طلیعه سخن
در آستانۀ حلول سال جدید و شروع ایام نوروز ، زمین عبادت یک سالۀ خود را با موفقیت به انجام رساند و توانست بدون کمترین تخلف و انحراف، سر ساعت ، دقیقه و ثانیه معین به نقطۀ اعتدال،حیات و رویش بهاری رهنمون شود.
این تغییرات در عرصۀ زمین باید ما را به فکر وادار کند که آیا انسانها نیز توانسته اند با دوری از افراط و تفریط، موجبات حیات قلب و جان خود را فراهم ساخته و با بهره گیری از آموزه های اهل بیت (علیهم السلام) دل و جان خود را با معارف ناب شیعی صیقل بخشند؟ به راستی تاکنون همانگونه که برای نو کردن لباس و خانه تکانی ظاهری در خانه و در محیط پیرامونی خود همت کردیم آیا توانسته ایم در راستای غبارزدایی از دل و جان اقدام کنیم؟
به راستی چه معیاری برای تحویل قلب و جان وحلول سال نو ارزشمند تر از کلام پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که فرمود: «غافل ترین مردم آن کسی است که از این همه تغیر و تحول دنیا و دگرگون گشتنش از حالی به حالی، عبرت نگیرد و اندرزی نشنود».
حال با این تفاسیر چند صباحی است که آموزۀ مهم و کلیدی نوروز در جامعه اسلامی ،صرفاً در هجوم مردم به مراکز تجاری و خرید اجناس و کالاهای غیر ضروری و لوکس و در یک کلام به مصرف گرایی، مُد گرایی و چشم و هم چشمی خلاصه شده است که تنها موجبات خوشی ، وقت گذرانی و خودنمایی را فراهم کرده است.
در تبیین خواستگاه فکری مصرف گرایی در کشور باید به تأثیرپذیری مردم از سبک زندگی غربی به ویژه آموزۀ کریسمس در جوامع اروپایی اشاره کرد؛ کریسمس و تولد حضرت عیسی (علیه السلام) به عنوان سال نو میلادی در غرب به مولّفه های مادی منحصر شده است، و گذران این ایّام در جوامع غربی با مادی گرایی، مصرف گرایی همراه با اسراف ،خرید های آنچنانی از مراکز تجاری بزرگ ،خودنمایی،شهوت رانی...عجین شده است، این آسیب به حدی در غرب جدی است که حتی صدای پاپ را هم در آورد و رهبر مسیحیان جهان خواستار تقویت آموزه های معنوی در مراسم سال نوی میلادی در جوامع غربی شد.
اینچنین است که با غفلت متولیان فرهنگی کشور ونفوذ روز افزون سبک غربی، تقلید کور از رویکرد مادی جوامع غربی در تعطیلات کریسمس، درآموزه های نوروز ایرانی تشخص پیدا کرده است، به نحوی که هجوم مردم برای تهیۀ برخی کالاها و لوازم لوکس و تجملی و نیز فرار سرمایۀ عظیم ارزی کشور به جیب شرکت های برزگ اقتصادی غربی و در نهایت مصرف گرائی؛ مد گرایی شدید، اشرافیت و تجمل پرستی را رقم زده است.
تبعات و پیامدهای تبعیت از آموزه های غربی در کشور به گونه ای است که آموزه ای ماندگار همچون صلۀ رحم در خانواده ها به شدت کم رنگ شده است، در سوی دیگر تکیه بر مادیات و بی اعتنایی به معنویت و غفلت از بخشش محبت به یکدیگر در نهاد خانواده و اجتماع شدت گرفته است.
لذا استمرار رویکرد غرب گرایانه در جامعه، جایگزینی خوشی به جای خوبی را به همراه داشته است به گونه ای که ارتباطات و مهمانی های خانوادگی، با هدف رسیدن به خوشی صرف ، وقت گذرانی و طرح مباحث سطحی و بعضاً سخیف با مایه های طنز سپری می شود که به بهانۀ شادی و تحقق خوشی، با اهمال کاری ها و روا شمردن برخی حرام ها و بی اعتنایی به حفظ حریم میان محرم و نامحرم منتهی می شود که در نهایت تضعیف پیوند میان خانواده ها و تشدید فروپاشی نهادخانواده و ارحام و افزایش آسیب های اجتماعی را موجب خواهد شد.
حال آنکه فرهنگ ایرانی اسلامی نوروز، سرشار از آموزه هایی از قبیل صلۀ رحم، حمایت روحی عاطفی و مادی از یکدیگر در برابر مشکلات را در خود جای داده است، از سوی دیگر به فرمودۀ حضرت علی (علیه السلام) تنها گناه نکردن روزانه موجبات تحقق عید و استحقاق پاداش را برای بندگان فراهم خواهد کرد.
هم چنین امام رضا(علیه السلام) در روایتی فرمود:«دردیدو بازدیدها احادیث و سخنان ما را مطرح کنید»؛ که تأمل در این روایت نورانی نشان می دهد صلۀ رحم تنها به این نیست که خانواده ها چند دقیقه دور هم بنشینند و با چند مباشرت ساده و صرفاً کلامی از کنار یکدیگر متفرق شوند بلکه در اوقات صلۀ رحم شایسته است وقت ما به بیهودگی سپری نشود، بلکه گذران عمر ما باید با طرح معارف اهل بیت (علیهم السلام) و بهره گیری از آموزه های ناب آن انسان های کامل توأم شود تا رشد و کمال جامعۀ اسلامی را رقم بزند.
لذا در ایام نوروز به جای تکیه بر خوشی های محض و برخی بیهودگی ها در دید بازدیدها، شایسته است به رشد و کمال یکدیگر اهتمام بوزیم و در حق یکدیگر محبت روا داریم و به رزق ها و کمبودهای اطرافیان توجه کنیم، تا نوروز همۀ مردم به جای خوشگذرانی صرف به خوبی و معروف منتهی شود.
بی تردید آنچه باعث رشد و رویش افکار و اندیشه های اعضای فامیل و اقوام و آشنایان است توجه به مفهوم اصلی«صله» یعنی اتصال میان آنها است که قرب و نزدیکی میان اقوام و آشنایان را موجب خواهد شد.
هم چنین لزوم حسابرسی از اعمال و رفتار خود در آستانۀ سال جدید و خرید لباس تقوا و خانه تکانی و غبارزدایی از دل و جان موجبات تقویت معنویت، احسان و نیکی به اطرافیان، اقوام و فامیل ها را موجب خواهد شد که این امر می تواند سرآغازی بر تحویل اوقات جان و سعادت آدمی باشد.
لذا شایسته است همگان در لحظۀ ساعت تحویل سال زمین، به تحویل ساعت جان خود اهتمام ورزیده و با حسابرسی از خود موجبات هدایت و سعادت خود و دوری از غفلت از یاد و نام خدا را برای خود رقم بزنیم.
-----------------------------------------------
پیام ها و بیانات
پيام تسليت معظم له به مناسبت فقدان اسفناك حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ محمد حسن قرهى
فقدان اسفبار عالم ربانى و فاضل مورد اعتماد مراجع دينى، حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ محمد حسن قرهى موجب نهايت تاسف گرديد.
آن فقيد سعيد عمرى را در خدمت به اسلام و مسلمين و مكتب اهلبيت (علیهم السلام) سپرى كرد و مانند مرحوم والد گرامىاش آيت الله حاج شيخ عبدالعلى قرهى مورد اعتماد مراجع تقليد و رهبر فرزانه انقلاب بود.
رحلت آن فقيد سعيد را به همه ارادتمندان ايشان و حوزۀ علميه و خاندان شريف آن مرحوم و خانوادههاى محترم وابسته صميمانه تسليت عرض مىكنم و علوّ درجات آن عالم ربانى را از خداوند متعال خواستارم و صبر و اجر فراوان براى بازماندگان ايشان از درگاهش مسئلت دارم.
١٣٩٥/١٢/٠٩
پیام تسلیت حضرت آیت الله العظمی مكارم شيرازی به مناسبت رحلت خطيب شهير سید محمد آل طه
فقدان اسفناك حجت الاسلام و المسلمين خطيب شهير آقای سید محمد آل طه (رحمة الله عليه) موجب نهايت تأسف گرديد، اين واعظ شجاع و وارسته ساليان دراز در خدمت مكتب اهلبيت (عليهم السلام) بود و با بيانات شيوا و ارزندۀ خود به هدايت مردم اشتغال داشت. خداوند روح او را با ارواح اجدادش مخصوصاً شهيدان كربلا محشور گرداند.
اينجانب اين ضايعه اسفناك را به همه وعاظ شهرستان قم و خاندان شريفش تسليت عرض میكنم و علوّ درجات برای آن مرحوم و صبر جميل و اجر جزيل برای همه بازماندگان از خداوند مسئلت دارم.
١٣٩٥/١٢/٠٧
-----------------------------------------------
دیدارها
مبلغین مناطق محروم حوزه علمیه قم
جمعی از علمای اهل سنت قشم
همایش بین المللی خمس و تعالی فرهنگ جامعه
اعضای حزب موتلفه اسلامی
مراسم عزاداری روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
ستاد مبارزه با قاچاق کالا
دانش آموزان دبستان مدرسه هاجر ناحیه دو قم
نمایندگان اعتاب مقدس جهان اسلام
-----------------------------------------------
گزیده سخنان
دولت و ملت آسیب دیدگان حوادث اخیر را یاری کنند/ مسؤولان فکری کنند تا این صحنهها تکرار نشود.
١٣٩٥/١٢/٠٤
بسیاری از مراجع در زندگی شخصی از خمس استفاده نمیکنند/ دشمن درصدد از بین بردن قدرت مرجعیت است.
١٣٩٥/١٢/٠٥
ناتوی عربی، اروپایی آمریکا علیه اسلام شکل گرفته است.
١٣٩٥/١٢/٠٩
اتحاد خود را حفظ کنید
١٣٩٥/١٢/٠٩
باید مراقب انقلاب باشیم و اگر هوشیار نباشیم، وقتی به خود می آییم که ضد انقلاب مناصب را به دست گرفته است
١٣٩٥/١٢/١٢
مردم نوروز خود را در چهارشنبه پایان سال عزا نکنند
١٣٩٥/١٢/١٨
دولت برای استانداران خود کلاس اسلام شناسی و ایران شناسی بگذارد/ عدم توجه به خواسته مردم محبوبیت دولت را کاهش می دهد
٢٥/١٢/١٣٩٥
-----------------------------------------------
دروس
احکام شرکت - جلسه هشتاد و هشتم
موضوع: بیع هوا و امثال آن بحث در مسأله ی پنجم از مسائل قسمت است و به مناسبت به مسأله ی فروختن هوا، ممر آب و استطراق. یعنی آیا می توان در مورد طبقات، هوا را فروخت و یا می شود ممر آب را بدون اینکه خود زمین را بفروشند فقط حق العبور آب و یا حق العبور اشخاص را بفروشند.
٩٥/١٢/٠١
احکام شرکت - جلسه هشتاد و نهم
موضوع: تقسیم خانه و بستان در مسأله ی اینکه گفته شد: کسی که مالک زمینی است تا عنان سماء و تخوم ارض هم مالک آن است این را در مورد مسجد الحرام قبول کردیم ولی در مساجد دیگر نه. مساجد دیگر، مانند املاک مردم است که در حد متعارفی از هوا و زمین را مالک اند زیرا دلیلی بر آن نداریم. الغاء خصوصیت و امثال آن در اینجا نیست و بلکه نوعی قیاس است که در مذهب ما وجود ندارد. حتی به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله) هم نمی توان سرایت داد.
٩٥/١٢/٠٢
احکام شرکت - جلسه نودم
موضوع: تقسیم زمین زراعی همراه با محصول قبل از ورود به مسأله ی هشت، اشکالاتی که بعضی از افراد در مورد مسأله ی پنجم داشته اند را بررسی می کنیم.
٩٢/١٢/٠٣
احکام شرکت - جلسه نود و یکم
بحث اخلاقی: رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم در روایتی می فرماید: ليأتينّ علي النّاس زمان لا يبالى المرء بما أخذ المال أمن حلال أم من حرام. یعنی روزگاری بر مردم می آید که افراد، در تحصیل اموال دنبال حلال و حرام نیستند؛ هر مسیری که مال به دست بیاورند را دنبال می کنند و جاذبه ی اموال از جاذبه ی حکم خدا برای آنها بیشتر است.
٩٥/١٢/٠٤
احکام شرکت - جلسه نود و دوم
موضوع: تقسیم حمام و امثال آن بحث ما در کتاب القسمه است. در مسأله ی نهم بحث در مورد دکان های مشترک است.
٩٥/١٢/٠٧
احکام شرکت - جلسه نود و سوم
موضوع: حدوث ضرر در صورت تقسیم بحث در مسأله ی یازدهم از مسائل مربوط به قسمت است.
٩٥/١٢/٠٨
احکام شرکت - جلسه نود و چهارم
موضوع: تبیین معنای ضرر مسأله ی دوازدهم در مورد تبیین معنای ضرر است. در سابق گفتیم که اگر قسمت، مستلزم ضرر باشد شریک را نمی توان به قسمت مجبور کرد و در این صورت، تقسیم باید با تراضی طرفین باشد. از این رو باید معنای ضرر مشخص شود.
٩٥/١٢/٠٩
احکام شرکت - جلسه نود و پنجم
موضوع: تقسیم و قرعه بحث در مسأله ی سیزدهم از مسائل مربوط به قسمت است. این مسأله طولانی است و ما آن را در دو سه بخش جداگانه مطرح می کنیم. این مسأله در مورد نحوه ی قرعه کشی کردن است. تا به حال بحث در این بود که باید قسمت کرد و قرعه زد و الآن نحوه ی انجام دادن قرعه مطرح می شود.
٩٥/١٢/١٤
احکام شرکت - جلسه نود و ششم
موضوع: تحلیل کلام صاحب جواهر در مورد قرعه بحث در مسأله ی سیزدهم از مسائل مربوط به قسمت است که در مورد طرز قرعه کشیدن در تقسیم اموال می باشد.
٩٥/١٢/١٥
احکام شرکت - جلسه نود و هفتم
موضوع: قرعه کشیدن در قسمت بحث در مسأله ی سیزدهم از مسائل مربوط به قسمت است و گفتیم ابتدا باید سهام را تعدیل کرد و سپس باید روی آن سهام قرعه کشید.
٩٥/١٢/١٦
احکام شرکت - جلسه نود و هشتم
موضوع: قرعه در تقسیم چند نکته از مسأله ی سیزدهم باقی مانده است: اول اینکه امام قدس سره در قرعه فقط به دو صورت اشاره کرد که عبارتند از: صورت اتحاد سهام و صورت اختلاف سهام.
٩٥/١٢/١٧
احکام شرکت - جلسه نود و نهم
بحث اخلاقی: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می فرماید: ستكون فتن يصبح الرّجل فيها مؤمنا و يمسي كافرا إلّا من أحياه اللَّه بالعلم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیشبینی می کند و می فرماید که در آینده در میان امت من فتنه هایی رخ خواهد داد که در میان آنها، فرد، صبح مؤمن است و عصر کافر می باشد. یعنی دین او در عرض یک روز عوض می شود.
٩٥/١٢/١٨
احکام شرکت - جلسه یکصدم
موضوع: کسی که باید قرعه بکشد بحث در این بود که آیا قرعه باید از طرف امام و منصوب از طرف او مانند نائب خاص و یا عام امام باشد یا اینکه هر کس می تواند قرعه را جاری کند.
٩٥/١٢/٢١
احکام شرکت - جلسه یکصد و یکم
موضوع: مسأله ی تراضی بعد از قرعه بحث در این بود که قرعه آیا وظیفه ی امام و نائب امام است یا اینکه توده ی مردم نیز می توانند عمل قرعه کشیدن را انجام دهند.
٩٥/١٢/٢٢
احکام شرکت - جلسه یکصد و دوم
موضوع: مهایات بحث در مسأله ی شانزدهم از مسائل مربوط به شرکت است که در آن از مُهایات بحث می شود یعنی هر کدام از شرکاء به نوبت از عین مشترکه استفاده می کنند.
٩٥/١٢/٢٣
احکام شرکت - جلسه یکصد و سوم
موضوع: مهایات بحث در مسأله ی شانزدهم از مسائل قسمت است که در مورد مهایات است. مهایات به این معنا است که ملکی است مشترک که شرکاء به تناوت از آن استفاده می کنند. جواز اصل مهایات، اجماعی است البته در صورتی که همراه با تراضی طرفین باشد.
٩٥/١٢/٢٤
-----------------------------------------------
فن آوری
رونمایی از نرم افزار ویندوزفون رساله توضیح المسائل
رساله «توضیح المسائل» که متن نخستین آن توسّط چند تن از فضلاى حوزه علمیّه قم در عصر مرحوم آیه اللّه العظمى بروجردى ـ قدّس سرّه ـ بر طبق فتاواى ایشان تنظیم شد، گام موثّرى در طریق واضح ساختن احکام فقهى، براى اوّلین بار، جهت عموم مردم بود; چراکه هم اصطلاحات پیچیده مخصوص فقه که رساله هاى پیشین مملوّ از آن بود در توضیح المسائل وجود نداشت، و هم جمله بندى ها ساده و روشن، و در عین حال دقیق و منسجم بود; و به همین دلیل، اثر عمیقى در رغبت اقشار متدیّن نسبت به فهم مسایل دینى گذاشت. بعد از «معظّم له»، مراجع بزرگ دیگر ـ کثّراللّه امثالهم ـ نیز ازآن متن استفاده کرده، با داخل نمودن فتاواى خود در متن مزبور، همان سنّت پسندیده را تعقیب کردند. امّا از آنجا که جمله بندى هاى کتاب براى فتاواى مرحوم آیه اللّه العظمى بروجردى تهیّه شده بود، با مرور زمان و تلفیق با فتاواى بزرگان دیگر، ناهماهنگى هایى در آن به وجود آمد و سلاست و انسجام نخستین را از دست داد، تا آنجا که در این اواخر قسمت قابل توجّهى از «توضیح المسائل» دوباره شکل پیچیده به خود گرفت و فهم آن براى بعضى مشکل شد حتّى در بعضى از موارد، شاید تناقضهایى در آن به وجود آمد. از این گذشته، تغییرات تند و سریع جامعه سبب مى شد مسایلى که از محلّ ابتلا خارج شده بود و هنوز در آن به چشم مى خورد از توضیح المسائل خارج گردد و در عوض مسایل مهمّ مورد ابتلاء و حاجت به آن افزوده شود، تا جوابگوى نیازهاى مردم مسلمان در مسایل فقهى باشد.
در رساله حاضر این مشکلات بحمداللّه برطرف گشته و توضیح المسائل به طرز شایسته ترى عرضه شده است.
در پی گذر زمان و پدیدار شدن فن آوری های نوین، مراجع معظم تقلید بر آن شدند که جهت تسهیل دسترسی مخاطبان و مقلدان از این بستر ها بهره ببرند.
سیستم عامل ویندوز که بر روی بعضی گوشی های همراه خدمات رسانی می کند یکی از این بستر هاست که پس از تولید نرم افزارهای اندروید، اینک نرم افزارهای ویندوزفون مورد توجه مرکز فن آوری اطلاعات قرار گرفته و پس از تولید سه نرم افزار ویندوزفون تفسیر نمونه، مفاتیح نوین و استخاره، اینک نرم افزار ویندوزفون رساله توضیح المسائل تولید شد.
در این نرم افزار محتوای کتاب توضیح المسائل حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی) با قابلیت های زیر ارائه شده است:
١- ارائه سرفصل ها در درختواره به منظور سهولت دسترسی به موضوعات
٢- قابلیت جستجو در عناوین درختواره موضوعات
٣- قابلیت جستجوی پیشرفته (کل عبارت و یا عبارت به صورت عطفی و فصلی) در کل مسائل
٤- قابلیت نشان گذاری مسائل و ایجاد فهرست مربوطه
٥- فهرست موضوعات با قابلیت جستجو در عناوین موضوعات
٦- فهرست نشان گذاری مسائل مورد نیاز
٧- جستجوی پیشرفته:
امکان جستجوی عبارت به سه صورت زیر وجود دارد:
١- فصلی: در این حالت تمام کلمات عبارت به صورت مجزا بررسی شده و نتیجه بر اساس کلمات به ترتیب ورود نمایش داده می شود. مثلا در عبارت "نماز جماعت" ابتدای متون حاوی کلمه "نماز" و سپس متون حاوی کلمه "جماعت" نمایش داده می شود
٢- عطفی: در این حالت متونی نمایش داده می شوند که در آن هر دو کلمه به صورت مجزا یا در کنار هم وجود داشته باشند. مثلا در عبارت "نماز جماعت" متونی نمایش داده می شود که در آن متن هر دو کلمه به صورت مجزا و یا در کنار هم وجود داشته باشد
٣- کل عبارت: در این حالت فقط متون نمایش داده می شوند که عین عبارت مورد نظر در متن وجود داشته باشد. مثلا در عبارت "نماز جماعت" فقط متونی نمایش داده می شود که عین عبارت "نماز جماعت" وجود داشته باشد.
٨- اشتراک گذاری مطالب:
برای اشتراک گذاری می توان از طریق درگاه های اشتراک گذاری دستگاه و هم به صورت یادداشت در نرم افزار پژوهش یار به اشتراک گذاشت.
-----------------------------------------------
یادداشت
شاخصه های حجاب و عفاف در سیرۀ فاطمی از منظر معظم له
دین مبین اسلام برای همه مسائل زندگی برنامه و دستور دارد و به جزئیات و ریزه کاری ها نیز توجه می کند. در این بین مسئله ی حجاب و عفاف در اسلام مسئله ی بسیار مهمی است. حجاب در اسلام امنیت فوق العاده ای دارد و آیات فراوانی نیز درباره حجاب آمده است. البته حجاب یک مساله سرنوشت ساز است و تنها یک دستور نیست، بلکه افزون بر وظیفه شرعی یک وظیفه اجتماعی است و ضروری است خانواده ها نسبت به این مساله بیش از پیش اهتمام داشته باشند. از نظر اسلام هر قدر جانب عفاف و حجاب رعايت شود پسنديدهتر و به تقوا و پاكى نزديكتر است
در یکی از آیات قرآن یک جمله ی کوتاهی است که می توان مدعی شد تمام فلسفه ی عفاف و حجاب در این جمله ی کوتاه جمع شده است: «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ » این آیه در مورد زنان پیغمبر نازل شده ولی برای تمام زنان است. قرآن می فرماید هنگامی که می خواهی چیزی از آنها بگیری، (مثلاً مجلسی در خانه ی پیغمبر تشکیل می شد، اصحاب دعوت می شدند، چیزی می خواستند از بعضی از همسران پیغمبر بگیرند، غذایی، نانی و هر چه که بود)، باید «من وراء حجاب » باشد، بعد می گوید «ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ» این باعث می شود قلب شما «پاک» شود و قلب آنها «پاک» بشود.
مفهوم آن فراز قرآنی این است که اگر این حجاب از میان برداشته شود (حجاب به معنی پرده ، در جایی که پرده نیست، حجاب معمولی از قبیل چادر..مد نظر است)قلب ها، جوانان، دختران و پسران آلوده می شود، طهارت از قلب ها برداشته می شود، وسوسه های شیطان آغاز می شود و ناپاکی قلب ها در نهایت سبب ناپاکی جامعه می شود.
در این میان سیرۀ بانوى نمونه اسلام فاطمه زهرا (عليها السلام) دخت گرامى پيامبر (صلى الله عليه وآله)، در مقولۀ حجاب و عفاف الگویی بسیار مناسب برای انسانها است. که در ادامه مورد واکاوی قرار خواهد گرفت.
چیستی مفهوم حجاب و عفاف
كلمه «حجاب» در فارسى به معنى سِتر(پوشش) است ولى در عربى به معنى چيزى است كه در ميان دو شىء حائل مى شود، لذا واژه «حجاب» هم در مورد حجاب ظاهرى به كار مى رود و هم حجاب معنوى
«عفت» نقطه مقابل «شكم پرستى و شهوت پرستى» است كه از مهمترين فضايل انسانى محسوب مى شود. به گفته راغب اصفهانى در كتاب «المفردات»، عفت به معنى پديدآمدن حالتى در نفس است كه آدمى را از غلبه شهوت باز مى دارد و «عفيف» به كسى گفته مى شود كه داراى اين وصف و حالت باشد.
صاحب «مقاييس اللغة» مى نويسد: «عفت در اصل به دو معنى آمده است: نخست، خوددارى از انجام كارهاى زشت و ديگر، كم بودن چيزى.
مؤلف التحقيق مى نويسد: «اين ماده در اصل، به معنى حفظ نفس از تمايلات و شهوات نفسانى است؛ همان گونه كه تقوا به معنى حفظ نفس از انجام گناهان مى باشد، بنابراين عفت يك صفت درونى است؛ در حالى كه تقوا ناظر به اعمال خارجى است».
علماى اخلاق نيز در تعريف «عفت»، آن را صفتى حد وسط در ميان شهوت پرستى و خمودى دانسته اند.
علاوه بر تفسير «عفت» به مفهوم عام كلمه ؛ بعضى براى معرفى «عفت» از نقطه مقابل آن؛ يعنى، پرده درى نيز استفاده كرده اند. به همين علت در بسيارى از موارد، واژه «عفت» را در مورد پرهيزكارى در خصوص مسايل جنسى استعمال كرده اند.
به هر حال از آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى استفاده مى شود كه «عفت»- به هر دو معنى- از بزرگترين فضايل انسانى است و هيچ كس در سير الى الله، بدون داشتن «عفت» به جايى نمىرسد. در زندگى دنيا نيز آبرو و حيثيت و شخصيت انسان در گرو عفت است.
سیرۀ فاطمی و شکوه امنيت و آزادى در محيط خانه؛ ارمغان رعایت حدود ارتباط و پوشش در برابر نامحرم
بى شك وجود انسان داراى دو بعد است، بعد فردى و بعد اجتماعى، به همين دليل داراى دو نوع زندگى است، زندگى خصوصى و عمومى كه هر كدام براى خود ويژگي هايى دارد و آداب و مقرراتى.
انسان ناچار است در محيط اجتماع قيود زيادى را از نظر لباس و طرز حركت و رفت و آمد تحمل كند، ولى پيدا است كه ادامه اين وضع در تمام مدت شبانه روز خسته كننده و درد سر آفرين است.
او مى خواهد مدتى از شبانه روز را آزاد باشد، قيد و بندها را دور كند به استراحت پردازد و تا آنجا كه ممكن است از اين آزادى بهره گيرد، از این رو به خانه خصوصى خود پناه مى برد و با بستن درها به روى ديگران، زندگى خويش را موقتا از جامعه جدا مى سازد و همراه آن از انبوه قيودى كه ناچار بود در محيط اجتماع بر خود تحميل كند آزاد مى شود.
لیکن از یک سو بايد در اين محيط آزاد با اين فلسفه روشن، امنيت كافى وجود داشته باشد، اگر بنا باشد هر كس سر زده وارد اين محيط گردد و به حريم امن آن تجاوز كند ديگر آن آزادى و استراحت و آرامش وجود نخواهد داشت و مبدل به محيط كوچه و بازار مى شود.
از سوی دیگر در جامعه مخصوصاً در جامعه فعلى نمىتوان زندگى زن و مرد نامحرم را به طور كامل از هم جدا كرد، ولى در مواردى كه ضرورتى نداشته باشد، چنان كه از اختلاط پرهيز شود، به يقين، اصول عفت و پارسايى، بهتر حفظ خواهد شد؛ دليل آن هم مفاسد بسيار وحشتناك و شرم آورى است كه از اختلاط پسران و دختران در كشورهاى غربى ديده مى شود.
به همين دليل هميشه در ميان انسان ها مقررات ويژه اى در اين زمينه بوده است، و در اسلام نيز در اين زمينه دستور بسيار مؤكد داده شده مبنی بر اینکه در مقابل نامحرم بايد پوشش اسلامى رعايت شود،بدین نحو که براى حجاب اسلامى كافى است تمام بدن را با لباس مناسب (به جزگردى صورت و دستها تا مچ) بپوشانند.
لذا در روايتی به هر دو بُعد از این مسأله یعنی لزوم کسب اجازه و رعایت شئونات کامل اسلامی برای ورود به منزل و حریم خصوصی دیگران و نیز ضرورت رعایت اصل پوشش کامل در برابر نامحرم به خوبی اشاره شده است که می خوانیم: پیامبر(صلی الله علیه و آله) مىخواست وارد خانه دخترش فاطمه (سلام الله علیها) شود، نخست بر در خانه آمد دست به روى در گذاشت و در را كمى عقب زد، سپس فرمود: السلام عليكم، فاطمه(سلام الله علیها) پاسخ سلام پدر را داد، بعد پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: اجازه دارم وارد شوم؟ عرض كرد وارد شو اى رسول خدا! پيامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: كسى كه همراه من است نيز اجازه دارد وارد شود؟ فاطمه عرض كرد: مقنعه بر سر من نيست، و هنگامى كه خود را به حجاب اسلامى محجب ساخت پيامبر ص مجدداً سلام كرد و فاطمه(سلام الله علیها) جواب داد، و مجددا اجازه ورود براى خودش گرفت و بعد از پاسخ موافق فاطمه(سلام الله علیها) اجازه ورود براى همراهش جابر بن عبد الله گرفت
حتى در بعضى از روايات مىخوانيم بايد سه بار اجازه گرفت، اجازه اول را بشنوند و به هنگام اجازه دوم خود را آماده سازند، و به هنگام اجازه سوم اگر خواستند اجازه دهند و اگر نخواستند اجازه ندهند!حتى بعضى لازم دانسته اند كه در ميان اين سه اجازه، فاصله اى باشد چرا كه گاه لباس مناسبى بر تن صاحب خانه نيست، و گاه در حالى است كه نمى خواهد كسى او را در آن حال ببيند، گاه وضع اتاق به هم ريخته است و گاه اسرارى است كه نمى خواهد ديگرى بر اسرار درون خانهاش واقف شود، بايد به او فرصتى داد تا خود را جمع و جور كند، و اگر اجازه نداد بدون كمترين احساس ناراحتى بايد صرف نظر كرد.
حجاب، حیا و عفاف حضرت زهرا (سلام الله علیها) در برابر مرد نابینا؛ تجلی قانونمندی روابط زن و مرد درسیرۀ فاطمی
در عصر و زمانه ای به سر می بریم که پسران و دختران كشورهاى «غربى» و «غربزده» براى يافتن همسر آينده خود، در رسانه ها به ویژه فضای مجازی به صورت «زننده» و «شنیع» آگهى مىكنند، و مشخصات اعضاى بدن خود و جزئيات آن را شرح مى دهند، و چيزى كه در ميان آنها مفهوم ندارد پوشش زيباى حياء است.
در حالى كه اسلام زن را در هاله زيبائى از قداست و پاكى قرار مى دهد، و به گوهر گرانبهائى تبديل مى كند كه داراى ارزش فوقالعادهاى است، لیکن حذف مسأله حيا زن را به ابتذال مى كشاند و از ارزش و بهاى او مى كاهد.
بی شک اثر حيا تنها پرهيز از زشتىها و قبايح آنگونه كه بسيارى گمان مىبرند نيست بلكه آثار مثبت زيادى در انجام واجبات و رعايت آداب و اخلاق انسانى دارد.بلکه حيا به زنان ابهت، شخصيت و ارزش مى دهد، متأسفانه برخی حيا را نوعى ضعف نفس می دانند که اگر پرده حيا دريده شود سبب قوت نفس خواهد بود در حالى كه قضيه كاملاً بر عكس است؛ فرد بى حيا كسى است كه تسليم خواسته هاى نفسانى است و نمىتواند از آن روىگردان شود؛ ولى افراد با حيا بر اثر قدرت روحانى در برابر عوامل گناه مقاومت مى كنند و سد نيرومندى ميان خود و آنها به نام حيا قرار مى دهند
نمونه کامل و جامع این مسأله را می توان در روایت جعفريات مشاهده نمود که از امام باقر عليه السلام نقل مى كند مرد نابينايى وارد منزل شد. فاطمه عليها السلام خود را در حجاب كرد و نگاه نكرد. پيامبر پرسيد: چرا چنين كردى اين كه نابينا است؟ فاطمه عليها السلام عرض كرد:
ان لم يكن يرانى فانا أراه و هو يشم الريح» فقال النبي صلى الله عليه و آله:«أشهد أنك بضعة منی،اگر او مرا نمی بیند، من كه او را مىبینم و او بوى مرا حس مى كند! پیامبر اكرم فرمود: گواهى مى دهم كه تو پاره دل منى ».
دامنه عفت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
هم چنین مقام عفت آن حضرت به آن حد است كه از اسماء بنت عميس داستان عجيبى به اين شرح نقل شده است:روزى فاطمه (عليها السلام) به من فرمود: من از كار مردم مدينه كه زنان خود را بعد از وفات به صورت ناخوشايندى براى دفن مى برند، و تنها پارچه اى بر او مىافكنند كه حجم بدن از پشت آن نمايان است ناخرسندم.اسماء گفت: من در سرزمين حبشه چيزى ديده ام كه با آن جنازه مردگان را حمل مى كردند، سپس شاخههايى از درخت نخل را برداشت و به صورت تابوت مخصوصى درآورد كه پارچه اى را روى چوب هاى آن مى افكندند، و بدن را درون آن مى گذاردند، به گونه اى كه بدن پيدا نبود.
هنگامى كه فاطمه بانوى بزرگ اسلام (عليها السلام) آن را مشاهده كرد فرمود: بسيار خوب و عالى است (و هنگامى كه من از دنيا رفتم مرا با آن برداريد) ...
و در ذيل همين حديث آمده است: هنگامى كه فاطمه (عليها السلام) چشمش به آن افتاد تبسم فرمود، و اين تنها تبسم او بعد از وفات پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) بود!.
سخن آخر
متأسفانه اختلاط زن و مرد در دانشگاهها، مجالس و... مسالهای در جامعه اسلامیشده که همه را رنج می دهد. با این تفاسیر و در پاسخ به این پرسش عجیب که چرا برای حجاب، آزادی نمی دهید باید گفت؛ همانگونه که ما برای انجام گناهانی مانند شراب خواری، ربا خواری، سرقت، رشوه خواری و... آزادی نمیدهیم، چگونه می شود در گناهی چون بیحجابی که منشا ده ها گناه کبیره است، آزادی قائل شویم.
از سوی دیگر برای ريشه كن ساختن مفاسد اجتماعی مانند اعمال منافى عفت، تنها توسل به اجراى حدود و تازيانه زدن منحرفان كافى نيست، در هيچ يك از مسائل اجتماعى چنين برخوردى نتيجه مطلوب را نخواهد داد، بلكه بايد مجموعه اى ترتيب داد از آموزش فكرى و فرهنگى آميخته با آداب اخلاقى و عاطفى، و آموزش هاى صحيح اسلامى هم چون فراهم آوردن وسائل ازدواج سالم، رعايت حجاب اسلامى، نهى از چشم چرانى، تحريم متهم ساختن افراد به آلودگى ناموسى، و بالآخره اجازه گرفتن فرزندان به هنگام ورود به خلوتگاه پدران و مادران و در یک کلام ايجاد يك محيط اجتماعى سالم، سپس مجازات را به عنوان يك عامل در كنار اين عوامل در نظر گرفت... .
لذا برخی افراد خیال نکنند که اگر به ناموس مردم نگاه داشته باشند و... می توانند محب حضرت زهرا(سلام الله علیها) قلمداد شوند، امید است همگان با اجتناب از هنجارهای اجتماعی و فرهنگی و با تأمل روز افزون در معنا و مفهوم محب اهل بیت(علیهم السلام) به رشد و کمال واقعی دست یابند.
-----------------------------------------------
یادداشت
شکوه حماسه آفرینی حضرت اُم البنین (سلام الله علیها) از منظر معظم له
با ظهور اسلام و تعليمات ويژه آن زندگى زنان وارد مرحله نوينى گرديد و از كليه حقوق فردى و اجتماعى و انسانى برخوردار شد.
هم چنین امتیازها و حقوقی که به مردان تعلق داشت به همان مقدار نیزبه زنان نيز تعلق گرفت. از این رو در تاريخ اسلام با شخصيت هاى بزرگ و با فضيلتى از جنس زنان برخورد مى كنيم.
حماسه در لغت
حماسه معناى تشديد و تشدّد مخصوصاً در جنگ ها آمده است و احمس به مرد شجاعى گفته مى شود كه در برابر دشمن، با شدّت، ايستادگى مى كند.
ضرورت تقویت روحیه حماسی در مقابله با دشمنان امت اسلامی
بی تردید وجود دشمنانى كه به تعبير قرآن مجيد كينه و عناد و دشمنى از سيماى آنها به خوبى هويدا است: «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ ؛ دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است »؛دشمنانى كه به هيچ اصلى از اصول انسانى پايبند نيستند و حاضرند براى حفظ منافع نامشروع خويش دست به هر جنايتى بزنند. در مقابل چنين دشمنان خطرناكى همواره بايد آماده دفاع و جهاد بود؛ و هميشه بايد حالت حماسه و سلحشورى را در جوانان مسلمان زنده نگهداشت .
امروزه همه مسلمانان حتى افراد گنگ و كر! مى دانند كه در هر منطقه اى از مناطق اسلامى يكى از مارها و افعی های استکبار، دهان باز كرده كه آن منطقه و آنچه در آن است را بلعد، آيا احساس همين موضوع، براى اتحاد مسلمين، و بر افروختن شعله هاى غيرت و حماسه در كانون دلهاى آنها كافى نيست؟
اشک حماسی زنان عاشورایی ؛ صیانت از نهضت حسینی
بی تردید نقش و جایگاه زنان در پيشرفت اسلام و اجراى حق و عدالت غیر قابل انکار است، زنانی که با ايمانى محكم و تفكرى عالى، مردان خود را با تمام وجود در اين مسير حمايت مى كردند ، و از آنجا که زن و مرد، به هنگام دفاع از حق و جهاد براى كسب عزت و شرف و جلب رضاى خدا، يكسانند، همه به ميدان آمدند و هر كدام به نوبه خود، وظيفه خود را ايفا کردند، و چه جالب است که صحنه كربلا همه درسها را دراین مسأله، در خود نهفته دارد.
زنان عاشورایی در مواقع حساس به سهم خود در پيشبرد اهداف اسلامى همراه مردان در برابر دشمن مى ايستاده اند، صفحات درخشان زندگى زنان عاشورایی كه در تاريخ اسلام، گام بر جاى گام هاى بزرگترین زنان عالم هم چون حضرت فاطمه زهرا علیها السلام نهاده اند، گواه اين حقيقت است.
در این میان قسمت زيادى از حماسه هاى كربلا، شوق آفرين و شورانگيز است و به دنبال آن سيلاب اشك شوق به خاطر آن همه رشادت ها، فداكارى ها، شجاعت ها، آزادمردى ها، و سخنرانى هاى آتشين مردان و زنان به ظاهر اسير، از ديدگان شنونده سرازير مى گردد؛ اما به راستی آيا اين گريه دليل بر شكست است؟
ام البنین(سلام الله علیها) ؛اشک های حماسی؛ اولین برپا کننده عزای حسینی علیه السلام
بدیهی است عاشورا سبب رسوايى خطرناكترين دشمنان اسلام و سرنگونى آنان خواهد شد، و درسى پر از عبرت و حماسه و عزّت و افتخار براى آيندگان بجا خواهد گذارد.
از این جهت جناب ام البنين (سلام الله علیها) همسر اميرمؤمنان عليه السلام که چهار فرزندش به نام هاى عباس، عبدالله، جعفر و عثمان در كربلا در ركاب امام حسين عليه السلام به شهادت رسيدند. به ياد فرزندانش روزها به قبرستان بقيع مى رفت و عزادارى مى كرد.
مرحوم حاج شيخ عباس قمى مى نويسد: ام البنين در حالى كه دست فرزند عباس را كه عبيدالله نام داشت مى گرفت روزها به بقيع مى رفت و براى فرزندانش مرثيه سرايى مى كرد. مردم مدينه براى شنيدن مرثيه هاى جانسوز او اجتماع كرده و همنواى با او گريه مى كردند. به اندازه اى عزادارى او جانسوز بود كه حتى مروان بن حكم دشمن كينه توز اهل بيت عليهم السلام هنگامى كه آن منظره را ديد نيز متأثر شد و اشك ريخت.
حماسه آفرینی ام البنین (سلام الله علیها) در مصیبت حماسه سازان عاشورا
گفتنی است پس از حادثه جانگداز و حماسه آفرين كربلا، شاعران فراوانى آن را به نظم درآورده اند ولى هر يك، با نگاهى به سراغ اين واقعه رفته است. جمعى بُعد مظلوميّت آن را به تصوير كشيده اند، گروهى به ابعاد عرفانى آن پرداخته اند و دسته اى نيز حماسه و ظلم ستيزى آن را مورد توجّه قرار داده اند. هر يك از اين ابعاد و ديگر ابعاد اين حادثه، بيانگر عمق نفوذ عاشورا در عرصه شعر و هنر است.
در این بین آن بانوى داغديده گاه براى ايجاد حركت در توده هاى رنجديده اشعارى مى سرودند و شور و حماسه و هيجان مى آفريدند. كه از آن جمله است:
يا من رأى العباس كر على جماهير النقد
ووراه من أبناء حيدر كل ليث ذي لبد
انبئت أن ابني أصيب برأسه مقطوع يد
ويلي على شبلي أمال برأسه ضرب العمد
لو كان سيفك في يديك لما دنى منه أحد
«اى كسى كه عباس را ديدى كه بر فرومايگان حمله ور شده و از پى او فرزندان حيدر كه هر يك شيرانى قوى بودند، قرار داشتند.
با خبر شدم كه بر سر پسرم در حالى كه دستش را قطع كرده بودند، عمود آهنين زده شد؛ واى بر شير بچه ام كه عمود آهنين بر فرقش فرود آمد!
آرى؛ اگر شمشير در دستانت بود، هرگز كسى به تو نزديك نمى شد».
ام البنین مادر شجاعت ، اسوه مادران و همسران شهید
در تاریخ می خوانیم ام البنین (سلام الله علیها) خطاب به زنان مدينه مى گفت:
لاتدعوني ويك ام البنين
تذكريني بليوث العرين
كانت بنون لي أدعى بهم
واليوم أصبحت ولا من بنين
أربعة مثل نسور الربى
قد واصلوا الموت بقطع الوتين
«ديگر مرا ام البنين نخوانيد؛ چراكه مرا به ياد شيران بيشه (رزم و جهاد) مى اندازيد.
مرا پسرانى بود كه به خاطر آنها ام البنين خوانده مى شدم، ولى امروز ديگر مرا پسرانى نيست (تا به خاطر وجود آنان ام البنين خوانده شوم).
آن چهار پسرى كه (در ميدان جهاد) همچون عقاب هاى تيز پرواز بودند (آن قدر شجاعت و استقامت به خرج دادند كه) با رگ هاى بريده به ملاقات مرگ رفتند (و به شهادت رسيدند)».
تیشه های اشک ام البنین(سلام الله علیها) ؛ پاسداری از خاطره و حماسۀ عاشورا
بى ترديد عزادارى های آن حضرت كه از غم عميق و دردى جانكاه نشأت می گرفت، يادآور مظلوميت امام حسين عليه السلام و يارانش و افشاگر ستم يزيد و جانيان شام و عوامل مزدور آنان بود و سبب زنده نگه داشتن خاطره عاشورا، بيدارى مردم و ايجاد روح مقاومت،حماسه و شجاعت در آنان و سرانجام انقلاب و قيام مى شد.
آنجا كه نتوان با شمشير و نيزه به جنگ با دشمنان برخاست، مى توان با قطره هاى اشك، سيلى بنيان كن به راه انداخت و بساط ظالم را برچيد.
سخن آخر
در خاتمه باید گفت ، رویکرد آن بانوی داغدیده در بزرگداشت خاطره شهيدان كربلا، روح حماسه و ايثار و شهامت و جانبازى در راه عقيده و ايمان را همواره در ما زنده مى دارد، و به ما درس هاى مهمّى براى سربلند زيستن و تن به ظلم ندادن مى دهد، اين است فلسفه زنده نگهداشتن اين خاطره ها و تجديد مراسم عزادارى در هر سال.
بی شک اين شورها و اشك ها، عواطف را بر مى انگيزد، آتش نفرت از ستمگران را بر مى افروزد و سينه ها را مالامال از عشق به فداكارى مى كند و در نهايت به شورش و قيام مى انجامد همانگونه كه شد. اینگونه است که عاشورا در ميان سيل اشك و آه عاشقان مكتب حسينى، روح حماسى خود را نيز آشكار ساخت و توده هاى مسلمين را به حركت درآورد.
-----------------------------------------------
پرونده ویژه
سیری در گفتمان «صیانت از محیط زیست» از منظر معظم له
ضرورت حفظ محيط زيست و حمايت از حيوانات در اسلام از جمله مسائل مهمی است که علاوه بر رابطه ی ما با خدا و خلق خدا، ارتباط ناگسستنی جوامع بشری با محیط زیست را یادآور می شود، زیرا خداوند در این دنیا نعمت هایی آفریده است ولی این نعمت ها محدود است و اگر تخریب شود چیزی جانشین آن نمی شود. حتی اکسیژن هوا، آب های روی زمین، زمین های قابل کشت و معادن روی زمین محدود می باشد. از این رو باید این منابع را برای نسل های بعدی نگه داریم و نباید محیط زیست را برای آنها ویران کنیم و زندگی آنها را به خطر بیندازیم.
قرآن مجید در این زمینه می فرماید:«إِنَّ الْمُبَذِّرينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطينِ وَ كانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً ؛ کسانی که اسراف و تبذیر می کنند (چه در اموال خودشان باشد و چه در منابع طبیعی) آنها برادران شیطان هستند(زیرا کار شیطان تخریب است)، و ابلیس آن شیطان بزرگ همواره نسبت به نعمت هاى پروردگارش ناسپاس بوده است».
محیط زیست؛ امانتی الهی برای آیندگان در جوامع بشری
باید اذعان نمود امانت سرمايه اصلى جامعه انسانى و سبب پيوند مردم با يكديگر و نظم معاش و معاد آنها است، در حالى كه خيانت آتش سوزانى است كه همه پيوندها را از ميان مى برد، و سبب هرج و مرج جامعه و فقر و ضعف و بدبختى است. امانت از جمله صفاتى است كه هم در رابطه خلق با خالق و هم انسانها نسبت به يكديگر و هم انسان نسبت به خودش و نیز نسبت به محيط زيست او صادق است.
از آنجا که یکی از ویژگی های دستورات اسلام جامعیت است لذا نفع رساندن به برادران دینی مفهوم عامی دارد و مخصوص نفع مادی نیست بلکه منافع معنوی، اخلاقی، علمی و هدایت و مانند آن را شامل می شود،در این بین نفع به اخوان، دستور به محیط زیست را نیز در بر می گیرد یعنی انسان برای استفاده ی نسل های آینده از محیط زیست که نوعی منافع راهبردی به دیگر افراد در جوامع بشری است باید از محیط زیست محافظت کند.
لذا نعمت هاى معنوى و مادى كه خداوند در جسم و جان انسان آفريده و نیز مواهب بی شمار طبیعی همه امانت هاى او هستند. و مردم مأمور به حفظ آنها هستند، از این رو باید برنامه ای ترتیب داد و با تمرین و ممارست، همگان را به محيط زيست خود آشنا و بر ابزار بهره بردارى بهینه و اصولی از آن مسلط نمود.
حفاظت از محيط زيست در منظومه ي معرفتي اسلام
انسان با مطالعه قوانين متعالى و دستورات حساب شده و مترقى، به عظمت اسلام و گستره رحمت اسلامى پى مى برد و انگشت حيرت به دهان مى گيرد؛ چرا كه رحمت اسلامى در كانون خشونت، حتى شامل درختان نيز مى گردد؛ لذا پيامبر رحمة للعالمين (صلی الله علیه و آله) به سربازان خويش دستور مى دهد كه هيچ درختى را در هنگام جنگ و نبرد قطع نكنند و به محيط زيست احترام بگذارند.
از طرفى ديگر روشن است كه اسلام مى خواهد با توسعه و رشد اقتصادى بستر آبادانى بيشتر زمين يعنى بستر توسعه كشاورزى، صنعت، بازرگانى و هر آنچه تأمين كننده رفاه زندگى از جمله (صیانت از محيط زيست) را فراهم كند تا از طريق دستيابى به اين هدف، به ديگر اهداف مادى و معنوى نايل آيد.
اینگونه است که در نظام اقتصادى اسلام براى حصول رشد و پیشرفت، در عين حال كه براى مالكيت شخصى اصالت قائل است و برخلاف نظام سوسياليزم، انگيزه هاى شخصى و تمايلات فردى را به عنوان حق طبيعى و فطرى مطرح مى كند دو نوع مالكيت ديگر به نام مالكيت عمومى و مالكيت امام (حكومت اسلامى) را نيز تشريع كرده، برخلاف نظام سرمايه دارى بخش مهمی از منابع طبيعى را ملى مى داند.
افزون بر اين، اسلام از «استئثار (ويژه سازى منابع درآمد و انحصارطلبى)» نيز منع كرده است. از موارد استعمال واژه «استئثار» به خوبى استفاده مى شود كه اهل استئثار، به سرمايه داران پرنفوذى گفته مى شود كه با نفوذ در دستگاه حكومت ها، اموال عمومى و منابع طبيعى و ملى همانند مالكيت بر مراتع، معادن، جنگلها و درياها و يا امتياز توليد يا تجارت كالايى خاص را در اختيار و انحصار خويش در مى آورند و از اين راه به ثروت هاى هنگفتى دست مى يابند و اين از نظر اسلام ممنوع است. بلکه اسلام با ايجاد بخش عمومى و انفال، مالكيت بر اراضى موات و آباد طبيعى، جنگل ها، درياها، نهرها، معادن و امثال اين ها را به دولت اسلامى واگذار كرده است.
جایگاه صیانت از محیط زیست در رهیافت های قرآنی
در آيات قرآن کریم، نمونه هاى فراوانى در موضوع حفاظت از محيط زيست يافت مى شود، به عنوان نمونه تعبير به عمران و آبادسازى به وسيله حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام و نسل او در آموزه های قرآنی مبین این مسأله است كه بايد هدف همه انسان ها عمران و آبادى زمين باشد، نه تخريب آن به وسيله جنگ ها و اختلافات ويرانگر و يا تنبلى و سستى و بيكارى و يا حتى تخريب محيط زيست! و جالب اينكه اين عمران و آبادى بعد از توبه صورت گرفته و تا انسان از خطاهاى خود توبه نكند توفيق اين عمران و آبادى تحقق نمی یابد. لذا در قرآن مجيد مى خوانيم: ««هو أنشأكم من الأرض و استعمركم فيها فاستغفروه ثم توبوا إليه»؛ اوست كه شما را از زمين آفريد و آبادى آن را به شما واگذاشت؛ پس از او آمرزش بطلبيد سپس به سوى او باز گرديد (و به عمران و آبادى زمين بپردازيد)».
بی تردید این آيه تابلويى است كه به روشنى، آبادانى زمين را به عنوان يكى از اهداف نظام اقتصادى اسلام نشان مى دهد گرچه دليل عقلى نيز به طور آشكار بر آن دلالت دارد زيرا اگر زمين مهد حيات انسانى است و همه اهداف مادى و معنوى زندگانى انسان در چنين بسترى تحقق مى يابد طبعاً بايد مقدمات زيست و حيات در آن فراهم شود و پر واضح است كه چنين چيزى در زمين ويرانه، دست نايافتنى است.
از سوی دیگر اسلام از فساد و تباهى در زمين نهى و آنان را كه به فساد و تباهى در زمين روى مى آورند، شديدا نكوهش كرده است: «... وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ»؛ آنان كه در زمين فساد مى كنند، دورى از رحمت خدا براى آن هاست و بدى و مجازات سراى آخرت».
از این رو قرآن كريم در معرفى يكى از منافقان عصر رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم مى فرمايد: «وَإِذا تَوَلّىٰ سَعىٰ فِي الأَرضِ لِيُفسِدَ فيها وَيُهلِكَ الحَرثَ وَالنَّسلَ ۗ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الفَسادَ؛ هنگامى كه روى برگرداند (و از نزد تو خارج شد) در راه فساد در زمين كوشش مى كند و زراعت ها و چهارپايان را نابود مىسازد (با اينكه مى داند) خدا فساد را دوست ندارد».
اين آيه نابودسازى محيط زيست و آسيب رساندن به گياهان و حيوانات را، مصداق روشن «فساد فى الارض» ناميده و به شدت از آن نهى كرده است، چرا كه در آيه بعد چنين شخصى را تهديد به جهنم مى كند و مىفرمايد: «وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ۚ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ ۚ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ؛ و هنگامی که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» ( لجاجت آنان بیشتر می شود ) ، و لجاجت و تعصب ، آنها را به گناه می کشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است و چه بد جایگاهی است! ».
اهمیت حفظ محیط زیست در آموزه های روایی
روايات زيادى از پيامبر اكرم و ائمه معصومين عليهم السلام در زمينه صیانت از محیط زیست و اهمیت حقوق حیوانات صادر شده كه اين مسأله مهم را در عالى ترين شكل و صورت ارائه کرده است.
از جمله اين كه دستور داده شده است: «كنار نهرها را آلوده نسازيد؛ و همچنين زير درختان ميوه دار و مقابل درهاى خانه ها و محل نزول كاروان ها و اطراف مساجد». در دستورات جنگى اسلام نيز نقل شده: «درختان سرزمين دشمن را قطع نكنيد؛ نسوزانيد و با جريان سيل آساى آب، آنها را از ميان نبريد. آب آشاميدنى دشمن را آلوده نسازيد».
هم چنین در زمينه حمايت از حيوانات و رعايت حقوق آنها در ماجرايى از پيغمبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم مى خوانيم: آن حضرت شترى را ديد كه آن را خوابانده اند و پاى آن را بسته اند؛ ولى جهازش بر او بود (در حالى كه در اين گونه موارد جهاز را از پشت شتر بر مى دارند تا استراحت كند) پيامبر فرمود: «أين صاحبها؟ مروه فليستعد غدا للخصومة؛ به او بگوييد: خود را فرداى قيامت براى دادخواهى آماده سازد!».
در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم نقل شده است: «لا تتوركوا على الدواب و لا تتخذوا ظهورها مجالس؛ به صورت يك طرفى بر چهارپايان ننشينيد (زيرا سنگينى پاها بر يك طرف بدن حيوان وارد مى شود) و پشت آنها را به صورت مجلس انتخاب نكنيد (اشاره به اين كه اگر در راه به دوستانتان رسيديد و مى خواستيد با آنها گفتگوهايى داشته باشيد از مركب پياده شويد؛ هنگامى كه گفتگوى شما تمام شد سوار شويد!)». هم چنین در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: « چهار پا بر صاحبش شش حق دارد اين كه پيش از طاقتش بر آن بار نكند و پشت آن را مجلسى براى سخن گفتن قرار ندهد و هنگامى كه در منزلگاه پياده مىشود، نخست آذوقه او را آماده كند (سپس به خود بپردازد) و بدن او را داغ نكند و به صورتش شلاق نزند؛ چرا كه تسبيح خدا مى گويد و هر زمان از كنار آب مى گذرد آب را بر او عرضه كند (زيرا او نمى تواند تشنگى خود را اظهار كند!).»
اين احاديث و احاديث فراوان دیگر در زمينه حفاظت از محیط زیست و حمایت از حقوق حیوانات به خوبى نشان مى دهد اسلام، دقيقترين دستورات را در این گونه مسائل ارائه کرده است؛ و به جرأت می توان ادعا نمود چنين دستوراتى در هيچ مكتبى ديده نمى شود.
مبانی فقهی حفاظت از محیط زیست در یک نگاه
بی شک اسلام به هيچ وجه به ضرر ديگران رضايت نمى دهد، حديث مشهور «لا ضرر» كه در كتب اهل سنت و شيعه از رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم وارد شده است، وجود هر نوع توليد زيان آور را ممنوع مى كند، خصوصاً آنجا كه توليد فرآورده اى به زيان هاى عظيم اجتماعى منجر شود و يا حقوق گسترده ديگران را پايمال كند؛ مانند توليداتى كه به تخريب محيط زيست، به خطر افتادن زندگى آبزيان و حيوانات، نابودى جنگل ها و آلودگى درياها، و يا توليد سلاح هاى كشتار جمعى منجر گردد.
از این رو در فقه اسلامى بايدها و نبايدهاى فراوانى در زمينه مسائل مربوط به زندگى طبيعى انسان وجود دارد، كه او را از امور زيانبار و خطرات حفظ مى كند. که تحريم بعضى از تصرف هاى زيانبار در طبيعت كه محيط زيست را ويران مى كند و به طور كلى تحريم اضرار به نفس و آنچه براى سلامت جسم و جان انسان ها خطرآفرين است (و ممكن است خود انسان خطر آنها را هنوز درنيافته باشد) از جمله آن موارد به شمار می آید.
اسلام مخصوصا با وضع قاعده لاضرر (لا ضرر و لا ضرار فى الاسلام)، از اين نوع ضرر رسانى به جامعه جلوگيرى مى كند، مطابق اين قاعده كه از قوانين مهم و حاكم بر ساير قوانين است، هر نوع اقدام ضررى، چه در مرحله وضع آن و چه در مرحله اجرا مشروعيت ندارد. مطابق اين قاعده مردم حق ندارند به يكديگر ضرر رسانند، اين قانون از هر چه موجب اضرار به مردم، محيط زيست و جامعه بشرى مىشود، جلوگيرى مى كند و به يقين شامل توليد مواد زيان آور نيز مى شود.
بدین ترتیب در مواجهه با چالش های مرتبط با محیط زیست جامعه می توان اینگونه گفت هر كارى كه موجب ضرر و زيان مسلمين، در كوتاه مدت يا درازمدت مى شود، جايز نيست، و لازم است مردم مسلمان در اين گونه مسائل، كه با محيط زيست انسان ها ارتباط شديد دارد، كاملا هوشيار و مراقب باشند.
از سوی دیگر این پرسش در موضوع منابع طبیعی و ملی مطرح می شود که آیا هر کسی می تواند هر قدر در توان دارد از مواهب طبیعی را حیازت کند؟ حق این است که دلیلی بر آن نیست بلکه هر کس باید به مقدار نیازش به حیازت مواهب طبیعی قیام کند نه اینکه کسی تمامی زمین ها را حیازت کند و خود را مالک آنها بداند. در این موارد باید حدود عقلاییه را لحاظ کرد.
همچنین است در مورد احیاء اراضی. حتی نسل موجود نمی توانند تمامی مواهب طبیعی را استفاده کنند و چیزی برای نسل های آینده نگذارند. مثلا اگر مواهبی باشد که نسل موجود بتواند همه ی آن را حیازت کند مثلا کل درخت های جنگل ها را ببُرند و بفروشند و یا یک گونه پرنده را کاملا حیازت کنند و نسل آن را منقرض کنند چنین چیزی جایز نیست. زیرا طبق آیه ی «خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً» خداوند هرآنچه در زمین است را برای همه ی انسان ها خلق کرده است نه افرادی خاص و یا نسل موجود.
حتی یکی از ادله ی محیط زیست که باید همه در محافظت آن دقت کنند و آن را از بین نبرند و نسل های آینده را نیز در نظر بگیرند همین آیه است.
عقلانیت و محیط زیست
بی تردید توجه به پيوندهاى اجتماعى و اينكه هيچ كار بدى در اجتماع انسانى در نقطه خاصى محدود نمى شود، بلكه هر چه باشد همانند آتش ممكن است به نقاط ديگر سرايت كند؛ به عبارت دیگر در اجتماع چيزى به عنوان «ضرر فردى» وجود ندارد، و هر زيان فردى امكان اين را دارد كه به صورت يك «زيان اجتماعى» درآيد، لذا دليل منطق و عقل به افراد اجتماع اجازه مى دهد كه در پاك نگه داشتن محيط زيست خود از هر گونه تلاش و كوششى خود دارى نكنند.
انسان هاى چنين جامعه اى در صورت عمل به اين بينش ها و انديشه ها در از بين بردن وسيع منابع طبيعى، تخريب محيط زيست و نابودى منابع طبيعى براى ثروت اندوزى به دور خواهند بود.
سخن آخر
در خاتمه باید گفت چون عده ای سودجو به جان جنگل ها و مراتع افتاده اند و این ثروت طبیعی را به زودی بر باد خواهند داد لذا باید تدبیری برای جلوگیری از آنها با استفاده از وسایل ارتباط جمعی و نظارت کمیته های محلی اندیشید، زیرا در جوامع بشری صدها ميليون كشاورز، جنگل نشين ها و مردم بومى كه تأمين معاش آنان به زمين و وضع مساعد محيط زيست بستگى دارد، به مشكلات عدیده ای دچارند.
لذا انتظار می رود همگان قوانین و مقررات زیست محیطی راکاملاً رعایت کرده و از آلوده کردن محیط زیست جداً بپرهیزند.
-----------------------------------------------
پرونده ویژه
الزامات و بایسته های حمایت از تولید داخلی از منظر معظم له
در بينش اسلام مقولۀ «توليد» مهم ترين ركن اقتصاد اسلامى به شمار مى رود و افزايش نرخ آن از اهداف اقتصادى جوامع اسلامى است و بسيار مورد تأكيد و توصيه است.
هم چنین در مباحث اقتصادى رائج دنيا ، تولید یکی از ارکان اصلی اقتصاد به شمار می آید، اگر چه در اقتصاد سرمايه دارى، انسان وسيله اى است در خدمت توليد، و لذا انسان (كارگر) همپايه ديگر ابزار، ديده مى شود؛ ولى در سيستم اقتصادى اسلام، محوريت با انسان (كارگر) است و «توليد» وسيله اى در خدمت اوست.
البته باید اذعان نمود اقتصاد کشور، متاسفانه از بیماری و از مشکلات مختلف رنج می برد، اگر چه این مشکلات، غیر قابل حل نیست، اما نیازمند یک عزم عمومی و جدی است که به این مشکلات به صورت مجزا بپردازد.
زیرا از یک سو دشمنان سیاسی جمهوری اسلامی ایران به شدت برای تخریب اقتصاد کشورمان تلاش میکنند، از سوی دیگر نبودن تدبیر کافی در داخل و سودجویی جمع اقلیت غارتگر از جمله عواملی است که دست به دست هم داده و تنگناهای اقتصادی را ایجاد کرده است.
لذا باید از این مشکل که دشمن برای ما ایجاد کرده، فرصت پیشرفت و ترقی را فراهم کرده و با برنامه ریزی و تدبیر کارها را دنبال کنیم، از این رو اگر ما اقتصاد قوی داشته باشیم، در مقابل تهدیدات خارجی هم قوی می شویم و آنها هرچه گزینه درست کنند و تحریم کنند، اثرگذار نخواهد بود.
چیستی مفهوم «تولید»
انسان برخلاف بيشتر حيوانات، غالباً احتياجات خويش را به طور آماده از طبيعت دريافت نمى كند، بلكه با تصرف و تغيير در طبيعت و انجام كار، روى آن به نيازهاى خويش دست مى يابد. خواه آن كار به صورت تبديل شىء به شيء دیگر باشد، يا جابجايى كالا از نقطه اى به نقطه ديگر. در علم اقتصاد به مجموع عملياتى كه طى آن، شكل نخستين مواد، تغيير مى يابد و يا جابجا مى شود «توليد» ناميده مى شود.
به بيان ديگر «توليد» عبارت است از فعاليتى كه با به كارگيرى و سازماندهى سلسله عوامل و نهاده هايى همچون سرمايه و منابع طبيعى، به ايجاد كالا و خدمات مى انجامد، به عبارت دیگر مى توان توليد را به «ايجاد فايده» تعريف كرد.
البته مقصود از توليد اعم از توليد كالا يا خدمت است، بنابراين كار پرستارى كه در بيمارستان ها خدمت مى كند يا مأمور بهداشتى كه به نظافت خيابان ها و پارك ها اشتغال دارد، نيز «توليد» محسوب مى شود.
ضرورت تولید ملی در آموزه های اسلامی
در بسيارى از اقوام تاريخى گذشته، كار و توليد را امرى سخيف و ويژه بردگان و انسان هاى ضعيف مى دانستند. اين تلقى در برخى از جوامع، تا اين اواخر باقى بود.
از نگاه يهود، توليد تنها فعاليتى ضرورى براى جلوگيرى از فقر به شمار مى رفت. با ظهور كليساى پروتستان، كار و توليد، مظهر اراده الهى قلمداد شد و ارزش ذاتى يافت. اين انديشه مبناى پيدايش دوران شكوفايى اقتصاد سرمايه دارى شد.
لیکن اسلام به كار و توليد، ارزش واقعى بخشيد و از طريق آموزه هاى تربيتى و فرهنگى خاص خود، شرايط لازم را جهت توليد و بهره بردارى صحيح از طبيعت، فراهم ساخت و همگان را به تشريك مساعى در آن فرا خواند. دليلش هم روشن بود، زيرا اسلام، خواهان عزت و استقلال جامعه اسلامى بود، و هرگونه تسلط بيگانه و وابستگى به آنان را بنابر اصل محكم نفى سبيل: «وَلَن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است. »، و برترى اسلام:«الإسلام يعلو و لايعلى عليه؛ اسلام همچنان به برترى ميرود، و هيچ دينى بر آن برتر نميشود » مردود می دانست، طبيعى بود كه، توليد انواع فرآورده هاى مادى و فيزيكى از يك طرف و تربيت نيروهاى متخصص انسانى ومجهز شدن به آخرين دستاوردهاى علمى بشر از سوى ديگر، در سرلوحه آموزه هاى دينى اين آيين آسمانى قرار گيرد، لذا پس از ظهور اسلام، در پرتو تعليمات آن، تمدن بزرگ اسلامى به سرعت، شكل يافت و سطح وسيعى از جغرافياى آن روز را در بر گرفت.
بنابراین «توليد» با انگيزه تأمين نيازمندى هاى ديگران و با هدف تقارب نسبى سطح زندگى طبقات مختلف اجتماع، از امتيازات اقتصاد اسلامى است كه آن را از ديگر مكاتب اقتصادى متمايز مى سازد، افزون بر آن، در قرآن نيز اشارات پرمعنايى به مشاغل توليدى خاصى به عنوان نعمت هاى الهى، وجود دارد كه بيانگر اهميت آنهاست، از جمله:کشاورزى، دامپرورى، صنعت ، كشتيرانى ، صيادى، مسكن و شهرسازى و ذوب فلزات.
حمایت از تولید داخلی؛ شرط تحقق اقتصاد مقاومتی
گاهی در مسأله اقتصاد مقاومتی، منابع اسلامی در زمینه مقاومت مورد بررسی قرار می گیرد و عنوان کلی موضوع مطرح می شود که در جای خود خوب است،گاهی از مرحله کلی یک پله پایین تر آمده و به عناوینی تحت مسأله اقتصاد مقاومتی همانند قناعت، زهد، پرهیز از اسراف و تبذیر توجه می شود، در این صورت موضوع کلی کوچکتر شده و بر روی عناوین ملموس و محسوس می رود و از منابع اسلامی برای این موضوعات کمک گرفته می شود.
گاهی نیز از این مرحله فراتر رفته و مصادیق اقتصاد مقاومتی تعیین می شود، به عنوان مثال فعالیت های مرتبط با قناعت، زهد و اسراف به صورت مصداقی مورد معرفی قرار می گیرد، مسأله ای که امروزه به آن احتیاج داریم هر سه مرحله است اما باید از عنوان کلی خارج شده و به مصادیق بپردازیم، در این صورت است که برنامه ها کاربردی و عملی می شود.
حال می توان در زمینه مصداقی اقتصاد مقاومتی فعالیت تبلیغاتی انجام داد و مردم را آگاه کرد،وظایف ادارات، مؤسسات صنعتی، بازارها و خانواده ها باید به صورت مصداقی تعیین شود.
در تبین این مدعا باید گفت بخشی از فعالیت های مهم در اقتصاد مقاومتی مقولۀ تولید است؛ مسأله تولید یکی از مهمترین مصادیق اقتصاد مقاومتی است، بلکه یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی، رونق تولید داخلی است؛ اگر تولید داخلی تقویت شود، مشکل مهمی نخواهیم داشت،لیکن برای تحقق ارکان اقتصاد مقاومتی مردم باید باور کنند که تولید داخلی و خرید اجناس و تولیدات داخلی راهگشاست؛ در شرایط کنونی اقتصادهای مهم دنیا نیز به سمت عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی حرکت میکنند چراکه برخی همانند آمریکا به صورت علنی به مردم اعلام کردهاند که باید تولیدات داخلی کشور خود را خریداری کنند.
بنابراین افزایش تولید از جمله فعالیت های مهم اقتصاد مقاومتی است، توجه به اقتصاد مقاومتی در گرو اهتمام به تولید ثروت و صرفه جویی در برنامه های اقتصادی است؛ می دانیم بدون تکیه بر تولید داخلی اقتصاد مقاومتی صورت نمی گیرد و اصولا کل مسائل اقتصادی زیر سؤال می رود.
وضع قوانین حمایتی زمینه ساز رشد تولید داخلی
در بينش اسلام، قوانين حقوقى به گونه اى در نظر گرفته شده است كه نتيجه مستقيم آن فراهم سازى هر چه بيشتر زمينه هاى توليد در جامعه است؛ مرحوم شهيد صدر در كتاب اقتصادنا موارد بيست گانه اى را در اين باره نقل مى كند.
و از انجا که خروج از رکود در تولید به منظور کاهش فشارهای اقتصادی بر مردم بسیار پر اهمیت است لذا مجلس و نهادهای تصمیمگیرنده با وضع قوانین مطلوب به صورت مستقیم در رفع برخی از مشکلات اقتصادی کشور به ویژه مسألۀ تولید نقش دارند.
ضرورت حمایت دولت از صنعت و تولیدات داخلی؛ نه تشویق واردات!
بدیهی است خودکفایی اقتصادی در گرو تقویت تولیدات داخلی است، نظام اسلامی دارای انواع منابع مختلف است؛ اقتصاد ما مزیت های بسیاری دارد که می توان از آنها استفاده کرد ولی نکته مهم، مدیریت این جریان اقتصادی است.
حال یکی از گروه هایی که باید برای تقویت تولید ملی فعال باشد، دولت است؛ به رئیس جمهور محترم گوشزد نمودم از یک سو متأسفانه هنوز بسیاری از واحدهای تولیدی راه نیفتاده و از سوی دیگر تولیدکنندگان از موج واردات بی رویه ناراحتند و معتقدند تا جلوی این کار گرفته نشود تولید داخلی جان نخواهد گرفت.
به عنوان نمونه واردات بی رویه از جمله موانع بزرگ بخش کشاورزی است ؛ ظلم بزرگی بخش کشاورزی را تهدید می کند که واردات بی رویه یکی از این ظلم ها به شمار می آید و باید مانع واردات بی رویه شد.
همچنان که رهبر عزیز انقلاب اسلامی فرمودند باید مانع ورود میوه های تجملاتی و غیر ضروری به کشور شد خوشبختانه کشور ما از تمامی منابع غنی و قوی برخوردار است و تمامی میوه ها در چهار فصل در کشور وجود دارد و نیازی به واردات نیست.
لیکن حقیقت این است که برخی با واردات بی رویه به آلاف و الوف می رسند، دولت که وظیفه نظارت بر کشور را دارد باید مصالح را در نظر بگیرد و مانع این واردات بی رویه شود ما هرگز نیازی به میوه های تجملاتی نداریم تا برخی از این طریق درآمدهای هنگفتی را بدست بیاورند.
در زمانی برخی اقلام با قیمت های بسیار سنگینی وارد کشور می شد؛ ولی از قشر کشاورز همان کالا را با قیمت ارزان خریداری می کردند که این روش بسیار ناپسند بود و امروز نیز اگر این روش وجود دارد باید جلوی آن را گرفت؛ زیرا این روش سبب تضعیف کشاورزان می شود.
اینچنین است که برخی از کارخانه ها رو به تعطیلی می روند و عده ای از کارگران بیکار می شوند که این به ضرر اقتصاد ملی است.
تعطیلی کارخانه های داخلی خود باعث می شود مصرف کنندگان برای تامین کالای مورد نیاز خود به سمت استفاده از کالای قاچاق بروند و این به صلاح اقتصاد کشور نیست. لذا باید مقصران این مساله را پیدا کنیم
هم چنین تداوم این نقیصه تعداد زیاد بیکاران مخصوصاً جوانان بیکار را در پی داشته است که مردم از آن نگرانند چرا که بیکاری سرچشمه انواع ناهنجاری های اجتماعی است.لازم است رئیس جمهور محترم توصیه کنند دولتمردان تلاش بیشتری در این زمینه انجام دهند.
خرید کالای ایرانی؛شاخصۀ کلیدی حمایت مردم از تولید داخلی
در موضوع حمایت از کالاهای ساخت داخل، علاوه بر دولت، مردم نیز تاثیر بسیاری در تحقق اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید داخلی دارد. لیکن متاسفانه مردم نیز طالب اجناس خارجی شده و این مسئله باعث می شود در داخل صنایع ما پیشرفت لازم را نداشته باشند.
حال وقتی مردم به دنبال جنس های خارجی می روند و آن را می خرند، فروشنده هم همان جنس خارجی را می آورد و در این جا تولید داخلی زیان فراوانی می کند و بیکاری افزایش یافته و اقتصاد مقاومتی بر زمین می ماند.
ضرورت ارتقای کیفیت برای حمایت از تولیدات داخلی
در اسلام بر موضوع کیفیت عمل تاکید جدی شده است، و انگیزههای دینی و توجه به معارف اسلامی پشتوانه مناسبی برای ایجاد تحول و تسهیل در انجام امور است، بنابراین باید با تدوین و اجرای استانداردها در تمام کالاها مانع بهانهتراشی دشمن در خصوص کیفیت محصولات داخل شد.
بدون شک تولیدکنندگان داخلی باید کیفیت کالاهای خود را افزایش دهند و تنها به کمیت آنها توجه نکنند تا فروشندگان و مردم به سمت استفاده از کالاهای خارجی نروند؛
نمی توان مردم را به سمت تولید کالاهای داخلی تشویق کرد اما کیفیت آن را بالا نبرد.
لذا از جمله مهمترین ابعاد مبارزه با قاچاق، کیفی سازی تولیدات داخلی است؛ وقتی تولید داخل با مارک کشور دیگری تولید می شود به این معنی است که مردم هنوز به کالای ایرانی اعتماد ندارند.
بدین ترتیب اگرچه کارخانه های از کار افتاده باید به کار بیفتند، زیرا تا زمانی که این کارخانه ها تولید نکنند، قطعا دیگر تولیدی نخواهد بود و کالایی در بازار وجود نخواهد داشت که نیازمند خارجی ها نباشیم. لیکن تا زمانی که کیفیت کالاها بالا نرود، نصایح کارساز نخواهد بود؛ بلکه اگر کیفیت اجناس بالا باشد یک دستگاه صنعتی به جای دوماه، چندسال کار می کندو کیفیت محصولات داخلی عامل توسعه صادرات خواهد بود.
ضرورت فرهنگ سازی برای مصرف تولیدات داخلی
مسایل فرهنگی جزو مهمترین امور است؛ تجربه هم ثابت کرده ،تازمانی که مسایل فرهنگی حل نشود، مشکلات حل نمی شود؛ باید در این زمینه فرهنگسازان جامعه کار کنند؛ باید فتوا بدهند که قاچاق حرام است، دور زدن قوانین کشور کار حرامی است؛ حتی خروج از چراغ قرمز نیز حرام است زیرا خلاف قوانین کشور است.
مساله مصرف کالای داخلی نیز باید از سوی رسانه ها و تریبون های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و مذهبی از جمله نماز جمعه تبلیغ شود؛ خوشبختانه جامعه ما کم کم نسبت به این مساله حساس شده است و باید این مساله را حساس تر کرد.
مبارزه با قاچاق کالا؛ راهکار بنیادین در تقویت تولید داخلی
وقتی بازار داخل از کالای قاچاق پُر شود، تولید داخلی متوقف می شود و افول تولید ملی زمینه ساز افزایش بیکاری و اثرگذاری تحریم ها خواهد شد.
لذا دولت باید جلوی قاچاق را بگیرد و نگذارد محصولات خارجی به صورت رسمی و غیر رسمی داخل بازار شود. وقتی مصنوعات خارجی داخل بازار شود، تولید داخلی از کار افتاده و کنار می رود و بیکاری و خسارت از پیامدهای آن خواهد بود.
اینکه گفته میشود درصد بالایی از کالاهای بازار قاچاق بوده قابل قبول نیست، باید جلوی دزدها و ثروت اندوزان بی رحم گرفته شود، در این صورت حصول این مطالبه، تولید داخلی رونق خوبی پیدا می کند و ایران ملتی می شود که می تواند در برابر تهدیدهای اقتصادی ایستادگی کند.
به نظر بنده مبارزه با قاچاق به یک معما تبدیل شده است که همه از لزوم مبارزه با آن صحبت می کنند و بازهم شاهد ورود تریلی های کالای قاچاق به کشور هستیم در حالی که مبارزه با این مسأله برای رفع مشکل های اقتصادی کشور بسیار مهم و حیاتی است.
رقم ١٥.٥ میلیارد دلار کالای قاچاق کشف شده در کشور بسیار وحشتناک است و باید برای مبارزه با این پدیده نامبارک اقدام جدی تری صورت گیرد؛ به نظر می رسد کسانی که در زمینه قاچاق فعالیت می کنند، دارای قدرتی هستند که می توانند حتی از مسیرهای عادی کالای قاچاق وارد کشور کنند.
در این میان نیروی انتظامی، دستگاه قضایی، سپاه و مجموعه نهادهای اجرایی دست به دست هم دهند و اجازه ندهند کالای قاچاق وارد کشور شود.
مصرف کالای قاچاق حرام است
باید دانست رعایت نکردن قوانین نظام اسلامی نه تنها از لحاظ قانونی تخلف است، بلکه ازنگاه دینی و شرعی نیز حرام می باشد و انجام آن جایز نیست، بنابراین مردم نباید کالای قاچاق مصرف کنند.
باید با مساله قاچاق قوی تر و جدی تر برخورد کرد و موانع مقابله با آن را در رسانه ها با مردم درمیان گذاشت تا حمایت اجتماعی از این کار افزایش یابد.
بی تردید تا زمانی که مساله قاچاق حل نشود کمیت اقتصاد ما لنگ است؛ حتی اگر تورم به صفر برسد و رشد اقتصادی ما اعداد بالاتر را هم ببیند، قطعاً نمی توان آثار اقتصادی را در زندگی مردم مشاهده کرد.
سخن آخر
در خاتمه باید گفت مردم در نامه ها و ملاقات های خود با ما نگرانی هایی دارند حال آنکه با شعار دادن و همایش برگزار کردن مشکل اقتصاد کشور رفع و اقتصاد مقاومتی محقق نمی شود، بلکه مشکل در صورتی رفع می شود که دولت، فروشندگان و مردم به تولید داخلی اهمیت دهند.
دردهای اقتصادی ما شامل قاچاق، یارانه ها و بانک ها است، تا زمانی که این مشکلات حل نشود، اقتصاد ما به جایی نمی رسد و قطعاً رشد اقتصادی در زندگی مردم خود را نشان نمی دهد؛ البته در مسایل اقتصادی درد بی درمان نداریم و باید حل شود.
در این زمینه باید با امیدواری جلو برویم و احساس یأس و ناامیدی کاری از پیش نمی برد؛ همه ما باید مبلغ اقتصاد سالم باشیم زیرا اگر اقتصاد ما سالم شد جوانان ما نیز از بیکاری نجات می یابند و سلامت را درپیش می گیرند. امید است قوای سه گانه و همه مسئولان دست به دست هم دهند تا مشکلات برطرف شود.
-----------------------------------------------
مقاله
مستندات فقهی حرام بودن شرکت های بازاریابی شبکه ای
ابوالقاسم علیان نژادی
افشای ماهیت شرکتهای هرمی و شبکهای
موضوع درس خارج فقه مرجع عالیقدر، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله در سال تحصیلی 96-95 کتاب شرکت است که به مناسبت این موضوع، بحث شرکتهای نوظهور به میان آمد و استاد در مورد هفت شرکت عمده به مقدار کافی بحث کردند. و از آنجا که بازاریابی شبکهای و هرمی در این زمان وسعت تازهای یافته و در گوشه و کنار در حال رشد و توسعه است، و متأسفانه وزارت صنعت و معدن روی ملاحضات سیاسی به آنها مجوز داده، و مع الاسف از قرار معلوم بعضی از نهادهای محترم نیز بر اثر اطلاعات نادرستی که به خدمتشان داده شده آن را تأیید کرده، و این مطلب سبب شبهات زیادی برای علاقهمندان شده، و از سوی دیگر آنها نیز نوعی شرکت تجاری محسوب میشوند، استاد عزیز را (که عارفاً بزمانه هستند) بر آن داشت، که به بحث مستوفی پیرامون شرکتهای مزبور پرداخته و حکم فقهی آن را بطور شفاف با بیان ادله بیان کرده، و ماهیت واقعی آنها را روشن سازند.
مباحث ارزشمند استاد در ده بخش خدمت خوانندگان محترم و طالبان احکام اسلام و سلامت اقتصادی کشور عرضه میشود.
والسلام علیکم و رحمة الله برکاته
1. ریشههای بازاریابی شبکهای و هرمی
اندیشه این مسأله و ریشههای اصلی آن به زمان فیثاغورث، که 600 سال قبل ازمیلاد حضرت مسیح(ع) میزیست، برمیگردد. چرا که ایشان آثار و خواص «اعداد تصاعدی» را کشف کرد، و اساس شرکتهای هرمی و شبکهای، استفاده از همین مطلب است و به صورت تصاعدی پیش میروند. به منظور روشن شدن آثار اعداد تصاعدی، به داستان زیر توجه بفرمایید:
مخترع شطرنج آن را به پادشاه زمانش ارائه کرد، پادشاه این اختراع را پسندید و به مخترع آن گفت: اگر از من چیزی طلب کنی به تو خواهم داد. مخترع گفت: لطفا دستور دهید در خانه اول یک دانه گندم بگذارند و در خانه بعد آن را دو برابر کنند و در خانه سوم دو برابر خانه قبلی، و به همین شکل ادامه دهند تا به خانه شصت و چهارم، که آخرین خانه است، برسد و مجموع آن را به من بدهند.
پادشاه که از کیفیت اعداد تصاعدی بی اطلاع بود گفت: این که خواسته مهمی نیست، چیز دیگری طلب کن! مخترع گفت: اگر همین حاجت مرا برآورید کفایت میکند. پادشاه دستور داد طبق خواسته او عمل شود. محاسبه گران بعد از مدتی به حضور پادشاه رسیده و اعلام کردند که اگر تمام گندمهای موجود در کشور را به مخترع بدهیم جوابگوی خواسته وی نیست! پادشاه پرسید: چطور؟ مخترع خاصیت اعداد تصاعدی را برایش تشریح کرد. پادشاه هنگامی که به این حقیقت پی برد گفت: این کشف تو از شطرنج مهمتر است!
برای روشن شدن این مطلب تعداد گندم هر خانه را محاسبه میکنیم:
خانه اول: 1 عدد
خانه دوم: 2 عدد
خانه سوم: 4 عدد
خانه چهارم: 8 عدد
خانه پنجم: 16 عدد
خانه ششم: 32 عدد
خانه هفتم: 64 عدد
خانه هشتم: 125 عدد (برای رند شدن عدد و آسانتر شدن محاسبه، سه رقم کمتر در نظر گرفتیم)
خانه نهم: 250 عدد
خانه دهم: 500 عدد
خانه یازدهم: 1000 عدد
خانه دوازدهم: 2000 عدد
خانه سیزدهم: 4000 عدد
خانه چهاردهم: 8000 عدد
خانه پانزدهم: 16000 عدد
خانه شانزدهم: 32000 عدد
خانه هفدهم: 64000 عدد
خانه هیجدهم: 125000 عدد (برای رند شدن عدد و آسانتر شدن محاسبه، کمتر در نظر گرفته شد )
خانه نوزدهم: 250/000 عدد
خانه بیستم: 500/000 عدد
خانه سی و یکم: یک میلیارد
خانه چهل و یکم: 1/000/000/000/000 (هزار میلیارد)
خانه پنجاه و یکم: 1/000/000/000/000/000 (یک میلیون میلیارد)
خانه شصت و یکم، یک میلیارد میلیارد دانه گندم میشود.
و از محاسبه سه خانه دیگر صرفنظر میکنیم.
حال اگر 25 عدد گندم را یک گرم فرض کنیم، هر 25 هزار گندم یک کیلو و هر 25 میلیون گندم یک تن میشود. و چنانچه عدد یک میلیارد میلیارد تقسیم بر 25 میلیون تن گندم شود، حاصل آن چهل میلیارد تن خواهد شد. در حالی که کل تولید گندم ما در سال تنها به 12 میلیون تن میرسد[1] و تولید گندم در سراسر کشورهای جهان به رقم بالا نمیرسد![2]
آری، این خاصیت عدد تصاعدی است که وحشتناک به پیش میرود و شرکتهای هرمی و شبکهای از همین خاصیت استفاده کرده اند.
نتیجه این که ریشه بازاریابیهای چند سطحی به خاصیت اعداد تصاعدی برمیگردد که 600 سال قبل از تولد حضرت مسیح (ع) توسط فیثاغورث کشف شد، و مورد سوء استفاده سودجویان در شرکتهای هرمی و شبکهای قرار گرفت.
***
2. اولین شرکتهای هرمی و شبکهای
اولین کسانی که از این شرکتها استفاده کردند آمریکاییها[3] بودند. نخستین کمپانی که بطور رسمی فعالیت بازاریابی شبکهای را آغاز کرد کمپانی « ویتامین کالیفرنیا » بود، که در سال 1930 میلادی (هشتاد و هفت سال پیش) کارش را شروع کرد. سپس وارد کشورهای اروپایی شد و سودجویان و دنیا پرستان کشور ما نیز از آنجا گرفته و در ایران گسترش دادند. در آغاز کار، این شرکتها به شرکتهای بازاریابی هرمی معروف شد، اما هنگامی که مشکلات و مفاسد و ضررهای آن آشکار گشت، نام آن را به بازاریابی شبکهای تغییر داده و به فعالیتشان ادامه دادند، و مدعی شدند که اشکالات هرمی در شبکهای وجود ندارد؛ در حالی که در مباحث آینده خواهید دید که بین این دو کمترین تفاوت ماهوی که در حکم شرعی اثر داشته باشد وجود ندارد.
متأسفانه تعداد زیادی از جوانان آلوده این کار شده اند. بسیاری میپرسند: اگر بازاریابی شبکهای اشکال دارد چرا وزارت صنعت و معدن مجوز فعالیت به آنها داده است؟ تصور ما این است که چون روز به روز بر آمار بیکاری اضافه میشود و مسؤولین توانایی ایجاد اشتغال کافی را ندارند، و این کار ظاهراً اشتغالزاست و جوانان را سرگرم میکند، اجازه فعالیت داده اند در حالی که این شرکتها سرچشمۀ مصیبت و بلا هستند.
***
3. چگونگی کار شرکتهای هرمی و شبکهای
یک نفر به عنوان بازاریاب عضو شرکت میشود، ممکن است کالایی هم از شرکت بخرد یا نخرد.
سپس تلاش و فعالیت میکند که مثلا چهار مشتری برای شرکت جذب و به آنها معرفی نماید، تا کالایی از شرکت بخرند. این چهار نفر نیز هر کدام باید چهار مشتری دیگر پیدا کنند که کالایی از شرکت خریداری نمایند. خریداران جدید نیز به همین شکل به جذب مشتری میپردازند و کار به همین صورت به پیش میرود و روز به روز بر تعداد بازاریابهای شرکت اضافه میشود. البته به هر بازاریابی تا پنج سطح پورسانت داده میشود واز سطح ششم به بعد پورسانتی به وی تعلق نمیگیرد.
کار بازاریاب ها، پیدا کردن مشتری است تا کالاهای شرکت را بخرند و کالا گاه برنج و روغن و مانند آن است؛ ولی بسیاری اوقات لوازم آرایشی یا کالاهای خارجی با قیمت بالاست. همه کسانی که کالاهای مذکور را میخرند هدفشان به دست آوردن پورسانتی است که از معرفی مشتریان جدید به دست میآید، و گرنه خود کالا معمولا مقصود اصلی آنها نیست. مقدار پورسانتها در شرکتهای مختلف متفاوت است ولی بطور متوسط و میانگین به شرح زیر است:
پورسانتی که از سطح اول و مشتریهای بلاواسطه داده میشود 10 درصد، و از سطح دوم 5 درصد، و از سطح سوم 3 درصد، و از سطح چهارم 2 درصد، و از سطح پنجم 1 درصد است. و سپس آن شخص از گردونه خارج میشود و از سطح ششم به بعد پورسانتی به وی تعلق نمیگیرد. اما پورسانت دادن به سطوح بعد همین شکل ادامه پیدا میکند و در نتیجه کسانی که در رأس هرم و سطوح اولیه هستند درآمد خوبی خواهند داشت، اما کسانی که در سطوح پایین و قاعده هرم هستند چنانچه خواهیم دید محروم از سود خواهند بود.
زیرا فعالیت این شرکتها بقدری ادامه پیدا خواهد کرد که بازار اشباع میشود، در این هنگام همه فروشنده اند و خریداری یافت نخواهد شد و در نتیجه هرم از هم فرو میپاشد و سطوح آخر به سودی نمیرسند. جنسی خریداری کرده اند که غالبا به آن نیازی ندارند، و ساعتها و روزها وقت صرف کرده اند و در مقابل آن چیزی عایدشان نشده است.
آمار تعداد اعضاء در سطوح پنجگانه
در سطح اول 4 عضو، و در سطح دوم 16 عضو، و در سطح سوم 64 عضو، و در سطح چهارم 256 عضو، و در سطح پنجم 1024 عضو وجود دارد.
در یکی از دائرة المعارفها چنین میخوانیم:
«فرض کنید همه چیز خوب پیش برود و فروشندهها روز به روز بیشتر شوند. وقتی تعداد فروشندهها به واسطه افزایش تصاعدی به حالت نهایی خود برسد دیگر بازاریابی برای استخدام وجود نخواهد داشت. شرکت با انبوهی از فروشندگان روبروست که قصد دارند محصولات خود را به خریدارن عرضه کنند چون خریداران تبدیل به فروشنده شده اند و دیگر در سِمَت خریدار کسی نمانده است و همه قصد فروش دارند. در این حالت حجم عظیم عرضه و میل بالای فروشندگان به عرضه کالا و اشباع بازار، باعث ضرر گسترده توزیع کنندگان ردههای پایین میشود».
***
4. تفاوتهای بازاریابی هرمی و شبکه ای
مدافعان شرکتهای بازاریابی شبکهای، هنگامی که مفاسد شرکتهای هرمی آشکار و این شرکتها بدنام شدند و در نتیجه فعالیت آنها ممنوع گشت، مدعی شدند بازاریابی شبکهای غیر از بازاریابی هرمی است و مشکلات و مفاسد آن را ندارد، و فرقهای مختلفی برای آن دو ذکر کردند، که به پنج نمونه آن اشاره میشود:
1. شرکتهای هرمی تحت نظارت دولت نیستند؛ اما بازاریابیهای شبکهای تحت نظارت هستند.
2. هرمیها مالیات نمیدهند؛ اما شبکه ایها مالیات میپردازند.
3. منبع کالا در شرکتهای هرمی معلوم نیست؛ اما در شبکهای معلوم و مشخص است.
4. پرداخت حق عضویت در هرمی اجباری است؛ ولی در شبکهای چنین نیست.
5. کالاهای عرضه شده در شرکتهای هرمی گرانتر از نرخ بازار است؛ اما در شبکهای چنین نیست.
ولی توجّه کنید که این ادعا به دو علت بی اساس است:
الف) برخی از تفاوتهای ذکر شده، زیر سؤال است؛ مثلا این که کالاهای عرضه شده در بازاریابیهای شبکهای گرانتر از قیمت بازار نیست، آنها هم گاه گرانتر از بازار میفروشند تا پورسانت را از تفاوت قیمت بپردازند.
ب) برفرض که تمام تفاوتهای مذکور صحیح باشد، اما ماهیت هر دو یکی است؛ چون هر دو با استفاده از خاصیت اعداد تصاعدی کار میکنند. بنابراین، تغییر نام، تغییری در ماهیت اصلی این شرکتها ایجاد نمیکند. در نتیجه، تفاوتهای مذکور ( بر فرض صحت ) تفاوتهای حاشیهای است و تغییری در اصل ماهیت این شرکتها به وجود نمیآورد؛ زیرا هر دو به صورت هرمی پیش میروند.
***
5. آثار مخرب شرکتهای مذکور
ضررها و آثار مخرب شرکتهای هرمی و شبکهای متعدد است، که به ذکر سه نمونه آن اشاره میشود:
1. هزاران هزار جوان توسط این شرکتها به سمت درآمد کاذب سوق داده میشوند. (آمارها میگوید یک میلیون نفر جذب شدهاند) جوانانی که میتوانند نیروی مفید و کارآمد و مولد باشند یک میلیون نفر تبدیل به دلال میشوند، که نفس این کار ضربه مهمی به جامعه میزند. گاه اعضای این شرکتها به طمع رسیدن به سودهای کلان تحصیلات یا کار تولیدی، یا شغل مناسب خود را رها میکنند و تبدیل به یک واسطه ساده مصرف میشوند، که ضربهای به اقتصاد کشور وارد میکند.
2. هنگامی که بازار اشباع شد و سطح آخر موفق برجذب اعضای جدید نشد، و هرم از هم پاشید، عده کمی به سودهای کلان میرسند و تعداد فراوانی محروم از سود، و صدای اعتراضشان بلند میشود، که مشکلات روحی و روانی و قضایی و امنیتی به دنبال خواهد داشت.
3. علاوه بر این مشکلات، مفاسد اخلاقی هم در کنار این شرکتها بر اثر اختلاط دختران و پسران عضو در کلاسهای به اصطلاح آموزشی وجود دارد؛ همانگونه که بعضی از کسانی که در شرکتهای مذکور بودهاند نزد ما به این مطلب اعتراف کرده اند.
***
6. آماری از سود برندگان و زیان دیدهها
آمارهای تکان دهندهای از ناکامهای شرکتهای هرمی و شبکهای خارجی و داخلی منتشر شده که قابل تأمل است. به چند نمونه از این آمارها توجه کنید:
نمونه اول: طبق بعضی از این آمارها « تنها 10درصد فروشندگان شرکت «آمووایز» که یکی از قدیمی ترین و بزرگ ترین شرکتهای بازاریاب در آمریکا و جهان است توانسته اند درآمدی داشته باشند و بقیه محروم شدهاند».
طبق این آمار، 90درصد اعضاء ضرر کرده و تنها 10درصد سود برده اند!
نمونه دوم: طبق آمار دیگری «از 32 هزار فروشنده مورد بررسی همان شرکت در سال دیگر تنها 90 نفر موفق برکسب درآمد شده اند!»
یعنی از هر 1000 نفر تقریبا سه نفر سود برده و بقیه محروم شدهاند!
نمونه سوم: « در سال 2007 تنها یک درصد از فروشندگان شرکت بازاریابی شبکهای «موناوای» موفق به دریافت سود شدند! »
نمونه چهارم: « در سال 1998 درآمد سالانه 90درصد از بازاریابها در آمریکا ( همه شرکتهای هرمی و شبکهای آمریکا نه یک شرکت خاص ) از 5 هزار دلار کمتر بود که با درآمد حداقل زندگی تفاوت فاحش داشت».
نمونه پنجم: « تنها 14درصد از میان دو میلیون و هفتصدهزار فروشنده شرکت «هربالای» از شرکتهای بازاریابی شبکهای توانستند درآمدی که به مراتب از خط فقر کمتر است بدست آورند و 93درصد از فروشندگان هیچ سودی دریافت نکردند».
وضعیت اعضای شرکتهای داخلی اگر بدتر نباشد بهتر نیست. اخیرا یکی از اعضای این شرکتها که مدتی در آن فعالیت داشت و بیرون آمده بود گزارش مفصلی از چگونگی کار آن شرکت و مسائل مختلف آن در یکی از روزنامهها منتشر کرد. از جمله گفته بود: « از هر هزار نفر یک نفر برنده میشود! » افراد دیگری که پس از مدتی کار با شرکتهای مذکور از آن خارج شده اند نیز همین مطلب را میگویند. و علتش هم همانگونه که گذشت، روشن است؛ چون در قاعده هرم و سطوح پایین همه فروشنده میشوند و خریداری یافت نمیشود؛ زیرا بازار اشباع شده و این جمعیت کثیر ( 90درصد به بالا ) مال باختگانند؛
چرا که اولا: اجناس خریداری شده غالبا مورد نیازشان نیست.
و ثانیا: وقت زیادی صرف کردهاند ودربرابرآن چیزی به دست نیاوردهاند.
***
7. ادله حرمت بازاریابی هرمی و شبکه ای
به دو دلیل این نوع فعالیتهای مرموز اقتصادی مشروع نیست:
دلیل اول - اکل مال به باطل
گرفتن پورسانت از بازاریابهای مع الواسطه یا سطح دوم به بعد اکل مال به باطل محسوب میشود، که به تصریح قرآن مجید (وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ)[4] حرام است.
توضیح این که : عضوی که اقدام به جذب مشتری میکند، برای جذب چهار مشتری سطح اول تلاش نموده و متحمل زحمت میشود و با قطع نظر از سایر ادله، پورسانتی که از سطح اول میگیرد صحیح است. اما پورسانتی که از بازاریابهای مع الواسطه یعنی سطح دوم به بعد میگیرد اکل مال به باطل محسوب میشود و حرام است؛ چرا که در مقابل آن کاری که مستحق دریافت اجرت باشد انجام نداده است. و لذا پورسانت دادن به او شبیه پورسانت دادن به کسی است که هیچ ارتباطی به شرکت ندارد.
برخی از مدافعین مشروعیت این شرکت ها، دو توجیه برای حل مشکل اکل مال به باطل ذکر کرده اند:
توجیه اول: پورسانت مذکور در برابر آموزشی است که آن شخص به سطوح دوم تا پنجم میدهد و چون کاری انجام گرفته «اکل مال به باطل» محسوب نمیشود.
و لکن به سه دلیل این توجیه صحیح نیست:
1. پورسانتی که از بازاریابهای مع الواسطه به او پرداخت میشود مشروط به آموزش نیست و لذا در هر صورت پورسانتهای مذکور به حساب او ریخته میشود، حتی اگر آموزشی به آنها ندهد.
2. آموزش به بازاریابهای مع الواسطه، که در سطوح دوم تا پنجم هستند، عملا امکان ندارد، چرا که با یک محاسبۀ ساده روشن میشود که آنها بیش از هزاروسیصد نفرند! و گاه آنها را هرگز یکدیگر را نمیبینند و نمیشناسند.
3. مگر رده دوم تا پنجم چند استاد و معلم نیاز دارند؟ اگر هر کس که پورسانت میگیرد به همه ردههای پنج گانه آموزش بدهد، هر بازاریاب پنج استاد خواهد داشت! مگر کار بازاریابی چه اصول پیچیدهای دارد که نیاز به این همه استاد باشد؟
بنابراین، آنچه که در توجیه مزبور گفتهاند تنها بهانهای برای فرار از اکل مال به باطل است.
توجیه دوم: پورسانتهایی که از سطح دوم تا پنجم به شخص اول داده میشود در حقیقت «هبه» است، نه در برابر انجام آموزش و مانند آن، و هبه دادن به دیگری اکل مال به باطل محسوب نمیشود.
پاسخ این توجیه هم روشن است؛ چرا که همه میدانند اصلا سخنی از هبه و بخشش در میان نیست و تمام این پرداختیها به عنوان پورسانت میباشد. این سخن شبیه سخن کسانی است که برای حیلههای فرار از ربا طرح میکنند آنها میگویند: «ربا دهنده اضافه را به عنوان هبه و بخشش به ربا خوار میدهد! »
نتیجه این که توجیهات مذکور هیچ کدام مشکل را حل نمیکند و پورسانتهایی که توسط بازاریابهای مع الواسطه پرداخت میشود مصداق اکل مال به باطل است.
دلیل دوم - قاعده لاضرر
مقتضای قاعده لاضرر، این است که هرگونه ضرر زدن به خود و دیگران مجاز نیست. این قاعده دلیل دیگری بر، حرمت فعالیت شرکتهای هرمی و شبکهای است زیرا هنگامی که 90درصد و گاه بیشتر و حتی در برخی موارد 99درصد اعضای شرکت گرفتار ضرر و خسران میشوند و تنها گروه اندکی که در رأس قاعده قرار دارند سود میبرند، بر حاکم شرع لازم است مانع فعالیت چنین شرکتهایی شود. یعنی برفرض که طبق عناوین اولیه شرکتهای فوق مشکلی نداشته باشند، طبق عنوان ثانوی لاضرر کار آنها حرام است. آری حاکم شرع نباید اجازه دهد که عدهای سودجو چنین دام خطرناکی را سر راه جوانان بگسترانند و آنها را گرفتار سازند. و از شورای محترم نگهبان نیز انتظار میرود که اجازه چنین کاری را ندهد.
هنگامی که اکثریت مراجع برحرمت کاری فتوا میدهند شورای محترم نگهبان نباید به سادگی از کنار آن بگذرد. وزارت صنعت و معدن هم که به این شرکتها مجوز میدهد از کار خود پشیمان خواهد شد. زیرا سرانجام صدای اعتراض مال باختگان که اکثریت اعضاء را تشکیل میدهند، بلند خواهد شد و مشکلات اجتماعی و امنیتی بزرگی ایجاد میگردد.
***
8. مشکلات جنبی و حاشیه ای
آنچه که در بحث عدم مشروعیت بازاریابیهای چند سطحی گفته شد با قطعنظر از مشکلات جنبی و حاشیهای آن است، که به چند مورد آن اشاره میشود:
الف) اختلاط محرم و نامحرم:
جلسات و کلاسهای توجیهی این شرکتها معمولاً مختلط است و دختر و پسر نامحرم در یک مکان حضور پیدا میکنند و روابط آزادی دارند. این مطلبی است که خود بازاریابها گفته اند.
کسانی که حدود هشتاد روز با آنها کار کرده اند، و همچنین افرادی که برای کسب اطلاع از چگونگی کار آنها در جلساتشان حضور یافته اند، مطلب مذکور را تأیید نموده اند و توصیه به ترک اینگونه جلسات عملاً کارساز نیست؛ زیرا این جلسات محل معینی ندارد.
ب) بازماندن از کارهای مفید و سازنده:
عده زیادی از این جوانها که مشغول کارهای کاذب بازاریابی میشوند، (که به گفتۀ بعضی از نهادهای مسئول آنها حدود یک میلیون نفرند) از کارهای اساسی و تولیدی و مفید باز میمانند و همانطور که گذشت عدهای از این جوانان درس و تحصیل، و برخی از آنان کار و اشتغال خود را به امید رسیدن به سودهای کلان رها میکنند، و روشن است که این کار به اقتصاد و بنیه علمی جامعه لطمه وارد میکند.
ج) توسل به دروغ:
بازاریابها در بسیاری از موارد برای جلب مشتری متوسل به دروغ و بیان مطالب خلاف واقع میشوند، چون اگر واقعیتها را بگویند کسی به سراغ آنها نمیرود.
البته همان گونه که گذشت دلیل اصلی بر حرمت بازاریابیهای چند سطحی آن دو دلیل فقهی است که قبلاً بیان شد، و آنچه در این بخش گفته شد در واقع مؤید آن است. بنابراین، به فرض که هیچ یک از مشکلات حاشیهای ذکر شده و آنچه را که نگفتیم وجود نداشته باشد در عدم مشروعیت این بازاریابیها تأثیر چندانی ندارد.
***
9. پاسخ به چند سؤال
سؤال اول - دلیل شما نسبت به پورسانتهای گرفته شده از سطح دوم به بعد، (که اکل مال به باطل محسوب میشود) صحیح است؛ اما در مورد بازاریابهای سطح اول که بلاواسطه هستند اکل مال به باطل محسوب نمیشود؛ زیرا گیرنده پورسانت برای جذب و هدایت و آموزش آنها تلاش میکند. در مورد خود شرکت و درآمدهای آن نیز اکل مال به باطل صدق نمیکند؛زیرا تمام درآمد آنها از محل فروش کالایشان به دست میآید. هرچند دادن پورسانت در برابر فروش بازاریابهای سطح دوم به بعد (بازاریابهای مع الواسطه) کار خلافی محسوب میشود؛ ولی سبب حرمت مال آنها نمیشود.
پاسخ: با توجه به اینکه این فعالیتها سبب ضرر و زیان به مسلمین و کشور اسلامی است، تمام آن حرام است؛ حتی درآمد بازاریابهای بدون واسطه، و درآمدهای حاصل از فروش کالاهای شرکت. بنابراین، تجزیه بین درآمدهای مختلف صحیح نیست و تمام آن شرعاً صحیح نمیباشد.
به تعبیر دیگر، گرچه ممکن است دلیل اول، برخی از درآمدهای بازاریابی چند سطحی را شامل نشود؛ اما قاعده لاضرر شامل همه آنها میشود و اصل لاضرر حاکم برهمه ادله است.
سؤال دوم - کسانی که پی به ماهیت غیر مشروع این شرکتها میبرند و از آن خارج میشوند، در صورتی که درآمدی کسب کرده باشند، وظیفه آنها چیست؟
پاسخ: سودهای به دست آمده از آن شرکت ها، اموال مجهول المالک محسوب میشود. اگر صاحبان اصلی آن قابل شناسایی باشند باید آنها را شناسایی کرد و پولشان را به دستشان رساند و اگر قابل شناسایی نباشند به افراد مال باخته همان شرکت داده شود.
سؤال سوم - کسانی که متنبه شده و این فعالیتهای ناسالم را رها میکنند، آیا وظیفهای در برابر کسانی که به دعوت آنها عضو آن شرکت شدهاند و هنوز به کارشان ادامه میدهند دارند؟
پاسخ: آری وظیفه دارند آنها را از ماهیت شرکتها مطلع کنند؛ زیرا این کار نهی از منکر محسوب میشود و نهی از منکر واجب است.
***
10. جمع بندی و خلاصه بحثهای گذشته
به هشت نکته که چکیده مباحث گذشته است. توجه کنید:
1. اساس تمام بازاریابیهای شبکهای و هرمی یک چیز است و آن، استفاده از خاصیت اعداد تصاعدی و أشکال هرمی. و اگر تفاوتی وجود داشته باشد در مسائل جانبی و حاشیهای است و ارتباطی به ماهیت آنها ندارد.
2. مشتریهای این شرکتها غالبا کالا را برای نیاز نمیخرند؛ بلکه به منظور این که در صف بازاریابها قرار بگیرند و سودهای کلانی ببرند دست به این کار میزنند. بنابراین، در حقیقت همه فروشنده اند نه خریدار!
3. این بازاریابیها هزاران هزار نیروی جوان را از کارهای تولیدی و گاه از تحصیل علم منحرف و به بیراهه میکشاند و تبدیل به یک دلال حقیر و مصرف گرا میکند.
4. آمارهای منابع معروف خارجی و داخلی نشان میدهد که تنها عدد کمی از اعضای شرکتهای مذکور سود کلانی میبرند و اکثریت قاطع، که گاه تا 99درصد پیش میرود، محرومها و ناکامها هستند.
5. این کار قطعا مصداق اکل مال به باطل است و توجیهاتی که برای آن ذکر میکنند واقعیت ندارد و شبیه توجیهات و حیلههای رباخوران است. بعضی آن را شبیه نوعی بخت آزمایی و قمار میدانند؛ قماری که چند قمارباز حرفهای در برابر تعداد بسیار زیادی از قمار بازان ناشی قرار میگیرند!
6. اگر دلیلی برحرمت آن نباشد جز این که سبب ضرر و زیان گروه زیادی میشود، کافی است و حکومت اسلامی باید جلوی آن را بگیرد.
7. از نکات جالب این که به تصدیق کارشناسان و محققان، اداره کنندگان شرکتهای بازاریابی شبکهای، غالبا همان هرمیهای و گلدکوئستهای سابق هستند!
8. متأسفانه بر اثر اطلاعات نادرستی که به شورای محترم نگهبان داده شده، آنها اخیرا حکم به جواز فعالیت این شرکتها داده اند و وزارت صنعت و معدن هم بنا به عللی که مخفی نیست به آنها مجوز میدهد.
به امید روزی که ماهیت این شرکتهای سودجو برای همگان روشنتر شود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
پی نوشت:
[١]. طبق آنچه که در سایت وزارت جهاد کشاورزی آمده، ایران در سال ٩٣ ـ ٩٤، موفق به تولید ٣١٨/٥٢٢/١١ تن گندم شده است.
[٢]. طبق آنچه که در دانشنامه ویکی پدیا آمده تولید کل گندم در سراسر جهان در سال ٢٠٠٨ م، ٦٩٠ میلیون تن بوده است.
[٣]. برخی معتقدند اولین بار یک شرکت دوچرخه سازی در روسیه از ایدۀ بازاریابی شبکه ای استفاده کرد.
[٤]. سورۀ بقره (٢)، آیۀ ١٨٨.
-----------------------------------------------
معرفی کتاب
رهیافت هایی بر کتاب «معمّای هستی»
اثر ارزشمند حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله)
«شناخت هستی» از جمله شناخت های ضروری است که در زندگی یک مسلمان مکتبی اثرگذار و نقش آفرین است، این معرفت و شناخت، از ابعاد گوناگون قابل بررسی است که شناخت ماهیّت هستی و وجود، شناختِ هستی آفرین، ابعاد غیر مادی و فیزیکی در هستی، مسئله غیب و شهود در عالم، رابطه هستی و هستی بخش، عظمت و گستردگی هستی، عجایب و شگفتی های هستی، جایگاه انسان در مقام «خلیفة الله» در جهان هستی، آغاز و پایانِ هستی و مسئله قیامت و ابدیّت، فرجام شناسی، هدف داری هستی، وجود سنّت های تغییرناپذیر خداوند در عالم وجود از جمله آن به شمار می آید.
کتاب ارزشمند «معمای هستی» از جمله آثاری است که مباحث هستيشناسانه به زبان بسيار ساده و بدون الفاظ و اصطلاحات سنگين و فلسفي مطرح شده است.البته در این اثر دیدگاههای حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی با توجه به بنیانهای فلسفه اسلامی و در پاسخ به فیلسوفان حس گرای غرب ، برخی از پرسشهای اساسی درباره ماهیت هستی و هدف از آفرینش انسانها طراحی و تبیین شدهاست.
مباحث اين اثر ارزشمند در هجده بخش ارائه شده است که عبارتند از:
پیشگفتار١- معماهای بزرگ؛ ٢- آرامش روح را کجا پیدا کنیم؟؛ ٣- نخستین گام؛ ٤- گمشده بزرگ؛ ٥- ایمان و آرامش روح؛ ٦- رابطه (آرامش) و (جهان بینی)؛ ٧- زندگی های توخالی و درد آلود؛ ٨- موقعیت ما در جهان هستی؛ ٩- چگونه فکر کنیم و در چه بیندیشیم؛ ١٠- تکیه بر حس به تنهائی ممکن نیست؛ ١١- گذرنامه برای سفر به جهان ماورای حس؛ ١٢- اعجوبه صنعت عصر ما؛ ١٣- یک اتاق اسرارآمیز؛ ١٤- عجیبترین بایگانی جهان؛ ١٥- معجزه حافظه!؛ ١٦- آیا جهان آغاز و انجامی دارد!؛ ١٧- مسئله ای به نام سرنوشت؛ ١٨- فلسفه آفرینش
پیشگفتار
در وهلۀ نخست باید به پیشگفتار این اثر مهم اشاره کرد آنجا که نگارندۀ اثر آغاز کتاب می نویسد:از كجا آمدهايم؟،به كجا مىرويم؟،و اكنون در كجا هستيم؟،و ما در اين ميان چه نقشى داريم و چكارهايم؟و بالاخره وظيفه ما چيست؟ و... .[١]
مؤلفه در ادامه می نویسد؛ «اينها پرسش هائى است كه انسان هر قدر هم كم هوش[٢]باشد باز در لحظاتى به فكر آنها مىافتد، منتها بسيارى به سرعت از آن مىگذرند چنانكه گوئى اصلا پرسشى وجود نداشته است، و به عكس پى جوئى وسوسهآميز بعضى، گاهى آنها را به شكل سؤالات غير قابل جواب در مىآورد».[٣]
بدیهی است مولّف کتاب در صدد برآمده است تا با بهره گیری از اندیشه ها و گزاره های معرفتی منبعث از آموزه های دینی و اسلامی، افق هایی نوین در جهت هستی شناسی، حق جویی و حق طلبی برای مخاصبان بگشاید.
معماهای بزرگ
پاسخ به پرسش های بنیادین انسان، تبیین چرایی خلقت انسان و خواستگاه وجودی ، مبدأ و مقصد انسانها ، تبلور این گونه پرسش ها در دوران بلوغ و لزوم مواجهه صحیح با این سوالات از جمله مسائل کلیدی است که در این بخش به آن پرداخته شده است.
آرامش روح را کجا پیدا کنیم؟
روش شناسی تفکر به عنوان رمز آرامش روحی و القای امید برای سیطره بر وسوسه و ترسیم آینده نگری از جمله مباحث مهم در این بخش به شمار می آید.
نخستین گام(چرایی تفکر)
آرامش به عنوان مهمترین تلاش انسانها مورد توجه قرار گرفته است که در راستای مقابله با نهیلیسم و پوچ گرایی به کار گرفته شده است، لذا از منظر مولف، تفکر مهمترین الزام برای حصول آرامش روحی محسوب شده است.
گمشدۀ بزرگ
حقیقت خوشبختی و تعدد معانی آن در میان مردم، این مقوله مهم را به مفهومی چالش برانگیز تبدیل کرده است؛ البته نویسندۀ اثر دریافت آرامش روح، تن و وجدان را به عنوان مهمترین مصادیق در تعریف خوشبختی مورد لحاظ قرار داده است که مغایرتی با رنج و آلام متعدد جوامع بشری ندارد.
ایمان و آرامش روح
نقد نهیلیسم در میان مادی گرایان و مواجهه فکری بادین ستیزان و مروجان «دین افیون توده هاست» از جمله راهبردهای مهم مولف اثر در بازنمایی نقش دین و مذهب و هدفمندی در زندگی انسانی و تحقق آرامش ابدی مورد نظر قرار گرفته است.
رابطه (آرامش) و (جهان بينى)
تأکید بر نقش جهان بینی در آرامش انسانها و نقد گفتمان پوچ گرایی مادی گرایان مهمترین گزاره های معرفتی این بخش محسوب می شود که به خوبی مورد اهتمام مولف دانشمندآن اثر قرار گرفته است.
زندگىهاى توخالى و درد آلود
در این بخش از کتاب، مولّف با ژرف اندیشی و ارائۀ عینی و ملموس از جزئیات یک زندگی کاملاً مادی در قالب نثر روان و رمان، طراوت خاصی به اثر بخشیده است به نحوی که ترسیم عینی آن ، در نهایت به دریافت چیستی حقیقت زندگی متعالی می انجامد.
موقعيت ما در جهان هستى
اشتغالات فراوان در زندگی روزمره و غفلت از کم و کیف هستی و ابهامات فراوان در دریای ظلمات عدم، ساختار کلی این بخش را تشکیل می دهد.
چگونه فكر كنيم و در چه بينديشيم
مؤلفه در پی این مهم برآمده است که ضرورت تفکر و شناسایی مبدأ نخستین هستی و لزوم تفکر در آن مسائل به گونه ای است که با علم آموزی و «اعتقاد به يك مبدأ علم و قدرت و تفكر هر چه بيشتر در همه پديدهها و نظامات هستى»[٤] به افق هایی روشن دست خواهیم یافت.
لذا معظم له در فرازی از این بخش می نویسد؛«افتخار ما در اين نيست همچون ديوانگان با گوسفندان يا يك قطعه چوب خشك و بى جان و بى تأثر باشيم، خوشبختى ما در اين نيست كه مانند يك دست[٥]فلج هيچگونه درد و رنجى را احساس نكنيم، به عكس بايد احساس داشته باشيم اگر چه اين احساس گاهى دردهاى جانكاهى را هم به ما تحميل كند».[٦]
تكيه بر حس به تنهائى ممكن نيست
نقد تجربه گرایی و تقبیح رویکرد عدم اثبات یا نفی خدا از سوی حس گرایان از سوی مولف، از جمله مباحث مهم این کتاب به شمار می رود که این بخش از اثر را از دیگر بخش های آن متمایز کرده است.
لذا نقد مکتب پراگماتیسم و مقابله فکری و معرفتی با فیلسوفان حس گرای غربی و پاسخ های متعدد نقضی از سوی نویسندۀ دانشمند اثر، پیوند حس و عقل را به عنوان مهمترین راهکار برای برون رفت از حس گرایی مطرح کرده است.
گذرنامه براى سفر به جهان ماوراى حس
از دیدگاه مولف کتاب، فروپاشی و ناکارآمدی مکتب اصالت حس موجبات بروز و ظهور مکتب ایده آلیسم را پدید آورده است حال آنکه برداشت نامعقول از اشتباهات حس و انکار موجودات حسی در قالب ایده آلیسم نیز در طول خبط های مکتب حس گرا قرار می گیرد؛ لذا از نگاه مولف هر دو مکتب به خطا می روند، لیکن در این میان نقش عقل در رهبری حس در قالب اصلاح، تجرید،کلی گیری و قانون سازی از جمله راهکارهایی است که نویسندۀ فرهیختۀ اثر در رفع بحران های بشری پیشنهاد می کند.
اعجوبه صنعت عصر ما
از نگاه مولّف محدودیت فراوان میان ربات های انسان نما در فهم مسائل پیرامونی خود و تمایز غیر قابل انکار با فهم و درک و تحلیل مسائل از سوی انسان های واقعی، در نهایت ناکارآمدی اومانیسم را آشکار ساخته و همگان را به صورت فطری به سوی خداگرایی رهنمون می سازد.
يك اتاق اسرارآميز
در این بخش نویسندۀ اثر بر مبنای لزوم فهم چیستی مغز انسانی مخاطبان را به این پرسش ها سوق می دهد؛«اصلا ما چگونه اشياء را درك مىكنيم؟ مفهوم واقعى «ادراك» چيست؟خاطرات ما در كجاست؟رابطه روح با جسم و با خارج چگونه است؟».[٧]
مولف در ادامه می نویسد:«اين ماده خاكسترى رنگ و به ظاهر نامنظم[٨]و بى مصرف، كه يك عمر در ميان جمجمه ما زندانى است چه نقشى در اين ميان دارد؟». [٩]
از سوی صاحب اثر، طرح اینگونه مباحث به عنوان نخستین گام در راه حل معمای هستی مورد توجه قرار گرفته است؛ ترسیم چیستی کارکردهای مغز در قالب «اتاق کنترل» و ارائه تشبیهات متعدد به همراه ذکر مثال های عینی، مخاطب را با کارکردهای بی نظیر مغز در فهم و درک مسائل به ویژه خود شناسی و خدا شناسی سوق داده است.
عجيب ترين بايگانى جهان
مولف در این بخش به تبیین کارکردهای حافظه در ثبت و ضبط اطلاعات و اخبار و ایجاد بایگانی توأم با سرعت فراوان در یادآوری آن اشاره می کند.
معجزه حافظه
معظم له با طرح و بررسی دیگر آثار خارق العادۀ حافظه به ویژه در مقولۀ تداعی معانی و از همه مهمتر نعمت بزرگ فراموشی که توسط حافظه صورت می گیرد و نیز تفکیک میان مسائل مهم و غیر مهم در اندوختۀ ذهنی انسان ها، در نوع خود شدت روشنی خداوند را برای مخاطبان آشکار می سازد.
آيا جهان آغاز و انجامى دارد!
مولف در پی این مسأله است که طرح معماگونۀ مسائل در باب خداشناسی و طرح مثال های ملموس و عینی، ضرورت آغاز جهان مادی و لزوم پایان جهان را آشکار می سازد، با این تفاسیر نیاز جهان هستی به یک قدرت ماورای طبیعی مسائلی متعدد برای مخاطبان ایجاد می کند که از نگاه نویسندۀ اثر به قرار ذیل است:
١.جهان ماده آغازى دارد و تاريخ پيدايشى.
٢.جهان ماده انجامى دارد و تاريخ خاموش شدنى.
٣. ممكن است اين آغاز و انجام بارها تكرار شده باشد.
٤. جهان در آغازش، نياز به يك عامل ماوراى طبيعى دارد.
٥. جهان در طرح آيندهاش پس از خاموشى مطلق نيز به چنين نيرويى نيازمند است.
٦. و به اين ترتيب ازليت و ابديت اين جهان كنونى مفهومى ندارد، اين حقايق مىتواند به سؤالات زياد ديگرى پاسخ گويد.
مسئلهاى به نام سرنوشت
خرافه زدایی از مفهوم سرنوشت در فرهنگ عمومی جامعه و نقد جبرگرایی مارکسیت ها و مادی گرایان از جمله مسائل مهم این بخش محسوب می شود، لذا مولّف با رد برداشت های انحرافی از اصل سرنوشت، سعی و تلاش انسان را بر این اصل عقلانی منطبق ساخته است که «سرنوشت هر كس به دست خود او سپرده شده است».[١٠]
فلسفه آفرینش
در بخش پایانی این کتاب زیبا،مولفّ اندیشمند اثر با طرح پرسش های کلیدی در مقولۀ آفرینش، مخاطب را با ابعاد و زوایای اصل خلقت آشنا می سازد، هم چنین نقد کامل مکاتب نهیلیستی در ساحت عقل و نقل و تبیین مولفه هایی از قبیل چرایی آفرینش انسان از عدم و چیستی فواید تکامل حتی در دوران پس از مرگ، به بهترین وجه ممکن طومار افکار نهیلیستی را در هم پیچیده است.
لازم به ذکر است تألیف این اثر برجسته توسط حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ، در یک جلد و در ٢٠٨صفحه، در قطع جیبی توسط انتشارات نسل جوان به زیور طبع آراسته شده و در سال ۱۳٨٥ منتشر شده و تاکنون نیز چندین مرتبه تجدید چاپ شده است.
پی نوشت ها:
[١] معماى هستى ؛ ص٥.
[٢] همان.
[٣] همان؛ ص ٦.
[٤] همان؛ ص١٠٠.
[٥] همان؛ ص ٩٣.
[٦] همان؛ ص ٩٤.
[٧] همان ؛ ص١٣٨.
[٨] همان.
[٩] همان ص ١٣٩.
[١٠] همان ؛ ص١٩٠.
-----------------------------------------------
مؤسسات وابسته
مرکز فناوری اطلاعات دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مرکز فناوری اطلاعات دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با هدف ترویج معارف حقه اهل بیت علیهم السلام و نشر آثار، تألیفات، دروس و بیانات گرانسنگ معظم له و آماده سازی بستر های ارتباط مجازی با مقلدین ایشان و علاقه مندان به چشمه زلال معارف ناب و اصیل اسلام و فرهنگ تشیع، در سال ١٣٩٢ تأسیس شد. این مرکز در چهار بخش تولید سایت و فضای مجازی، تولید نرم افزار، تولید چند رسانه ای و شبکه و سخت افزار، با مجموعه های وابسته به دفتر معظم له همکاری می نماید و به دلیل اهمیت پایگاه اطلاع رسانی، در همان مجموعه مستقر می باشد.
اهداف و رویکرد های مرکز:
• نشر معارف حقه اهل بیت علیهم السلام در فضای مجازی
• نشر آثار، تألیفات، دروس، بیانات و اخبار دفتر معظم له
• نشر محتوای مربوط به پاسخ گویی به مسائل شرعی و اعتقادی در فضای مجازی
• ایجاد بستر های ارتباطی به روز و پایدار در راستای تسهیل ارتباط مقلدین معظم له و علاقه مندان به معارف اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه وآله) با پاسخگویان شرعی و اعتقادی
• مقابله با جریان های باطل و انحرافی در فضای مجازی از طریق بستر سازی سخت افزاری و نرم افزاری حضور فعال و گسترده، در این فضا
• تولید نرم افزار ها و محتوای چند رسانه ای به منظور جذب مخاطبان و گسترش معارف شیعی از این بستر ها
• حضور مؤثر در حوزه پدافند غیر عامل فضای مجازی
رئوس فعالیتهای مرکز:
• پشتیبانی فنی و به روز رسانی سایت معظم له
• تولید، به روز رسانی و پشتیبانی فنی سامانه های ارتباط با مقلدین
• تولید، به روز رسانی و پشتیبانی فنی سایت های مراکز وابسته به معظم له
• تولید سامانه های محتوایی مورد نیاز پژوهشگران و محققان مؤسسات وابسته به دفتر معظم له
• تولید نرم افزارهای مورد نیاز مؤسسات وابسته به معظم له و مخاطبان آنها
• تولید نرم افزارهای اندروید
• تولید نرم افزارهای ویندوزفون
• تولید نرم افزارهای IOS
• تولید محتوای چند رسانه ای برای مؤسسات وابسته به دفتر معظم له، به منظور گسترش تعامل با مخاطبان
• ایجاد زیر ساختهای پدافند غیر عامل فضای مجازی
• پشتیبانی سخت افزاری و نرم افزاری سایت های وابسته به دفتر معظم له"
-----------------------------------------------
معارف اسلامی
مفهوم عید
پرسش: «عید» به چه معنى است؟
پاسخ اجمالی: عید در لغت از ماده عود به معنى بازگشت است. در اسلام به مناسبت این که در پرتو اطاعت و عبادت یک ماهه رمضان، و یا انجام فریضه بزرگ حج، صفا و پاکى فطرى نخستین به روح و جان انسان باز مى گردد، به آن روز عید گفته شده است. هم چنین به روز نزول مائده بر حوّاریون عیسى علی نبینا وآله وعلیه السلام، عید گفته می شود زیرا روز بازگشت به پاکى و ایمان به خدا است. از سویی امام على علیه السلام در روایتی می فرمایند: «هر روز که در آن معصیت خدا نشود، عید است»، از این رو، عید، روز ترک گناه، و روز پاکى و بازگشت به فطرت نخستین است.
پاسخ تفصیلی: «عید» در لغت از ماده «عود» به معنى بازگشت است؛ و لذا به روزهائى که مشکلاتى از قوم و جمعیتى بر طرف مى شود و بازگشت به پیروزى ها و راحتى هاى نخستین مى کند «عید» گفته مى شود.
و در اعیاد اسلامى به مناسبت این که در پرتو اطاعت یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه بزرگ حج، صفا و پاکى فطرى نخستین به روح و جان باز مى گردد و آلودگى ها که بر خلاف فطرت است از میان مى رود «عید» گفته شده است.
و از آنجا که روز نزول «مائده» بر حوّاریون حضرت عیسى(علیه السلام) روز بازگشت به پیروزى، پاکى و ایمانبه خدابوده است، حضرت مسیح(علیه السلام) آن را «عید» نامیده. و همان طور که در روایات وارد شده نزول مائده در روز یکشنبه بوده و شاید یکى از علل احترام روز یکشنبه در نظر مسیحیان نیز همین بوده است.
و اگر در روایتى که از حضرت على(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «کُلُّ یَوْم لا یُعْصَى اللّهُ فِیهِ فَهُوَ یَوْمُ عِید»؛ (هر روز که در آن معصیت خدانشود روز عید است)، نیز اشاره به همین موضوع است؛ زیرا روز ترک گناهروز پیروزى، پاکى و بازگشت به فطرت نخستین است.
اهميّت پيوندهاى اجتماعى در قرآن
پرسش : اهمیّت پیوندهاى اجتماعى در قرآن تا چه میزان است؟
پاسخ اجمالی: قرآن از يك سو بر وحدت عمومى جهان بشريت به عنوان اعضاى يك خانواده تأكيد مى كند و از سوى ديگر مؤمنان را عضو يك پيكر بر مى شمرد و به اين نيز قناعت نمى كند و به پيوندهاى خويشاوندی نيز توصيه مى كند و شكستن اين پيمان را گناهى بزرگ می داند. اهميت اين پيوندها در اسلام تا جايى است كه هر چيزى كه كمك به تحكيم این پيوندها كند، مطلوب شمرده شده، حتى دروغی كه بدترين گناه است را براى اصلاح ذات البين مجاز مى داند. و به عكس، هر چيزى كه مايه از هم گسستگى پيوندها گردد تحت هر عنوانی منفور شمرده است.
پاسخ تفصیلی: اجتماع بشرى که منشا همه پیشرفت ها و موفقیت هاى علمى و اجتماعى است در صورتى مى تواند، به هدف مطلوب خود برسد که محکم ترین پیوند را داشته باشد وگرنه تبدیل به جهنّم سوزانى مى شود، که زحمات و مشکلات اجتماع را دارد، بى آن که از برکات آن بهره مند گردد.
کتاب خدا از یک سو و بر وحدت عمومى جهان بشریت به عنوان اعضاى یک خانواده و برادرانى که از یک پدر و مادر متولد شده اند تاکید مى کند (چنانکه در آیه١٣ سوره حجرات آمده)، و از سوى دیگر مومنان را عضو یک پیکر، صرف نظر از اختلاف زبان و نژاد بر مى شمرد و مى گوید: «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْض»؛ (شما همگى هم نوعید و همجنس یکدیگر و عضو یک پیکرید).
و در جاى دیگر مى فرماید: «وَالْمُوْمِنُونَ وَالْمُوْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ اَوْلِیَاءُ بَعْض»؛ (مردان و زنان با ایمانولى [ویار و یاور] یکدیگرند).
به این نیز قناعت نمى کند و علاوه بر پیوند بشریت و پیوند ایمان نسبت به پیوندهاى خویشاوند، که در دایره فشرده تر و نزدیکترى است نیز توصیه و تاکید مى کند و شکستن این پیمان را گناهى بزرگ توصیف مى نماید و مى فرماید: «الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَآ اَمَرَ اللهُ بِهِ اَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِى الاَْرْضِ اُوْلَـئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»؛ (فاسقان آنها هستند که پیمان خدارا پس از آن که محکم ساختند مى شکنند و پیوندهایى را که خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مى نمایند و در جهان فساد مى کنند اینها زیانکارانند).
و در سوره محمد(صلى الله علیه وآله) آیات ٢٢ و ٢٣ مى خوانیم: «فَهَلْ عَسَیْتُمْ اِنْ تَوَلَّیْتُمْ اَنْ تُفْسِدُوا فِى الاَْرْضِ وَتُقَطِّعُوا اَرْحَامَکُمْ * اُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللهُ فَاَصَمَّهُمْ وَاَعْمَى اَبْصَارَهُمْ»؛ (اگر حکومت را بدست گیرید، آیا جز این انتظار مى رود که در زمین فساد نمایید و پیوند خویشاوندى را قطع کنید؟! * آنها کسانى هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته، گوش هایشان را کر و چشم هایشان را کور کرده است.) و به این ترتیب قطع این پیوندها را هم ردیف فساد در زمین و مایه کورى و کرى چشم و گوش باطن مى داند.
اهمیت این پیوندها در اسلام تا جایى است که هر چیزى که کمک به تحکیم پیوندهاى اجتماعى کند، مطلوب شمرده شده، حتى دروغى که بدترین گناه است براى اصلاح ذات البین مجاز مى باشد.
و به عکس، هر چیزى که مایه از هم گسستگى پیوندها گردد منفور و مردود شمرده شده، تحت هر عنوان و هر نامى که باشد.
دیدگاه اسلام در مورد تفریحات سالم
پرسش : دیدگاه اسلام در مورد تفریحات سالم چیست؟
پاسخ اجمالی: انسان مانند يك ماشين آهنی نیست که بشود از آن هر طوری شد کار کشید؛ بلکه دارای جسم، و روح و روانی است که گاه خسته شده و نیازمند تفریح سالم می باشد. تجربه نشان داده، کار یکنواخت و بدون استراحت، باعث کاهش راندمان کاری می شود. اما اگر انسان، زمانی را صرف استراحت نماید، کمیت و کیفیت کارش افزایش خواهد یافت. امام علی علیه السلام در حدیثی می فرماید: «زندگى فرد باایمان در سه قسم خلاصه مى شود، قسمتى به معنویات و مناجات با پروردگارش، قسمتى به فکر تامین معاش است، و قسمتى را به لذات حلال و مشروع اختصاص می دهد».
پاسخ تفصیلی: در قرآن در داستان حضرت یوسف آمده است که یعقوب پیامبر (علیه السلام) در برابر استدلال فرزندان نسبت به نیاز یوسف(علیه السلام) به گردش و تفریح هیچ پاسخى نداد، و عملاً آن را پذیرفت، این خود دلیل بر این است که هیچ عقل سالم نمى تواند این نیاز فطرى و طبیعى را انکار کند.
انسان، مانند یک ماشین آهنى نیست که هر چه بخواهند از آن کار بکشند، بلکه، روح و روانى دارد که همچون جسمش خسته مى شود، همان گونه که جسم نیاز به استراحت و خواب دارد، روح و روانش نیاز به سرگرمى و تفریح سالم دارد.
تجربه نیز نشان داده اگر انسان به کار یکنواخت ادامه دهد، بازده و راندمان کار او بر اثر کمبود نشاط تدریجاً پائین مى آید، و اما به عکس، پس از چند ساعت تفریح و سرگرمى سالم، آن چنان نشاط کار در او ایجاد مى شود، که کمیتو کیفیت کار، هر دو فزونى پیدا مى کند، و به همین دلیل ساعاتى که صرف تفریح و سرگرمى مى شود کمک به ساعت کار است.
در روایات اسلامى این واقعیت به طرز جالبى به عنوان دستور بیان شده است، آنجا که على(علیه السلام) مى فرماید: «لِلْمُوْمِنِ ثَلاثُ ساعات فَساعَهٌ یُناجِی فِیها رَبَّهُ وَ ساعَهٌ یَرُمُّ مَعاشَهُ وَ ساعَهٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنَ لَذَّتِها فِیما یَحِلُّ وَ یَجْمُل»؛
(زندگى فرد باایمان در سه قسمت خلاصه مى شود، قسمتى به معنویات مى پردازد و با پروردگارش مناجات مى کند، قسمتى به فکر تامین و ترمیم معاش است، و قسمتى را به این تخصیص مى دهد که در برابر لذاتى که حلال و مشروع است آزاد باشد).
قابل توجه این که: حدیثى به همین مضمون از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسیده و جملات ذیل نیز در آن آمده است: «فَاِنَّ هذِهِ السّاعَهَ عَوْنٌ لِتِلْکَ السّاعاتِ وَ اسْتِجامٌ لِلْقُلُوب»؛ (چرا که این ساعت تفریح و سرگمى کمکى است براى ساعت هاى سایر برنامه ها و آرامش و آسایشى است براى قلب ها).
به گفته بعضى، تفریح و سرگرمى همچون سرویس کردن و روغن کارى نمودن چرخ هاى یک ماشین است، گر چه این ماشین براى این کار یک ساعت متوقف مى شود، ولى بعداً قدرت و توان و نیروى جدیدى پیدا مى کند، که چند برابر آن را جبران خواهد کرد، به علاوه بر عمر ماشین خواهد افزود.
اما مهم این است: سرگرمى و تفریح، «سالم» باشد و گرنه مشکلى را که حل نمى کند، بر مشکل ها هم مى افزاید، چه بسیار تفریحات ناسالمى که روح و اعصاب انسان را چنان مى کوبد که قدرت کار و فعالیت را تا مدتى از او مى گیرد، و یا لااقل بازده کار او را به حداقل مى رساند.
این نکته نیز، قابل توجه است که در اسلامتا آنجا به مساله تفریح سالم اهمیت داده شده است، که یک سلسله مسابقات، حتى با شرط بندى را اسلام اجازه داده، و تاریخ مى گوید قسمتى از این مسابقات در حضور شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) و با داورى و نظارت او انجام مى گرفت.
حتى گاه شتر مخصوص خود را براى مسابقه سوارى در اختیار یاران مى گذاشت.
در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «اَنَّ النَّبِیَّ(صلى الله علیه وآله) اَجْرَى الاِبِلَ مُقْبِلَهً مِنْ تَبُوکَ فَسَبَقَتِ الْعَضْباءُ وَ عَلَیْها اُسامَهُ، فَجَعَلَ النّاسُ یَقُولُونَ سَبَقَ رَسُولُ اللّهِ وَ رَسُولُ اللّهِ یَقُولُ سَبَقَ اُسامَهُ»؛
(هنگامى که پیامبر از تبوک بر مى گشت، میان یاران خود مسابقه سوارى بر قرار ساخت، اسامه که بر شتر معروف پیامبر(صلى الله علیه وآله) به نام عضباء سوار بود از همه پیشى گرفت، مردم به خاطر این که شتر از آن پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، صدا زدند رسول اللّه پیشى گرفت، اما پیامبر صدا زد: اسامةسبقت گرفت و برنده شد) [اشاره به این که سوار کار مهم است نه مرکب، و چه بسا مرکب راهوارى که به دست افراد ناشى بیفتد و کارى از آن ساخته نیست]
-----------------------------------------------
احکام شرعی
حکم برپایی «سفره هفت سین» در جوار اماکن متبرّکه
پرسش: برپایی «سفره هفت سین» به عنوان یک مراسم سنّتی در جوار اماکن متبرّکه چه حکمی دارد؟
پاسخ: این کار مانعی ندارد.
سفره هفت سین
پرسش: آیا چیدن سفره هفت سین جایز است؟
پاسخ: این مراسم جزء تشریفات عید است البته مدرکی ندارد و ضرری هم به جائی نمی زند پس استفاده از آن اشکالی ندارد.
منظور از ارحام در صله رحم
پرسش: با توجه به اینکه فقط برادرها و خواهرها از یک رحم خارج می شوند؛ اگر عمو، پسر دایی، دخترخاله و غیره همه اینها رحم انسان محسوب شوند دلیل می خواهد، چرا افراد غیر فامیل رحم نیستند(با توجه به این که همه به یک پدر و مادر و یک رحم ختم می شوند)؟
پاسخ: منظور از ارحام در صله رحم، تمام بستگان نسبی است ولی توجه داشته باشید صله رحم یعنی پیوند با خویشاوندان، گاه با دیدار آنها حاصل می شود و گاه با نامه یا تلفن یا دعوت از آنان یا طرق دیگر تحقق می یابد و خویشاوندان خیلی دور را شامل نمی شود و مادام که محذور و مانع شرعی و عرفی در کار نباشد نباید قطع گردد.
معیار صله ارحام
پرسش: آیا صله رحم که در اسلام بر آن تأکید شده است، بر اساس روایات دارای معیار خاصّی می باشد؟ اگر کسی با نتیجه خواهر و یا برادرم و یا خاله و غیره قطع ارتباط کند، قاطع رحم محسوب مى شود؟
پاسخ: معیار صله رحم، داشتن ارتباط و پیوند با آن ها در حدّ متعارف و معمول است؛ البتّه هر قدر خویشاوندى نزدیکتر باشد رابطه باید بیشتر باشد.
مصادیق رحم در احکام صله رحم
پرسش: لطفاً بفرمایید که رحم شخص چه کسانی هستند که صله رحم در مورد آن ها واجب است؟
پاسخ: از مصادیق رحم می توان از افرادی مانند پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، برادر، خواهر، عمه، عمو، دایی، خاله و فرزندان آن ها و ... نام برد.
پی نوشت: