ساخته نیست.
همۀ این مسائل نشان می دهد سپاه در خط مقدم پشتیبانی از نظام اسلامی قرار دارد.
سخن آخر:( تروریست خواندن سپاه کار بی عقلان است؛ سپاه محبوبیت خود را با این چیزها از دست نمی دهد)
در خاتمه و با توجه به اقدام اخیر آمریکا در تروریست خواندن سپاه پاسداران باید گفت: تمام مشکلات دنیا به واسطه سردمداران بی عقل است، این موضع گیری که رئیس جمهوری آمریکا درباره سپاه گرفت غیرمنتظره نبود، بلکه ضرباتی که آمریکا و رژیم صهیونیستی در سوریه، عراق و جنگ تحمیلی هشت ساله از سپاه خوردند سبب گرفتن این موضع شده و کار این ها کار بی عقلان است.
این نهایت بی عقلی است که فکر کنیم هر کاری می توانیم انجام دهیم، سپاه محبوبیت خود را با این چیزها از دست نمی دهد، سپاه منطقه را از سلطه اسرائیل و آمریکا حفظ کرده و یا در منطقه سیل اخیر ببینید کنار سایر ارگان ها، نیروهای سپاه چه میزان جان فشانی می کنند بنابراین محبوبیت سپاه نه تنها کم نشده بلکه بیشتر می شود.
وای به حال دنیایی که این گونه افراد در آن بخواهند حکومت کنند، آن وقت به این دنیا دنیای متمدن می گوییم، باید ذیل عنایت ائمه علیهم السلام متوسل شویم تا این حوادث دردناک نه تنها از سر ما بلکه از سر دنیا برطرف بفرمایند.
----------------------------------------
پرونده ویژه
بازخوانی بیانات معظم له دربارۀ فضای مجازی
در سال ١٣٩٧
انفجار اطلاعاتی و انقلاب رایانه ای و مسیله جهانی شدن ازجمله مهمترین تحولات و چالش برانگیزترین محورهایی است که جامعه بشری با آن روبرو است. جوانان به خاطر داشتن روحیه تنوع طلبی، خلاقیت،گرایش به برقراری ارتباط با دیگران،حس کنجکاوی ، تبادل اطلاعات ، کسب خبر ودوست یابی بیش از دیگران به فضای مجازی می پردازند و شبکه های اجتماعی را دنبال می کنند.
در این بین حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی چندین سال است که دغدغه فرهنگی و غفلت از فرصت ها و آسیب های فضای مجازی را مطالبه کرده است. اما اینکه مطالبات معظم له تا چه حد برآورده شده سؤالی است که پاسخ مشخصی ندارد.
طرح این مطالبات از سوی معظم له در حالی است که ضرورت حفظ هویت ایرانی و اسلامی وپیشرفت در تمامی ابعاد و جلوگیری از آسیب های فضای مجازی انکار ناپذیر است و باید با برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی کافی و تخصصی، هماهنگی بین سازمان ها، توجه به آموزش سواد رسانه ای و تمرکز و جدیت در این حوزه گام های محکم تر و مداوم تر نهاد تا توسعه فرهنگی کشور بیش از پیش به منصۀ ظهور رسد.
نگاشته حاضرمروری است بر دغدغه ها و مطالبات معظم له در حوزه فضای مجازی و بازشناسی فرصت ها و تهدیدهای آن در آینۀ کلام معظم له در سال ١٣٩٧، که به مخاطبان گرامی ارائه می شود.
موج سواری قاچاقچیان کالا این بار در فضای مجازی
قاچاق کالاهای خارجی ، یکی دیگر از عوامل گرایش به محصولات خارجی است؛ در این میان فضای مجازی در گرایش مردم به وابستگی و استفاده از اجناس خارجی غیر قابل انکار است؛ حال آنکه باید با پدیده قاچاق در هر سطحی مبارزه کرد چرا که مضرات بیشماری برای اقتصاد کشور دارد.
عقلا و اندیشمندان دلسوز کشور برای برون رفت از گرایش به کالاهای خارجی فکر و راه حل مناسبی پیدا کنند و همه سعی کنند تنها به منفعت امروز نگاه نکنند بلکه به آینده خود و فرزندان این مملکت نیز توجه شود.
شبکه های اجتماعی مجازی و بحران هویت
خوشبختانه اخیراً خبرهای خوبی برای سامان دادن و مدیریت صحیح فضای مجازی به گوش می رسد، اگر توجه لازم صورت نگیرد، فضای مجازی در آینده تبدیل به بلا می شود و جامعه را به بردگی می کشاند، به ویژه که هویت بسیاری از شبکه های اجتماعی وابسته به رژیم صهیونیستی و سرویس های جاسوسی غرب و آمریکا هستند.
فضای مجازی و کلاهبرداری های اقتصادی
کارها باید شکل قانونی پیدا کرده و از شکل توصیه ای خارج شود، اگر فضای مجازی سامان پیدا کند یکی از مشکلات جدی کشور حل خواهد شد، متأسفانه اخیر در فضاهای غربی مردم را به فعالیت اقتصادی نادرست کشانده اند، باید توجه داشت که بسیاری از غربی ها کلاهبردار هستند، آنها اصلا قابل اعتماد نبوده و بی انصاف و بی رحم هستند.
اتخاذ سیاست های تشویقی برای مراجعه مردمی به پیام رسان های داخلی
اخیراً یکی از شبکه های اجتماعی ایرانی هزینه های اینترنت را رایگان اعلام نمود؛ این کار خوب است و باید از راه حل ها استفاده کرد تا مردم به میل خود از شبکه های اجتماعی ایرانی استفاده کنند، نه این که با اجبار و اکراه باشد.
تقوا در دنیای مجازی
اگر انسان تقوا پیشه سازد، همچون دژی برای وی عمل کرده و سپری است که انسان را در برابر هوای نفس محافظت می سازد، ضمن آن که رعایت تقوای الهی کلید اصلاحات اخلاقی و سیاسی و اجتماعی است.
قرآن کریم تاکید می فرماید تقوا بهترین توشه برای سفر آخرت است ، چرا که تقوا خداترسی درونی است که باعث می شود انسان در برابر وسوسه های شیطان مقاومت کرده و از گناه و خطا دوری نماید.
حال در روزگار کنونی که انواع رسانه هاو فضای مجازی و ابزار گناه در جامعه مشهود است، باید با توکل بر خدا و تقوامداری زمینه سعادت و عاقبت به خیری را فراهم کرد.
فضای مجازی؛ فرصت ها و تهدیدات
در گزارشی که در خصوص فضای مجازی ارائه شد، نسبتا کمی امیدوارم شدم، اما قبلا هم گفته ام فضای مجازی هم فرصت و هم تهدید است، برخی ها می گویند «بلای مجازی» ولی آنچه واضح است استفاده از این فضا آسیب های بزرگی برای ما دارد، به ویژه آنکه وقتی از آن استفاده می کنیم «برده » آنها هستیم، به نحوی که می توانند در مسائل داخلی و سیاسی ما خراب کاری کنند مانند آشوب های گذشته و مساله بدآموزی هایی که در این بستر فراهم است.
خودکفایی در فضای مجازی
ما باید در عرصه فضای مجازی و شبکه های اجتماعی خودکفا شویم، تا از این طریق بتوانیم فضایی امن، با محتوایی پاک و امکانات مناسب در اختیار کاربران قرار دهیم و از آسیب های جدی آن رها شویم.
فیلترشکن ها باید ساماندهی شوند
وقتی اینترنت ارزان و پهنای باند مناسب را در اختیار کاربران قرار دهیم خوب طبیعی است که بسیاری از افراد از بستر های غربی جدا شده و به فضای مجازی بومی مراجعه می کنند و هیچ احتیاجی هم به فیلتر شکن نیز نخواهیم داشت، چرا که لفظ فیلتر شکن خودش حساسیت بر انگیز است و قطعاً باید ساماندهی شود.
حرمت «حریم خصوصی»
شکی نیست که تعرض به حریم خصوصی افراد چه در فضای مجازی باشد چه در غیر آن شرعا جایز نیست و مسئولیت شدید دارد.
شبکه اجتماعی بومی ؛جایگزین شبکه های خارجی
با توجه به معضلات و آسیب های مخرب شبکه های اجتماعی خارجی، لیکن هنوز برخورد قاطعی با این فضاهای مسموم مجازی نشده، حال آنکه باید جانشین مناسبی برای شبکه های آلوده وجود داشته باشد که تحقق این امر نیازمند دلسوزی و عزم جدی مسئولان است اما هنوز عزم جدی را برای این کار نمی بینیم.
تلگرام؛ باغ سبز و چنگال سرخ
پیام رسان های غیر بومی در فضای مجازی مانند آن است که بیگانه ای آمده و آهسته وارد منزل ما شده و درب باغ سبزی به ما نشان داده و امروز در خانه ما لانه کرده است؛ متأسفانه برخی باور کردند که بهره گیری غیر قاعده مند از پیام رسان های غیر بومی برای زندگی بی خطر است؛ حال آنکه در عمل فهمیدیم این بیگانه، عقائد، اخلاق جوانان، نظام و اقتصاد ما را هدف قرار داده است.
حال که فهمیدیم که این پیام رسان خارجی چنین مشکلاتی برای ما دارد، دیگر شک و تردید نباید داشته باشیم که گوش او را گرفته و بیرون بیاندازیم.
بحمدالله این مسئله تقریباً به حالت اجماع رسیده؛ اما برخی هنوز مخالفند و بیان می کنند که نمی توانیم این کار را انجام دهیم؛ چرا نمی توانیم؟ ما می توانیم؛ اما ممکن است امروز به تمام مقصود نرسیده و روزهای آینده به این هدف دست پیدا کنیم.
بی تردید با خروج از شبکه های پیام رسان خارجی، خطر بزرگی از جامعه برطرف می شود و ما در اغتشاشات اخیر دیدیم که چه فعالیت هایی در این شبکه ها انجام شده است.
تلگرام؛ اسب تروای اسرائیلی
صاحب تلگرام، شخص یهودی روسی تبار است که سر بر فرمان صهیونیست ها و آمریکایی هاست؛ باید تلاش کنیم که روی پای خود ایستاده و ان شاءالله این مشکل با همت عموم برطرف شود.
پیام رسان های داخلی را دریابید
زمانی برای کنترل فضای مجازی و حمایت از پیام رسان هاغی داخلی گوش شنوایی نبود ؛ لیکن اکنون زمان آن است تا فضای مجازی فاسد خارجی از مدار خارج شود نمونه داخلی و سالم آن در جامعه ارائه شود.
باید بیگانه ای که اعتقادات جامعه را نشانه رفته است را از خانه بیرون کنیم و امروز اجماع برای حل این مساله اتفاق افتاده است.
آری اکنون در خط اول پیگیر فضای مجازی داخلی هستم و تدریجاً باید روی این مساله کار کرد تا جانشین مناسبی برای شبکه های اجتماعی خارجی ایجاد کرد و کسی نمی تواند در برابر خواست عمومی ایستادگی کند.
روش شناسی حمایت از پیام رسان های داخلی
تقویت و غنی سازی شبکه های داخلی، فرهنگ سازی برای مردم، جلوافتادن سران و مسئولین مملکت بر لغو حضور در شبکه های اجتماعی خارجی، از جمله کارهایی است که باید در راستای تقویت پیام رسان های داخلی انجام شود.
خانواده، مدرسه و فضای مجازی؛ سه ضلع تاثیرگذار در رشد و بالندگی جوانان
بسیاری از پدران و مادران به ما می گویند برای جوانان دعا کنید، بنده از سخن این عزیزان احساس می کنم که جوانان خود را در خطر می بینند و به راستی نیز خطرهای بسیاری در این زمان، جوانان را تهدید می کند.
خطر فضای مجازی یکی از عوامل تهدید جوانان است؛ زیرا دشمنان، جوانان را که نیروی فعال و سرمایه اصلی جامعه هستند از این طریق هدف قرار می دهند.
بی شک قلب جوان مثل زمین بکر است و هر بذری در آن بریزند، قبول می کند، بر این اساس هم بذر اخلاق نیک و هم بذر فساد در قلب جوانان قابل رشد است و از آنجا که جوانان تأثیرپذیرتر از دیگران هستند، وضع حساس می شود و آنان را به خطر نزدیک می کند.
حال برای تهدید زدایی باید به مثلث تربیتی «خانواده»، «نهادهای آموزشی» و « رسانه و فضای مجازی» اهتمام ورزید؛ هرکدام از اضلاع این مثلث، وظایفی در مقابل تربیت جوانان دارند تا اینکه جوانانی برومند، مفید و سعادتمند تحویل جامعه دهند و علیرغم خطراتی که متوجه جوانان است، آنان را در مسیر تقوا، سعادت، پاکی، تقوا، انقلاب و نظام قرار دهند.
موفقیت جوانان در گرو اصلاح فضای مجازی
نقش رسانه ها در تربیت نسل برومند، آگاه و مسئولیت پذیر غیر قابل انکار است؛ لذا رسانه های اجتماعی شامل مطبوعات، صداوسیما، فضای مجازی، سینما، تئاتر و کتاب ها تا اصلاح نشوند، مشکل جامعه و به خصوص نسل جوان پر ارزش ما حل نخواهد شد.
در ستایش حرف حساب
بنده پرسش می کنم اگر دیدیم یک رسانه خاص در فضای مجازی در دست یک صهیونیستی است که می گوید من همه اخبار شما را می توانم به هر صورت منعکس کنم و وقتی وارد فضای من شدید، اختیارات شما به دست من است نه به دست خودتان و در بستر آن شاهد انواع توهین ها به مقدساتمان هستیم و انواع تصاویر و فیلم های مستهجن و فسادانگیز منتشر شده و گاهی هم زمینه ساز ایجاد آشوب می شود، عقل برای برخورد با این رسانه چه می گوید؟
به راستی آیا عقل می گوید در کنار این بدآموزی ها به دلیل اینکه می توانی مقداری کار تجاری در آن انجام دهی و اطلاعات خوبی هم می تواند بدهد، تسلیم باش؛ یا عقل می گوید برو این رسانه را حذف کن و چند رسانه سالم درست کن و اطلاعات خوب را بده و مفاسد در آن نباشد تا همه بتوانند استفاده کنند؛ عقل می گوید دسترسی به رسانه سالم را آسان و دسترسی به رسانه ناسالم را دشوار کن؛ این مسئله مانند دودوتا چهارتاست.
حربه دشمن برای ضربه زدن به اسلام، فضای مجازی است
دشمن با تحریم سعی می کند ما را از جهاد منع کند ؛ سپس سخنان شما را سانسور می کند و اجازه نمی دهد که حرف شما به گوش مردم برسد؛ وسایل ارتباطی امروز، غالباً در دست صهیونیست ها است؛ به خصوص این فضای مجازی آلوده و کثیف اجازه نمی دهد حرف حساب من و شما به گوش جهانیان برسد.
دشمن در فضای مجازی به دنبال آندلسی کردن ایران است
جوانان باید به فکر خود باشند زیرا دشمن می خواهد نیروی شما را به هدر بدهد؛ جوانانی که تاریخ اندلس را نشنیدند باید آن را مطالعه کنند؛ بخشی از اسپانیا، اندلس نام دارد که مسلمانان وارد آن منطقه شدند ولی مسیحیان با یک نقشه در مقابله مسلمانان ایستادند.
سرمایه گذاری مسیحیان روی بزرگان نبود زیرا آنها در دامان جهاد وشهادت بزرگ شدند به همین دلیل روی جوانان سرمایه گذاری کردند؛ ایجاد رابطه به دختران مسیحی و شراب های مجانی در اخیتار جوانان مسلمانان قرار گرفت و سپس با شبهاتی که در ذهن آنها شکل گرفت، این نسل با یک حمله از بین رفتند و این کار نیز انجام شد و این گروه نیز به موفقیت رسید؛ نگذارید آن تجربه تکرار شود.
بی تردید رسانه های فاسد و فضای مجازی نیز تکرار آن تجربه است؛ راه نجات نیز حرکت به سایه تعلیمات اسلام و فرهنگ قران و نهج البلاغه امام علی علیه السلام است.
ولنگاری مجازی؛ ریشه جنایت در مدرسه غرب تهران
دشمن، برای جوانان ما دام ها پهن کرده است؛ این مساله از این جهت است که در تمام صحنه ها، جوانان در خط اول هستند؛ جنگ تحمیلی را جوانان ما به پایان رساندند؛ در روز قدس نیز اکثرا جوانان ستند که در صحنه حاضرند؛ دشمن نیز می خواهد این ها را از بین ببرد و به همین جهت سعی می کند که عقاید آنها را سست کند.
اخیرا شنیدیم که در یکی از مدارس تهران، کارهای غیر اخلاقی در خصوص برخی از بچه ها و فرزندان این مملکت انجام شد؛ از کجا به این افراد این مسایل را یاددادند؟ بی تردید ریشه های فساد اخیر در یکی از مدارس تهران را باید در استفاده از فضای مجازی مسموم دانست.
بر اساس گفته خودشان با همان صحنه های مستهجن فضای مجازی این کار انجام شده است ولی بازهم برخی مسئولین می گویند که نمی توانیم از فضای مجازی صرف نظر کنیم؛ دیروز محصولش در کازرون و آشوبی که در شهر دیگر شد دیدیم و در روز دیگر باید در دادگاه ها حضور یابیم و ببینیم که ریشه طلاق ها از فضای مجازی ناشی می شود؛ به راستی چرا برخی این همه مفاسد را می بینند ولی بازهم طرفداری می کنند.
ضرورت سالم سازی فضای مجازی
فضای مجازی سالم خوب است ؛ باید فضای مجازی که علوم و دانش ها و اشعار و تفریحات و... باشد را تامین کنند ولی نه این فضای مجازی که صهونیست ها ایجاد کردند و مملو از توهین به ائمه هدی علیهم السلام و صحنه های مستهجن و آشوب های سیاسی و.. است؛ جالب است که همه می دانند که سررشته این مسایل از کجاست و هدف آنها چیست.
نقش مخرب فضای مجازی بر تربیت دینی جامعه
اینکه بعضی از افراد گرفتار سلب توفیق می شوند و بعضی دیگر توفیق الهی دارند، بی دلیل نیست. خداوند حکیم است و هرکار او روی حکمت است و این عملکرد ماست که زمینه ساز اسباب توفیق الهی یا سلب توفیق می شود.
به عنوان نمونه بعضی افراد روزی چند ساعت مشغول فضای مجازی هستند اما یک بار پای آنان به مسجد نمی رسد، حضور در برنامه های آلوده فضای مجازی و ... از اسباب سلب توفیق الهی است.
فضای مجازی حرف اول را در بسیاری از رویدادها می زند
امروز فضای مجازی حرف اول را در بسیاری از رویدادها می زند، اگر این فضا ناسالم باشد ما بقی امور را نیز به ویرانی می کشاند و اگر سالم باشد مابقی امور را نیز اصلاح می کند.
پیامدهای امنیتی شبکه های اجتماعی مجازی
آسیب های امنیت را باید بشناسیم، همه آسیب ها خارجی نیستند و برخی ریشه در داخل دارند، یکی از آسیب هایی که هنوز حل نشده و به آسانی نیز حل نخواهد شد، آسیب های امنیتی فضای مجازی است که مقولۀ امنیت را به شدت شکننده کرده است. بر این اساس باید از دبستان، دبیرستان و دانشگاه برنامه ریزی کنیم تا مردم آگاه شوند.
متاسفانه دولت روی فضای مجازی حساسیت چندانی ندارد
مقاومت در مقابل شیطنت های دشمنان در فضای مجازی کار آسانی نیست، ولی با شجاعت باید ایستاد و به جای انفعال، فعالانه وارد این عرصه شویم.
دشمنان از طریق فضای مجازی تلاش های گسترده ای دارند؛ متاسفانه دولت روی فضای مجازی حساسیت چندانی ندارد.
شبکه های اجتماعی؛ مفید یا مضر؟
حساسیت داشتن نسبت به فضای مجازی از آن جهت است که شبکه های اجتماعی هم می تواند مفید باشد و هم آسیب آفرین، لذا باید به گونه ای برنامه ریزی کرد که آسیب ها به کمترین میزان ممکن برسد.
نقش پلیس در پیشگیری از جرایم سایبری و تأمین امنیت در فضای مجازی
بی شک فضای مجازی بار نیروی انتظامی را سنگین تر کرده و باید همه تلاش کنند که آسیب های فضای مجازی کاهش پیدا کند،، متاسفانه برخی دستگاه ها نسبت به فضای مجازی بی تفاوت هستند و در این خصوص دلسوزی ندارند.
لذا وظایف سنگین پلیس در حفظ و ارتقاء نظم و امنیت در فضای مجازی غیر قابل انکار است؛ و پلیس فضای مجازی باید تلاش کند که جرائم سایبری و آسیب های فضای مجازی کاهش پیدا کند.
ضرورت استفاده مدیریت شده از فضای مجازی در آموزش و پرورش
در دنیای کنونی سرعت انتقال مطالب بسیار زیاده بوده و در آن اطلاعات مطلوب و غیر مطلوب هر دو با یک سرعت و گستره به دانش آموزان منتقل می شود، نظام استکباری از طریق فاسد کردن جوانان و ضعیف کردن اخلاق و فرهنگ درصدد براندازی انقلاب اسلامی هستند، وجود آسیب های اجتماعی راه نفوذ دشمنان برای ضربه زدن به کشور است.
وجود فضاهای مجازی بی بندوبار، آسیب های اجتماعی، آسیب های سیاسی و فرهنگی از جمله آسیب های جدیدی بوده که در جامعه فعلی پیداشده و لازم است تا آموزش وپرورش آموزش های لازم را در این زمینه به دانش آموزان ارائه دهند.
دانش آموزان امانت های جامعه بوده که در اختیار آموزش وپرورش گذاشته شده اند که این امانت ها را به سلامت به جامعه بازگردانده شوند، دوران نوجوانی مهم ترین و تأثیرگذارترین زندگی یک فرد برای پایه ریزی شخصیت آینده فرد است؛ آموزش وپرورش از یک سو باید استفاده مدیریت شده از فضای مجازی را مد نظر قرار دهد.
از سوی دیگر باید دانش آموزان را با مراکز مذهبی آشنا کرده و مسیر حضور آن ها را در این مراکز مهیا کنند، آشنایی و انس دانش آموزان با مراکز مذهبی سبب بیمه شدن آن ها در برابر بسیاری از آسیب های بعدی به ویژه آسیب های فضای مجازی می شود.
شایعه سازی، دروغ و تهمت علیه نظام اسلامی در فضای مجازی
باید مردم را متوجه کرد که آن چیزی که در رسانه های خارجی و فضای مجازی علیه کشور و انقلاب اسلامی منتشر می شود، دروغ است
نجات جوانان از گرداب مفاسد فضای مجازی
امروز در شرایط بسیار حساسی قرار داریم، علم و دانشی که وسیله و ابزار نجات مردم است، گاهی سبب بدبختی جوامع و ملت ها را فراهم می کند؛ امروز به نام علم و دانش مردم را به سوی جهل، بی بندوباری و آلودگی می برند.
امروز جوانان ما در معرض آسیب ها و خطرهای بسیاری هستند، یکی از این آسیب ها که نیاز به مراقبت فراوان دارد، فضاهای مجازی است که غوغا می کند، وظیفه همه ما این است که در چنین شرایطی بتوانیم جوانان را حفظ کنیم.
مسجد و جلوگیری از نفوذ دشمن در فضای مجازی
دشمن با استفاده از فضای مجازی در حال نفوذ بین جوانان هستند، سعی کنید جوانان را به مساجد خود دعوت کنید و سعی داشته باشید مسائل اسلامی کاملا برقرار باشد و جلوی نفوذ دشمن گرفته شود.
روایت معظم له از انتشار خبرش در صدای آمریکا
اخیرا صدای آمریکا خبری از ما منتشر نمود که در حدود چند خط خبر نزدیک ده دروغ وجود داشت که این نشان می دهد آن ها در دروغ گویی چه مهارتی دارند.
تاثیر فضای مجازی بر کاهش کتابخوانی
به دلائل مختلف کتابخوان در جامعه ما کم شده است، حال آنکه هر اندازه کتابخوان در جامعه کم شود به همان اندازه جامعه عقب گرد فرهنگی و دینی می کند.در این میان فضای مجازی یکی از مهمترین علت های بی رونق شدن کتابخوانی در جامعه است؛ متاسفانه بخشی از افراد جامعه چندین ساعت در فضاهای مجازی و شبکه های مجازی وقت خود را تلف می کنند.
فضای مجازی؛ آوردگاه حقیقت و دروغ
اگر دروغ از جامعه برچیده شود، بسیاری از کارهای خلاف از بین می رود.
از زمانی که فضای مجازی باب شده، دروغ رواج بسیاری پیدا کرده است حال آنکه می توانست به فرصتی برای اشاعۀ حقیقت تبدیل گردد؛ حال آنکه در عمل به فضایی برای دروغ گویان و تهمت زنندگان تبدیل شده است و با همین دروغ ها، افکار عمومی را مشوش می کنند.
فرصت یا تهدید ؟ مسئله این است
باید فضای مجازی و راه های مقابله با آسیب ها و تهدیدها و بهره گیری درست از فرصت های آن را جدی بگیریم.
در حال حاضر ، حاکم بر جوامع بشری همین فضاهای مجازی هستند، روز به روز پدیدآورندگان این فضاها به دنبال برنامه ها و تحولات جدید هستند تا بتوانند همه چیز را قبضه کنند و در اختیار خودشان قرار دهند.
در چنین شرایطی نمی توان غافل نشست، و الاّ یک وقت بیدار می شویم و می بینیم همه چیز ما را تحت تاثیر قرار داده اند و قبضه کرده اند.
آسيب شناسی فضای مجازی
باید در برابر آسیب های فضای مجازی هوشیار باشیم، مرتفع ساختن آسیب ها و آفات این عرصه، یک وظیفه دینی، انسانی و اجتماعی است، این آسیب ها هم به لحاظ دینی، هم به لحاظ اجتماعی و هم به لحاظ انسانی خسارت بار است و باید جلوی آن را گرفت.
لزوم سرمایه گذاری دولت برای اصلاح فضای مجازی
ضرورت سرمایه گذاری دولت و دیگر دستگاه های ذیربط برای اصلاح فضای مجازی به شدت احساس می شود؛ هرچه سرمایه گذاری برای اصلاح این فضا صورت گیرد بجا و شایسته است و اگر کوتاهی شود ثمره ای جز پشیمانی نخواهد داشت.
مهندسی فضای مجازی به سبک رسانه هاي بيگانه
امروزه فضای مجازی یک فرصتی در اختیار دشمنان اسلام قرار داده که از طریق جنگ رسانه ای، تبلیغات گمراه کننده و ناجوانمردانه و مملو از دروغ را گسترش دهد؛ البته ما وظیفه داریم که در مقابل این موج بایستیم.
ضرورت راه اندازی منبرهای مجازی
وجود شبکه های فاسد و مفسد و گسترش فسادهای اخلاقی از طریق فضاهای مجازی، ضرورت مقابله طلاب در برابر این هجمه ها را معنادار می کند.
برای تحقق این مهم شناسایی و حمایت نخبگان حوزوی ضروری است؛ در میان جمعیت چند ده هزار نفر، نخبگانی وجود دارند که باید برای شناسایی، حمایت و تربیت آنها متناسب با ذوق، استعداد و تخصص آنها در فضای مجازی برنامه ریزی لازم صورت گیرد.
بنابراین در این زمان باید کاری کنیم که همه طلاب با دو سلاح بیان و قلم به ویژه در فضای مجازی مسلح شوند؛ لذا در زمینه نویسندگی و ارائۀ منبرهای مجازی باید دوره ها و جلساتی گذاشته و آموزش های لازم به طلاب ارائه شود.
استفاده از ظرفیت نخبگان حوزه در کاهش آسیب های فضای مجازی
اصلاح فضای مجازی راهکارهای خوبی دارد؛ جمعی از نخبگان حوزه در این خصوص راه های خوبی را پیشنهاد کرده اند، امیدواریم مسئولان نیز این مساله را جدی بگیرند و آسیب های این فضا را به حداقل برسانند.
شبهات فضاي مجازي و وظيفه سنگين روحانيت
با توجه به شبهه افکنی دشمنان و معاندان در فضای مجازی، پاسخگویی به این شبهات از سوی علما و فضلای حوزه ضروری است.
بر این اساس خطاب به مسئولان حوزه می گوئیم باید پاسخ به شبهات مطرح شده را در یک اتاق فکر به صورت دقیق استخراج کنید و در اختیار جامعه قرار دهید.
لزوم حل مشکلات فضای مجازی در شورای عالی انقلاب فرهنگی
فضای مجازی از اهمیت بسیاری برخودار است و به توجه بیشتری نیاز دارد؛ در این میان یکی از وظایف مهم شورای انقلاب فرهنگی رسیدگی به مسئله فضای مجازی است که باید به آن توجه ویژه داشته باشد.
برای رفع آسیب های اجتماعی باید این مسئله که پهنای باند به چه کسانی داده شود را مشخص کرد زیرا با کنترل پهنای باند می توان فساد را در فضاهای مجازی کمرنگ کرد در حالی که به این امر توجه نمی شود.
البته دولت برای حل مشکل فضای مجازی علاقه مند است، لیکن دولت در عین علاقه مندی تلاش نمی کند و با این شرایط که بخش های دیگر به این امر بی توجه هستند، مراکزی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی باید به جای آن ها اقدامات لازم را انجام دهد.
فضای مجازی در سیطرۀ سلبریتی های کم مایه
سابقا تریبون ها در اختیار امامان جمعه و خطبای مساجد بود، اما این فضای مجازی برای همه و برای افراد بی مایه تریبون درست کرده است، به طور مثال این فردی که اخیرا خلع لباس شده بیش از یک میلیون پیگیرکننده و مخاطب داشته و متاسفانه اجازه نداده اند سالم سازی درستی در فضای مجازی ایجاد شود.
لزوم افزایش پهنای باند شبکه های داخلی
باید مشخص شود که پهنای باند به چه کسانی باید داده شود و با استفاده از پهنای باند می شود فضاهای مجازی فاسد را کمرنگ کرد، اما متاسفانه این کار را نمی کنند.
سخنان روحانی درباره فضای مجازی زننده بود
اخیرا جناب رئیس جمهور جمله ای درباره مسئله فضای مجازی گفتند که متأسفانه زننده بود. رئیس جمهور در سخنان خود می گوید: «وقتی مردم همه چیز را خواستند، نباید جلوی خواست آنان را گرفت»
بی تردید کسی نمی گوید فضای مجازی را حذف کنید؛ بلکه باید این فضا را اصلاح کرد، بی شک اگر مردم همه چیز را می فهمند، پس درب دادگستری و تعزیرات را هم ببندید؛ حال آنکه یک عده خطاکار در کشور وجود دارند که باید جلوی آنان را گرفت.
حاشیـه نـا امـن فضـای مجـازی؛ بستر ساز فساد و جرائم اجتماعی
درباره فضای مجازی هم ببینید که چه فسادهایی رخ داده است؛ ما منکر اصل فضای مجازی نیستیم؛ اما باید جلوی مفاسد را گرفت؛ بنده از برخی از قضات محترم دادگستری شنیده ام که می گفتند اکثر طلاق هایی که واقع می شود مرتبط با وسوسه های فضای مجازی است و اکثر بدآموزی ها و انحرافات هم مربوط به این فضاست.
بازآفرینی حوزه های علمیه در فضای مجازی
حوزه های علیمه ظرفیت های فراوانی دارد و می توانند کارهای بسیار خوب و ارزنده ای انجام دهد و انقلاب را حفظ کنند؛ انقلاب از حوزه برخاسته و حافظ انقلاب نیز حوزه های علمیه هستند؛ برخلاف گمان کسانی که طور دیگری فکر می کنند.
به ویژه آنکه باید سعی شود آثار ارزشمند حوزه های علیمه در فضاهای مجازی بازآفرینی شود؛ هرچه این آثار خواننده و استفاده کننده داشته باشند، قطعاً سودمند تر خواهد بود؛ بر خلاف کسانی که از فضای مجازی استفاده غلط کنند ما باید از این فضا، استفاده مناسب داشته باشیم.
وقتی رسانه ملی به داد فضای مجازی می رسد
بهره گیری از ابزارهای نوین و تکنولوژی های روز توسط دست اندرکاران صدا و سیما ضروری است؛ صدا و سیما باید آخرین تکنولوژی ها را در اختیار داشته باشد تا از دنیا عقب نماند.
هم چنین فرهنگ سازی برای مسائل ارزشی و دینی ؛ از جمله رسالت دیگر رسانه ملی است؛ صدا و سیما باید با روش های غیر مستقیم و جذاب در صدد ترویج و تبیین مسائل دینی و اسلامی باشد.
لذا تمامی برنامه های صدا و سیما و حتی برنامه های طنز و سرگرمی نیز باید هدفمند دنبال شود؛ بر این مبنا می توان همین برنامه ها که هزینه زیادی هم بابت تهیه و تولید آن خرج می شود را به برنامه هایی آموزنده تبدیل کرد.
اهمیت این مسائل به سبب گسترش فضای مجازی است؛ در حقیقت رسانه ملی باید پادزهری برای فضای مجازی باشد و به گونه ای برنامه ریزی کند که تخریب ها و هجمه های صورت گرفته در این فضا کم اثر و بی اثر شود.
بر این مبنا رصد و شناسایی نقشه های دشمن و برنامه ریزی هدفمند برای مقابله با چالش های فضای مجازی را به دست اندرکاران رسانه ملی توصیه می کنیم؛ به ویژه توجه به نوجوانان و جوانان که باید بیش از دیگر مقاطع سنی باشد، چرا که دشمن در حال برنامه ریزی برای انحراف نسل نوجوان و جوان جامعه است، لذا صدا و سیما در برنامه هایی که برای این مقاطع سنی تهیه و تولید می کند به نحوی باید جور فضای مجازی را بکشد و باید بیش از پیش مراقب باشد.
طرح و برنامه های دشمن در فضای مجازی، حمله به فرهنگ و تمدن ایران اسلامی
دشمن دیگر از راه نظامی عاجز شده و از دو راه اقتصادی و فرهنگی ضربه می زند، خارج نشینانی که در خدمت عمال بیگانه اند، منافقان داخلی و از همه مهم تر فضاهای مجازی سه عنصری هستند که به فرهنگ و تمدن ایران اسلامی حمله ور می شوند.
سخن آخر:«عزمی برای اصلاح فضای مجازی وجود ندارد»
در خاتمه باید تأکید کرد ما منکر اینکه با جمع شدن فضای مجازی برخی تجارت ها از بین می رود نیستیم، ما می گوییم در کنار این مزایا، زهرهایی وجود دارد و مسئولین باید آن را اصلاح کنند.
فضای مجازی راه اصلاح داشته و می توان کاری کرد که از مزایای آن استفاده کرد و آفات آن را کم کرد، البته با کمال تأسف باید اعتراف نمود هیچ عزمی برای اصلاح فضای مجازی در بین مسئولان وجود ندارد.
----------------------------------------
مقاله
ادب دعا، در محضر خـدا
چکیده
انسان همواره نیازمند ارتباط با پروردگار خویش است. دعا از آنجا که حلقه ارتباط بندگان با پروردگار جهان است، حائز اهمیّت است. خداوند در آیات قرآن وعده اجابت دعا را به بندگانش داده است، امّا برای رسیدن به این منظور کسب شرایطی لازم است و اگر بنده با قلبی پاک و عملی صالح و بدور از گناه و معصیت، دعا کند وآداب و شرایط دعا را رعایت کرده باشد؛ دعای او مستجاب است. در این گفتار به بیان برخی از آداب دعا به درگاه پروردگار می پردازیم.
مقدّمه
انسان همواره نیازمند ارتباط با پروردگار خویش است. او موجودی است ضعیف که با ارتباط با پروردگار خویش می تواند به کمال آرامش برسد. پروردگاری که انتهای قدرت و سر منشا کمالات است. انسان با این ارتباط، خود را در کنار قدرتی بی انتها مشاهده می کند و با این پشتوانه، مسیر موفقیّت را می پیماید؛ در فراوانی نعمت شکرگزار پروردگار است و در مواجهه با سختی ها و بلایا، چشم امیدش را به باب رحمت او دوخته و با این امید، صبر و بردباری را پیشه می سازد تا از دشواری ها و ناملایمات رهایی یابد.
ارتباط با پروردگار کار دشواری نیست، چرا که او به ما نزدیک است و به پیامبرش می گوید: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ»(١)؛ (هنگامى که بندگانم از تو درباره من سؤال کنند، بگو: من نزدیکم). بسیار نزدیکتر از آنچه می پندارید، «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیْدِ»(٢)؛ (و ما به او ـ انسان ـ ازرگ قلبش نزدیکتریم!).
به همین خاطر است که خداوند پس از بیان نزدیکیش به بندگان، از آنها می خواهد دست به دعا بردارند و با خداوند سخن بگویند، «أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ، فَلْیَسْتَجیبُوا لی»(٣)؛ (من دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا مىخواند اجابت مىکنم، بنابراین باید بندگان من دعوت مرا بپذیرند).
چگونه می شود که انسان با کسی که همیشه ملازم و همراه اوست سخن نگوید؟ و از او غفلت کند؟! یا درخواستی از او نداشته باشد؟! آن هم اگر مصاحبش چاره ساز مشکلات و رواکننده حوائج باشد. بنابراین از ارتباط با پروردگار نباید غفلت کرد و یکی از راه های ارتباط با پروردگار دعا است. دعا برنامه ای است که اگر با شرایط و آدابش انجام شود، اثرات بسیار سازنده ای به ارمغان می آورد و در پرتو آن، انسان به دامان رحمت الهی چنگ می زند و حوائج خود را از کسی می طلبد که شایسته این انابه و عرض حاجت است.
در این بیان، بر آن شدیم تا نکاتی چند در مورد اهمیّت، آداب و شرایط استجابت دعا، و آثار و ثمراتش سخن بگوییم.
اهمیّت دعا
دعا از آنجا که حلقه ارتباط بندگان با پروردگار جهان است، حائز اهمیّت بوده و در تعالیم اسلامی به آن با نگاه ویژه ای نگریسته شده است.
در قرآن خداوند بندگانش را به دعا فراخوانده و اجابت را وعده داده است و اوست که ندای بندگان را می شنود و پاسخ می دهد. پس چرا با او مناجات نکنیم و دردهای دلمان را با او به نجوا نگوییم. مگر پروردگارمان نیست که می گوید:
«اُدْعونى اسْتَجِبْ لَکُمْ»(٤)؛ (مرا بخوانید تا دعاى شما را بپذیرم!) مگر او نیست که می فرماید: «أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ، فَلْیَسْتَجیبُوا لی»(٥)؛ (من دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا مى خواند اجابت مى کنم، بنابراین باید بندگانم دعوت مرا بپذیرند).
با این حال، چه کوتاهی بزرگی است، اگر زبانمان جویبار دعا و سرچشمه مناجات نباشد. پس دعوت الهی را لبّیک گوییم که در غیر این صورت، خود را بی اجر و قرب کرده ایم. زیرا قرآن از زبان پیامبری از پیامبرانش می گوید:
«ما یَعْبَؤُ بِکُمْ رَبّى لَوْ لا دُعاؤکُمْ»(٦)؛ (اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست). سرّ این مطلب به اظهار بندگی در قالب دعا بر می گردد. چرا که دعا با عبادت و عبودیّت رابطه ای محکم دارد. گاهی دعا خود به منزله عبادت تلقّی شده(٧) و گاهی به عنوان برترین عبادت معرّفی شده است(٨) و یا در جای دیگر از آن به عنوان مغز عبادت یاد می شود.(٩) علاوه بر این، در آیه ٦٠ سوره غافر از دعا با تعبیر «عبادت» یاد شده است.(١٠) آری، دعا چشمه جوشان بندگی و عبودیّت است. هر چه از آن بیشتر بنوشیم، ارزش و مقام رفیع تری در نزد مولایمان داریم. تا جاییکه در زمره «عباد الرحمن»(١١) قرار می گیریم.
در روایات اسلامی نیز از دعا با تعابیر مختلفی یاد شده است که از یک سو، بیانگر اهمیّت آن در تعالیم دینی است و از سوی دیگر، به برخی از آثار و ثمرات دعا اشاره دارد. برخی از این تعابیر عبارتند از: «عمود الدّین»؛ (ستون دین)(١٢)، «مخّ العبادة»؛ (مغز عبادت)(١٣)، «افْضَلُ الْعِبادَةِ»؛ (برترین عبادت)(١٤)، «نور السّموات و الارض»؛ (نور آسمان ها و زمین)(١٥)، «مِصْباحُ الظُّلْمَةِ»؛ (چراغ روشنى براى تاریکى(هاى دنیا و آخرت))(١٦)، «مفاتیح النّجاح»؛ (کلید پیروزى)(١٧)، «نَجاحُ کُلِّ حاجَةٍ»؛ (عامل پیروزى در هر حاجتى)(١٨)، «مَقالِیدُ الفَلاح»؛ (وسیله رستگارى)(١٩)، «مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ»؛ (کلید رحمت خداوند)(٢٠)، «مِفْتاحُ کُلِّ رَحْمَةٍ»؛ (کلید تمام رحمتها)(٢١)، «سِلاحُ الْانْبیاءِ»؛ (اسلحه پیامبران الهی)(٢٢) و «سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ»؛ (اسلحه مومن)(٢٣).
فلسفه و اسرار دعا
از آنچه گذشت دانسته شد که در تعالیم اسلامی به دعا توجّه ویژه ای شده است. ولى با این حال برخی از ناآشنایان به فلسفه و اسرار دعا، در این زمینه خرده گیری می کنند و مىگویند:
١- دعا با روح رضا و تسلیم در برابر اراده خداوند نمىسازد، ما باید تسلیم اراده او باشیم و هر چه او مىپسندد همان را بپسندیم!
٢- دعا یکى از عوامل تخدیر، و کند شدن چرخهاى فعالیّت و تلاش و کوشش است، چرا که مردم این امور را رها مىکنند و به سراغ دعا مى روند!(٢٤)
٣- اضافه بر همه اینها، ما چگونه مى توانیم با دعا مقدّرات الهى را تغییر دهیم، اگر در علم خدا مقدّر شده حادثه اى رخ دهد، با دعاى ما تغییر نمىکند، و اگر مقدّر شده واقع نشود با دعاى ما واقع نمى شود، و به تعبیر ساده، دعا نوعى فضولى در کار خداست، او هر چه مصلحت است انجام مىدهد و نیازى به دعاى ما نیست؟!
ولى اگر مفهوم واقعى دعا و فلسفه نیایش روشن شود جایى براى این گفتگوها باقى نمىماند. مفهوم صحیح دعا این است که ما منتهاى تلاش و کوشش خود را انجام دهیم، و آنچه را از توان ما بیرون است به لطف خدا بسپاریم و با دعا حلّ مشکل را از او بخواهیم. و به مضمون «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ»، به هنگام اضطرار و عقیم ماندن تلاشها و کوششها به در خانه خدا برویم و دست به دعا برداریم، به همین دلیل در روایات اسلامى تصریح شده است آنهایى که بر اثر تنبلى و کوتاهى و ندانم کارى گرفتار محرومیت مىشوند، دعایشان مستجاب نخواهد شد. جوان تنبلى که تن به کار نمىدهد دعایش درباره وسعت روزى به اجابت نمىرسد، و همچنین طلبکارى که مقدار قابل توجّهى از مال و ثروت خود را به کسى داده و شاهد و سندى نگرفته و شخص بدهکار انکار کرده است دعاى او در این زمینه مستجاب نیست! خلاصه این که ندانم کارى ها و تنبلى ها با دعا حل نخواهد شد. با توجّه به این نکته دعا نه تنها عامل تخدیر نیست، بلکه عامل حرکت و تلاش تا آخرین حدّ توان است.
امّا این که گفته مى شود دعا مقدّرات الهى را تغییر نمى دهد، پاسخش روشن است، دعا سبب افزایش قابلیّت و شایستگى انسان مى شود. زیرا به در خانه خدا مى رود، دل و جان خود را به نور معرفت او صفا مى بخشد، از گناه خود توبه مىکند، چرا که توبه یکى از شرایط قبولى دعا است، و با این امور قابلیت بیشترى براى لطف پروردگار مىیابد، و مشمول عنایت تازهاى مى شود، زیرا خداوند مقدّر کرده آنانکه شایسته ترند بهره بیشترى از لطف و عنایت او داشته باشند.(٢٥)
به تعبیر دیگر، خداوند نعمتها و برکاتى دارد که شامل حال بندگانش مىشود اما مشروط به شرایطى است. یکى از شرایط آن است که به در خانه او بروند و دست به دعا بردارند روح خود را پاک کنند و به او نزدیک شوند. بنابراین، در پرتو دعا شرایط رحمت الهى حاصل مى شود و باران لطف او ریزش مى کند.
از آنچه در بالا گفته شد پاسخ این ایراد که دعا با روح تسلیم و رضا سازگار نیست، نیز روشن مى شود، چرا که دعا تأکیدى است بر تسلیم و رضا چون خدا مىخواهد از طریق دعا بندگانش به او نزدیک شوند، و در پرتو قرب به ذات پاک او مشمول برکات و رحمت و عنایت بیشترى گردند، و به همین دلیل بارها و بارها در آیات و روایات دعوت به دعا شده است.
کوتاه سخن این که دعا آثار تربیتى فراوانى در انسان دارد، روح و جان او را مى سازد، و زنگار جهان مادّه را از او دور مىکند، او را به ذات پاک خدا، به نیکى ها و پاکى ها و صفات برجسته انسانى نزدیک مى سازد، و راهى است براى کسب قابلیّت بیشتر براى تحصیل سهم افزونترى از فیض بى پایان پروردگار! آیا رسیدن به این آثار برای فلسفه دعا و حاجت طلبی کفایت نمی کند؟
آثار و ثمرات طلب حوائج و دعا
دعا از آن جهت مورد توجّه واقع شده است که آثار و ثمرات فراوانی دارد. دعا مخصوصا دعاهاى معصومین(علیهم السلام)، سرشار از درسهاى تربیتی است. به عنوان مثال، «دعاى ندبه» براى کسانى که با دقّت و حضور قلب و با توجّه به مضمون و محتوایش، آن را زمزمه مىکنند، یک دوره درس امامت و ولایت عاشقانه است. یا دعاى بلند و پر محتواى «عرفه» حاوى یک دوره کامل معارف و عقاید، و درس توحید و یکتاپرستى است؛ توحیدى که در این دعا موج مىزند در دعاهاى دیگر یافت نمىشود. «دعاى کمیل» به ما درس تهذیب و خودسازى و توبه مىدهد؛ به انسانى که قصد توبه و بازگشت به خدا را دارد، مىآموزد که چگونه با خداى خویش سخن بگوید. و از «دعاى مکارم الاخلاق» مىتوان یک دوره اخلاق اسلامى را استخراج کرد.
ادعیّه اسلامی با این محتوای متعالی، ثمرات تربیتی فراوانی برای انسان دارد. ما در اینجا به برخی از این آثار و ثمرات اشاره می کنیم:
١. کسب معرفت و شناخت
یکی از ثمرات دعا و ادعیه خوانی به درگاه الهی، کسب معرفت و شناخت است. به عنوان مثال دعای بلند و پر محتواى «عرفه» حاوى یک دوره کامل معارف و عقاید، به خصوص درس توحید و یکتاپرستى است؛ توحیدى که در این دعا موج مى زند در دعاهاى دیگر یافت نمى شود.
در دعاهای امیرالمومنین(علیه السلام) در نهج البلاغه نیز درس خداشناسی به بهترین نحو بیان شده است. امیرالمومنین(علیه السلام) در خطبه ٤٦ به نکته اى(٢٦) اشاره مى فرماید که مایه دلگرمى دعا کنندگان و متوسّلان به درگاه الهی است، عرض مى کند: (خداوندا! تو در سفر همراه مایى، و نسبت به بازماندگان ما در وطن، سرپرست و نگاهبانى، و جمع میان این دو را هیچ کس جز تو نمىتواند داشته باشد)؛ «أللّهمّ أنت الصّاحب فی السّفر، و أنت الخلیفة فی الأهل، و لا یجمعهما غیرک». آرى تنها خداست که ذات پاکش از زمان و مکان منزّه است، و در عین حال احاطه به تمام مکانها و زمانها دارد، جایى به او نزدیکتر از جاى دیگرى نیست، و به همین دلیل هم در سفر با ماست، و هم در حضر با زن و فرزندان و بستگان و دوستان ما، و چه جالب است که زمام زندگى خود را به دست کسى بسپاریم که بر تمام شئون زندگى ما احاطه دارد. همه جا با ماست و همه جا با افراد مورد علاقه ما. و در آخرین جمله هاى این دعا، دلیل این موضوع را که هیچ کس جز خدا نمىتواند میان این دو حالت را جمع کند، چنین بیان مى فرماید: (زیرا آن کس که سرپرست بازماندگان است همسفر نتواند بود، و آن کس که همسفر است جانشینى انسان را ـ در خانه و خانواده اش ـ نمى تواند بر عهده گیرد)؛ «لأنّ المستخلف لا یکون مستصحبا، و المستصحب لا یکون مستخلفا!». همانطور که می بینید در این جملات که در قالب دعا ارائه شده است، معارفی از خداشناسی برای ما بازگو شده است.
در ادعیّه اسلامی تنها معارف خداشناسی بیان نشده است. این دعاهای پر مغز، دریایی از معرفت اند که هر درّی در آن یافت می شود. در «دعاى ندبه» براى کسانى که با دقّت و حضور قلب و با توجّه به مضمون و محتوایش، آن را زمزمه مى کنند، یک دوره درس امامت و ولایت عاشقانه بیان شده است.
و هنگامى که در دعاى «ندبه» مى خوانیم: «وَ اجْعَلْ صَلَاتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَةً وَ دُعَائَنَا بِهِ مُسْتَجَاباً وَاجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَةً وَ هُمُومَنَا بِهِ مَکْفِیَّةً وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِیَّةً» مى فهمیم که بدون درک حقیقت ولایت، تمام درها به روى ما بسته است. قبول نماز ما، آمرزش گناه ما، اجابت دعاى ما، گسترش روزى ما و برطرف شدن سایه شوم اندوهها، در پرتو نور ولایت حاصل مى گردد. چه حقیقت بزرگى!، و هزاران نکته معرفتی دیگر که قلم از بیان همه آنها قاصر است.
٢. تربیت اخلاقی و تکامل معنوی
یکی دیگر از ثمرات دعا و ادعیه خوانی به درگاه الهی، تربیت اخلاقی و تکامل معنوی است. از «دعاى مکارم الاخلاق» مى توان یک دوره اخلاق اسلامى را استخراج کرد. یا هنگامى که در دعاى «عرفه» مى خوانیم:
«وَ اجْعَلْ غِنَاىَ فِی نَفْسِی»؛ (خداوندا! بى نیازى مرا در درون جانم قرارده!) الهام مى گیریم که بى نیازى چیزى نیست که در بیرون، از طریق جمع ثروت فراوان و کاخهاى رفیع و مقاماتِ منیع، فراهم گردد. بىنیازى و غنا را باید در درون جان جست، که تا جان آدمى سیراب و بى نیاز نگردد اگر تمام جهان را به او دهند، باز هم تشنه است و همچون مبتلایان به بیمارى استسقاء، پیوسته در طلب آب است؛ امّا اگر روح او با معرفتِ الهى، سیراب گردد در نظرش «جهان و هر چه در آن است، سهل و مختصر است»!(٢٧)
در متون ادعیه، فرازهایی که نکات تربیتی و اخلاقی را بیان می کنند، کم نیستند. انسان با خواندن این فرازها در مسیری از تکامل پای می نهد که انتهای آن بر فراز قلّه کمال و سعادت است. دعاهایى که از معصومین(علیهم السلام) رسیده، و گروهى خاصّ در آن ذکر نشده، براى همه مفید و مایه پیشرفت معنوى است.
فى المَثَل هنگامى که در دعاهاى روزهاى هفته (دعاى روز یکشنبه) مى خوانیم:«وَ اجْعَلْ غَدِی وَ مَا بَعْدَهُ أَفْضَلَ مِنْ سَاعَتِی وَ یَوْمِى» این پیام مهمّ الهى را به گوش جان مى شنویم: مراقب باش! هر روز، بلکه هر ساعت که از عمر تو مىگذرد، باید گامی به جلو بردارى و قلّه تازه اى از قلّه هاى افتخار را فتح کنى! در غیر این صورت، نمى توانى بر عمرت نام زندگى بگذارى، بلکه جان کندن تدریجى است که از عمر حسابش مى کنى!
٣. تقوا و پرهیزگاری
دعا کننده براى استفاده از حمایت و نیروى بىپایان پروردگار، چارهاى ندارد که پیوند خود را با او محکم کند، به ذات او نزدیک شده و مظهرى از صفات جمال و جلال و خوبیها گردد.
آیا با انواع آلودگى، ممکن است انتظار اجابت داشته باشد؟! انسان هنگامى که در دعاى «کمیل» به این جمله پر معنا مى رسد: «اللَّهُمَّ اغْفِرْلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ» مى فهمد که بسیاری گناهان مانع خواسته های او هستند.همین کافی است تا انسان از آنچه خداوند نمی پسندد دوری گزیند و پرده های غفلت و بی خبری را کنار زند.
یکی از مهمّ ترین عوامل گناه و بی تقوایی، غفلت و بی خبری است. و یکی از ویژگی های دعا اینست که انسان را به مسائلى که توجّه ندارد و از آن غافل است، توجّه مى دهد. به عنوان مثال، دعایى که شیعیان پس از نمازهاى روزانه در ماه مبارک رمضان مى خوانند، و مى گویند: «أَللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، أَللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ، أَللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ، أَللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ، أَللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ، أَللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ، أَللَّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَرِیبٍ، أَللَّهُمَّ فُکَّ کُلَّ أَسِیرٍ، أَللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِینَ، أَللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ، أَللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاکَ، أَللَّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِکَ، أَللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ، وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ، إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ»، انسان را به یاد بسیارى از امورى که در طول سال از آن غافل بوده، مى اندازد. به انسان یادآورى مى کند که: باید به فکر آنها که از دنیا رفته اند و دستشان کوتاه است، بود. باید براى رفع فقر و تنگدستى نیازمندان چارهاى اندیشید. باید شکم گرسنه گرسنگان را سیر کرد. باید کسانى را که قادر به تهیّه پوشاک مناسب نیستند، یارى نمود. باید براى پرداخت بدهى بدهکاران ناتوان از پرداخت، قدمى برداشت. باید غم و اندوه انسانهاى غم زده را زدود (نه این که غمى بر غمهاى آنها افزود)! باید به مسافران در راه مانده و دور از وطن کمک کرد. باید براى آزادى اسیران، که گذشت زمان آنها را به فراموشى مى سپارد، اقدامهاى عملى نمود. باید براى اصلاح مفاسد جامعه اقدام کرد (وگرنه به خانواده ها هم سرایت مى کند). باید براى شفاى بیماران اسلام دست به دعا شد. حتّى گاهى انسان بر اثر کثرت کار از حال خودش هم غافل مى شود؛ و لهذا این دعا انسان را به یاد خودش هم مى آورد و به او تذکّر مى دهد که براى مشکلات روحى و جسمى، مادّى و معنوى خودت مخصوصاً در زمانهاى با ارزشى چون ماه مبارک رمضان، چاره اى بیندیش و پرده هاى غفلت را کنار بزن. و از کسى کمک بخواه که بر انجام هر کارى قادر و تواناست. بنابراین، سرّ دیگر اهمّیّت فوق العاده دعا، رهانیدن انسان از غفلت است. غفلتی که مقدّمه ای برای تقوا و پرهیزگاری است، و مانع آلوده شدن به گناهان و سستی در تکالیف است.(٢٨)
٤. آمرزش گناهان و لغزش ها
آمرزش گناهان و لغزش های بندگان، از دیگر آثار دعا به درگاه الهی است. برخی از ادعیّه، راه توبه و طلب آمرزش را به بندگان می آموزند. «دعاى کمیل» از این دسته می باشد، که به ما درس تهذیب و خودسازى و توبه مى دهد. به انسانى که قصد توبه دارد، مى آموزد که چگونه «اللهم اغفر» گویان، با خداى خویش سخن بگوید. ائمه(علیهم السلام) نیز در بسیاری از دعاهایشان، اگر از خداوند طلب آمرزش گناهان می کنند؛ بخاطر اینست که به بندگان «طلب آمرزش» را بیاموزانند، و ما معتقدیم ائمه(علیهم السلام) معصوم اند و گناهی ندارند که از خداوند طلب آمرزش کنند.
قرائت برخی از ادعیّه، سبب آمرزش گناهان می شود. در برخى از روایات پیرامون فضیلت خواندن برخى از دعاها، و تسبیحات حضرت زهرا(علیها السلام) بعد از نماز، آمده است که: «هرکس این دعاها و تسبیحات را بخواند مثل این است که تازه از مادر متولّد شده، و هیچ گناهى ندارد». البته باید توجّه داشت که این گونه روایات، شامل حقّ النّاس و گناهانى که حدّ شرعى دارد نمى گردد، بلکه باید حدّ آنها شرعاً اجرا گردد. و شامل گناهانى که جبرانى مانند قضا و کفّاره دارد نیز نمى شود، چون قضا و کفّاره با این اعمال ساقط نمى گردد. و شمول آن نسبت به بقیّه گناهان، با توجّه به عفو و کرم خداوند، چیز بعیدى نیست.(٢٩)
٥. رفع بلایا و مصائب
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «الْمُحِقُّ فَإِذا دَعَا اسْتَجابَ لَهُ وَ صَرَفَ عَنْهُ الْبَلاءَ مِنْ حَیْثُ لایَعْلَمُهُ»(٣٠)؛ (صاحب حقّ، هنگامى که دعا کند، خداوند اجابت مى فرماید و بلا را از او برطرف مى سازد، به طورى که گاه خود او نمى داند).همچنین نقل شده است که امام سجّاد(علیه السلام) در مدینه به مرد نیازمندى برخورد کرد، که بر در خانه شخصى نشسته بود. به او فرمود: چه چیزى تو را مجبور کرده که بر در خانه این شخص ثروتمند ستمگر بنشینى؟ «فَقالَ: الْبَلَاءُ!»؛ (گفت: بلا و گرفتارى!) امام فرمود: برخیز، تا تو را به خانه اى بهتر از این خانه، و اربابى بهتر از این ارباب هدایت کنم. سپس دست آن فقیر را گرفت، و با هم حرکت کردند، تا به مسجد النّبى رسیدند. آنگاه امام فرمود: رو به قبله کن، و دو رکعت نماز بگذار. سپس دستانت را به سمت آسمان بلند کن، و حمد و ثناى خداوند بگو، و بر پیامبر گرامى اسلام صلوات فرست. آنگاه به وسیله آیات آخر سوره حشر، و شش آیه اوّل سوره حدید، و دو آیه از سوره آل عمران خداوند را بخوان. سپس هر حاجت و خواسته اى که دارى از خداوند طلب کن، زیرا هر دعایى کنى به هدف اجابت خواهد رسید. «ثُمَّ قالَ: اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ ارْفَعْ یَدَیْکَ الَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاثْنِ عَلَى اللَّهِ وَصَلِّ عَلَى رَسُولِهِ، ثُمَّ ادْعُ بِآخِرِ الْحَشْرِ وَ سِتِّ آیاتٍ مِنْ اوَّلِ الْحَدِیدِ وَ بِالْآیَتَیْنِ اللَّتَیْنِ فِی آلِ عِمْرانَ، ثُمَّ سَلِ اللَّهَ سُبْحانَهُ فَانَّکَ لَاتَسْأَلُ شَیْئاً إِلَّا اعْطاکَ»(٣١)، پیام گفتگوی امام سجّاد(علیه السلام) با آن مرد نیازمند، اینست که برای رفع بلا و گرفتاری باید به درگاه الاهی پناه برد؛ زیرا پناهگاه بی پناهان است.
٦. دمیدن روح امید، و آرامش درونی
به ثمر نرسیدن تلاشها و کوششها در زندگى، گاهى انسان را از پیروزى نهایى، براى همیشه مأیوس مى سازد، و از به کار گرفتن باقیمانده نیرو و توان خود باز مى دارد و اندیشه کردن برای دستیابى به طریق تازه و ابتکارات جدید را مختل مى سازد. امّا دعا بارقه امیدى است که در کانون دل آدمى مى درخشد و ابرهاى یأس را از آسمان زندگى کنار مى زند. دعا کننده خود را با قدرتى مرتبط مى بیند که «مشکل» و «آسان» براى او مطرح نیست و گشودن بن بستها براى او بسیار ساده است. این امیدوارى که از دعا بر مى خیزد، همانند خون تازه اى در جان آدمى جارى مى شود و عاملى براى از سرگرفتن تلاشها، کوششها و دست زدن به ابتکار است و طرق تازه اى براى گشودن بن بستها خواهد بود. دعا، درخت امید را آبیارى مى کند و این درخت در بیابان زندگى به هنگامى که آفتاب سوزان مشکلات، انسان را از حال مى برد، بر سر او سایه افکنده و او را آماده تلاش مى سازد.(٣٢)
علاوه بر شکست هایی که در زندگی انسان منجر به نومیدی و یاس می شود، اضطراب ها و مشکلات روانی در عصر جدید از معضلات دیگری است که پیش روی انسان امروزی است. احساس پوچی در بحران مشکلات، و معضلات بوجود آمده از انحصارطلبی هاى فردى، از عوامل تشدید نا آرامی و اضطراب می باشد.
دعا اثر عمیقى در زدودن این اضطراب ها دارد. زیرا از یک سو سبب رشد اخلاقى و عاطفى مى گردد و از سوى دیگر، ـ با توجّه به این که یکى از آداب دعا، دعا براى دیگران است - روح اجتماعى را جانشین انحصارطلبی هاى فردى مى سازد و برخوردهاى نامناسب و غیر عادلانه را تقلیل مى دهد. همچنین، به خاطر توجّه به پروردگاری که سرچشمه امید و نیکی است، احساس بیهودگى و پوچى را از خود دور ساخته و براى زندگى، پناهگاه و هدفى بزرگ مى یابد.
آداب دعا و طلب حوائج
هر یک از عبادات دارای آداب و مناسک ویژه ایست و از آنجا که در قرآن از دعا به عبادت تعبیر شده است، آداب خاصّی را می طلبد. رعایت کردن آداب دعا و حاجت طلبی در برآمدن حاجات و استجابت دعاها تاثیر بسزایی دارند. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «إیَّاکُمْ أنْ یَسْأَلَ أحَدُکُمْ رَبَّهُ شَیْئَاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ الآخِرَةِ حَتَّى یَبْدَءَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اللّهِ وَ المِدْحَةِ لَهْ وَ الصَّلَوةِ عَلَى النَّبِىِّ وَ آلِهِ ثُمَّ الاعْتِرَافِ بِالذَّنْبِ ثُمَّ المَسْألَةَ»(٣٣)؛ (بپرهیزید از این که کسى از شما، چیزى را از خدا بخواهد مگر این که نخست مدح و ثناى الهى بجا آورد و درود بر پیامبر و آل او بفرستد، سپس اعتراف به گناه خویش کند و بعد چیزى را از خدا بخواهد).
در بسیاری از روایات اسلامی به آداب دعا و حاجت طلبی اشاره شده است که برخی از این آداب عبارتند از:
١ ـ خواندن خداوند با اسماء و صفات الهی: در آیات ابتدای سوره غافر، حاملان عرش الهى، راه و رسم دعا را به مؤمنان مى آموزند. نخست، تمسّک به نام پروردگار با ندای «رَبَّنا»، سپس او را به صفات جمال ستودن و از مقام رحمت و علم بى پایانش مدد خواستن با ندای «وَسِعَتْ کُلَّ شَىْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً». سرانجام وارد در دعا شدن، و مسائل را به ترتیب اهمیّت خواستن، و با شرائطى که زمینه استجابت را فراهم مىسازد، مقرون ساختن، «فَاغْفِرْ لِلَّذِیْنَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیْلَکَ». سپس دعا را با ذکر اوصاف جمال او، و توسّل مجدّد به ذیل رحمتش، پایان دادن. جالب توجّه این که، حاملان عرش در این دعا، روى پنج وصف از مهمترین اوصاف الهى تکیه مىکنند: ربوبیّت، رحمت، قدرت، علم و حکمت او.(٣٤)
مطالعه آیات قرآن مجید، نشان مىدهد که «اولیاء اللّه» اعم از پیامبران و فرشتگان و بندگان صالح، به هنگام دعا سخن خود را با «رَبَّنا»، یا «رَبِّى»، شروع مىکردند. حضرت آدم(علیه السلام) مى گوید: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا»؛ (پروردگارا! من و همسرم بر خود ستم کردیم). حضرت نوح(علیه السلام) عرض مى کند: «رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَىَّ»؛ (پروردگارا! من و پدر و مادرم را بیامرز). حضرت ابراهیم(علیه السلام) مى گوید: «رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَىَّ وَ لِلْمُؤمِنِیْنَ یَومَ یَقُومُ الْحِسابُ»؛ (پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در روزى که حساب بر پا مى شود ببخش). حضرت یوسف(علیه السلام) مى گوید: «رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِى مِنَ الْمُلْکِ»؛ (پروردگارا! بهره اى از حکومت به من رحمت فرموده اى). و حضرت موسى(علیه السلام) مى گوید: «رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَىَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیْراً لِلْمُجْرِمِیْنَ»؛ (پروردگارا! به خاطر نعمتى که به من داده اى پشتیبان مجرمان نخواهم بود). و پیامبر بزرگ اسلام(صلی الله علیه وآله) عرضه مى دارد: «رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِیْنِ»؛ (پروردگارا! من از وسوسه هاى شیاطین به تو پناه مى برم). و مؤمنان طبق آیات آخر سوره آل عمران چندین بار، این تعبیر را تکرار مى کنند، از جمله مى گویند: «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هَذا باطِلًا»؛ (پروردگارا! این آسمانها و زمین پهناور را بیهوده نیافریده اى!) از این تعبیرات به خوبى استفاده مى شود که، بهترین دعا آن است که از مسأله ربوبیّت پروردگار آغاز شود. درست است که نام مبارک «اللّه» جامع ترین نامهاى خدا است ولى از آنجا که تقاضا از محضر پر لطف او تناسب با مسأله ربوبیّت دارد، خواندن خداوند به این نام در آغاز دعاها از هر نام دیگر، مناسب تر و شایسته تر است.(٣٥)
٢ ـ صلوات بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام):یکی دیگر از آداب دعا که اثر زیادی در استجابت آن نیز دارد، صلوات و درود بر پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و خاندان پاکش می باشد. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «هرگاه کسى به درگاه خداى عزوجل حاجتى دارد، باید با صلوات بر محمد و آلش شروع کند، سپس حاجت خود را بخواهد و در آخر هم به صلوات بر محمد و آل محمد پایان دهد؛ زیرا خداى عزوجل کریم تر از آن است که دو طرف دعا را بپذیرد و وسط دعا را واگذارد؛ زیرا صلوات بر محمد و آل محمد محجوب نیست».(٣٦) همچنین ایشان در سخن دیگری می فرماید: «کُلُّ دُعاءٍ یُدْعَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ مَحْجُوبٌ عَنِ السَّماءِ حتّى یُصَلَّى عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ»؛ (هر دعایى که خداوند عزوجل به آن خوانده شود از رفتن به آسمان محجوبست تا صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده شود).(٣٧)
٣ ـ با تضرّع: یکی دیگر از آداب دعا عبارت است از اینکه: (پروردگار خود را ـ آشکارا ـ از روى تضرّع و در پنهانى بخوانید)؛ «اُدْعُواْ رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً»(٣٨).
نقل شده است که حضرت صادق(علیه السلام) به ابو بصیر فرمود: «اگر از وقوع چیزى ترس داشته باشى، یا حاجتى خواستى، به نام خدا دعا آغاز کن و او را چنانچه شایسته اوست تمجید و ستایش کن و بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) صلوات فرست و حاجت خود را بخواه و خود را به گریه وادار کن اگر چه بسا اندازه سر مگسى باشد، همانا پدرم همیشه مىفرمود: نزدیکترین حالى که عبد به پروردگار عزوجل دارد آن زمانى است که در سجده باشد در حالى که اشک مى ریزد».(٣٩)
البته این تضرّع باید همراه با شکر گزاری و در هر حالی باشد. در قرآن کریم آمده است که عدّه ای در مشکلات با تضرّع خداوند را می خوانند امّا هنگامی که نجات می یابند او را فراموش کرده و طغیان می کنند.(٤٠) امّا مومنین اینگونه نیستند و خداوند را نه تنها در لحظات دشوار، بلکه در رفاه و فراوانی نعمت نیز می خوانند.
تضرّع در مقابل پروردگار باید از خوف الهی و با امید به رحمتش باشد. قرآن می گوید: (خداوند را از روی ترس و امید بخوانید)؛ «وَادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً»(٤١)، امام باقر(علیه السلام) فرمود: «ما مِنْ قَطْرَةٍ أحَبُّ إلىَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ قَطْرَةِ دُمُوعٍ فى سَوادِ اللَّیْلِ مَخافَةً مِنَ اللّهِ لایُرادُ بِها غَیْرُهُ»(٤٢)؛ (قطره اى نزد خداوند محبوبتر نیست از آن قطره اشکى که در ظلمت شب از خوف خدا بریزد و جز خدا چیز دیگرى منظور نداشته باشد).
٤ ـ دعای عمومی و برای دیگران: یکی از آداب دعا و طلب حوائج اینست که به صورت عمومی برگزار شود و جملات دعا نیز عمومی باشد و شامل افراد دیگری غیر از دعاکننده نیز شود. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «ما اجتمع اربعة قط علی امر واحد فدعوا الا تفرقوا عن اجابة»؛ (هیچگاه چهار نفر با هم دست به دعا برنمی دارند، جز آن که وقتی پراکنده شوند دعایشان به اجابت رسیده باشد). به همین جهت به شرکت در مجالس عمومی قرائت ادعیّه و زیارات تاکید شده است. زیرا در این نوع مراسمات، دعاها نوعا عمومی هستند و شامل همه افراد می شوند؛ به همین خاطر در تسریع استجابت دعا و حوائج نقش بسزایی دارند. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) می فرماید: «اذا دعا احدکم فلیعم»؛ (هرگاه یکی از شما دعا می کند باید به طور عمومی دعا کند). در بسیاری از دعاهای قرآنی، طلب حاجات به صیغه جمع آمده است می گوید: «ربّنا آتِنا»(٤٣)، «ربّنا لا تؤاخِذنا»(٤٤)، «ربّنا لا تُزِغْ قُلوبَنا»(٤٥)، «فاغْفِر لنا ذُنوبنا»(٤٦)، «واجْعَل لنا»(٤٧)، «ربّنا ظَلَمْنا أنفُسَنا وإنْ لم تَغْفِر لنا وترْحَمْنا»(٤٨)«ربّنا افْرِغْ علینا صَبْراً».(٤٩)
علاوه بر این، دعاکردن در حقّ دیگران، به خصوص فرزندان، والدین، دوستان، همسایگان، مرزداران کشور اسلامی و همه مومنین، موجب استجابت دعا در حقّ دعاکننده و دعاشونده می شود. در دعاهای قرآنی و اهل بیت(علیهم السلام) مصادیق فراوانی از دعا برای دیگران دیده می شود: «ربّنا اغفر لی ولوالدیّ وللمؤمنین»(٥٠)، «ربّنا اغفرْ لنا ولإخواننا الذین سبقونا بالإیمان ولا تجعل فی قلوبنا غِلاْ للذین آمنوا ربّنا إنّک رئوف رحیم»(٥١)، «ربّ اغفر لی ولأخی»(٥٢)، «ربّ اغفر لی ولوالدیّ ولِمَن دخل بیتی مؤمناً، وللمؤمنین والمؤمنات»(٥٣)، «ربّ اجعلنی مُقیم الصّلاه ومن ذرّیتی»(٥٤). امام سجّاد(علیه السلام) در صحیفه سجّادیّه برای مرزداران سرزمین اسلام اینگونه دعا می کند: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلیََ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَحَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمیِنَ بِعِزَّتِکَ وَأَیِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِکَ وَأَسْبِغْ عَطَایَاهُمْ مِنْ جِدَتِکَ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلیََ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَکَثِّرْ عِدَّتَهُمْ وَاشْحَذْ أسْلِحَتَهُمْ وَاحْرُسْ حَوْزَتَهُمْ وَاَمْنَعْ حَوْمَتَهُمْ وَأَلِّفْ جَمْعَهُمْ وَدَبِّرْ اَمْرَهُمْ رَوَاتِرْ بَیْنَ مِیَرِهِمْ وَتَوَّحَدْ بِکِفَایَةِ مُؤَنِهمْ وَاعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ وَأَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ وَالْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَکْرِ، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلیََ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَعَرِّفْهُمْ مَا یَجْهَلُونَ وعَلِّمْهُمْ مَا لاَ یَعْلَمُونَ وَبَصِّرْهُمْ مَا لاَ یُبْصِرُونَ»(٥٥)؛ (خدایا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرزهای مسلمین را با قدرت و عزّت خود مستحکم و استوار گردان و نگهبانان و محافظان آن را با قوّت خود تقویت فرما. عطایا و بخشش های آنها را از توانگری خویش سرشار ساز.خداوندا بر محمّد و آل محمّد درود فرست و عدّه مرزداران را بسیار فرما، و سلاحشان را مؤثّر و بُرّان ساز و حوزه نگهبانیشان را حراست و نقاط حسّاس جبهه آنها را نفوذ ناپذیر گردان، در بین جمعشان الفت برقرار و امورشان را خود تدبیر فرما و آذوقه آنها را پی در پی برسان، سختی ها و مشکلات آنها را خود به تنهایی عهده دار باش، بانصرت و پیروزی یاریشان فرما و با صبر و استقامت آنان را مدد نما و در طرحنقشه ها دقّت و ظرافت مرحمت فرما. خداوندا بر محمد و آل او درود فرست و آنچه راکه مراقبان مرزها از دقایق نقشه های جنگی بی اطلاعند به آنان بشناسان و هر چه را در نبرد با دشمن و خنثی سازی توطئه آنها لازم است به ایشان تعلیم فرما و در هر جایی که آگاهی و بینش لازم و در کسب پیروزی مؤثر است به آنان بنمای). حضرت زهرا(علیها السلام) نه تنها برای همسایگان دعا می کرد بلکه آنها را بر خود و خانواد اش مقدّم می کرد و می فرمود: «الجار ثم الدار».(٥٦) یکی از آداب نماز شب، دعا کردن برای چهل تن از مومنین با ذکر نام ایشان است. امام صادق(علیه السلام) نیز می فرماید: «من قدم اربعین رجلا من اخوانه فدعا لهم ثم دعا لنفسه استجیب له فیهم و فی نفسه»(٥٧)؛ (کسی که پیش از دعای برای خود، چهل نفر از برادران -مومن- خود را دعا کند، دعایش هم در حق آنان و هم در حق خودش مستجاب خواهد شد). البته در بسیاری از دعاهای قرآنی، هنگام طلب غفران و آمرزش گناهان، شخص دعاکننده بر دیگران مقدّم شده است. خلاصه اینکه دعا برای دیگران، علاوه بر آنکه موجب رواشدن حوائج می شود؛ روح مهرورزی و همدلی در مشکلات را در بین افراد جامعه دو چندان می کند.
٥ ـ رعایت زمان و مکان در دعا:یکی از آداب دعا رعایت زمان و مکان شایسته برای آن است. دعاهایی هستند که وقت مختّصی دارند یا برای مکان و موقعیّت خاصّی در نظر گرفته شده اند. به عنوان نمونه برای ماه های رجب، شعبان و رمضان، دعاهای مختصّی از سوی معصومین(علیهم السلام) نقل شده است. علاوه بر این، برخی از زمان ها و مکان ها نیز دارای ارزش و اعتبار ویژه ای هستند که هرگونه دعا و طلب حاجت در این زمانها و مکان ها پسندیده و در شرف اجابت است. به عنوان نمونه شب و روز جمعه دارای این ویژگی است. هنگامی که فرزندان یعقوب دست به دامن پدر زدند و (گفتند پدر جان از خدا بخواه که گناهان و خطاهاى ما را ببخشد چرا که ما گناهکار و خطاکار بودیم)؛ «قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ»(٥٨)، پیرمرد بزرگوار که روحى همچون اقیانوس وسیع و پرظرفیت داشت بىآنکه آنها را ملامت و سرزنش کند به آنها وعده داد و (گفت: من به زودى براى شما از پروردگار مغفرت مى طلبم):
«قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی».(٥٩) در روایات وارد شده که هدفش این بوده است که انجام این تقاضا را به سحرگاهان شب جمعه که وقت مناسبترى براى اجابت دعا و پذیرش توبه است، به تأخیر اندازد.(٦٠) روایات زیادی در فضیلت برخی از ایّام ـ از جمله روز جمعه ـ نقل شده است.
کربلا نیز از مکان های ویژه ایست که اجابت دعا در آن به اجابت می رسد. حدیث است که خداوند به عوض شهادت امام حسین(علیه السلام) چهار خصلت به او کرامت فرمود که اجابت دعا در زیر قبّه ایشان، یکی از این خصال است.(٦١)
این موارد بخشی از آدابی بود که در دعاخوانی و حاجت طلبی رعایت آنها توصیه شده است. برای آگاهی بیشتر در این زمینه می توانید به کتب ادعیّه مراجعه کنید.
شرایط استجابت دعا
خداوند در آیات قرآن وعده اجابت دعا را به بندگانش داده است، امّا برای رسیدن به این منظور کسب شرایطی لازم است تا دعا به درگاه الهی قبول افتد یا در اجابت آن تعجیل شود. مهمّ ترین شرایطی که ذکر کرده اند عبارتند از:
١- رعایت آداب دعا و طلب حوائج: که پیش از این در این موردسخنانی گفته شد.
٢- صفای دل و پاکی قلب: یکی دیگر از این شرایط است. در سخنان امیرالمومنین(علیه السلام) مى خوانیم: «لایَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ دُعاءَ قَلْبٍ لاهٍ»(٦٢)؛ (خداوند دعاى دلهای غافل را مستجاب نمى کند).ایشان در سخن دیگری می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَایَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قَاسٍ»(٦٣)؛ (بدرستى کـه خداى عزوجل اجابت نکند دعائى که از دل سخت و باقساوت برآمده باشد). در حدیث دیگری از امام صادق(علیه السلام) به همین مضمون مى خوانیم: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لایَسْتَجِیبُ دُعاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ ساهٍ»(٦٤)؛ (خداى عزوجل اجابت نکند دعائى که از دل غافل برآمده باشد، پس هرگاه دعا کردى با دل توجّه کن و یقین داشته باش که اجابت شود). در سخن دیگری از آن حضرت نقل شده است که: «إِیَّاکُمْ أَنْ یَسْأَلَ أَحَدُکُمْ رَبَّهُ شَیْئاً مِنْ حَوائِجِ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ حَتّى یَبْدَأَ بِالثَّناءِ عَلَى اللَّهِ وَ الْمِدْحَةِ لَهُ وَ الصَّلاةِ عَلَى النَّبِیِّ وَ آلِهِ ثُمَّ الإِعْتِرافِ بِالذَّنْبِ وَ التَّوْبَةِ ثُمَّ الْمَسْأَلَةِ»(٦٥)؛ (مبادا هیچ یک از شما از خدا تقاضائى کند مگر این که نخست حمد و ثناى او را به جا آورد و درود بر پیامبر و آل او بفرستد، بعد به گناه خود نزد او اعتراف و توبه کند، سپس دعا نماید). چراکه با اعتراف به گناه و توبه، انسان با قلبی پاک به درگاه الهی دعا می کند.علاوه بر این احادیث، از آنجا که اخلاص در دین امری قلبی می باشد، آیه «فَادْعُواْ اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ»(٦٦) نیز به نحوی بر مقصود دلالت دارد.
٣- پاکى ثروت و طعام: دوری از اموال غصبی و پرهیز از کسب و کار حرام، از عوامل دیگری است که در مستجاب شدن دعا موثّر است. از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نقل شده که: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُسْتَجابَ دُعائُهُ فَلْیُطَیِّبْ مَطْعَمَهُ وَ مَکْسَبَه»(٦٧)؛ (کسى که دوست دارد دعایش مستجاب گردد باید غذا و کسب خود را پاک کند).
امیرالمومنین(علیه السلام) فرمود: «اِنَّ اللهَ تَبارَکَ و تَعالیا وحَی الَی المَسیح عیسَی بن مریم قُل للملأ مِن بَنِی اِسرائیل: اِنّی غیر مستجیب لاحد منکم دعوة ولاحد مِن خلقی قبله مظلمة»(٦٨)؛ (خداوند به حضرت عیسی(علیه السلام) وحی کرد که به بنی اسرائیل بگو: دعای کسی راکه حقّ الناس برعهده اش باشد اجابت نمی کند).
٤- تلاش و کوشش: در کنار دعا، تلاش و کوشش برای تحقّق آن لازم است. کسى که از خداوند همسرى شایسته و فرزندانى صالح طلب مى کند، باید آنچه در توان اوست خود انجام دهد و آنچه خارج از قدرت اوست، از خداوند طلب کند.دعاى مستجاب دعائى است که به مضمون «أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء»(٦٩) به هنگام اضطرار و ناتوانی انجام گیرد. در سخنان امیرمومنین(علیه السلام) مى خوانیم: «الدَّاعِی بِلا عَمَلٍ کَالرَّامِی بِلا وَتَرٍ!»(٧٠)؛ (دعاکننده بدون عمل و تلاش، مانند تیرانداز بدون زه است). با توجه به این که وَتَر (زه) عامل حرکت و وسیله پیش راندن تیر به سوى هدف است نقش «عمل» در تأثیر «دعا» روشن مى گردد.(٧١) از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «أرْبَعَةٌ لَاتَسْتَجَابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ: ١- رَجُلٌ جَلَسَ فِى بَیْتِهِ یَقُولُ اللُّهُمِّ ارْزِقْنِى، فَیُقَالُ لَهُ ألَمْ آمُرُکَ بِالطَّلَبِ؟! ٢- وَ رَجُلٌ کَانَتْ لَهُ امْرَأَةٌ فَدَعَا عَلَیْهَا، فَیُقَالَ لَهُ: أَلَمْ اجْعَلْ أمْرَهَا إلَیْکَ؟ ٣- وَ رَجُلٌ کَانَ لَهُ مَالٌ فَأفْسَدَهُ، فَیَقُول: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِى، فَیُقَالُ لَهُ أَلَمْ آمُرُکَ بِالإقْتِصَادِ؟ ألَمْ آمُرُکَ بِالإصْلَاح؟! ٤- وَ رَجَلٌ کَانَ لَهُ مَالٌ فَاداته بِغَیْرِ بَیِّنَةٍ فَیُقُالُ لَهُ، ألَمْ آمُرُکَ بِالشَّهَادَةِ؟!»(٧٢)؛ (چهار کس دعایشان مستجاب نمی شود: ١- مردی که در خانه بنشیند و دعا کند خدایا روزی مرا برسان. ٢- مردی که زن داشته باشد و به ضررش دعا کند.٣- مردی که مالش را از بین ببرد و درخواست روزی کند. ٤- مردی که مالی را قرض بدهد بدون شاهد.
موانع استجابت دعا
برخی از بندگان از عدم استجابت دعایشان سخن می گویند و از درگاه الهی ناامید گشته و خود را دور از رحمت الهی می بینند. این در حالیست که خداوند وعده استجابت دعا به بندگانش داده است. بنابراین، چه عواملی سبب شده است که دعا مستجاب نگردد؟ نقل شده است که شخصی نزد امیرالمومنین(علیه السلام) از عدم استجابت دعا شکایت کرد و گفت: با این که خداوند فرمود، دعا کنید، من اجابت مى کنم، چرا ما دعا مى کنیم و به اجابت نمى رسد؟! حضرت در پاسخ فرمود: «إنَّ قُلُوبَکُمْ خَانَ بِثَمَانِ خِصالٍ: أوّلُها: أنَّکُمْ عَرَفْتُمُ اللهَ فَلَمْ تَؤُدُوا حَقَّهُ کَمَا أوْجَبَ عَلَیْکُمْ فَمَا اغْنَتْ عَنْکُمْ مَعْرِفَتُکُمْ شَیْئاً. وَ الثَّانِیَةُ: أنَّکُمْ امَنْتُمْ بِرَسُولِهِ ثُمَّ خَالَفْتُمْ سُنَّتَه وَ امنْتُم شَرِیعَتَهُ فَأیْنَ ثَمَرَةُ إیمَانِکُمْ؟ وَ الثَّالِثَةُ: أنَّکُمْ قَرَأْتُمْ کِتَابَهُ المُنْزَلَ عَلَیْکُمْ فَلَمْ تَعْمَلُوا بِهِ وَ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَ أطَعْنَا ثُمَّ خَالَفْتُمْ. وَ الرَّابِعَةُ: أنَّکُمْ قُلْتُمْ تَخَافُونَ مِنَ النَّارِ وَ أنْتُمْ فِى کُلِّ وَقْتٍ تُقَدِّمُونَ إلَیْهَا بِمَعَاصیکُمْ فَأیْنَ خَوْفُکُمْ؟ وَ الْخَامِسَةُ: أنَّکُمْ قُلْتُمْ تَرْغُبُونَ فِى الجَنَّةِ وَ أنْتُمْ فِى کُلِّ وَقْتٍ تَفْعَلُونَ مَا یُبَاعِدُکُمْ مِنْهَا فَأیْنَ رَغْبَتُکُمْ فِیهَا؟ وَ السَّادِسَةُ: أنَّکُمْ أکَلْتُمْ نِعْمَةَ المَوْلَى فَلَمْ تَشْکُرُوا عَلَیْهَا. وَ السَّابِعَةُ: أَنَّ اللّهَ أمَرَکُمْ بِعَدَاوَةِ الشَّیْطَانِ وَ قَالَ «إنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً» فَعَادَیْتُمُوهُ بِلَا ثَوْلٍ وَ وَالَیْتُمُوهُ بِلَا مُخَالِفَةً. وَ الثَّامِنَةُ: أنَّکُمْ جَعَلْتُمْ عُیُوبَ النَّاسِ نَصْبَ أعْیُنِکُمْ وَ عُیُوبِکُمْ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ تَلوُمُونَ مَنْ أنْتُمْ أحَقُّ بِاللَّوْمِ مِنْهُ فَأىُّ دُعَاءٌ یُسْتَجَابُ لَکُمْ مَعَ هَذَا وَ قَدْ سَدَدْتُمْ أبْوَابَهُ وَ طُرُقَهَ فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أصْلِحُوا أعْمَالَکُمْ وَ أخْلَصُوا سَرَائِرَکُمْ وَ آمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهُوَا عَنِ الْمُنْکَرِ فَیَسْتَجِیبُ لَکُمْ دُعَائُکُمْ»(٧٣)؛ (قلب و فکر شما در هشت چیز خیانت کرده (به همین جهت دعایتان مستجاب نمى شود): ١- شما خدا را شناخته اید، امّا حقّ او را ادا نکرده اید، به همین دلیل شناخت شما سودى به حالتان نداشته است. ٢- شما به فرستاده او ایمان آورده اید، سپس با سنّتش به مخالفت برخاسته اید، ثمره ایمان شما کجاست؟ ٣- کتاب او را خوانده اید، ولى به آن عمل نکرده اید.٤- شما مى گویید از مجازات و کیفر خدا مى ترسید، امّا همواره کارهایى مى کنید که شما را به آن نزدیک مى سازد. ٥- مى گویید به پاداش الهى علاقه دارید، امّا همواره کارى مى کنید که شما را از آن دور مى سازد. ٦- نعمت خدا را مى خورید و حقّ شکر او را ادا نمى کنید. ٧- به شما دستور داده دشمنِ شیطان باشید و شما طرح دوستى با او مى ریزید.٨- شما عیوب مردم را نصب العین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افکنده اید. با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟ در حالى که خودتان درهاى آن را بسته اید؟ تقوا پیشه کنید، اعمال خویش را اصلاح نمایید، امر به معروف و نهى از منکر کنید تا دعاى شما به اجابت برسد).
طبق بیان امیرالمومنین(علیه السلام) عوامل عدم استجابت دعا را باید در درون خود یافت. دوری انسان از خداوند و تمایل به گناهان و زشتی ها سبب حبس دعا می گردد. در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مى خوانیم:
«سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ تَخْبُثُ فِیهِ سَرَائِرُهُمْ، وَ تَحْسُنُ فِیهِ عَلاَنِیَتُهُمْ، طَمَعاً فِی الدُّنْیَا، لاَیُرِیدُونَ بِهِ مَا عِنْدَ رَبِّهِم، یَکُونُ دِینُهُمْ رِیَاءً؛ لاَ یُخَالِطُهُمْ خَوْفٌ، یَعَمُّهُمُ اللّهُ بِعِقَاب، فَیَدْعُونَهُ دُعَاءَ الْغَرِیقِ، فَلاَ یَسْتَجِیبُ لَهُمْ»(٧٤)؛ (زمانى بر مردم فرا مى رسد که باطن آنها زشت و آلوده و ظاهر آنها زیباست. این کار را به خاطر دنیاپرستى انجام مى دهند و پاداش هاى الهى را طلب نمى کنند؛ دین آنها، ریاکارى است و خوف الهى در وجودشان نیست؛ کیفر عظیم الهى آنها را فرا مى گیرد و آنها همچون غریق دعا مى کنند، ولى خداوند دعاى آنها را مستجاب نمى کند).شخصی ازامام صادق(علیه السلام) سؤال کرد: «أَلَیْسَ یَقُولُ اللَّهُ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُمْ؟ وَ قَدْ نَرَى الْمُضْطَرَّ یَدْعُوهُ وَ لایُجابُ لَهُ، وَ الْمَظْلُومَ یَسْتَنْصِرُهُ عَلى عَدُوِّهِ فَلایَنْصُرُهُ»؛ (آیا خداوند نمى فرماید: دعا کنید تا براى شما اجابت کنم؟ در حالى که افراد مضطرى را مى بینیم که دعا مى کنند، و به اجابت نمى رسد، و مظلومانى را مى بینیم که از خدا پیروزى بر دشمن مى طلبند، ولى آنها را یارى نمى کند؟). حضرت فرمود: «وَیْحَکِ! ما یَدْعُوهُ أَحَدٌ إِلَّا اسْتَجابَ لَهُ، أَمَّا الظَّالِمُ فَدُعائُهُ مَرْدُودٌ إِلى أَنْ یَتُوبَ، وَ أَمَّا الْمُحِقُّ فَإِذا دَعَا اسْتَجابَ لَهُ وَ صَرَفَ عَنْهُ الْبَلاءَ مِنْ حَیْثُ لایَعْلَمُهُ، أَوِ ادَّخَرَ لَهُ ثَواباً جَزِیلًا لِیَومِ حاجَتِهِ إِلَیْهِ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنِ الامْرُ الَّذِى سَئَلَ الْعَبْدُ خَیْراً لَهُ إِنْ أَعْطاهُ أَمْسَکَ عَنْهُ»(٧٥)؛ (واى بر تو! هیچ کس او را نمى خواند مگر این که اجابت مى کند، اما ظالم دعاى او مردود است تا توبه کند، و اما صاحب حقّ، هنگامى که دعا کند، اجابت مى فرماید و بلا را از او برطرف مى سازد، به طورى که گاه خود او نمى داند، و یا آن را به صورت ثواب فراوانى براى روز نیازش به آن ـ روز قیامت ـ ذخیره مى کند، و هرگاه چیزى را که بندگان تقاضا کنند مصلحت آنها نباشد، خوددارى مى فرماید). در حدیث دیگری از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که: «إِنَّ الْعَبْدَ یَسْأَلُ اللَّهَ الْحَاجَةَ فَیَکُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضَاؤُهَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ أَوْ إِلَى وَقْتٍ بَطِیءٍ فَیُذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْباً فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِلْمَلَکِ لَاتَقْضِ حَاجَتَهُ وَاحْرِمْهُ إِیَّاهَا فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِی وَ اسْتَوْجَبَ الْحِرْمَانَ مِنِّی»(٧٦)؛ (گاهی بنده از خداوند حاجتی را درخواست می کند که شایسته استجابت است حال بزودی یا در مدت طولانی. سپس این بنده گناهی را مرتکب میشود، خداوند به ملائکه می فرماید: حاجتش را برآورده نکنید و او را محروم کنید. چراکه باعث خشم من و محرومیّت از فضل من شد).
بنابراین اگر بنده با قلبی پاک و عملی صالح و بدور از گناه و معصیت، در درگاه الهی دست به دعا بردارد در حالیکه آداب و شرایط دعا را رعایت کرده است؛ دعای او مستجاب است.
در هر صورت، امام صادق(علیه السلام) ـ در سخنی که از ایشان نقل شد ـ سرنوشت دعای بندگان را به خوبی بیان کرده است که:
١- یا مستجاب می شود؛ «اسْتَجابَ لَهُ».
٢- یا مستجاب نمی شود به علّت ظلم و گناه و ...؛ «أَمَّا الظَّالِمُ فَدُعائُهُ مَرْدُودٌ إِلى أَنْ یَتُوبَ».
٣- یا در عوض، بلا را از او برطرف مى سازد، به طورى که گاه خود او نمى داند؛ «صَرَفَ عَنْهُ الْبَلاءَ مِنْ حَیْثُ لایَعْلَمُهُ».
٤- یا آن را به صورت ثواب فراوانى براى روز نیازش به آن ـ روز قیامت ـ ذخیره مى کند؛ «أَوِ ادَّخَرَ لَهُ ثَواباً جَزِیلًا لِیَومِ حاجَتِهِ إِلَیْهِ».
پی نوشت:
(١). سوره بقره، آیه ٨٦.
(٢). سوره ق، آیه ١٦.
(٣). سوره بقره، آیه ١٨٦.
(٤). سوره غافر، آیه ٦٠.
(٥). سوره بقره، آیه ١٨٦.
(٦). سوره فرقان، آیه ٧٧.
(٧). پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید: «الدُّعَاءُ هُوَ الْعِبَادَةُ»؛ (دعا، عبادت است). (نهج الفصاحة، پاينده، ابو القاسم، ص ٤٨٦، ح١٥٨٩)
(٨). از حضرت باقر(علیه السلام) روایت شده: «افضل العبادة الدعا»؛ (برترین عبادت دعاست). (میزان الحکمة، محمد ری شهری، باب ١١٨٩، حدیث ٥٥١٦ و ٥٥٣٢)
(٩). پیامبراکرم(ص) می فرماید: «الدعا مخ العبادة»؛ (دعا مغز عبادت است). (المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، ملا محسن فيض كاشانى، تصحيح و تعليق: على اكبر غفارى، ج٢، ص٢٨٢، فضيلة الدعاء).
(١٠). در این آیه، نخست به «دعا» تعبیر مىکند؛ سپس در ادامه تعبیر را عوض کرده، از آن به «عبادت» یاد مىکند. «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعونى اسْتَجِبْ لَکُمْ انَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتى سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ»؛ (پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا دعاى شما را بپذیرم! کسانى که از عبادت من تکبّر مى ورزند به زودى با ذلّت وارد دوزخ مى شوند!).
(١١). دعا و عرض نیاز به درگاه آن قادر بى نیاز، دوازدهمین ویژگى عبادالرّحمن است. خداوند مهربان ویژگى مذکور را در آیه ٧٤ سوره فرقان چنین توصیف مىکند: «وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً»؛ (و ـ عبادالرّحمن ـ کسانى ـ هستند ـ که مىگویند: پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرار ده و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان!). جمله «یقولون» که به صورت فعل مضارع آمده، دلالت بر مداومت عباد الرّحمن بر دعا و تضرّع دارد.
(١٢). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج٢، ص٤٦٨، باب أن الدعاء سلاح المؤمن، ح١.
(١٣). المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، ملا محسن فيض كاشانى، تصحيح و تعليق: على اكبر غفارى، ج٢، ص٢٨٢، فضيلة الدعاء.
(١٤). میزان الحکمة، محمد ری شهری، باب ١١٨٩، حدیث ٥٥١٦ و ٥٥٣٢.
(١٥). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج٢، ص٤٦٨، باب أن الدعاء سلاح المؤمن، ح١.
(١٦). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج٩٠، ٣٠٠، باب ١٦ فضله و الحث عليه.
(١٧). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج٩٠، ص٣٤١، باب ٢٠ الرغبة و الرهبة و التضرع و التبتل و الابتهال و الاستعاذة و المسألة؛ الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج٢، ص٤٦٨، باب أن الدعاء سلاح المؤمن .
(١٨). المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، ملا محسن فيض كاشانى، تصحيح و تعليق: على اكبر غفارى، ج٢، ص٢٨٤، فضيلة الدعاء
(١٩). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج٩٠، ص٣٤١، باب ٢٠ الرغبة و الرهبة و التضرع و التبتل و الابتهال و الاستعاذة و المسألة؛ الكافي (ط - الإسلامية)، ج٢، ص٤٦٨، باب أن الدعاء سلاح المؤمن.
(٢٠). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج٩٠، ص٣٠٠، باب ١٦ فضله و الحث عليه.
(٢١). المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، ملا محسن فيض كاشانى، تصحيح و تعليق: على اكبر غفارى ج٢، ص٢٨٤، (فضيلة الدعاء).
(٢٢). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج٢ ، ص٤٦٨، باب أن الدعاء سلاح المؤمن.
(٢٣). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج٢، ص٤٦٨، باب أن الدعاء سلاح المؤمن، ح١.
(٢٤). جهت خواندن پاسخ مفصّل رجوع شود به: (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، ج٢، ص٥١٨، نكته فلسفه دعا).
(٢٥). پيام امام امير المومنين عليه السلام، ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، ج٢، ص٥١٩.
(٢٦). پيام امام امير المومنين عليه السلام، ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، ج٢، ص٥١٦.
(٢٧). پيام امام امير المومنين عليه السلام، ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، ج٣، ص٢٦٥.
(٢٨). والاترين بندگان، ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: بانو ج فرازمند ص٢٣٣.
(٢٩). استفتاءات جديد، ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: ابوالقاسم عليان نژادى، ج٣، ص٥٧٥.
(٣٠). تفسير الصافى، فيض كاشانى ملا محسن، تحقيق: حسين اعلمى، ج٤، ص٣٤٧، [سورة غافر(٤٠): آية ٦٠].
(٣١). «رُوِىَ انَّ زَیْنَ الْعابِدِینَ مَرَّ بِرَجُلٍ وَ هُوَ قاعِدٌ عَلى بابِ رَجُلٍ، فَقالَ لَهُ: ما یَقْعَدُکَ عَلى بابِ هذَا الْمُتْرِفِ الْجَبَّارِ؟ فَقالَ: الْبَلَاءُ! فَقالَ:قُمْ فَارْشِدُکَ إِلى بابٍ خَیْرٍ مِنْ بابِهِ، وَ إِلى رَبٍّ خَیْرٍ لَکَ مِنْهُ. فَاخَذَ بِیَدِهِ حَتَّى انْتَهى بِهِ الى الْمَسْجِدِ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ، ثُمَّ قالَ: اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ ارْفَعْ یَدَیْکَ الَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاثْنِ عَلَى اللَّهِ وَصَلِّ عَلَى رَسُولِهِ، ثُمَّ ادْعُ بِآخِرِ الْحَشْرِ وَ سِتِّ آیاتٍ مِنْ اوَّلِ الْحَدِیدِ وَ بِالْآیَتَیْنِ اللَّتَیْنِ فِی آلِ عِمْرانَ، ثُمَّ سَلِ اللَّهَ سُبْحانَهُ فَانَّکَ لَاتَسْأَلُ شَیْئاً إِلَّا اعْطاکَ». (بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج٨٨، ص٣٧٥، باب ٢ صلاة الحاجة و دفع العلل و الأمراض في سائر الأوقات .)
(٣٢). پيدايش مذاهب، ناصر مكارم شيرازى، ص١٠١.
(٣٣). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج٩٠، ص٣١٢، باب ١٧ آداب الدعاء و الذكر زائدا على ما مر من تقديم المدحة و الثناء و الصلاة على ... .
(٣٤). تفسير نمونه، مكارم شيرازى ناصر، ج٢٠، ص٣٣.
(٣٥). همان.
(٣٦). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج٢، ص٤٩٤، باب الصلاة على النبي محمد و أهل بيته عليهم السلام، ح ١٦؛ وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ج٧، ص٩٥، ٣٦ باب استحباب الصلاة على محمد و آله في أول الدعاء و وسطه و آخره، ح ٨٨٣٣.
(٣٧). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج ج٢، ص٤٩٣، باب الصلاة على النبي محمد و أهل بيته عليهم السلام، ح ١٠؛ وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ج٧، ٩٢، ٣٦ باب استحباب الصلاة على محمد و آله في أول الدعاء و وسطه و آخره، ح ٨٨٢٣.
(٣٨). سوره اعراف، آیه ٥٥.
(٣٩). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج ج٢، ص٤٨٣، باب البكاء، ح ١٠؛ وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ج٧، ص٧٤، ٢٩ باب استحباب الدعاء مع حصول البكاء و استحباب البكاء أو التباكي عنده مع تعذره و لو بتذكر من مات من الأقرباء، ح٨٧٦٧.
(٤٠). «تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرینَ، قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْها وَ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکُونَ»؛ (او را با حالت تضرع و در پنهانى مى خوانید؛ (و مىگوئید:) اگر از این (خطرات و ظلمتها) ما را رهائى بخشد، از شکرگزاران خواهیم بود». بگو: خداوند شما را از اینها، و از هر مشکل و ناراحتى، نجات مى دهد؛ باز هم شما براى او شریک قرار مى دهید»). (سوره انعام، آیه ٦٣ و ٦٤)
(٤١). سوره اعراف، آیه ٥٦.
(٤٢). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج ج٢، ص٤٨٢، باب البكاء، ح٣؛ وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ج١٥، ص٢٢٨، ١٥ باب استحباب كثرة البكاء من خشية الله.
(٤٣). سوره بقره، آیه ٢٠١.
(٤٤). سوره بقره، آیه ٢٨٦.
(٤٥). سوره آل عمران، آیه ٨.
(٤٦). سوره آل عمران، آیه ١٦.
(٤٧). سوره نساء، آیه ٧٥.
(٤٨). سوره اعراف، آیه ٢٣.
(٤٩). سوره اعراف، آیه ١٢٦.
(٥٠). سوره ابراهیم، آیه ٤١.
(٥١). سوره حشر، آیه ١٠.
(٥٢). سوره اعراف، آیه ١٥١.
(٥٣). سوره نوح، آیه ٢٨.
(٥٤). سوره ابراهیم، آیه ٤٠.
(٥٥). الصحيفة السجادية، على بن الحسين عليه السلام، امام چهارم، ص١٢٦، دعای «و كان من دعائه عليه السلام لأهل الثغور».
(٥٦). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج٨٦، ص١٣، باب ٣ أعمال ليلة الجمعة و صلاتها و أدعيتها، ح١٩.
(٥٧). من لا يحضره الفقيه، ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج٢، ص٢١٢، باب فضائل الحج (پاورقی کتاب).
(٥٨). سوره یوسف، آیه ٩٧.
(٥٩). همان، آیه ٩٨.
(٦٠). تفسير نمونه، مكارم شيرازى ناصر، ج١٠، ص٧٥.
(٦١). وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ج١٤، ص٥٣٧، ٧٦ باب استحباب الإكثار من الدعاء و طلب الحوائج عند قبر الحسين ع؛ عرفان اسلامى، ج٦، ص٢٣٥، كربلا و اجابت دعا.
(٦٢). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج٢، ص٤٧٣، باب الإقبال على الدعاء ؛ وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ج٧، ص٥٤، ١٦ باب استحباب الإقبال بالقلب حالة الدعاء ؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج٩٠، ص٣١٤، باب ١٧ آداب الدعاء و الذكر زائدا على ما مر من تقديم المدحة و الثناء و الصلاة على النبي ص و ما يختم به الدعاء و رفع اليدين و معناه و استحباب تقديم الوسيلة أمام الحاجة و نحو ذلك.
(٦٣). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج٢، ص٤٧٤، باب الإقبال على الدعاء.
(٦٤). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد ج٢، ص٤٧٣، باب الإقبال على الدعاء، ح ١؛ وسائل الشيعة، ج٧، ص٥٣، ١٦ باب استحباب الإقبال بالقلب حالة الدعاء، ح ٨٧٠٢؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج٩٠، ص٣٠٥ و٣٢٣، باب ١٧ آداب الدعاء و الذكر زائدا على ما مر من تقديم المدحة و الثناء و الصلاة على النبي ص و ما يختم به الدعاء و رفع اليدين و معناه و استحباب تقديم الوسيلة أمام الحاجة و نحو ذلك.
(٦٥). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج٩٠، ص٣١٢، باب ١٧ آداب الدعاء و الذكر زائدا على ما مر من تقديم المدحة و الثناء و الصلاة على النبي ص و ما يختم به الدعاء و رفع اليدين و معناه و استحباب تقديم الوسيلة أمام الحاجة و نحو ذلك.
(٦٦). سوره غافر، آیه١٤.
(٦٧). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج٩٠، ص٣٧٢، باب ٢٤ علة الإبطاء في الإجابة و النهي عن الفتور في الدعاء و الأمر بالتثبت و الإلحاح فيه.
(٦٨). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج٩٠، ص٣٥٦، باب ٢٢ من يستجاب دعاؤه و من لا يستجاب؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، نورى، حسين بن محمد تقى، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج٥، ص٢٧١، ٦١ باب وجوب ترك الداعي الظلم و رده المظالم.
(٦٩). سوره نمل، آیه ٦٢.
(٧٠). نهج البلاغة، شريف الرضى، محمد بن حسين، محقق / مصحح: للصبحي صالح ص٥٣٤، حکمت[٣٤٤] ٣٣٧ ؛ من لا يحضره الفقيه، ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر ج٤، ص٤١٦، و من ألفاظ رسول الله ص الموجزة التي لم يسبق إليها، ح ٥٩٠٤؛ وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ج٧، ص١٤٥، ٦٧ باب وجوب ترك الداعي للذنوب و اجتنابه للمحرمات؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج٧٥، ص٦٠، باب ١٦ ما جمع من جوامع كلم أمير المؤمنين صلى الله عليه و على ذريته.
(٧١). تفسير نمونه، مكارم شيرازى ناصر، ج١، ص٦٤٧.
(٧٢). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد ج٢، ص٥١١، باب من لا تستجاب دعوته.
(٧٣). مستدرك سفينه البحار، نمازى شاهرودى، على، ج٣، ص٢٨٨، دعا ... ؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، ج٩٠، ص٣٧٦، باب ٢٤ علة الإبطاء في الإجابة و النهي عن الفتور في الدعاء و الأمر بالتثبت و الإلحاح فيه، حدیث ١٧.
(٧٤). وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ج١، ص٦٥، باب تحريم قصد الرياء و السمعة بالعبادة، ح١٤١.
(٧٥). تفسير الصافى، فيض كاشانى ملا محسن، تحقيق: حسين اعلمى، ج٤، ص٣٤٧، [سورة غافر(٤٠): آية ٦٠].
(٧٦). وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ج٧، ص١٤٤، باب وجوب ترك الداعي للذنوب و اجتنابه للمحرمات.
----------------------------------------
معرفی کتاب
سیری در کتاب «معاد و جهان پس از مرگ»
اثر ارزشمند حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)
یکی از حقایق پیش روی هر انسـانی مسـاله مرگ و حقایق پس از آن اسـت. حقیقتی کـه ذهـن هر کس را به خود مشـغول کرده و سـوالات متعـددی را برای او ایجـاد می نماید.
مـرگ، نامـي آشـنا بـراي زندگـي اسـت؛ چـرا كه زندگـي با مـرگ معنا ميشـود. هـراس از مـرگ، هـراس از ماهيـت مرگ اسـت. ايـن كه مرگ به معناي نيسـتي و نابـودي در صحنه زندگـي دنيـوي اسـت، بسـياري را به وحشـت مي افكند.
اما پرسـش اين اسـت كه آيـا واقعا حقيقت مرگ نيسـتي و نابودي اسـت؟ يا اين كه اين تصور، تصويري نادرسـت از آن اسـت. آیـا مـرگ دردناک اسـت؟ روح چیسـت؟ آیا با پوسـیدن بـدن، روح باقى مىمانـد؟ عالم پس از مـرگ چگونـه اسـت؟ آیـا مسـائل مربـوط به زندگـى پـس از مـرگ را مىتوان بـا اصول علمـى ثابـت کرد؟
این سـوالها و ده ها سـؤال دیگـر در کتاب «معاد و جهـان پس از مرگ» اثر ارزشمند حضرت آیـت الله العظمی مـکارم شـیرازی مدظله العالی که سـابقه درخشان و نقـش موثـر معظم له در امر تالیف کتب اعتقـادی و ترویـج فرهنگ اصیـل دینـی بر کسی پوشیده نیست، مورد بحث قـرار گرفته و بـه خوبی به این پرسش ها و نظایر آنهـا در این مجموعه پاسـخ داده شـده اسـت.
انگیزه تألیف
نویسنده در اولین مبحث کتاب، انگیزه خود از پرداختن به این بحث را اهمیت موضوع، نگارش کتب اندک در این رابطه، نیاز شدید افراد بشرى به معرفت حوادث پس از مرگ، دانسته و می نویسد؛«در زمينه معاد و رستاخيز ارواح و اجساد، و جهان بعد از مرگ با تمام اهميتى كه دارد متأسفانه كمتر نوشته شده و از تعداد محدودى تجاوز نمىكند. با اينكه هر انسانى تشنه اين است كه بداند بعد از مرگ چه خواهد شد».
کتاب«معاد و جهان پس از مرگ» در یک نگاه
اعتقاد به مبدأ یعنى خود را دائماً در حضور خدا دانستن، خداوندى که از تمام نیات و اعمال، خرد و کلان، آشکار و نهان، آگاه است، گردش چشم هاى خطاکاران را مى بیند. نجواى نجوا کنندگان را مى شنود و از آنچه در دل داریم یا در سر مى پرورانیم آگاه است.
اعتقاد به معاد یعنى ایمان به دادگاه عظیمى که هیچ شباهتى به دادگاه هاى جهان ما ندارد، همه اعمال ما در آنجا حاضر است؛ لذا کوچکترین اعمال و بزرگترین آنها همه پرونده دارد.
اگر ایمان به این دو اصل اساسى زنده شود حتى توجه مختصرى به آن در اعماق جان ما باشد، براى تربیت و هدایت ما کافى است، و اگر ایمان به مبدأ و معاد نباشد هیچ قانونى انسان را اصلاح نخواهد کرد.
کتاب «معاد و جهان پس از مرگ» کوششى است براى احیاى اصل دوم یعنى معاد، به زبان روز، و به صورتى کاملا مستدل و قابل فهم براى همه قشرها و ناظر به تمام سؤالات و پرسش ها. مولف در اين اثر با موضوع علم كلام تلاش كرده است به زبانى ساده مهمترين شبهات مربوط به جهان آخرت را تبيين نمايد.
ساختار اصلی کتاب
كتاب در ضمن فصول متعدد مشتمل بر يك يا چند بخش تدوين شده است؛ سرفصل های و عناوین اصلی اثر عبارتند از :
پيشگفتار؛ از عالم پس از مرگ چه مى دانيم؟؛ آيا مرگ پايان زندگى است يا سرآغاز زندگى نوين ديگر؟؛ ريشه هاى معاد در اعماق فطرت؛ چهره رستاخيز در كتب آسمانى؛ معاد و رستاخيز انرژى ها!؛ چرا رستاخيز ممكن نباشد؟؛ رستاخيز در تجليگاه فطرت؛ فرمان عمومى عدالت؛ معاد جسمانى و روحانى؛ گواهان دادگاه بزرگ رستاخيز و حساب و كتاب و ميزان؛ پاداش و كيفر؛ تجسم اعمال؛ بهشت و دوزخ؛ علائم و نشانه هاى رستاخيز.
هم چنین فطرى بودن معاد، ادله قرآنى و عقلى معاد، استقلال روح، معاد جسمانى و علامت هاى قیامت، مهم ترین سرفصل هاى محتوایی کتاب را شامل می شود.
گزارش محتوایی اثر
علل ترس انسان از مرگ
عده زيادى از مردم از مرگ وحشت دارند. نویسنده معتقد است كه عامل اصلى اين وحشت هميشگى دو چيز بيش نيست.
اولين عامل، تفسير مرگ به معنى فناست. بسیارى از مردم مرگ را به معناى فنا و نیستى و نابودى تفسیر مى کنند. بدیهى است که انسان از فنا و نیستى وحشت دارد. اگر انسان مرگ را به این معنا تفسیر کند، حتماً از آن گریزان خواهد بود؛ از این رو، حتى در بهترین حالات زندگى، فکر مرگ، شهد زندگى را در کام او زهر مى کند و همیشه از این نظر نگران است.
لذا از نيستىها مىگريزد، از بيمارى مىگريزد كه فقدان سلامت است، از تاريكى وحشت دارد كه نيستى نور است. اينكه چرا انسان از عدم و نيستى مىترسد و وحشت مىكند دليلش روشن است، هستى با هستى گره خورده است، و وجود با وجود آشناست، هرگز وجود با عدم آشنايى ندارد، پس بيگانگى ما از نيستى كاملًا طبيعى است.
حال اگر مرگ را پایان همه چيز بدانيم و گمان كنيم با مردن همه چيز پایان مىگيرد، حق داريم كه از آن بترسيم، و حتّى از اسم و خيال آن وحشت كنيم، چرا كه مرگ همه چيز را از ما مىگيرد. امّا اگر مرگ را سرآغاز يك زندگى نوين، و حيات جاودان و دريچهاى به سوى يك جهان بزرگ بدانيم، طبيعى است كه نه تنها از آن وحشتى نداشته باشيم، بلكه به كسانى كه پاک و سربلند به سوى آن گام برمىدارند، تبريك گوييم.
به اذعان مولّف، عامل دوم، پروندههاى سياه است. گروهى را مىشناسیم كه مرگ را به معنى فنا و نيستى تفسير نمىكنند و هرگز منكر زندگى بعد از مرگ نيستند؛ امّا با اين حال از مرگ وحشت دارند؛ چرا كه پرونده اعمال آنها آن قدر سياه و تاريك است كه از مجازاتهاى دردناك بعد از مرگ وحشت دارند.
آثار تربیتی ایمان به معاد
از مطالب مهم ديگرى كه به آن پرداخته شده است، اثرات تربيتى ايمان به معاد است. اعتقاد به وجود دادگاه بزرگ آخرت، فوقالعاده در زندگى امروز ما مؤثّر است. ايمان به معاد، موج نيرومندى از احساس مسئوليّت در برابر هر كار در اعماق روح انسان ايجاد مىشود، كه او را در برابر انحرافات و گمراهىها، ظلمها و تجاوزها كنترل مىكند.
معاد در آینۀ فطرت
ادله امـکان و وقـوع معاد را با شـواهد متعـدد میتوان در ایـن کتاب مشاهده کرد؛ از جمله اینکه در درون وجود انسان نيروى مرموزى است كه فلاسفه آن را «عقل عملى» مىنامند و قرآن مجيد «نفس لوامهاش» مىخواند و امروز از آن به «وجدان» تعبير مىكنند.
از آنجا كه مسئله زندگى پس از مرگ و دادگاه عظيم رستاخيز براى انسانى كه در محدوده اين جهان زندانى است، مطلب تازهاى به نظر مىرسد. خداوند نمونه كوچكى از آن دادگاه را در همين دنيا به ما ارائه داده است كه نامش دادگاه وجدان است و اين از جمله ادله بر وجود معاد است.
فطرى بودن معاد از موضوعات مهم معاد است. مولّف خاطر نشان مىكند كه معمولًا مىگويند خداشناسى در فطرت و سرشت آدمى است، و اگر به كاوش ضمير آگاه و ناآگاه انسان بپردازيم به ايمان و علاقه او به يك مبدأ ماوراءِ طبيعى كه از روى علم و برنامه و هدف اين جهان را آفريده است، دست مىيابيم. ولى اين منحصر به مسئله «توحيد و خداشناسى» نيست، تمام اصول و فروع اساسى دين بايد در درون فطرت باشد، در غير اين صورت هماهنگى لازم ميان دستگاه «تشريع» و «تكوين» حاصل نخواهد شد.
دلایل معاد در زندگی روزمره
در عصر پيامبر صلی الله علیه و اله بر اثر عدم دانش و كوتاهى افكار، عقيده به عالم پس از مرگ و زنده شدن مردگان يك نوع جنون يا تهمت بر خدا محسوب مىشد، و اعتقاد به جوشش حيات از ماده بىجان، جنونآميز تلقّى مىگرديد. قرآن در برابر اين گونه افكار دست به استدلالات مختلفى زده كه هم انديشمندان بزرگ و هم افراد عادى بتوانند از آن استفاده كنند. از جمله اين که:
گاهى قرآن به آنها مىگويد، شما همواره با چشم خود صحنههاى معاد را در زندگى روزانه مىبينيد كه چگونه موجوداتى مىميرند و بار ديگر زنده مىشوند باز هم از مسئله معاد در شك و ترديد هستيد؟! اگر زندگى بعد از مرگ مفهوم نداشت ما اين صحنه را هر سال در برابر چشم خود نمىديديم، اگر زندگى بعد از مرگ امرى محال، و سخنى جنونآميز باشد، به صورت يك امر حسّى در برابر چشمانمان تكرار نمىشود.
گاهى نيز قرآن دست آنها را گرفته، به سوى آغاز آفرينش مىبرد، آفرينش نخستين را يادآور مىشود.
گاه قدرت عظيم خدا را در پهنه آفرينش زمين و آسمان، يادآور مىشود.
گاه رستاخيز «انرژىها» را در نظر آنها منعكس مىكند.
فلسفه آفرينش جهان
بسيارى سؤال مىكنند، فلسفه آفرينش اين جهان بزرگ چيست؟ در پاسخ اين سؤال سخن بسيار است؛ ولى در چند جمله مىتوان پاسخ روشنى را خلاصه كرد و آن اين كه: اشتباه بزرگ اين است كه ما صفات خدا را با خودمان مقايسه كنيم، ما چون موجود محدودى هستيم هر كارى را براى رفع كمبود مىكنيم، درس مىخوانيم كمبود علم ما برطرف شود.
امّا در مورد خداوند كه وجودى است بىنهايت از هر نظر، اگر كارى انجام دهد، بايد هدف او را در بيرون وجود او جستوجو كنيم، او خلق نمىكند تا سودى كند، بلكه هدف او اين است تا بر بندگان جُودى كند. آفرينش ما از عدم خود يك گام برجسته تكاملى بود، فرستادن پيامبران و نزول كتب آسمانى و تعيين قوانين و برنامهها، هر يك پايهاى براى اين تكامل ما محسوب مىشود.
اثبات وجود روح
جدا از از ویژگی هـای این کتاب می تـوان به بررسـی قابل توجه معظم له نسـبت به مسـاله روح و تناسـخ اشـاره کـرد.
براى اثبات اصالت و استقلال و بقاى روح، دلائل فراوان و پيچيدهاى اقامه شده است كه مولّف، بعضى از روشنترين آنها را با عباراتى ساده و روان بيان كرده است كه أهم عناوين آن عبارتند از: يك جهان بزرگ را در محيط كوچكى نمىتوان جاى داد، خاصیّت بروننمايى روح، دلائل تجربى اصالت و استقلال روح.
مولف در فرازی در اثبات وجود روح می نویسد: مسأله روح از قديمىترين و پيچيدهترين مباحثى است كه فلاسفه و دانشمندان با آن روبهرو بودهاند.
نخستين چيزى كه سبب توجه انسان به مسئله روح شده موضوع خواب و رؤيا بوده است. انسان حتى انسان قبل از تاريخ در عالم خواب صحنهها و عوالم وسيعى را مشاهده مىكرد كه پس از بيدارى هيچ يك از آنها را در محيط خود نمىديد.
انسان با توجه به اين مسئله، چنين احساس مىكرد كه نيروى مرموزى در وجود او نهفته است كه به هنگام بيدارى به شكلى، و به هنگام خواب به شكل ديگر، فعاليت و خودنمايى مىكند، حتى در موقعى كه دستگاههاى بدن خاموشند و انسان در گوشهاى افتاده، «او» مشغول فعاليت است.اين نيروى مرموز را «روح» (يا معادل آن در زبانهاى ديگر) ناميد.
آیا معاد جسمانی است یا روحانی ؟
از سؤالات مهمّى كه در بحث معاد مطرح است، اين كه آيا معاد تنها جنبه «روحانى» دارد، و يا جسم و بدن انسان نيز در جهان ديگر باز مىگردد، و انسان با همين روح و جسمى كه در دنيا دارد، تنها در سطحى برتر و بالاتر، به زندگى جديد ادامه مىدهد؟
جمعى از فلاسفه پيشين تنها به معاد روحانى معتقد بودند و جسم را مركبى مىدانستند كه تنها در اين دنيا با انسان است و بعد از مرگ از آن بىنياز مىشود، و آن را رها مىسازد و به عالم ارواح مىشتابد. ولى عقيده علماى بزرگ اسلام و بسيارى از فلاسفه اين است كه معاد در هر دو جنبه؛ يعنى «روحانى» و «جسمانى» صورت مىگيرد، درست است كه اين جسم خاک مىشود، و اين خاک در زمين پراكنده و گم خواهد شد؛ ولى خداوند قادر و عالم تمام اين ذرات را در رستاخيز جمعآورى كرده، لباس حيات جديدى بر آنها مىپوشاند، و از اين موضوع تعبير به «معاد جسمانى» مىكنند، زيرا بازگشت روح را مسلم گرفتهاند و چون گفتوگو تنها در بازگشت جسم است، اين نام براى اين عقيده انتخاب شده است. به هر حال آياتى كه در قرآن درباره معاد سخن مىگويد، روى «معاد جسمانى» هم تكيه دارد.
لذا معظم له در آخرين مباحث كتاب به شواهد قرآنى و عقلى معاد جسمانى و علامتهاى روز قيامت اشاره مىكند.
کتاب «معاد و جهان پس از مرگ» ؛ کاربردی با زبانی روان و همه فهم
گفتنی است بیان شـیوا و ادبیات قابل فهـم بـرای عمـوم مـردم، از دیگر نقـاط قوت این اثـر ارزنده بـوده که مخاطب خـود را برای مطالعـه ایـن اثـر حفظ میکند. بدیهی اسـت که ایـن کتاب ماننـد دیگر کتب معظم له قابل اسـتفاده عمـوم مخاطبیـن خواهـد بـود.
لازم به ذکر است اين اثر نفیس ، نخستین بار در سال ١٣٧٦ در یک جلد و در ٣٠٣صفحه و در قطع رقعی، توسط انتشارات سرور به زیور طبع آراسته شده که تا کنون نیز چندین مرتبه تجدید چاپ شده است. این کتاب نفیس به زبان عربى نیز ترجمه و منتشر شده است.
----------------------------------------
معارف اسلامی
نگاهي به فلسفه «روزه»
پرسش: فلسفه «روزه» چيست؟
پاسخ اجمالی: «روزه» آثار و ابعاد گوناگونى دارد كه از همه مهمتر فلسفه تربيتى آن است. روزه، روح انسان را تلطيف، اراده او را قوى و غرائزش را تعديل مى كند، درس مساوات و برابرى در ميان افراد اجتماع مي دهد، تا افراد متمكن هم وضع محرومان اجتماع را به طور محسوس در يابند و این برای آنان تلنگری باشد تا در رفع پریشانی فقرا بکوشند. هم چنين روزه در طب امروز و طب قديم، اثر درمان بخشي براي بسیاری از بيماريها دارد؛ چراكه باعث مي شود كه مواد اضافى و جذب نشده در بدن سوزانده شود و به عبارتی بدن خانه تكانى كند.
پاسخ تفصیلی: «روزه» ابعاد گوناگونى دارد و آثار فراوانى از نظر مادى و معنوى در وجود انسان مى گذارد كه از همه مهمتر «بُعد اخلاقى» و فلسفه تربيتى آن است. از فوائد مهم روزه اين است كه روح انسان را «تلطيف»، اراده انسان را «قوى» و غرائز او را «تعديل» مى كند. روزه دار بايد در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب و همچنين لذت جنسى چشم بپوشد و عملاً ثابت كند كه او همچون حيوان در بند اصطبل و علف نيست، او مى تواند زمام نفس سركش را به دست گيرد و بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد. در حقيقت بزرگترين فلسفه روزه همين اثر روحانى و معنوى آن است، انسانى كه انواع غذاها و نوشیدنی ها را در اختيار دارد و هر لحظه تشنه و گرسنه شد به سراغ آن مى رود، همانند درختانى است كه در پناه ديوارهاى باغ بر لب نهرها مى رويند، اين درختان ناز پرورده، بسيار كم مقاومت و كم دوامند، اگر چند روزى آب از پاى آنها قطع شود پژمرده مى شوند و مى خشكند؛ اما درختانى كه از لابلاى صخره ها در دل كوهها و بيابانها مى رويند و نوازشگر شاخه هايشان از همان ابتدای عمر، طوفان هاى سخت و آفتاب سوزان و سرماى زمستان است و با انواع محروميتها دست به گريبانند، محكم و بادوام و پراستقامت و سخت كوش و سخت جانند! روزه نيز با روح و جان انسان همين عمل را انجام مى دهد و با محدوديت هاى موقت به او مقاومت و قدرت اراده و توان مبارزه با حوادث سخت مى بخشد و چون غرائز سركش را كنترل مى كند بر قلب انسان نور و صفا مى پاشد. خلاصه روزه، انسان را از عالم حيوانيت ترقى داده و به جهان فرشتگان صعود مى دهد، جمله «لَعَلَّكُم تَتَّقُونَ»؛ (باشد كه پرهيزكار شويد) در آيه ١٨٣ سوره «بقره» در بيان فلسفه وجوب روزه اشاره به همه اين حقايق است و نيز حديث معروف: «اَلصُّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ»(١)؛ (روزه سپرى است در برابر آتش دوزخ) اشاره به همين موضوع است. در حديث ديگرى از امام علي(عليه السلام) مى خوانيم كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيدند: چه كنيم كه شيطان از ما دور شود؟ فرمود: «روزه، روى شيطان را سياه مى كند و انفاق در راه خدا کمر او را مى شكند و دوست داشتن به خاطر خدا و مواظبت بر عمل صالح، دنباله او را قطع مى كند و استغفار، رگ قلب او را مى بُرد!».(٢) در «نهج البلاغه» به هنگامى كه اميرمؤمنان علي(عليه السلام) فلسفه عبادات را بيان مى كند به روزه كه مى رسد چنين مى فرمايد: «وَ الصِّيَامَ اِبْتِلَاءً لِاِخْلَاصِ الْخَلْقِ»(٣)؛ (خداوند روزه را از اين جهت تشريع فرموده كه روح اخلاص در مردم پرورش يابد!) و نيز در حديث ديگرى از پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله و سلم) مى خوانيم: «اِنَّ لِلْجَنَّةِ بَاباً يُدَّعَى الرَّيَّان لَايُدْخَلُ فِيهَا اِلَّا الصَّائِمُونَ»؛ (بهشت درى دارد به نام «ريّان» [سيراب شده] كه تنها روزه داران از آن وارد مى شوند).
مرحوم صدوق در «معانى الاخبار» در شرح اين حديث مى نويسد: انتخاب اين نام براى اين در بهشت به خاطر آن است كه بيشترين زحمت روزه دار از ناحيه عطش است، هنگامى كه روزه داران از اين در وارد مى شوند چنان سيراب مى گردند كه بعد از آن هرگز تشنه نخواهند شد».(٤)
اثر اجتماعى روزه بر كسى پوشيده نيست. روزه يك درس مساوات و برابرى در ميان افراد اجتماع است، با انجام اين دستور مذهبى، افراد متمكن هم وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس در مى يابند و این برای آنان تلنگری است تا در رفع پریشانی فقرا بکوشند.
البته ممكن است با توصيف حال گرسنگان و محرومان، سيران را متوجه حال گرسنگان ساخت؛ ولى اگر اين مسأله جنبه حسّى و عينى به خود بگيرد اثر ديگرى دارد، روزه به اين موضوعِ مهمِ اجتماعى رنگ حسى مى دهد، لذا در حديث معروفى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه: «هشام بن حكم از علت تشريع روزه پرسيد، امام(عليه السلام) فرمود: «روزه به اين دليل واجب شده است كه ميان فقير و غنى مساوات برقرار گردد و اين، به خاطر آن است كه غنى طعم گرسنگى را بچشد و نسبت به فقير اداى حق كند؛ چرا كه اغنياء معمولا هر چه را بخواهند براى آنها فراهم است، خدا مى خواهد ميان بندگان خود مساوات باشد و طعم گرسنگى و درد و رنج را به اغنياء بچشاند تا به ضعيفان و گرسنگان رحم كنند».(٥)
راستى اگر كشورهاى ثروتمند جهان، چند روز را در سال روزه بدارند و طعم گرسنگى را بچشند باز هم اينهمه گرسنه در جهان وجود خواهد داشت؟!
اثر بهداشتى و درمانى روزه
در طب امروز و همچنين طب قديم، اثر معجزآساى «امساك» در درمان انواع بيماريها به ثبوت رسيده و قابل انكار نيست، كمتر طبيبى است كه در نوشته هاى خود اشاره اى به اين حقيقت نكرده باشد؛ زيرا مى دانيم عامل بسيارى از بيمارى ها، زياده روى در خوردن غذاهاى مختلف است؛ چون مواد اضافى، جذب نشده به صورت چربي هاى مزاحم در نقاط مختلف بدن يا چربى و قند اضافى در خون باقى مى ماند، اين مواد اضافى در لابلاى عضلات بدن در واقع لجنزارهاى متعفنى براى پرورش انواع ميكرب ها و بيمارى هاى عفونى است و در اين حال بهترين راه براى مبارزه با اين بيماريها، نابود كردن اين لجنزارها از طريق امساك و روزه است!
روزه زباله ها و مواد اضافى و جذب نشده بدن را مى سوزاند و در واقع بدن را «خانه تكانى» مى كند.
به علاوه يك نوع استراحت قابل ملاحظه براى دستگاه گوارش و عامل مؤثرى براى سرويس كردن آن است و با توجه به اينكه اين دستگاه از حساس ترين دستگاه هاى بدن است و در تمام سال به طور دائم مشغول كار است، اين استراحت براى آنها نهايت لزوم را دارد. بديهى است شخص روزه دار طبق دستور اسلام به هنگام «افطار» و «سحر» نبايد در غذا افراط و زياده روى كند تا از اين اثر بهداشتى نتيجه كامل بگيرد، در غير اين صورت ممكن است نتيجه برعكس شود. «الكسى سوفورين» دانشمند روسى در كتاب خود مى نويسد: «درمان از طريق روزه فائده ويژه اى براى درمان كم خونى، ضعف روده ها، التهاب بسيط و مزمن، دُمَل هاى خارجى و داخلى، سل، اسكليروز، روماتيسم، نقرس، استسقاء، نوارستنى، عرق النساء، خراز (ريختگى پوست)، بيماري هاى چشم، مرض قند، بيماري هاى جلدى، بيماري هاى كليه، كبد و بيماري هاى ديگر دارد. معالجه از طريق امساك، اختصاص به بيماري هاى فوق ندارد؛ بلكه بيماري هائى كه مربوط به اصول جسم انسان است و با سلول هاى جسم آميخته شده همانند: سرطان سفليس، سل و طاعون را نيز شفا مى بخشد!».(٦)
در حديث معروفى پيغمبر اسلام(صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد: «صُومُوا تَصِحُّوا»(٧)؛ (روزه بگيريد تا سالم شويد) و در حديث معروف ديگر نيز از پيغمبر خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) رسيده است: «اَلْمِعْدَةُ بَيْتُ كُلِّ دَاءٍ وَ الْحَمِيَّةُ رَأْسُ كُلِّ دَوَاءٍ»(٨)؛ (معده، خانه تمام دردها است و امساك، بالاترين داروها).(٩)،(١٠)
پی نوشت:
(١). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران، ١٤٠٧ قمری، چاپ: چهارم، ج ٤، ص ٦٢، باب (ما جاء في فضل الصوم و الصائم).
(٢). الكافي، همان.
(٣). نهج البلاغه، شريف الرضى، محمد بن حسين، محقق / مصحح: صبحي صالح، هجرت، قم، ١٤١٤ قمری، چاپ: اول، ص ٥١٢، (حکمت ٢٥٢).
(٤). معاني الأخبار، ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، جامعه مدرسين، قم، ١٤٠٣ قمری، چاپ: اول، ص ٤٠٩، باب (نوادر المعاني).
(٥). من لا يحضره الفقيه، ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين، قم، ١٤١٣ قمری، چاپ: دوم، ج ٢، ص ٧٣، باب (علة فرض الصيام).
(٦). روزه روش نوین برای درمان بیماریها (آب درمانی)، آلکسی سوفورین، مترجم: امامی، محمد جعفر، دارالکتب اسلامیه، تهران، ١٣٧٥ شمسی، چاپ هشتم، ص ٦٥.
(٧). دعائم الإسلام، ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى، محقق / مصحح: فيضى، آصف، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام)، قم، ١٣٨٥ قمری، چاپ: دوم، ج ١، ص ٣٤٢، ذكر (الرغائب في الجهاد).
(٨). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح: جمعى از محققان، دار إحياء التراث العربي، بيروت، ١٤٠٣ قمری، چاپ: دوم، ج ١٠٩، ص ٢٠١، باب (جوامع ما يحل و ما يحرم من المأكولات و المشروبات و حكم المشتبه بالحرام و ما اضطروا إليه).
(٩). تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، ١٣٧٤ شمسی، چاپ: اول، ج ١، ص ٦٢٨.
(١٠). گردآوری از کتاب: يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: حسينى، سيد حسين، دار الكتب الاسلامية، تهران، ١٣٨٦ شمسی، چاپ: چهارم، ص ٤١٨.
----------------------------------------
احکام شرعی
حکم شنا کردن برای روزه دار
پرسش: شنا کردن برای فرد روزه دار چه حکمی دارد؟
پاسخ: اگر سر را به زیر آب نکند اشکالی ندارد.
حکم استفاده از اسپری آسم برای روزه دار
پرسش: استفاده از اسپری آسم برای فرد روزه دار چه حکمی دارد؟
پاسخ: اگر به صورت گاز رقیق وارد بدن مى شود مانعى ندارد و روزه اش صحیح است و ما نمونه هاى معمول آن را دیده ایم اشکالى ندارد.
حکم استعمال دخانیات در حال روزه
پرسش: استعمال سیگار و قلیان در حال روزه چه حکمی دارد؟
پاسخ: لازم است تمام افراد از کشیدن سیگار و استعمال هر گونه دخانیات در هر حال پرهیز کنند بعلاوه سبب باطل شدن روزه مى شود بنابر احتیاط واجب و اگر عمدا انجام دهند احتیاط واجب قضای روزه است و کفاره عمد دارد.
حکم روزه آتشنشان ها در صورت استنشاق دود
پرسش: افرادی مانند آتشنشان ها که در مواقع بروز آتش سوزی ویا آوار برداری جهت نجات جان افراد یا بیرون کشیدن اجساد و یا اطفاء حریق وارد محل هایی می شوند که مملو از دود و آتش است، تکلیف روزه اینان در صورت استنشاق دود و گرد و غبار چیست؟
پاسخ: اگر این کار ضرورت داشته باشد، جایز است اما باید روزه را بعدا قضا کنند.
حکم تزریق آمپول و سرم در حین روزه داری
پرسش: حکم تزریق آمپول و سرم در حین روزه داری چیست؟
پاسخ: تمام انواع آمپول های دارویی یا تقویتی یا بی حسّی که به صورت عضلانی تزریق می شوند و همچنین تزریق عضلانی واکسن برای افراد روزه دار اشکالی ندارد؛ ولی تزریق آمپول ها و سرم های وریدی (که در رگ تزریق می شوند) جایز نیست.
حکم فرو بردن اخلاط سر و سینه
پرسش: هنگام روزه بودن، فرو بردن اخلاط سر و سينه چه حکمی دارد؟
پاسخ: اگر اخلاط وارد بینی شده باشد احتیاط واجب آن است که آن را فرو نبرد، ولی اگر مربوط به سر و سینه باشد و به فضای دهان نرسد اشکالی ندارد.
حکم فرو بردن غذای به جای مانده در بین دندان ها
پرسش: چنانچه در حین روزه، بین دندان ها غذا باقی مانده باشد می توان آن را فرو برد؟
پاسخ: اگر کسى عمداً چیزى را که لاى دندانش مانده است فرو برد، روزه اش باطل مى شود.
حکم استفاده از قطره گوش و بینی برای روزه دار
پرسش: استفاده از قطره گوش و بینی برای روزه دار چه حکمی دارد؟
پاسخ: اگر یقین دارد به فضای حلق می رسد و فرو می رود برای روزه اشکال دارد.
حکم نوشیدن آب در هنگام تشنگی شدید
پرسش: چنانچه فرد روزه دار، تشنگی شدید بر او غلبه پیدا نماید، نوشیدن آب چه حکمی دارد؟
پاسخ: اگر روزه دار به اندازه اى تشنه شود که طاقت تحمّل آن را ندارد و یا ترس بیمارى و تلف داشته باشد، مى تواند به اندازه ضرورت آب بنوشد، ولى روزه او باطل مى شود و اگر ماه رمضان باشد باید بنابر احتیاط واجب بقیّه روز را امساک کند.
حکم شست و شوی دهان در حین روزه داری
پرسش: هنگام روزه بودن شستن دهان چه حکمی دارد؟
پاسخ: شست و شوى دهان با آب یا دارو: ١- اگر آن را بیرون بریزد روزه صحیح است. ٢- اگر از اوّل بداند بى اختیار فرو می رود و چنین شود روزه باطل است و کفّاره نیز دارد. ٣-اگر برای وضو آب در دهان کند و بی اختیار فرو رود روزه اش صحیح است ولی اگر برای خنک شدن یا بدون هدف باشد روزه باطل است و فقط قضا دارد. ٤- اگر فراموش کند روزه است و آب را فرو برد روزه اش باطل نیست.
حکم تهیه غذا در ماه رمضان برای شخص معذور و متعمّد
پرسش: فردی در یک کارخانه آبدارچی است، حکم آماده و تهیه کردن غذا برای کسانی که روزه بجا نمی آورند (چه بصورت عمدی و چه به صورت عذر شرعی) برای او چیست؟
پاسخ : بطور کلی اگر آن شخص، شرعا معذور از روزه گرفتن باشد مانعی ندارد ولی در صورتی که معذور نیستند باید آنها را با زبان خوب نهی از منکر نمائید و از تهیه غذا خودداری نمائید. و اگر بعد از نهی از منکر ناچار به این کار باشید برای شما مسوولیتی ندارد.
حکم غذا دادن به کارگر در ماه رمضان
پرسش : آیا می توانیم به کارگری که روزه نمی گیرد غذا دهیم؟
پاسخ : به کارگر نمی توانید غذا دهید اما می توانید مزد او را اضافه دهید.
پی نوشت: