ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال سوم - شماره شانزدهم - اردیبهشت 1396)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال سوم - شماره شانزدهم - اردیبهشت 1396)

طلیعه سخن
قرن هاي متمادي است که بشر وامانده از عدالت و آزادي، شوق باز آمدن يا آمدن منجي موعود را در سر مي پروراند. اگر چه افق نگاه آزادي خواهان در سراسر دنيا، گونه هاي مختلفي به انتظار بخشيده است، اما اين واژه در معناي عام خود يکي از مشترکات پيروان اديان الهي به شمار مي رود.
مفهوم انتظار موعود منجي(عج) عالم بشريت ، راهبردي کليدي در تاريخ بشري محسوب مي شود که منشأ آن را بايد در تمام اديان و نيز اعصارتاريخ بشر جستجو نمود، لذا آرزوي ظهور يک مصلح جهاني، صرف نظر از نوع نگرش به آن و چگونگي ترسيم و پردازش آن، يک ايده فراگير درهمه مکاتب و اديان، به ويژه در مکتب و آئين اسلام است؛ چون انتظار دنيايي ‏بهتر و اميد به آينده‏اي روشن‏تر در پرتو انقلاب جهاني منجي موعود و مصلح‏جهاني، يک انديشه و عقيده فراگير است، بنابراين انتظار از جمله وجوه مشترک بيشتر مکاتب و از نظر تاريخي از ريشه دارترين حرکت ها در تمام اديان به شمار مي رود.
اين امر، علاوه بر اين که از جمله مهمترين تعاليم ديني کتب آسماني، مانند تورات، انجيل و قرآن کريم به حساب مي آيد، از اموري است که به سرنوشت بشريت و تکامل انسان هم ارتباط دارد. ساليان درازي است که آرزوي موعود جهاني، در دل هاي خداپرستان وجود داشته است و اين آرزو نه تنها در ميان اديان توحيدي بزرگ سابقه دارد بلکه آثار آن را درکتب يونان قديم ، افسانه هاي ميترا، کتب قديم چينيان، عقايد هنديان و نظاير آن نيز مي توان يافت.
بنابراين فلسفه انتظار، دميدن روح اميدوارى، پايدارى، آزادي و عدالت در سرتاسر جهان است. تفکر و انديشيدن به اين موضوع که منجي عادلي خواهد آمد و باورمندان را ياري خواهد نمود، اثرات مثبت و خوبي در اعمال و انديشة انسان هاي خداباور مي گذارد و آدمي را ناظر بر کردار و تفکرات خود مي کند.
در اين بين تبيين مفهوم انتظار در جامعه اسلامي، راهبردي حياتي براي احياء جامعة آرماني مهدوي در جوامع اسلامي و ديگر جوامع بشري است، ليکن ضعف مفرط متوليان فرهنگي در انتقال مباني فکري مهدويت به آحاد مردم عليرغم صرف هزينه هاي کلان و هنگفت ، در عمل فعاليت هاي موازي وگزارش محوري برخي نهاد هاي فرهنگي را موجب شده است که در نهايت به عدم تبيين فرهنگ انتظار در جامعه و نهاد خانواده منتهي شده است.
سستي و کاهلي برخي از متوليان امور ديني کشور که با ورود برخي عناصر غير متخصص در امر دين عجين شده است ، شتاب زدگي و تعجيل در ظهور، ملاقات گرايي و برداشت هاي انحرافي از فرهنگ انتظار را موجب شده است به نحوي که انتظار موجود با فرهنگ انتظار در سيرة ائمه اطهار (علیه السلام) هيچ گونه همخواني ندارد.
هم چنين عوام گرايي در مفهوم انتظار و تقليل آن به برگزاري سطحي جشن هاي نيمه شعبان و نيز فقدان توليد ات فاخر آموزه هاي مهدوي در سيستم آموزشي کشور، چيستي مفهوم انتظار را در هاله اي از ابهام قرار داده است.
از سوي ديگر ترويج انتظار سکولار در امر دين و نگاه حدأقلي و سکون و بي تحرکي در صيانت از اسلام ناب و حتي ترويج قبح و زشتي به سبک انجمن منحلة حجتيه با هدف ظهور! و ترويج نا اميدي و ناتواني باتکيه بر رفع همة مشکلات خرد و کلان جامعة اسلامي منوط به ظهور حضرت مهدي (عج)، فقدان تبيين صحيح مفهوم انتظار را در جامعة اسلامي بيش از پيش آشکار مي کند.
حال آنکه مفهوم انتظار بر مبناي«والعاقبة للمتّقين» اميدواري را در وجود انسان احياء ساخته و آينده نگري درخشان و غير نهيليستي را در جامعه نهادينه مي سازد، لذا ساختار اصلي تحرک و اميد و پويايي جامعه را بايد در فرهنگ انتظار جستجو نمود.
از جمله چالش هاي فراروي جوامع غربي تبيين آينده و پيشرفت بدون معنويت گرايي است که با عقلانيت جهنمي و ابزاري «ماکس وبر» بروز و ظهور يافت که در نهايت به روزمرگي ، زندگي ماشيني و افسردگي منتهي شد،از سوي ديگر ترويج آينده نگري به سبک زندگي غربي ،جوامع بشري را نيز با مخاطرات جدي از جمله افسردگي مواجه ساخت که جامعة اسلامي نيز از آن آسيب ها بي بهره نبوده است.
از اين رو افزايش افسردگي در نظام اسلامي معلول پيامدهاي سبک زندگي غربي است که از فقدان آينده شناسي ايماني نشأت مي گيرد.
حال آنکه جامعة انتظار محور نه تنها دچار بي هنجاري نمي شود بلکه اميد اجتماعي آن جامعه در بالاترين حد ممکن قرار مي گيرد و بر خلاف جوامع غربي که پيشرفت به همراه دل مردگي است ليکن فرهنگ انتظار و فرايند ظهور نوعي اميد اجتماعي به جامعه تزريق مي کند که پيوند پيشرفت و معنويت را با يکديگر توأم مي سازد؛ همچنان که در «دعاي عهد » به آن اشاره شده است:«اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ؛ اي خدا شهر و ديارت را به وجود او معمور ساز و بندگانت را به واسطه ي او زنده ساز».
لذا فرايند ظهور و اصل انتظار آينده را مي سازد و انفعال را در مواجهه با مشکلات از جامعة اسلامي دور مي سازد، لذا شکوه جشن نيمه شعبان در نوع خود دست رد به نهيليسم غربي است که آينده و پيشرفت را بدون معنويت تعريف کرده است، حال آنکه معنازايي جشن هاي نيمه شعبان، افسردگي، بي معنايي و تکرار را بر نمي تابد، بلکه مفهوم انتظار ، جزئي پايدار و اساسي در گفتمان اسلامي است که از طريق آينده شناسي مومنانه به مثابة سرمايه اي فرهنگي اجتماعي در چارچوب فرهنگ و هويت اسلامي ايراني عمل کرده و مقدمه سازي حقيقي اصل ظهور منجي موعود (عج) را تسهيل مي سازد.

 

 

***

پیام ها و بیانات
پیام تسليت معظم له به مناسبت رحلت آيت الله حاج سيد مهدى ابن الرضا خوانسارى (رحمه الله عليه)

فقدان اسفناك آيت الله حاج سيد مهدى ابن الرضا خوانسارى رئيس محترم حوزه علميّه خوانسار موجب نهايت تأسف گرديد. آن عالم ربانى علاوه بر ساير مناصب روحانيت اداره حوزه علميه خوانسار را كه حوزهاى بسيار پربار و پيشرفته است بر عهده داشت و شاگردان مبرز خوبى تحويل پيروان مكتب اهلبيت علیهم السلام داد و با دلسوزى تمام سرپرستى طلاب را بر عهده داشت. اينجانب فقدان آن عالم وظيفهشناس را به علما و حوزه علميه و مردم شريف خوانسار و بيت شريف آن مرحوم مخصوصاً فرزند برومندش صميمانه تسليت عرض مىكنم.
خداوند آن فقيد سعيد را با اجداد طاهرينش محشور گرداند و به همه بازماندگان صبر و اجر فراوان عنايت كند.
پيام تسليت معظم له به مناسبت رحلت حضرت حجتالاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد حسن صالحى(رحمه الله عليه)
فقدان اسفناك عالم بزرگوار و مدرس عاليقدر مرحوم مغفور حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد حسن صالحى(قدس سره) موجب نهايت تأسف گرديد. اين عالم ربانى دهها سال در طول عمر پربركت خود در حوزه علميه مشهد مقدس به تدريس در سطوح مختلف و پرورش شاگردان برجسته مشغول بود و از اين جهت خدمت بزرگى به آن حوزه علميه كرد.
اينجانب اين ضايعه مولمه را به حوزههاى علميه خراسان و علماى اعلام و شاگردان آن فقيد سعيد به ويژه بيت محترم و فرزند برومندشان تسليت عرض نموده، علوّ درجات براى آن عالم باشخصيت و صبر و اجر فراوان براى بازماندگانشان از خداوند متعال مسألت دارم.
پيام تسليت معظّم له به مناسبت درگذشت آيت الله باريك بين(رحمه الله عليه)
فقدان اسفناك عالم ربانى، مرحوم آيت الله حاج شیخ هادى باريك بين (قدّس سرّه)، موجب نهايت تأسف گرديد.
اين عالم بزرگوار ساليان دراز در استان قزوين به نشر احكام اسلام و تقويت مبانى انقلاب و توسعه حوزههاى علميه مشغول بود و آثار گرانبهايى از خود به يادگار گذاشت.
اينجانب رحلت آن فقيد سعيد را به مردم قزوين، خاصّه علما و روحانيون وبالاخص بيت شريف ايشان تسليت عرض مىكنم. از خداوند براى ايشان علوّ درجات وبراى بازماندگان صبر و اجر فراوان مسئلت دارم.

 

 

***

دیدارها
معاون نخست وزير مجارستان
رونمایی از قرآن مطلا
تولیت آستان مقدس سلمان فارسی
نماینده معظّم له در لندن
کارگروه نظام پولی و مالی حوزه علمیه قم
یکی از علمای باشقیرستان

 

 

***

گزیده سخنان
کاندیداها برای رسیدن به هدف خط قرمزها را نشکنند/ انتخابات باید پرشور و دشمن شکن باشد.
١٣٩٦/٠١/٢٩
ضرورت دارد كه مسلمانان كاملاً به هوش باشند و از هر سخن و هر كارى كه موجب تفرقه ميان مسلمين است، بپرهيزند.
١٣٩٦/٠١/٢٨
دولت دروازههای قاچاق را ببندد/ رباخواری بانکها همه را آلوده میکند.
١٣٩٦/٠١/١٦
سه راه حل برای مشکل تروریسم «سوزاندن ریشه های فکری تروریسم»، «مذاکرات سیاسی» و «برخورد با افراد جنایتکار»
١٣٩٦/٠١/١٤
دولت از تولیدکنندگان حمایت ویژه کند/ ارتقای کیفی تولیدات داخلی سبب استقبال مردم می شود.
١٣٩٦/٠١/٠٩
مصرف کالای ایرانی را موجب رونق کارخانه ها و اشتغال در کشور و کاهش مفاسد ناشی از بیکاری در جامعه دانستند.
١٣٩٦/٠١/٠١

 

 

***

دروس
احکام شرکت - جلسه یکصد و پنجم
موضوع: قرعه در قسمت بحث در مسأله ی هفدهم از مسائل قسمت است.
٩٦/٠١/٠٦
احکام شرکت - جلسه یکصد و ششم
موضوع: اقاله بحث در مسأله ی هفدهم از مسائل شرکت است که دارای سه فرع است. فرع اول را بحث کردیم. اما فرع دوم عبارت است از اینکه قرعه را نمی توان به هم زد و نمی توان آن را فسخ نمود حتی اگر طرفین، با هم راضی به فسخ باشند زیرا علی الظاهر اقاله در قرعه مشروعیت ندارد.
٩٦/٠١/٠٧
احکام شرکت - جلسه یکصد و هفتم
موضوع: اقاله بحث در مسأله ی هفدهم از مسائل مربوط به قسمت است و آن اینکه اولا بعد از آنکه قرعه کشیده شد و سهم افراد از همه جدا شد نمی توان قرعه را به هم زد. فرع دوم این بود که اگر طرفین قائل به فسخ و اقاله ی قرعه شوند آیا می توانند قرعه را بر هم زد؟ امام قدس سره قائل شد که حتی با توافق که همان اقاله است نیز نمی توان قرعه را بر هم زد.
٩٦/٠١/٠٨
احکام شرکت - جلسه یکصد و هشتم
موضوع: بحث اخلاقی: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روایتی می فرماید: اتّق اللَّه و لا تحقرنّ من المعروف شيئا و لو أن تُفرغ من دلوك في إناء المستسقي و أن تلقى أخاك و وجهك إليه منبسط. یعنی تقوای الهی پیشه کن و هیچ عمل خیری هرچند کوچک باشد را حقیر مشمار و از آن صرف نظر نکن. سپس پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دو مثال می زند: هرچند یک لیوان آب به دست تشنه ای بدهی و یا اینکه با روی خوش و قیافه ای باز با برادر مسلمانت روبرو شوی.
٩٦/٠١/٠٩
احکام شرکت - جلسه یکصد و نهم
موضوع: اقاله بحث در مسأله ی هفدهم از مسائل مربوط به قسمت است. این مسأله حاوی سه فرع است. فرع اول آن عبارت است از اینکه وقتی قرعه کشیدند، طرفین ملزم هستند که به آن عمل کنند و مشروط به رضایت طرفین نیست و کسی نمی تواند آن را باطل کند.
٩٦/٠١/١٤
احکام شرکت - جلسه یکصد و دهم
موضوع: اقاله به مناسبت مسأله ی هفدهم از مسائل مربوط به قسمت، که سخن از اقاله به میان آمده بود تصمیم گرفتیم که اقاله را به شکل کامل بحث کنیم. گفتیم حقیقت اقاله، در خواست فسخ معامله است و در اقاله عربیت و صیغه ی خاصی معتبر نیست و حتی با فعلی که آن را برساند می توان آن را انجام داد.
٩٦/٠١/١٥
احکام شرکت - جلسه یکصد و یازدهم
موضوع: بحث اخلاقی: رسول خدا (صلی الله ) در حدیثی می فرماید: ليأتينّ علي النّاس زمان لا يبالى المرء بما أخذ المال أمن حلال أم من حرام. یعنی زمانی بر مردم می آید که اهمیت نمی دهند مالی که به دست می آورند از حلال باشد یا از حرام و فقط به دنبال درآمد بیشتر هستند. و در حدیث دیگری می فرماید: ليأتينّ على النّاس زمان لا يبقى منهم أحد إلّا أكل الرّبا فإن لم يأكله أصابه من غباره یعنی زمانی بر مردم می آید که هیچ کس باقی نمی ماند مگر اینکه رباخوار می شود و اگر هم رباخوار نباشد غبار ربا بر دامان او می نشیند.
٩٦/٠١/١٦
احکام شرکت - جلسه یکصد و دوازدهم
موضوع: بحث اقاله: تا به حال ده فرع در مورد اقاله بیان کردیم و اکنون به سراغ فرع یازدهم می رویم. الامر الحادی عشر: آیا تلف مبیع و امثال آن مانع از اقاله می باشد؟ مثلا معامله ای صورت گرفت و جنسی که دست مشتری است تلف شده است. آیا می توان آن را اقاله کرد و مثل و قیمت جنس را پرداخت کرد؟
٩٦/٠١/١٩
احکام شرکت - جلسه یکصد و سیزدهم
موضوع: اقاله بحث در اقاله به اینجا رسید که آیا اقاله در زمان تلف جایز است یا نه. مشهور و معروف این بود که هرچند متاع، تلف شده است ولی اقاله جایز است و بعد از اقاله باید مثل یا قیمت آن را به بایع بر گرداند. از اینجا به این بحث کشیده شدیم که آیا فسخ از حین است یا از اصل. گفتیم این مسأله را باید به طور کلی و کامل بحث کنیم و بعد نتیجه ی آن را در اقاله پیاده کنیم.
٩٦/٠١/٢٠
احکام شرکت - جلسه یکصد و چهاردهم
موضوع: اقاله در صورت تلف شدن جنس از سؤالاتی که از درس جلسه ی گذشته شده است ظاهرا مطلب به خوبی جا نیفتاده است در نتیجه آن را به بیان دیگری ارائه می کنیم.
٩٦/٠١/٢١
احکام شرکت - جلسه یکصد و پانزدهم
موضوع: اقاله و مسأله ی شفعه الامر الثانی عشر: هل تثبت الشفعة بالاقالة ام لا؟ یکی از دو شریک سهم خود را می فروشد و خریدار هم آن را می خرد. شریک دوم هنوز وارد شفعه نشده است بعد، مشتری پشیمان شد و اقاله کرد. اقاله در این صورت ملک جدیدی برای شریکی که مالش را فروخته بود ایجاد می کند.
٩٦/٠١/٢٦
احکام شرکت - جلسه یکصد و شانزدهم
موضوع: اقاله بحث در مسأله ی اقاله است. الامر الثالث عشر: حکم اجرة الدلال و الوزّان و الناقد.
٩٦/٠١/٢٧
احکام شرکت - جلسه یکصد و هفدهم
موضوع: تقسیم دیون بحث در مسائل مربوط به قسمت است و به مسأله ی هفدهم از تحریر رسیده ایم. این مسأله سه بخش دارد.
٩٦/٠١/٢٨
احکام شرکت - جلسه یکصد و هجدهم
موضوع: تقسیم دیون بحث در مسأله ی هجدهم از مسائل مربوط به قسمت است و آن اینکه آیا می توان دین را تقسیم کرد (همان گونه که عین را تقسیم می کنیم)؟
٩٦/٠١/٢٩
احکام شرکت - جلسه یکصد و نوزدهم
موضوع: بحث اخلاقی: پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حدیثی می فرماید: لو كان لي مثل أحد ذهبا لسرّني أن لا يمرّ عليّ ثلاث و عندي منه شيء إلّا شيء أرصده لدين یعنی اگر به اندازه ی کوه احد طلا داشته باشم خوشحال می شوم که بیش از سه روز نگذرد و حال آنکه همه را در راه خدا و کمک به افراد نیازمند بدهم و چیزی از آن باقی نماند مگر اینکه یک مقدار بدهکار باشم که وقتش نرسیده باشد و به مقدار بدهی از آن در دستم مانده باشد.
٩٦/٠١/٣٠

 

 

***

فن آوری
معرفی سامانه امور حسبیه

جهت سهولت در دسترسی طلاب و فضلای محترم تشکیل پرونده عبادات در دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی از این به بعد در تاریخ های مشخص از طریق سامانه امور حسبیه و عبادات انجام خواهد پذیرفت.
«حسبه» در لغت به معنای اجر و ثواب است و در اصطلاح فقهی، به کارهایی گفته می‏شود که شخص یا نهاد خاصی، متولّی آنها نیست و از دیگر سو می‏دانیم که خداوند راضی نیست این امور بر زمین بماند؛ مثل سرپرستی اطفال بی سرپرست و حفظ اموال آنان، دفن مسلمانی که خویشاوند ندارد، حفظ اموالِ اشخاص غایب و ... .
از نظر فقهی، مسؤولیت این گونه کارها، بر عهده فقیه عادل است و یا حقّ تصدی این مسؤولیت‏ـها به طور متیقن با فقیه عادل است. اگر او در دسترس نبود، بر عهده مسلمانان عادل و در غیر این صورت بر عهده دیگر مسلمانان است. بنابراین با وجود فقیه عادل، دیگران حقّ تصرّف در امور حسبیّه را ندارند.
واحد اجازات و عبادات دفتر حضرت آیةالله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی) به منظور ساماندهی این مهم، تحت نظارت و اشراف معظم له مسئولیت اجرایی امور مربوط به اجازات و نظارت بر اجرای عبادات استیجاری را عهده دار است.
این سامانه در راستای سهولت مدیریت و جذب طلاب متقاضی برای انجام امور مربوط به عبادات استیجاری ایجاد شده است و علاوه بر تسهیل ثبت نام متقاضیان و تکریم آنها، امکانات مختلف مکانیزاسیون پرونده عبادات طلاب و نگهداری سوابق و مدیریت دوره های فراخوان و جذب را در اختیار متولیان امر قرار می دهد.
معرفی امکانات سامانه:
١. تعریف دوره های متعدد فراخوان و جذب طلاب متقاضی انجام عبادات استیجاری با قابلیت های:
ـ تعیین زمان شروع و پایان ثبت نام
ـ تعریف ظرفیت جذب و تعداد رزرو
ـ تعریف فیلد های اطلاعاتی لازم برای تکمیل و یا ارسال مدارک مورد نیاز
ـ تعیین روزهای مراجعه و ظرفیت پذیریش طلاب برای تکمیل پرونده
ـ درج پیام های سیستمی برای خطاهای ناشی از ثبت نام
٢. مدیریت تکمیل پرونده شامل:
ـ تعیین وضعیت پذیرش/ رد متقاضیان
ـ بایگانی اسناد و مدارک مورد نیاز
ـ ثبت شماره پرونده برای متقاضیان
ـ ایجاد بانک اطلاعات متقاضیان ثبت نام شده
ـ استفاده از پنل پیامک هوشمند برای فراخوانی و استفاده از ظرفیت رزرو پذیرش
٣. ثبت و بایگانی پرونده های عبادات گذشته
٤. ثبت عبادات استیجاری و تخصیص آن به متقاضیان با قابلیت های زیر:
ـ نگهداری سوابق انجام عبادات توسط متقاضیان
ـ قابلیت گزارش دهی از وضعیت انجام عبادات به درخواست دهنده عبادات در پنل مخصوص کاربری
ـ ثبت رویداد های مالی مربوطه
٥. ثبت پیغام پیش فرض و مدیریت صفحات مربوط به سامانه
٦. پیشخوان مدیریت با امکان رصد تعداد کاربران ثبت نام کننده و حاضر در سامانه

 

 

***

یادداشت ١
شکوه اقتدار ارتش جمهوری اسلامی ایران از منظر معظم له
تأمّل در تاریخ انقلاب این مسأله را به خوبی نشان می دهد وقایع و بحران هایی هم چون جنگ تحمیلی اگر چه بلای بزرگی بود؛ زیرا در آن روز نه ارتشی در کار بود نه معلوم بود سلاح دست کیست و نه برنامه ریزی دفاعی داشتیم. دشمن ما در حد اعلای امکانات و ما در حد ادنای امکانات بودیم ؛ لیکن با همۀ این اوصاف در حال حاصر نیروی نظامی ما از قوی ترین نیروهای موجود در منطقه است که در این بین، ارتش جمهوری اسلامی ایران، یکی از مهمترین نتیجه ی همان جنگ تحمیلی بوده است.
اقتدار حکومت اسلامی در گرو تشکیل ارتش مکتبی و انقلابی
بدیهی است هيچ گاه جامعه بشرى حتى براى يك روز بدون حكومت نمى تواند زندگى سالمى داشته باشد، و منكران اين امر نيز هرگز به آن نرسيدند، و از وسط راه با دست پاچگى و شتاب به صورت شرم آورى بازگشتند!.
شاهد اين سخن قبل از هر چيز تاريخ اسلام است؛ نخستين كارى كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بعد از هجرت به مدينه انجام داد تشكيل حكومت اسلامى بود. اگر چه «حكومت اسلامى» در عصر آن حضرت بسيار ساده بود؛ ولى تمام آنچه براى يك حكومت مقتدر مورد نياز است، در آن پيش بينى شده بود، اینگونه بود که پس از تشكيل حكومت اسلامى و شكل گرفتن جامعه اسلامى نهادهای اجتماعى و سیاسی هم چون ارتش منعقد گردیدو آن حضرت نخست به مسأله نيروى دفاعى و تحقق ارتش قدرتمند اسلام پرداخت.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) ارتشى تشكيل داد كه مهاجران و انصار در آن شركت داشتند؛ و هر كس در هر سن و سال و در هر شرايط به جز زنان و كودكان و بيماران و از كار افتادگان ملزم به شركت در آن بوند. تهيه سلاح و مركب و آذوقه اين ارتش كوچك و ساده قسمتى بر عهده خود مردم بود، و قسمتى بر عهده حكومت اسلامى؛ و هر قدر دامنه غزوات و پيكار با دشمنان سر سخت گسترده تر مى شد تشكيلات ارتش اسلام وسيع تر و منظم تر مى گشت.
بنابراین از یک سو اگر اسلام حكومتى نداشته باشد، تشكيل ارتش بی معنی خواهد بود؛ و از سوی دیگر براى پيشرفت علوم و صنايع و حفظ سلامت و امنیت مردم ،باید در راستای تشکیل ارتش نيرومند و جلوگيرى از تهاجم هاى بيگانه اقدام نمود؛ زیرا حتی اگر در جهان هيچ جنگى هم صورت نگیرد لیکن بدون نيروى نظامی نمی توان نظم مطلوبى به جوامع بشرى داد.
ضرورت حمایت فراگیر از ارتش جمهوری اسلامی ایران
بی تردید حكومت اسلامى براى تشكيل ارتش ، متكى به بيت المال است ، زیرا همه بخش هاى حكومت اسلامى به ویژه ارتش به منابع مالى نیازمندند، لذا در عصر و زمان حاضر هزينه جنگجويان و ارتش را دولت مى پردازد و حتى جنگجويان حقوق دريافت مى كنند، اما باید بیش از پیش مورد حمایت قرار گیرد.
اینچنین است که پيامبر صلى الله عليه و آله وقتی تصميم داشت لشكر اسلام را براى مقابله با دشمن، آماده سازد، و نياز به گرفتن كمك از مردم داشت.كسانى كه توانائى داشتند، مقدار قابل ملاحظه اى به عنوان «زكات» يا كمك بلاعوض، براى هزينه ارتش اسلام تحويل مسئولان اين امر دادند.
و یا كارگر مسلمانى به نام «ابو عقيل انصارى» كه از چاه هاى اطراف مدينه آب براى منازل مى آورد و با مبلغ مختصرى كه از اين كار دريافت مى كرد هزينه زندگى خانواده خود را در حد پايين تأمين مى كرد نيز به فكر كمك به ارتش اسلام افتاد و چون اندوخته اى نداشت گفت: يك شب را اضافه كار مى كنم و درآمد آن را خدمت پيامبر(صلی الله علیه و آله) مى آورم. محصول كار شبانه او دو من خرما بود كه يك من آن را براى خانواده خود گذارد و يك من را برای کمک و حمایت از ارتش اسلام خدمت پيامبر(صلی الله علیه و آله) آورد.
ضرورت تقویت بنیۀ دفاعی ارتش
بدون شك مسلمانان موظف هستند از تمام توان و نيروى خويش استفاده كنند و بنيه نظامى خويش را بالا ببرند، لذا تقويت بنيه دفاعى اسلام و بالا بردن توان نظامى ارتش اسلام و به كارگيرى پيشرفته ترين سلاح هاى نظامى، اقتصادى، تبليغاتى، اخلاقى، اجتماعى و مانند آن، در ارتش و دیگر نهادهای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بسیار ضروری است، كه مسلمانان بايد آن را تأمين كنند؛ ولى از آنجا كه اين هزينه ها در راه خدا مصرف مى شود، خداوند متعال آن را بطور كامل به شما بازخواهدگرداند و بدون شك در اين معامله ضرر نخواهيد كرد.
لزوم پرورش نیروهای متخصص نظامی بادانش در ارتش
در عصرى زندگى مى كنيم، كه فنون نظامى بسيار پيچيده شده و جنبه تخصصى پيدا كرده است، و چاره اى جز استفاده از نيروهاى متخصص در اين فنون و افسران و درجه دارن درس خوانده و تمرين ديده نيست؛ به اين ترتيب لازم است گروهى به عنوان كادر ثابت در ارتش بمانند و شب و روز به مسائل مهم دفاعى بينديشند و هر لحظه آماده مقابله با دشمن باشند.
ارتش؛ از وابستگی دوران طاغوت تا جانفشانی برای مکتب
گفتنی است هر جا سياست وابسته، صنايع وابسته، فرهنگ وابسته، ارتش وابسطه، و خلاصه زندگى وابسته است در آنجا شيطان بزرگ استعمار حضور دارد. فراموش نمی کنیم در دوران پهلوی، غربی ها بر اموال ما مسلط بودند و منافع کشور را آزادانه می بردند در ارتش، سی هزار مستشار آمریکایی در کشور ما حضور داشتند ولی الآن به برکت انقلاب اسلامی و جان فشانی ارتش مکتبی، نمی توانند چنین کنند. زیرا حرکت انقلابی ایران، نقشه ی منطقه را عوض کرد و آثار مهم بسیاری به جا گذاشت.
نظام اسلامی اين مسأله را به خوبى تجربه كرده، و در سايه تحمل مشكلات و سختى هاى انقلاب توانست در خيلى از جهات خودكفا و مستقل شود. آری اقتدار و صلابت ارتش مرهون تحمل فشارها و تحریم هاست.
ارتش پرافتخار؛ محافظان مرزهای کشور
در فقه اسلامى در باب جهاد بحثى تحت عنوان «مرابطه» يعنى آمادگى براى حفظ مرزهاى اسلامى در برابر هجوم احتمالى دشمنان ديده مى شود كه احكام خاصى براى آن ذكر شده است.
ممكن است در نظر بعضى اين موضوع به عنوان طرفدارى اسلام از وجود «مرزهاى جغرافيايى» تلقى گردد، اما ناگفته روشن است كه اين موضوع تنها در صورتى است كه اسلام از طرف بيگانه اى مورد هجوم واقع گردد، ولى در صورت پيشرفت دعوت اسلامى در جهان- و بعبارت ديگر پيروزى طرح اسلام در دعوت خود اين موضوع خودبه خود منتفى خواهد گرديد و قبل از آن هم مرزهاى كشور اسلام مرز فكرى و عقيدتى است نه مرز جغرافيايى و قراردادى.
و به تعبير ديگر در داخل حوزه اسلام به هيچ وجه تقسيم بندى جغرافيايى و مرز وجود ندارد، و در بيرون حوزه اسلام نيز تنها مرزهاى فكرى و اعتقادى آن را از ديگران جدا مى سازد.
با همۀ این تفاسیر، مرزها معمولاً مناطقى هستند كه در اطراف كشور قرار دارند و ممكن است دشمن از آنجا نفوذ يا حمله كند و به همين دليل هميشه حكومت ها بخش مهمى از نيروهاى مسلحشان را در اين مناطق مى گمارند تا از حملات غافلگيرانه دشمنان آسوده خاطر باشند. اين تعبير نشان مى دهد كه توجه به مرزها از مهم ترين وظايف نيروهاى مسلح به ویژه ارتش پرافتخار جمهوری اسلامی است که به نحو احسن به منصۀ ظهور رسیده است.
سخن آخر؛ارتش مکتبی، زمینه ساز انقلاب مهدوی و ارتش انقلاب جهانی
در خاتمه باید گفت ما هر چه در برنامه های انقلاب داشتیم از نیروی مذهب بود. بهره گرفتن از نماز شب، دعاهای کمیل و ندبه، شروع عملیات با اسامی اهل بیت(علیهم السلام) و موارد دیگر. خود انقلاب را هم با استفاده از فلسفه ی عاشورا و کمک گرفتن از نیروی مذهب جلو بردیم. امروز هم اگر دشمن به ما حمله نمی کند به دلیل ترس او از همین نیرو است زیرا می داند که اگر به ما حمله کند، ارتش و دیگر نهادهای مسلح جلو می آیند و پروائی از کشته شدن هم ندارند.
اینگونه است که با لطف خداوند و رهبری امام(ره) و کمک گرفتن از نیروی مذهب و استفاده از نیروی شهادت در ارتش، سپاه و بسیج، بعد از هشت سال بدون اینکه حتی یک وجب از خاک ما به دست دشمن بیفتد جنگ به اتمام رسید.
بی تردید پيشبرد چنين هدفى و تشكيل ارتش مکتبی و به وجود آمدن چنين افراد پاكباخته و فداكارى كه در راه هدف و حقيقت از همه چيز بگذرند، پى ريزى انقلاب مهدوی و تشکیل ارتش انقلاب جهانى را موجب خواهد شد.

 

 

***

یادداشت ٢
شکوه فضائل امیرالمومنین علی (علیه السلام) از منظر معظم له
تبیین آثار و برکات فضایل علی(علیه السلام) در کتاب های تاریخ، حدیث و تفسیر اسلامی به گونه ای است که شرق و غرب را گرفته و این از عجایب تاریخ بشر است. فضایل آن حضرت فوق العاده زیاد است و به گفته آن مرد دانشمند، علی(علیه السلام) کسی بود که دوستانش از ترس بنی امیه و دشمنانش بخاطر دشمنی، فضایلش را پنهان داشتند.
حضرت علی(علیه السلام) ؛ مصداق کامل صالح المومنین
در فضیلت امیر مؤمنان علیه السلام می خوانیم؛ خداوند در آیه ی چهارم سوره ی تحریم دو نفر از همسران پیغمبر(صلی الله علیه و آله) را که برنامه ای بر خلاف رضایت پیغمبر(صلی الله علیه و آله) اجرا کرده بودند مخاطب ساخته و می فرماید: «وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ؛ اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید ، (کاری از پیش نخواهید برد) زیرا خداوند یاور اوست و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح ، و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان اویند.»
آنچه در آيه مذكور قابل توجه و جاى بحث و بررسى دارد اين است كه: منظور از «صالح المؤمنين » كيست؟ آيا شخص خاصى مراد است، يا اين تعبير شامل تمام مؤمنان صالح العمل مى شود؟
بدون شك «صالح المؤمنين » به حسب ظاهر معنى وسيعى دارد، كه همه مؤمنان صالح و باتقوا و كامل الايمان را شامل مى شود؛ هر چند كلمه «صالح» در اينجا مفرد است، نه جمع؛ ولى چون معنى جنسى دارد از آن عموميت استفاده مى شود. اما بى ترديد «صالح المؤمنين » مصداق أتم و اكملى نيز دارد و از روايات متعددى استفاده مى شود كه آن فرد كامل «امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام» است. اين مطلب را بسيارى از علماى اهل سنت نيز در كتاب هاى خود نقل كرده اند. از جمله:علامه ثعلبى ، علامه گنجى در كفاية الطالب ، أبو حيان اندلسى ، سبط ابن جوزى ، سيوطى در الدر المنثور، آلوسى در روح المعانى ، حاكم حسكانى در شواهد التنزيل ، علامه برسويى در روح البيان ، ابن حجر در الصواعق ، علاء الدين متقى در كنز العمال. ،
در ذیل این آیه، حاکم حسکانی از علمای اهل سنت و حنفی مذهب، ۱۸ روایت نقل می کند که منظور از «صالح مومنین» امام علی بن ابی طالب علیه السلام است.
حال از میان آن احادیث ١٨گانه، یک حدیث به شرح ذیل است: عمار ياسر مى گويد از على عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مرا فراخواند و فرمود:«ألا ابشرك ؟ قلت: بلى يا رسول الله و ما زلت مبشرا بالخير! قال: قد انزل الله فيك قرآنا. قلت: و ما هو يا رسول الله؟ قال: قرنت بجبرئيل ثم قرأ: و جبريل و صالح المؤمنين ...؛آيا تو را بشارت دهم؟ عرض كردم: آرى اى رسول خدا، تو هميشه بشارت دهنده به خير بوده اى! فرمود: خداوند درباره تو آيه اى نازل كرده است. عرض كردم: كدام آيه؟ فرمود: تو قرين و هم رديف جبرئيل شده اى (آرى خداوند تو را قرين او ساخته) سپس خواند: «و جبريل و صالح المؤمنين ...».
البته به عقیده ی ما امیر مؤمنان از جبرئیل هم بالاتر است ولی در مقابل کسانی که مقامات و فضائل علی علیه السلام را نمی دانند این گونه احادیث که از منابع خودشان نقل شده است جالب توجه است.
نخستین کسی که وارد بهشت می شود
سلمان فارسی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در مورد امیر مؤمنان علیه السلام می فرماید: «أَوَّلُكُمْ وُرُوداً عَلَيَّ الْحَوْضَ أَوَّلُكُمْ إِسْلَاماً عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ؛ نخستین کس از بین شما که در کنار حوض بر من وارد می شود همان است که پیش از شما مسلمان شده و او علی بن ابی طالب است».
این دو فقره در کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بی ارتباط به هم نیست و نشان می دهد که اولین نفر بودن در پذیرش اسلام موجب می شود که فرد، اولین وارد شونده به بهشت باشد.
مقام والاى پيشگام بودن در ايمان، مقامات والايى را در بهشت و در جوار قرب الهى مى طلبد كه ويژه على بن ابى طالب عليه السلام (بعد از پيامبر اسلام) است.
ساقی حوض کوثر
هم چنین یکی از مسائل اسرار آمیز مسأله ی حوض کوثر است. در دروازه ی بهشت نهری به نام حوض کوثر قرار دارد که افراد مؤمن بر آن وارد می شوند. در روایات متعدد آمده است که ساقی این حوض امیر مؤمنان علیه السلام است که تحت اشراف رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سقایت می کند و مؤمنان از آن می نوشند و وارد بهشت می شوند.
هم چنین از روايات استفاده مى شود كه حوض كوثر از تحت عرش الهى جارى است و اين نهر براى آن است كه بهشتيان از آن بنوشند و هر چه ناخالصى در وجود آنان است ازبين برود و پاك و خالص و شستشو شده، وارد بهشت شوند.
زیراوقتی انسان از عالم ماده بیرون می رود یک سری ناخالصی هایی در درون دارد. خداوند می فرماید: «وَ نَزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلينَ؛ و آنچه كينه (و شائبههاى نفسانى) در سينه هاى آنان است بر كنيم، برادرانه بر تخت هايى روبروى يكديگر نشسته اند».
بنا بر این علی علیه السلام شستشو دهنده ی سینه های بهشتیان از بقایای آثار عالم دنیا و ناخالصی ها و رذائل اخلاقی است.
حضرت علی علیه السلام تقسیم کننده بهشت و جهنم
در مورد فضائل و مناقب علی بن ابی طالب(علیه السلام) که در سالروز میلاد با سعادت ایشان هستیم می توان به حدیثی کوتاه و پرمعنی اشاره نمود: پیامبر اکرم(صلی الله علیه و. آله) فرمود:« عنوان صحيفة المؤمن حبّ عليّ بن ابيطالب(علیه السلام) ؛ سرلوحه و تيتر نامه كردار مؤمنين دوستي علي بن ابي طالب است.»،
بر اساس حدیث فوق آن تیتر عبارت از این است که صاحب نامه علی بن ابی طالب را دوست داشته است؛ واضح است که مراد محبتی است که از باب پیوند در اخلاق و اندیشه و اعمال باشد نه محبتی صوری و ظاهری.
زیرا محبت همه به امير مؤمنان عليه السلام يكسان نيست؛ محبت برخى دروغين است و لقلقه زبانى بيش نيست و در قلب آنها ريشه نكرده است؛ محبت دسته ديگر دروغين نيست و ريشه در قلب آنها دارد، ولى عميق نيست، بلكه سطحى است؛ دسته سوم ريشه محبت در اعماق جانشان نفوذ و ريشه كرده، به شكلى كه تمام وجود آنها را به رنگ و بوى محبوب درآورده است. برخورد چنين اشخاصى على وار، سخنانشان على گونه، اخلاقشان علوى، اعطايشان همچون اعطاى على، اين عاليترين مرحله محبت است، مرحله اى كه واجد آن حاضر نيست اين محبت را با هيچ چيز ديگر معاوضه كند، بلكه جانش را هم در اين راه فدا مى كند.
بنار قول ابن ابی الحدید،اخبار مستفيض رسيده است كه امام (علیه السلام) «قسيم النار و الجنة» مى باشد،عده اى آن را چنين معنى كرده اند كه چون دوستان او بهشتى و دشمنانش جهنمى است از اين جهت او تقسيم كننده، بهشت و جهنم است و عده اى گفته اند او حقيقتا تقسيم كننده بهشت و دوزخ است عده اى را به آتش مى فرستد و عده اى را به بهشت داخل مى نمايد.
گستره علم و دانش حضرت على عليه السلام
دامنه دانش و علوم حضرت على عليه السلام آن قدر وسيع، و شعاع نور علم آن حضرت آن قدر بلند و روشن است، كه حتى مخالفانش آن را انكار نمى كنند. بلكه در عمل آن حضرت را به عنوان مرجع علمى پذيرفته اند و در طول خلافت خلفاى سه گانه و دوران طولانى سكوت تلخ، در بن بست هاى علمى به آن حضرت مراجعه مى كردند. سخن در اين زمينه فراوان است؛ به ارائه چند نمونه قناعت مى كنيم:
١. مرجعيت علمى امام على عليه السلام
انس بن مالك، خادم مخصوص پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نقل مى كند كه آن حضرت خطاب به حضرت على عليه السلام فرمود:انت تبين لأمتى ما اختلفوا فيه بعدى ؛تو بعد از من تبيين كننده و حل كننده اختلافات امت من خواهى بود!».
٢. امام على عليه السلام دروازه شهر علم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
در صحيح ترمذى آمده است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:انا دار الحكمة و على بابه؛من خانه دانشم و على در آن خانه است.
٣. امام على عليه السلام و علم تفسير
با مراجعه به تفاسير، معلوم مى شود كه امام على عليه السلام پيشواى مفسرين است، چنان كه سيوطى مى نويسد: «در ميان خلفا از همه بيشتر از على بن أبي طالب روايت شده است.» شاگردان تفسيرى امام على عليه السلام هر كدام در مكه و مدينه و كوفه صاحب مكتب تفسيرى شدند.
٤. امام على عليه السلام واضع علم نحو
حضرت على عليه السلام براى صيانت زبان قرآن از انحراف و اعوجاج، أبو الأسود دؤلى را مأمور ساخت تا زير نظر آن حضرت علم نحو را وضع كند و بعدها أبو الأسود با استفاده از همين علم نحو، قرآن را اعراب گذارى كرد.،
٥. امام على عليه السلام و علم كلام
ابن أبي الحديد در مقدمه شرح نهج البلاغه مى نويسد: «علم كلام و اعتقادات، كه اشرف علوم است، از كلام امام على عليه السلام اقتباس شده است.»،
٦. امام على عليه السلام و علم فقه
گذشته از فقهاى اماميه، كه فقه خود را از امام على عليه السلام دارند، احمد حنبل فقه را از شافعى، و شافعى از محمد بن حسن و مالك آموخت. و محمد بن حسن فقه را از ابو حنيفه، و مالك و ابو حنيفه فقه را از امام صادق عليه السلام آموخته اند و فقه امام صادق عليه السلام به جدش على بن أبي طالب عليه السلام منتهى مى شود.،
٧. امام على عليه السلام و علم حقيقت (علم باطن)
دكتر أبو الوفاء غنيمى تفتازانى، استاد دانشگاه قاهره و شيخ طريقت، در مقدمه خود بر كتاب «وسائل الشيعه» مى نويسد: «مشايخ و اصحاب طريقت؛ مانند رفاعى، بدوى، دسوقى و گيلانى از اجله علماى اهل سنت، در اسناد طريقت خود به ائمه اهل بيت و از طريق آن ها به امام على عليه السلام و از او به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم استناد مى كنند. زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: «انا مدينة العلم و على بابها» و اين نزد عرفا خصوصيتى در علم حقيقت، علم مكاشفه و علم باطن است كه بجز امام على عليه السلام كسى واجد اين خصوصيت نيست.
سخن آخر
امید است بتوانیم وظیفه ی شیعه گری خود را در برابر امام علیه السلام انجام دهیم، سعى كنيم براى رسيدن به این مهم، به دعاى توسل و زيارت عاشورا و دعاى ندبه و مانند آن بسنده نكنيم، بلكه بايد گام هايمان را جاى گامهاى على و اولاد على عليهم السلام بگذاريم؛ هم از نظر اخلاق و هم از نظر اعمال و افعال و جامعه و خانواده و کسب و کار و مسائل اقتصادی و سیاسی...، تا در لحظه جان دادن و در كنار صراط و حوض كوثر و به هنگام تقسيم بهشت و جهنم ياريمان نمايند.

 

 

***

یادداشت ٣
راهکارهای رسیدن به «احسن الحال» از منظر معظم له
جهان آفرينش صحنه نظام احسن است، يعنى نظم موجود عالم شايسته ترين نظمى است كه مى تواند بر جهان حكم فرما باشد، همه چيز روى حساب است و هيچ گونه مطلبى بر خلاف حق و عدالت و نيكى در آن وجود ندارد، و اگر بدى ها در جامعه انسانى ديده مى شود از ناحيه خود آنهاست.
لیکن قسمت عمده هدف آفرينش جهان هستى به «گل سر سبد اين جهان» يعنى «انسان» باز مى گردد، انسانى كه بايد در مسير تعليم و تربيت قرار گيرد و راه تكامل را بپیماید تا هر لحظه به خدا نزديكتر شود.
و از آنجا که مسلمان واقعى نمى تواند انسان يك بعدى باشد و تنها نظر به جهت ماده نظر داشته باشد و به جهت معنا و جنبه هاى فردى و يا اجتماعى بی اعتنا باشد، لذا باید با تفكر، ايمان، دادگری، مجاهدت، مبارزه و در عين حال با بهره گیری از معنويت و بندگى خدا و زندگى و فعاليت و معاشرت.حال و هواى ديگرى به خود بخشد.
لذا در برخى از كتب آمده است كه در وقت تحويل سال، اين دعا را كه مضمون خوب و سازنده اى دارد، بخوانند«يا مقلب القلوب و الأبصار، يا مدبر الليل و النهار، يا محول الحول والأحوال، حول حالنا إلى احسن الحال؛اى كسى كه تحول دل ها و گردش چشم ها در دست توست. اى تدبير كننده شب و روز و اى تغيير دهنده سال وحال؛ حال ما را به بهترين حال، تغيير ده!»
در این میان رسیدن به احسن الحال هم با دعا و مقدمات بیرونی شروع می شود که باید مقدمات آنرا در خودمان فراهم نماییم.
معنی و مفهوم واژۀ «حَول»
«حَول» به معنای تغییر و دگرگونی است و در دعای (یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال) به همین معنا به کار برده شده است.
لغویون عرب، حول را که به معنای سال است در معنای تغییر و دگرگونی به کار برده اند؛ یعنی سال گذشته گذشت و سال نو آمد و نوعی دگرگونی حاصل شده است.
معنی واژۀ«أحسن» در لغت
«أحسن» از ماده «حسن» است و به معناى بهتر و افعل تفضيل است، لذا « احسن» یعنی نیکوتر و خوبترین.
حضور قلب در دعا و عبادات؛زمینه ساز وصول به «احسن الحال»
بی تردید اگر ما بخواهیم که به «احسن الحال» که در دعای تحویل سال وارد شده است برسیم حتما باید به حضور قلب در دعاها و عبادت های خودمان بیشتر توجه بکنیم و خودمان را در محضر خداوند متعال ببینیم، تا اینکه خدای متعال از ما بنده ها راضی باشد.
زیرا عبادت و نيايش اگر با حضور قلب و آداب آن باشد، صفا و نورانيت غير قابل توصيفى مى آورد كه در برابر آن ظلمات اخلاق رذيله تاب مقاومت ندارد؛ به همين دليل، انسان پس از يك عبادت آميخته با حضور قلب، خود را به نيكي ها نزديكتر مى بيند.
لذا تنها فزونى اعمال مهم نيست، بلكه اعمال مقبول مهم است؛ دو ركعت نمازى كه با حضور قلب خوانده شود و مقبول درگاه الهى قرار گيرد، از هزار ركعت نماز بدون حضور قلب كه مقبول درگاه پروردگار قرار نگيرد، بهتر است.
آيا تا به حال فكر كرده ايد چه كنيم تا حضور قلب پيدا كنيم؟ چرا وقتى مى گويد الله اكبر و نماز را شروع مى كند افكار به او هجوم مى آورد بازار، منزل، زن، بچه، اداره، همه و همه به سوى او مى آيند، گويا فقط او را در نماز مى يابند، و وقتى السلام عليكم را گفت و نماز را تمام كرد از انبوه افكار نجات پيدا مى كند.
برای برون رفت از این چالش، مى توان هفت اصل در مورد حضور قلب و چگونگى تحصيل آن در دعا و نیایش بیان نمود:
١- بايد دعا و نماز و عشق به الله از همه چيز براى ما مجذوبتر باشد، زيرا حضور قلب انسان تابع دلبستگي هاى قلب است، به هر چه علاقه و تمايل داشت قلب و روح به آن مجذوب مى شود.
٢- انديشه در حقارت و پستى دنيا، جاذبه های مادی مانع حضور قلب است، قيود ماده دست و پاگير پرواز قلب و پر كشيدن آن است، بايد در ثروت ها و انسان هائى كه در اثر حوادث روزگاريك ساعت بعد هيچ مى شوند انديشيد، در بى ارزشى دنيا نظاره كرد تا غل و زنجير ماديت باز شود، هر چه جاذبه هاى مادى كمتر شد قدرت بر تمركز حواس بيشتر مى شود.
٣- توجه به قدرت خداوند در حل مشكلات؛ وقتی مى دانم كه مشكلات زندگی تنها مختص به من نيست بلكه همه دارند و وقتی بدانم كه غير از خداوند كسى قادر به حل آنها نيست. مسلما توجهم به مشكل گشا خواهد بود نه نفس مشكل، لذا از هجوم افكار درباره مشكلات نجات مى يابم.
٤- قبل از دعا و نماز آمادگى پيدا كند، قبل از نماز فكر كند در عظمت خالق و ضعف مخلوق، بداند با چه كسى مى خواهد سخن گويد.
٥- آشنائى به محتواى ادعیه و عبادات همچون آشنائى با معانى نماز .
٦- ترك گناه؛ از جمله عوامل مؤثر در حضور قلب و خشوع و صفا و نورانيت عبادت، ترك گناه است. گناه قلب را از كشش حضور باز مى دارد، خصوصا خوردن غذاى حرام كه باعث تاريكى قلب مى گردد.
٧- دور كردن عوامل پراكندگى حواس.
تهذیب نفس در سایۀ عبودیت و بندگی مولفه ای کلیدی در «احسن الحال»
كسانى كه مى خواهند به تهذيب نفس راه يابند بايد از در عبوديت و پرستش خداوند وارد شوند؛ سالكان راه خدا، و پويندگان طريق خودسازى و تقوا، بايد از نيايش و عبادت يارى طلبند و ناخالصي هاى وجود خود را در كوره داغ عشق به خدا بسوزانند و از بين ببرند، و مس وجود خود را با كيمياى عبادت زر كنند.
حال برای حصول زندگی «احسن الحال» باید هوای نفس و شیطان درون خودمان را نابود کنیم و این به دست نمی آید مگر با بندگی کردن خدای متعال و توجه به باری تعالی.
در تبیین اهمیت تهذیب نفس باید گفت؛ در اسلام به نام «جهاد اكبر» ناميده شده كه از مبارزه با دشمنان خارجی مهم تر و پر ارج تر است. چرا كه اين جهاد وسيله خودسازى است و تا خودسازى انجام نگردد پيروزى نيست؛ زيرا شكست ها غالبا نتيجه نقطه ضعف هاست.
در محيط هاى آلوده به گناه ارزش اين جهاد آشكارتر و اهميت آن در پيشبرد اهداف اجتماعى روشنتر است.
لذا اهميت جهاد به اهميت و قدرت دشمن است، جنگ با يك كشور كوچك آسان تر است تا با يك كشور بزرگ، زيرا دشمن هر چه قويتر باشد، جنگ با آن مشكل تر است، و نفس و هم پيمان آن شيطان، قويترين دشمنان عالم هستند.
پس مگذار در مبارزه با نفس اماره شكست خورى كه هم خود از بين روى هم قلب تو كه همچون همنشينى نيك و پسرصالح تو است که بدون جواب در برابر صاحب اصلى اموال و عاريه دهنده آن خواهى بود.
زندگی به رنگ خدا؛ شاخصه بنیادین در تحقق «احسن الحال»
خداوند در قرآن، «احسنالحال» را زدن رنگ خدایی به زندگی ذکر کرده است،لذا در قرآن کریم می خوانیم: «صبغه الله و من أحسن من الله صبغه و نحن له عابدون؛ رنگ خدايى (بپذيرند، رنگ ايمان و توحيد و اسلام) و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟ و ما تنها عبادت او را مى كنيم.»
در احاديث متعددى از امام صادق علیه السلام در تفسير اين آيه نقل شده كه مقصود از: «صبغه الله » آئين پاك اسلام است ، لذا قرآن فرمان می دهد؛ رنگ هاى غير خدايى را بشوييد! به دنبال دعوتى كه در آيات مختلف قرآن کریم، از عموم پيروان اديان، دائر به تبعيت از برنامه هاى همه انبياء شده بود، در اين آيه، به همه آنها فرمان مى دهد كه «تنها رنگ خدايى را بپذيريد» كه همان رنگ ايمان و توحيد خالص است (صبغه الله ).
قرآن مى گويد: بجاى اين رنگ هاى خرافى، رنگ توحيد، رنگ خدايى را بپذيريد، تا روح و جانتان را از هرگونه شرك و بت پرستى و گناه پاك سازد.
بدین ترتیب ترتيب همگان باید رنگ هاى نژادى و قبيلگى و ساير رنگ هاى تفرقه انداز را از ميان بردارند و همگى به رنگ الهى در آيند.
به راستى چه تعبير زيبا و لطيفى است؟ اگر مردم رنگ خدايى بپذيرند يعنى رنگ وحدت و عظمت و پاكى و پرهيزكارى، رنگ بى رنگى و عدالت و مساوات و برادرى و برابرى و رنگ توحيد و اخلاص، مى توانند در پرتو آن به همه نزاع ها و كشمكش ها كه «هر گاه بى رنگى اسير رنگ شود» به وجود مى آيد، از ميان بردارند، و ريشه هاى شرك و نفاق و تفرقه را بر كنند. در حقيقت اين همان بى رنگى و حذف همه رنگ ها است.
بدیهی است در صورتى كه در طريق اطاعت فرمان پروردگار قرار بگیریم ، رنگ الهى و صبغه الله به خود خواهیم گرفت و روحى كه رنگ الهى و صبغه الله به خود بگيرد گشاده مى شود و شرح صدر می یابد؛ یعنی روح آن قدر گسترده مى شود كه آمادگى پذيرش حقايق فراوانى پيدا مى كند.
هم چنین اخلاص مرحله نفى ما سوى الله است كه همه چيز را غير خدا كنار مى زند، تنها او را مى بيند و به او عشق مى ورزد و با او سخن مى گويد و از او طلب مى كند و همه زندگى او به رنگ الهى درمى آيد و مصداق «صبغه الله و من أحسن من الله صبغه» مى شود.
لذا« احسنالحال» به معنی رنگ خدایی گرفتن زندگی است و اگر تفکر، چشم، زبان، بازار، ادارات و جامعه رنگ خدایی به خود بگیرد، همه مشکلات ما حل میشود.
سخن آخر
در خاتمه باید اذعان نمود در هنگام تحویل سال همه به فکر خدا هستند و مشغول دعا و ذکر می باشند و همه از درگاه خداوند احسن الحال را می خواهندکه «احسن الحال» همان ایمان، تقوا، شجاعت، سخاوت، آزادگی و امثال آن است.
بی تردید همه باید در سال جدید تلاش کنیم با تقویت روح ایمان به خدا و پرهیز از گناهان، جامعهای خدایی داشته باشیم.
بارالها! در آستانۀ حلول سال جدید، روح و جان ما را به عشق جمالت آنچنان گرم كن كه اخلاق و اعمال ما را به رنگ خود درآورد، و با صبغة الله یعنی رنگ ايمان و توحيد و اسلام قرين گردد.

 

 

***

پرونده ویژه ١
جایگاه واهمیت تولیدمحوری در اقتصاد مقاومتی از منظر معظم له
در عصری به سر می بریم که جنگ ها و صلح ها و پيمان هاى نظامى و روابط بين المللى، بيش از هر چيز بر محور «مسائل اقتصادى» دور مى زند. البته نه به آن صورت مبالغه آميز كه «ماركس» و «انگلس» و پس از آنها «لنين» مى گويند كه نيروى متحرك تاريخ بشر در همه زمينه هاى علمى و صنعتى و ادبى و اخلاقى ودر تمام طول تاريخ تنها «مسأله اقتصاد»، و «چگونگى دستگاههاى توليد» بوده است، و بنابراين «تاريخ بشر» مساوى است با «تاريخ دستگاههاى توليد»!، بلکه بدانیم اهمیت نظام «توليد» چیستو با توجه به اینکه هنوز مشکل رکود در بخش تولید و کارخانه ها به قوت خود باقی است، با تبیین و تحلیل رفتارهای بشری اعم از فعالیت های فردی و جمعی در زمینه تولید، در راستای چاره اندیشی برای تقویت تولیدگام برداریم.
چیستی مفهوم توليد
انسان برخلاف بيشتر حيوانات، غالباً احتياجات خويش را به طور آماده از طبيعت دريافت نمى كند، بلكه با تصرف و تغيير در طبيعت و انجام كار، روى آن به نيازهاى خويش دست مى يابد. خواه آن كار به صورت تبديل شى ء به شيئى باشد، يا جابجايى كالا از نقطه اى به نقطه ديگر، لذا در علم اقتصاد به مجموع عملياتى كه طى آن، شكل نخستين مواد، تغيير مى يابد و يا جابجا مى شود «توليد» ناميده مى شود.
به بيان ديگر «توليد» عبارت است از فعاليتى كه با به كارگيرى و سازماندهى سلسله عوامل و نهاده هايى همچون سرمايه و منابع طبيعى، به ايجاد كالا و خدمات مى انجامد.در يك جمله كوتاه و ساده تر مى توان توليد را به «ايجاد فايده» تعريف كرد.،
جایگاه و اهمیت تولید در اسلام
در بينش اسلام «توليد» مهم ترين ركن اقتصاد اسلامى به شمار مى رود و افزايش نرخ آن از اهداف اقتصادى جوامع اسلامى است و بسيار مورد تأكيد و توصيه است؛لذا اسلام مى گويد درآمد بايد به واسطه يك كار مفيد باشد و كار مفيد از طریق كارهاى توليدى امکان پذیر خواهد بود.
هم چنین اسلام با ترويج فرهنگ توليد و كار، و ارزش گذارى معنوى بر فعاليت هاى توليدى، زيرساخت هاى فكرى بشر را در موضوع كار و توليد، چنان اوج داد كه «كار و توليد» در رديف يكى از عبادت ها قرار گرفت ، و كرامت و مقام انسان نزد خداوند به آن گره خورد، و تلاش جهت توليد و كار، به مثابه جهاد در راه خداوند قلمداد شد، و بالاخره پيامبر(صلی الله علیه و آله) اين آيين پاك مطابق نقل ابن اثير در اسدالغابه، پس از بوسيدن دستان پينه بسته كارگرى، فرمود: «هذه يد لا تمسها النار؛ اين دستى است كه آتش دوزخ به آن نمى رسد».،
در اين بينش، انسان هاى بيكار، سربار جامعه معرفى شدند، و افزون بر سقوط معنوى و تزلزل موقعيت اجتماعى شان، دور از رحمت خدا به شمار آمدند.
اهمیت حمایت از تولید و اجرای اقتصاد مقاومتی در قرآن
گفتنی است در قرآن کریم، اصول و کلیاتی ارائه شده و اقتصاد یک جامعه اسلامی سازماندهی شده است که در این میان جایگاه و اهمیت تولید در آموزه های قرآنی به عنوان یک دستورالعمل مهم مورد توجه قرار گرفته است .
لذا خداوند در آیه ٨٠ سوره انبیاء چنین فرموده است: «وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شاکِرُونَ؛ و ساختن زره را بخاطر شما به او تعلیم دادیم ، تا شما را در جنگهایتان حفظ کند آیا شکرگزار ( این نعمتهای خدا ) هستید؟».
با تأمل در این فراز قرآنی باید گفت؛ خداوند از حضرت داوود(علیه السلام) که دارای مقام سلطان بود برای تولید دعوت به عمل آورده است و داوود(علیه السلام) با بافتن زره، زندگی خود را اداره و دیگران را از آن تولید بهرهمند میکرد، بنابراین تولید بعضی صنایع از جمله تعلیمات الهی و انبیاء بوده است.
و یا در آیه ١٤ سوره نحل می خوانیم:«وَ هُوَ الَّذي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَي الْفُلْکَ مَواخِرَ فيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ او کسی است که دریا را مسخّر ( شما ) ساخت تا از آن ، گوشت تازه بخورید و زیوری برای پوشیدن ( مانند مروارید ) از آن استخراج کنید و کشتی ها را می بینی که سینه دریا را می شکافند تا شما ( به تجارت پردازید و ) از فضل خدا بهره گیرید شاید شکر نعمتهای او را بجا آورید!»؛ یعنی تولید از شما و زمینهسازی آن از جانب خداوند فراهم شده است.
اهمیت اقتصاد مقاومتی و جایگاه حمایت از تولید در پرتو قاعده نفی سبیل
بدیهی است اسلام به كار و توليد، ارزش واقعى قائل است و از طريق آموزه هاى تربيتى و فرهنگى خاص خود، شرايط لازم را جهت توليد و بهره بردارى صحيح از طبيعت، فراهم می سازد و همگان را به تشريك مساعى در آن فرا می خواند. زيرا اسلام، خواهان عزت و استقلال جامعه اسلامى است، و هرگونه تسلط بيگانه و وابستگى به آنان را مردود مى داند، و بنابر اصل محكم نفى سبيل: «ولن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبيلا؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است. »، و برترى اسلام:«الإسلام يعلو و لايعلى عليه؛ اسلام شأن و منزلتش والاتر و بالاتر است و چيزي با آن برابري نميكند»، طبيعى است كه، توليد انواع فرآورده هاى مادى و فيزيكى ، در سرلوحه آموزه هاى دينى اين آيين آسمانى قرار گيرد.
حضرت یوسف (علیه السلام)؛ نمونه بارز قرانی در اجرای اقتصاد مقاومتی
بی شک اقدامات حضرت یوسف (علیه السلام) نمونه بارز قرآنی برای اجرای اقتصاد مقاومتی است؛ زیرا آن حضرت دستور اقتصاد مقاومتی به مردم داد و ١٤ سال از زندگی مردم مصر را از طریق تولید بیش از پیش در زمان باروری زمین، ذخیره آن و صرفه جویی مناسب در دوران خشکسالی مدیریت کرد ، زیرا آن حضرت مى دانست ريشه بسیاری از نابساماني هاى یک جامعه در مسائل اقتصاديش نهفته است، لذا نبض اقتصاد كشور مصر را در دست گرفتو مخصوصاً با نظارت بر مسائل كشاورزى كه در آن كشور در درجه اول اهميت بود، و با توجه به اينكه سال هاى فراوانى و سپس سال هاى خشكى در پيش بود،لذا مردم را به كشاورزى و توليد بيشتر دعوت كرد، و آنها را در مصرف فرآورده هاى كشاورزى تا سر حد جيره بندى، به صرفه جويى فراخواند، تا آنها را براى سالهاى قحطى ذخيره نمايند. بنابراین ضمن این که آنها را به تولید، ذخیرهسازی و ساختن سیلو دعوت کرد، دستور اقتصاد مقاومتی توأم با صرفهجویی داد.
بی شک اگر این برنامه حضرت یوسف(علیه السلام) نبود شاید٥٠ درصد مردم در هفت سال خشکسالی میمردند و از بین میرفتند، وجود یک مدیریت سالم در مسأله اقتصاد و مسأله مصرف باعث نجات هزاران نفر از مرگ حتمی شد.
جایگاه تولید محوری در سیرۀ ائمۀ معصومین(علیهم السلام)
در سيره امامان معصوم در اشتغال به توليد، تصوير روشنى از جايگاه توليد در بينش اسلامى ديده مى شود كه بستر فكرى و فرهنگى مناسبى را در جامعه نسبت به امر توليد و جايگاه والاى آن فراهم مى كند.
لذا اميرمؤمنان على عليه السلام آن گاه كه از امر جهاد، آموزش مردم و قضاوت فارغ مى شد، به كشاورزى و باغدارى و كندن چاه ها و قنوات روى مى آورد.زیرا آن حضرت توليدات كشاورزى را ركن اصلى توليد جامعه مى داند كه بقيه بخش ها بر آن استوارند به گونه اى كه ضعف آن، سستى بخش هاى ديگر و شكوفايى آن رونق ديگر بخش ها را در پى دارد.
و یا آن حضرت هزار برده را با دست رنج خود آزاد کرد که از بهترین کارهای خیر است، هم چنین اسماعیل بن جابر نقل می کند: روزی خدمت امام صادق(علیه السلام) در مزرعهای که مشغول به کار بودند رسیدم و دیدم یک بیل به دست دارند، لباس کار پوشیده مشغولاند، به ایشان گفتم، بگذارید ما یا این کارگران کار کنند شما چرا مشغول شدهاید؟ جواب دادند: دوست دارم خداوند من را درحالی ببیند که با دست رنج خودم تولید میکنم و روزی حلال کسب میکنم هرچند برایم زحمت داشته باشد.
اهمیت مقولۀ تولید در عیارسنجی رشد و پیشرفت اقتصادی
مهمترین مسأله در اقتصاد، مسأله تولید است که اگر سامان پیدا کند، همه امور اقتصادی اصلاح میشود؛ لذا کار فقط پشت میزنشینی و امضای چند برگه و پاسخ به ارباب رجوع نیست بلکه کارِ واقعی آن است که در آن تولید باشد، کار عار نیست به خصوص کارهای تولیدی.
بنابراین «توليد» در نظام هاى اقتصادى ازاهميت فوق العاده اى برخوردار است، زيرا دوام و قوام امور اقتصادى در جوامع بشرى به آن وابسته است. حتى امروزه ميزان ثبات و امنيت هر كشورى، با ظرفيت و توان توليدى آن سنجيده مى شود. بالا بودن سطح توليد در هر جامعه اى، از معيارهاى سنجش پيشرفت اقتصادى آن به شمار مى رود، لذا «كشورهاى پيشرفته» به آن دسته از كشورها اطلاق مى شود كه داراى سطح بسيار بالايى از توليدات، اعم از كالا و خدمات هستند. در مقابل از كشورهايى كه از سطح توليدات داخلى ناچيزى برخوردارند «كشورهاى عقب مانده» ياد مى شود.
لذا توسعه اقتصادى هر كشور، نخست در گرو ظرفيت و توان توليدى آن كشور است.و رونق تولید به عنوان مهمترین بخش اقتصادی یک کشور و عامل رشد و توسعۀ سایر بخش ها است.
سخن آخر
در خاتمه باید بار دیگر به مسئولان کشور گوشزد نمود که به فکر مشکلات اقتصادی مردم باشند،زیرا علیرغم کاهش تورم لیکن اثری از این کاهش در جامعه دیده نمیشود، چون مسأله تولید هنوز حل و مراکز تولیدی فعال نشده است.
بدیهی است خوابیدن چرخ تولید در جامعه مشکلساز است؛ کاش برخی یارانههای بیدلیل، حقوقهای نجومی و پولهایی که در جیبهای مفسدان اقتصادی است را شجاعانه جمع میکردند و فکر آرای انتخاباتی نبودند، اضافات را حذف میکردند و در مسیرهای تولید به کار میگرفتند تا جوانان بیکار مشغول به کار شوند و اقتصاد سامان پیدا کند، امید است مردم نیز از خرید تولیدات خارجی که تولید داخلی را ضعیف و ثروت ما را میبلعد پرهیز کنند.

 

 

***

پرونده ویژه ٢
راهبردها و راهکارهای احیاء تولید در اقتصاد مقاومتی از منظر معظم له
جامعه اسلامى زمانى مى تواند به عزت و سربلندى نايل شود كه بتواند قبل از هر چيز در بخش توليدبه خودكفايى برسد. زیرا «وابستگى اقتصادى» سبب بدترين نوع سلطه بيگانگان است و به دنبال خود، وابستگى سياسى و فرهنگى را بر جامعه تحميل مى كند. امروزه رهايى از سلطه اقتصادى قدرت هاى جهانى، بدون سرمايه گذارى جدى در بخش توليد ممکن نیست.
باید دانست از ديدگاه اسلام، نياز و وابستگى به ديگران اسارت مى آورد، اميرمؤمنان على عليه السلام مى فرمايد:«احتج إلى من شئت، تكن أسيره واستغن عمن شئت تكن نظيره ؛ به هر كس نيازمند باشى، برده و اسير او هستى و از هر كس بى نيازى بجويى، همانند او خواهى بود».
از سوی دیگر در جهان امروز قدرت هاى بزرگ براى تسليم كردن كشورهاى جهان سوم در برابر خواسته هاى نامشروع خويش، از نياز و وابستگى اقتصادى آنها به خودشان، به عنوان حربه اى نيرومند استفاده مى كنند و از اين را ه، آنها را در امور سياسى و فرهنگى نيز به خودشان وابسته مى سازند.
حال اقتصاد مقاومتی تنها راه برون رفت از این چالش است، و باید یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی، یعنی رونق تولید داخلی را مورد نظر قرار داد؛ زیرا اگر تولید داخلی تقویت شود، مشکل مهمی نخواهیم داشت و حتی تحریم ها هم موثر نمی شود.
لزوم بهره گیری هدفمند از تکنولوژي و ابزار توليد
بدیهی است اقتصاد به نوبه خود تحت تأثير ابزار توليد و دگرگونى آن است.زیرا ابزار چرخ هاى اقتصاد را به حركت در می آورد، و زمينه كار بيشتر و منفعت كارگر را به صورت كاملترى تأمين می کند.هم چنین ابزار، راندمان كار را بالا مى برد ؛ بنابراين هنگامى كه حاصل كار افزايش يافت تعلق سهمى به ابزار غير قابل انكار است.
به عبارت ساده فرض كنيم انسانى با دست خالى و يا تنها بوسيله يك بيل ساده مى تواند در روز مقدارى از زمين را شخم كند، اما رفيقش گاو آهنى در اختيار او مى گذارد كه با آن مى تواند چند برابر اين زمين را شخم كند، بدون شك اين ابزار بازده كار او را بالا برده است، زيرا با توليد ماشين آلات كاملتر استفاده از ماشينهاى قديمى مقرون به صرفه نيست.
در اقتصاد سرمايه دارى، انسان وسيله اى است در خدمت توليد، و (كارگر) همپايه ديگر ابزار، ديده مى شود؛ ولى در سيستم اقتصادى اسلام، محوريت با انسان (كارگر) است و «ابزارتوليد» وسيله اى در خدمت اوست، لذا بهره انسان در مقام توزيع، بسى بالاتر از بهره «ابزار توليد» است.،
لذانباید اساس را بر مبنای«ابزار» قرار داد و «كار» را عامل درجه دو به شمار آورد، آنچنان كه نظام سرمايه دارى مى گويد، زیرا نتيجه اين مى شود كه درآمد حاصل از كارگاه هاى كوچك يا بزرگ آن چنان تقسيم می شودكه مثلا هشتاد درصدبه ابزار و سرمايه تعلق گيرد و تنها ٢٠ درصد به نيروى انسانى تعلق می گیرد، در چنين صورتى مسلماً جامعه دو قطبى خواهد شد، ولى اگر قضيه را عكس كنيم، بيشترين حق را براى كار، و حق عادلانه اى را نيز براى ابزار و سرمايه قبول كنيم، در اين صورت هرگز جامعه دو قطبى نخواهد شد، و كارگر نیز استثمار نمى شود.
به هر حال انكار سهم ابزار، ركود اقتصادى و فرار از هر گونه سرمايه گذارى بخش خصوصى را به همراه خواهد داشت و اين خود عامل بيكارى، تورم، کاهش تولید و بالا رفتن مصرف است.
از این جهت كسى كه برخوردار از ابزار توليد در يكى از زمينه هاى اقتصادى است اگر آن را معطل بگذارد در صورتى كه توليد آن كالا از نيازهاى ضرورى جامعه و پرداختن به آن حرفه از واجبات كفايى باشد حكومت اسلامى براى حفظ نظام اقتصادى او را ملزم به اخذ اجرة المثل كرده، ابزار را در اختيار شخص ديگرى مى گذارد.
جلوگيری از خروج ارز؛ راهبرد بنیادین در تقویت تولید
اسلام به هر سوالی پاسخ می دهد و هیچ بن بستی در مسایل اسلامی وجود ندارد؛ لذا اهمیت رعایت اصول اسلامی در نظام اسلامی باید در همه روابط کاری مورد نظر قرار گیرید.
که از جمله آن می توان به جلوگیری از خروج ارز به عنوان یکی ازراهبردهای تقویت تولید ملی در اقتصاد مقاومتی اشاره کرد، زیرا روابط اقتصادی در کشور باید به تولید ختم شود .
بدیهی است پيامدهاى منفى خروج ارز، مخصوصاً هنگامى كه معادل آن چيز با ارزشى وارد كشور نشود، بر هيچ انسان آگاه و مطلعى پوشيده نيست، به ويژه اگر اين سرمايه كلان به جيب دشمنان در حال جنگ با اسلام و مسلمين واريز شود، طبعاً هر مقدار كه مبلغ ارز خارج شده بالاتر رود، خطرات آن هم بيشتر مى باشد.
متأسفانه در وضعیت کنونی شاهدیم که به مقدار زيادى ارز و بودجه مملكت اسلامى از كشور خارج شده، بدون اينكه صنعتى وارد كشور شود، يا حرفه توليدى به راه افتد، که در واقع موجب تعطيلى بعضى از توليدى ها و مراکز صنعتی كه تعدادى نيروى كارگر داشته، شده است.
كمترين اثرى كه خروج اين ارزها دارد اين است كه رقم مهمى از ذخاير ملى اين كشورها را به باد مى دهد، و مانع هر گونه پس انداز، و تشكيل سرمايه هاى بزرگ و بالاخره ارتقای تولید می شود ، در صورتی که زندگی مردم باید به سوی ساده زیستی سوق داده شود که در این بین نقش رسانه در روشنگری از پیامدهای تجمل پرستی غیر قابل انکار است.
در این میان دولت باید با ایجاد راه کارهای عملی جلوی خروج ارز از کشور را بگیرد.
خرید کالای ایرانی ؛احسن الحال اقتصادی
دنياى امروز به دو بخش تقسيم شده اقليتى به صورت «توليد كننده» و اكثريتى به صورت «مصرف كننده»؛ بدین نحو که توليدات صنايع برخى از كشورها بيش از نياز داخلى آنهاست. اين كشورها در جستجوى بازار مصرف براى كالاهاى خويش هستند. گاه چند كشور توليدكننده، كشور خاصى را براى صادر كردن كالاهاى خود در نظر مى گيرند، و براى تسلط بر بازار آن كشور با يكديگر به جنگ مى پردازند، تا كالايى كه با هزينه كم توليد كرده اند به صدها برابر قيمت فروخته، و از اين راه كيسه خود را پر كنند.دليل آن نیز روشن است؛ اساس اقتصاد ناسالم و تمدن صنعتى و ماشينى غرب بر توسعه هر چه بيشتر صنايع سبك و سنگين قرار داد و شعار اصلى اين توسعه، «توليد بيشتر در زمان كوتاهتر و با هزينه كمتر» است.
با این تفاسیر باید اذعان نمودمصرف کالاهای خارجی نوعی صیانت از اقتصاد بیگانگان است؛ در سوی دیگر مصرف کالاهای ایرانی باعث رونق کارخانهها و مراکز تولیدی، افزایش اشتغال و کاهش مفاسد ناشی از بیکاری است که نشان دهندۀ اهمیت احسن الحال در عرصه های اقتصادی است.
مدیریت انقلابی و کارآمد؛ لازمۀ رونق تولید
ایران کشوری است که دارای انواع منابع است، کشور از معادن، کساورزی، تجارت، ترانزیت و مسائل دیگر بهره می برد اما مهم مدیریت است که باید مدیریت صحیحی باشد، مصائب اقتصادی باید به درستی مدیریت شود.لذا تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی در گرو مدیریت صحیح متولیان هر بخش برای رونق تولید و صرفه جویی در منابع است.
چنین مدیریتی که آخرت را هدف و دنيا را ابزار مى بيند در توليد و درآمد مشروع، در صورت برخوردارى از عوامل توليد، نظير نيروى انسانى، زمين، تكنولوژى و مديريت كارآمد، با رعايت موازين شرعى و پرداخت حقوق واجب و مستحب مالى و با قصد قربت، به توليد گسترده اقدام مى كند تا نيازمندى هاى بيشترى را از بندگان خدا مرتفع سازد و درجات بالاترى را در آخرت به دست آورد.
سيره اقتصادى پيشوايان اسلام به ويژه اميرمؤمنان على عليه السلام و كار و تلاش اقتصادى فوق العاده و توليد و درآمد فراوان آن حضرت در دورانى كه خلافت ظاهرى را بر عهده نداشت با همين نگاه توجيه مى شود.
بهرهگیری از نیروی انسانی متعهد؛ تحقق مسیر «اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال»
بدیهی است سرمایه اصلی هر کشور نیروهای انسانی کارآمد، متعهد و متخصص است؛ زیرا نیروی انسانی منابع ثابتی هستند که می توان همیشه از آن ها در تمام موقعیت ها بهره گرفت.
در شريعت اسلام انسان هاى تلاش گر و مولد چون كشاورزان، صنعت گران و كارگران، از جايگاه و منزلت ارجمندى برخوردارند، تا آنجا كه كار و تلاش آنان عبادت خداوند شمرده مى شود.،
از ميان عوامل سه گانه توليد (نيروى انسانى ، منابع طبيعى و سرمايه)، نقش نيروى انسانى از اهميت و حساسيت ويژه اى برخوردار است به گونه اى كه بدون آن، هيچ يك از دو عامل ديگر به مرحله توليد نمى رسد، زيرا اين نيروى انسانى است كه مى تواند با خلاقيت فكرى و يا قدرت جسمى، مواد خام طبيعى را به صورت صحيح و بهينه، به مرحله توليد برساند و يا خدماتى را ارائه نمايد.
اینگونه است که نظريه پردازان اقتصاد بر اين باورند كه منابع طبيعى، سرمايه هاى فيزيكى، تكنولوژى و نيروى انسانى، مجموعه عناصرى هستند كه در توليد و ايجاد كالا و خدمات، نقش اصلى را ايفا مى كنند، لیکن در اين ميان سرمايه انسانى و بهره ورى درست از آن، پايه اصلى ثروت ملت ها را تشكيل مى دهد.،
لذا این که جوانان پس از دانش آموختگی از دانشگاه تمایل زیاد به پشت میز نشینی دارند، نیاز اقتصادی کشور را تامین نمی کند زیرا در شرایط فعلی شغلی که چرخ تولید کشور را راه بیاندازد مورد نیاز است.
لزوم اهتمام به تولید صادرات محور؛ جلوگیری از واردات بی رویه
بی تردید حكومت اسلامى، باید با وضع مقررات و قوانينى از توليد يا واردات كالاهايى كه به ضرر جامعه است مانند كالاهاى لوكس و غير ضروری كه موجب خروج سرمايه هاى ملى است و يا كالاهاى مفيدى كه ورود آنها به بازار باعث تضعيف، بخش كشاورزى يا توليدات داخلى مى شود، از توليد يا واردات چنين كالاهايى، جلوگيرى نمايد يا آن را محدود سازد،همچنين است كالاها يا كارهايى كه موجب سلطه بيگانگان مى شود.زیرا مسلمانان بايد از هر كارى كه باعث تقويت دشمن مى شود بپرهيزند.
جاى هیچ گونه ترديد نيست كه با رشد و پيشرفت صنايع و واحدهای تولیدی، توليد بيشترى در مدت كمتر صورت خواهد گرفت، و رقم بزرگى از اين محصولات، زايد بر احتياجات كشور فراهم خواهد شد لذا بايد به صورت «صادرات » به خارج فرستاده شود و در بازارهاى بيرون مصرف گردد.
اهتمام به کیفیت در تولید؛ متضمن تحقق اقتصاد مقاومتی
«توسعه اقتصادى داراى مفهومى گسترده تر و همه جانبه ترى است كه علاوه بر رشد كمى، چگونگى تغييرات فنى و سازمانى در كيفيت انجام توليد و تخصيص منابع انسانى و مادى و كاهش نابرابرى و فقر را نيز شامل مى شود. بنابراين، توسعه اقتصادى علاوه بر افزايش توليد، شرايط مساعدى در ساختمان اجتماعى و اقتصادى جامعه فراهم مى آورد كه استمرار رشد اقتصادى را تضمين مى نمايد».،
از سوی دیگر اسلام دين اتقان و محكم كارى است و متأسفانه امروزه ما به اين دستور اسلام توجهى نكرده، و ضررهاى آن را هم ديده ايم، گويا اجانب و دورافتادگان از مكتب خاندان عصمت و طهارت بهتر به اين دستور عمل كرده اند، و ما هر روز شاهد پيشرفت و ترقى و استحكام مصنوعات آنها هستيم، و كار به جائى رسيده كه همه روى به وسائل ساخته شده خارجى ها كرده ايم و حتى بعضى وقتها خود كارگر ايرانى حاضر نيست وسيله اى را كه خود ساخته و توليد كرده مصرف كند، يعنى خود او هم مى داند چه كرده است!.
سخن آخر
در خاتمه باید گفت کار تولیدی و فراهم کردن فضای تولید موجبات رونق تولید، اشتغال و درآمدزایی خواهد شد و خودکفایی را برای کشور به همراه خواهد داشت.
اینکه ما همیشه در حال معامله باشیم ولی تولیدی انجام نشود سودی برای کشور ندارد؛باید کاری کنیم که همه چیز به سمت تولید حرکت کند؛ اگر این امر انجام شود، اقتصاد مقاومتی محقق می شود ولی اگر این کار انجام نشود مشکلی از ما حل نخواهد شد.

 

 

***

پرونده ویژه ٣
منشور اخلاقی انتخابات از منظر معظم له
جمهوری اسلامی ایران یک نعمت بزرگ الهی است که قدرت و اقتدارش در گرو حمایت همه جانبه مردم از آرمانهای آن است که نمونه مهم آن شرکت در انتخابات های متعدد است که خشم دشمنان را در پی داشته است.
متاسفانه بعضاً شاهد هستیم فضای انتخابات ناسالم شده و برخی برای رسیدن به هدف، از هر وسیله ای بهره می گیرند. حال آنکه کرسی ریاست جمهوری مسؤولیت سنگین مردمی در دنیا و مسؤلیت الهی و اخروی دارد و کسانی که به این میدان می روند لحظه ای آسایش ندارند و باید هدف و مقصدشان را الهی کنند تا تحمل سختی ها را داشته باشند. در این میان همه باید به مسائل اخلاقی توجه کنند و این مختص به گروه یا فردی خاصی نیست همه مسؤولند.
لذا رعایت خط قرمز های شرعی و اخلاقی از جمله شاخصه های دموکراسی اسلامی است که انتخاب افراد باید بر اساس آن موارد وبدون در نظر گرفتن جناح بندی های سیاسی صورت گیرد.
ضرورت اصلاح وضعیت نابسامان اخلاقی در روند ثبت نام انتخابات
شکایات زیادى از افراد متعدد از نقاط مختلف به ما رسیده که از وضع نابسامان ثبت نام انتخاب ریاست جمهورى بسیار نگران هستند و معتقدند عده اى ناآگاه و گروهى آگاهانه براى به سُخره کشیدن انتخابات ریاست جمهورى و ضربه زدن به نظام با نداشتن هیچگونه صلاحیتى، براى نام نویسى شرکت کرده و حتى صف تشکیل مى دهند و از آنجا که ادامه این وضع به ضرر نظام مقدس جمهورى اسلامى است و مخالف شئون کشور بزرگى مانند کشور ماست؛ باید هر چه زودتر فکرى براى حل این مشکل شود تا افرادى نام نویسى کنند که حداقل کمترین صلاحیت لازم را براى این کار داشته باشند.
زیرا این دموکراسی و انتخابات غربی است که مسائل اخلاقی در آن حاکم نیست؛ بلکه یک عده گردن کلفت زد و بند می کنند، افراد را می خرند، سرمایه داران افراد را می بینند و پول می دهند و زد و بند می کنند و در نتیجه افراد سرمایه دار روز به روز قوی تر و افراد فقیر روز به روز ضعیف تر می شوند.
لیکن ما دموکرسی و انتخابات اسلامی داریم که خطوط قرمز زیادی هم در آن وجود دارد؛ کسی که نامزد می شود باید بینی و بین الله خود را لایق این مسئولیت بداند، اگر برای نام و شهرت و استفاده های مادی می رود این نخستین مخالفت با خط قرمز است.
لزوم اخلاق مداری در معرفی کاندیداهای انتخابات
در باب روایات اهل بیت(علیه السلام) و علم رجال داریم که فلان کس ثقه است، فلان شخص ضعیف است یا آن فرد صادق و یا کاذب است؛ چون سرنوشت ما در روایات به دست اینهاست لذا باید معرفی شوند. انتخابات نیز اینگونه سرنوشت ساز است اگر معرفی در حدود شناخت آنها باشد یعنی فرد را معرفی و سوابقش او مطرح می شود که مانعی ندارد؛ دروغ هم در آنها نباشد و تهمت هم نباشد در حد شناخت اشکالی ندارد.
لیکن صحبت کردن درباره نامزدهای انتخابات اگر با مطالب خلاف واقع همراه شود و یا مطالبی که ارتباطی ندارد مثلا اسرار منزلش گفته شود درست نیست.
نفی مشکلات اقتصادی مردم در انتخابات؛ پدیده ای غیر اخلاقی
بدیهی است در حال حاضر ما دو مشکل عظیم در مسیر نظام داریم هر چند عظمت ملت و انقلاب ما به اندازه ای است که بر این مشکلات فائق می شود.
یکی از مشکلات دشمنان خارجی است که دست به دست هم داده و روز به روز متحد می شوند و مادامی که ما تسلیم آنها نشویم با آنها مشکل خواهیم داشت، در حالی که باید در مقابل آنها قوی باشیم و از خود دفاع کنیم، مشکل دیگر معضلات اقتصادی است که بر اثر خشکسالی ؛ بحران جهانی اقتصادی و سوء مدیریت ها به وجود آمده است، بخشی از مشکلات اقتصادی نیز به جراحی هدفمند کردن یارانه ها برمی گردد.
بعضی در انتخابات جنبه های مثبت را گرفته و از جنبه های منفی آن بی تفاوت گذشتند، صلاح این است که بپذیریم و قبول کنیم مشکل وجود دارد، زیرا با نفی و ندیدن حقیقت مشکل حل نمی شود.
اجتناب از تنش و درگیری در پرتو تحقق اخلاق انتخاباتی، انتخابات اخلاقی
بی شک انتخابات سالم و پرشور ، از خواسته های نظام و انقلاب اسلامی است، لذا مردم عزیز ما باید در این انتخابات حضور پرشور و گسترده ای داشته باشند تا در عرصه بین المللی، ایران اسلامی، سرافراز و قوی عمل کند ؛ لیکن نباید فراموش نمود انتخابات باید خالی از تنش و درگیری باشد و جوانان ما نباید در فضای به وجود آمده در برابر هم قرار گیرند. مبادا مسائل انتخابات باعث اختلاف در کشور شود که اختلافات در شرایط فعلی همچون سم، مهلک و کشنده است، زیرا گزینۀ انتخابات ریاست جمهوری یک نفر است و اگر تجزیه و اختلافی پیش آید خطر در آنجا تهدید می کند.
از آنجا که دشمنان نظام اسلامی در کمین اند تا انتخابات تبدیل به یک جنگ داخلی شود که آنها به مقاصدشان و اهداف شان برسند؛ لذا آنها که به اختلاف دامن می زنند از هر گروه باشند تنها راه را برای سیطره دشمنان صاف می کنند‎.‎
برخی شواهد نشان می دهد که دشمنان با تمام توان خود به میدان آمده اند تا با ایجاد تنش در فضای انتخاباتی به مقاصد نادرست خود دست یابند که امیداوریم مردم با هشیاری خود این توطئه ها را خنثی کنند، برای تحقق این مهم نیازمند محیطی آرام و بدون تنش هستیم و اگر قرار باشد در هر راه پیمایی یک عده آن طرف و عده ای دیگر این طرف سرو صدا کنند و مسایل و تنش های داخلی حل نشود، نمی توانیم بر این مشکلات مسلط شویم.
هم چنین نامزدها و حامیان آن ها در ستادهای تبلیغاتی شان باید مراقبت کنند تا فضای انتخابات خالی از تنش باشد؛ زیرا اگر تقوای اسلام را رعایت کنیم، هیچ مشکلی به وجود نخواهد آمد.
رقابت اخلاقی؛ تقوای انتخاباتی
گفتنی است کاندیداهای محترم تقوا را رعایت و از تخریب یکدیگر اجتناب کنند، مردم به کسانی که اهل تخریب و بی تقوایی هستند رای نمی دهند و آنها را نمی بخشند.
هزینه های بی حساب و کتاب در تبلیغات مردم را به شک می اندازد؛ لذا ملت به کسی رای می دهد که به آنها خدمت کند نه آنهایی که کیسه بدوزند و بخواهند سهمی برآی آینده خود تامین کنند .
قول ها و وعده های بی حساب و کتاب دادن درست نیست، دروغ نباید گفت، مردم وقتی می بیینند کسی بی حساب و کتاب وعده تو خالی می دهد می فهمند این فرد بی تقواست و به او رای نمی دهند.
هم چنین بی تقوایی در تخریب رقیب، خرج کردن و وعده های توخالی دادن عمل مذموم شمرده می شود لذا کاندیداهای محترم از مسیر صحیح وارد شوند، اگر منظور خدمت است نیازی به این کارها نیست، ما در نظام اسلامی هستیم و با نظام های لیبرال فرق داریم و نباید برای به دست آوردن آرای مردم دست به هر اقدامی زد و پول دادن و پول گرفتن برای رای حرام است.
نباید فرهنگ ما در عرصه انتخابات، فرهنگ غربی و وعده های توخالی و عوام فریبی باشد؛ باید اصول اسلامی در تبلیغات و برنامه ها و هزینه ها رعایت شود و افراد مراعات این مسائل را بکنند.
تمکین به قانون و نظر شورای نگهبان اخلاق مداری در سایۀ
در حکومت اسلامی قوانین احترام شرعی دارد؛ چراکه از فیلتر شورای نگهبان رد می شود و رنگ اسلامی دارد و اگر غیر اسلامی باشد حتما جلوی آن گرفته می شود.
لذا وقتی قانونی تصویب شد احترام حکم شرعی را دارد و نباید با آن مخالفت کرد، قانون هایی که مسیر صحیح را طی کرده و جنبه مشروعیت پیدا کرده باید رعایت شود و شکستن آن درست نیست و نباید در برابر آن نق زد و بهانه گیری کرد.
از این رو باید نسبت به سؤ رفتارهای احتمالی افرادی که صلاحیت آنان تایید نمی شود، هشدار داد و گفت برخی از کاندیداها که جامع الشرایط نبوده و صلاحیت شان تایید نشده است نباید به سم پاشی بر ضد نهادهای قانونی اقدام کنند؛ درست نیست اگر مساله ای برخلاف میل ما بود قبول نکنیم و مسائل مطابق میل خود را قبول کنیم؛ این قانون گرایی نمی شود و با چنین وضعیتی سنگ روی سنگ بند نمی شود.
رذایل اخلاقی؛ مهمترین چالش پیش روی انتخابات
در فضای انتخابات، رقابت سالم وجود دارد ولی عداوت و دشمنی، تخریب و آبرو ریزی و برهم زدن یکپارچگی نباید وجود داشته باشد.
در این شرایط باید بیداری و آگاهی، انسجام و اتحاد را در جامعه بیشتر کنیم؛ اینگونه نباشد که در رقابت های انتخاباتی، به عداوت، دشمنی، تخریب و آبروریزی که موجب از بین بردن اتحاد و یکپارچگی می شود روی آورد.
وحدت گرایی در انتخابات؛ تجلی اقتدار نظام اسلامی
منظور از وحدت بر خلاف آنچه که بعضی از مطبوعات می نویسند این نیست که ما دست روی دست اغتشاش گران، مخالفان نظام و رهبری و فریب خوردگان غرب قرار بدهیم، بلکه وحدت با کسانی است که به نظام، استقلال کشور، رهبری، مرجعیت و قانون اساسی عقیده دارند.
همه ادعای عقل و دین می کنیم، لیکن باید توجه داشته باشیم نه دین اجازه اختلاف می دهد که گروه ارزشی و انقلابی و طرفدار نظام اختلاف داشته باشند و نه عقل چنین اجازه ای می دهد.
متاسفانه همه دم از وحدت می زنند؛ ولی در عمل به اختلافات دامن می زنند که این روند به صلاح کشور و نظام نیست و باید روش عملی درستی را در پیش گرفت،امروز دشمن شمشیر را از رو بسته و قصد نابودی ملت ما را دارد در چنین شرایطی بدون وحدت به جایی نمی رسیم.
البته با توجه به وجود سلیقه های مختلف در کشور، وحدت به این آسانی ها شکل نمی گیرد؛ زیرا گویی برخی در دفتر یادداشت خود به جز نمره صفر و بیست عدد دیگری را نمی شناسند؛ اگر نگاه ما به وحدت این رویه باشد هرگز این نگاه ما را به وحدت نمی رساند.
اینچنین است که برخی چنین تفکری دارند که یا همه یا هیچ چیز، این نوع تفکر، تفکر اشتباهی است. زیرا اختلاف سلیقه هرگز نباید مانع رسیدن به وحدت شود، پایبندی به اصالت ها و اصول ثابت می تواند انسان را به وحدت نزدیک تر کند.
با این تفاسیر تشتت نیروهای وفادار به انقلاب در انتخابات شرعاً جایز نیستو باید آنهایی که معتقد به انقلاب و نظام هستند در این خصوص تامّل و تدبّر کنند. البته برای رفع تشتت خلوص نیت لازم است و واقعاً باید دل ما برای انقلاب و کشور و ملت بسوزد.
کاری کنیم که متحد و متفق در برابر دشمن بایستیم، روش وحدت همین است، این گونه نیست که من تابع شما و شما هم تابع من باشید، اخلاق و سلیقه ها نسبت به مسائل متفاوت است، همه به رهبری، نظام، اسلام و قرآن علاقمند هستیم؛ از این رو می توانیم با این اصول به وحدت کامل برسیم.
سخن آخر
در خاتمه باید گفت کاری نکنیم که انتخابات سرچمشه اختلافات و عداوت ها در آینده شود، بلکه بعد از پایان انتخابات باید دوستانه به یکدیگر تبریک بگویند، من تاکید می کنم همه به موازین دینی، اخلاقی و اسلامی پایبند باشند.
ما به همه احترام می گذاریم و به همه علاقه داریم، لکن نیاز بود این تذکرات داده شود،امیدواریم صدای ما به گوش همه برسد و خداوند به همه ما گوش شنوا عنایت بفرماید.
امید است همگان اعم از کاندیداها، ستادها و حامیان نامزدها این اصول اسلامی و اخلاقی را رعایت کنند تا خداوند عنایت کند کسی که اصلح باشد رای بیاورد و بتواند مشکلات مردم را حل، نقاط ضعف را برطرف و نقاط قوت را تقویت کند.
امیدوارم این انتخابات با آبرو برگزار شود تا باعث شادی دوستان و ناامیدی دشمنان شود. من به همه کسانی که واقعاً به انتخابات سالم و پرشور و آینده خوبی برای کشور می اندیشند دعا می کنم.

 

 

***

مقاله
جاذبه های نماز، برای کودکان

حجت الاسلام حسین الادری
چکیده: یکی از دغدغه های بسیاری از مادران و پدران محترم، تربیت دینی کودکانشان است. همین امر سبب شده تا به دنبال یک روش موثّر برای جذب کودکانشان نسبت به آموزه های دینی باشند. از سوی دیگر همه والدین می دانند یکی از آموزه های مهمّ دینی که نقش بسیار موثّری در تربیت فرزندانشان دارد نماز است. لذا به دنبال شیوه های کاربردی برای جذب و علاقه فرزندانشان به نماز می باشند. کلمات کلیدی: نماز، فوائد وآثار، الگوپزیری، محبت، هفت سالگی، تشویق
مقدمه
یکی از دغدغه های بسیاری از مادران و پدران محترم، تربیت دینی کودکانشان است. همین امر سبب شده تا به دنبال یک روش موثّر برای جذب کودکانشان نسبت به آموزه های دینی باشند. از سوی دیگر؛ همه والدین می دانند یکی از آموزه های مهمّ دینی که نقش بسیار موثّری در تربیت فرزندانشان دارد، نماز است. لذا به دنبال شیوه های کاربردی برای جذب و علاقه فرزندانشان به نماز می باشند. با توجّه به اینکه اجرای هر برنامه ای باید خالی از افراط و تفریط و رعایت نکات تربیتی باشد، از سوی اهل بیت(علیهم السلام) رهنمود هایی در این باره آمده است که می تواند برای این دسته از والدین بسیار حائز اهمیّت باشد.
دغدغه و حرص این دسته از والدین گرامی در تربیت فرزندانشان بخاطر سفارشی است که در سخنان امام سجاد(علیه السلام) آمده است که: «فان تعلم .... انک مسئول»(١)؛ (فرزندان خود را تربیت نمایید که در برابر آنان مسئولید). امیر المومنین(علیه السلام) نیز می فرماید: «اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم»(٢)؛ (فرزندانتان را گرامی بدارید و آنان را نیکو تربیت و ادب کنید).
پدر و مادر گرامی نیز در قبال فرزندانشان احساس مسئولیت می کنند و سعی در تربیت آنان دارند. بسیاری از والدین از دوران کودکی به دنبال آموزش نماز به کودکانشان می باشند. چرا که نماز یکی از مهمترین آداب و دستورات اسلامی است و تاثیر بسزایی در هموارسازی راه تربیت فرزندان دارد.
اهمیّت نماز
در آیات قرآن کریم، بیش از ١٢٢ آیه پیرامون نماز وارد شده است که دلالت بر اهمیّت این دستور الهی دارد. همچنین تعبیراتی که در احادیث ائمه(علیهم السلام) در مورد نماز آمده همین مطلب را تایید می کند. گاهی نماز به منزله سر در بدن قرار گرفته، و گاهی اسلام بر پنج پایه تصوّر شده است که یکی از آنها نماز است.
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نماز را نور چشم خود می داند،(٣) و یا آن را بسان معشوقه ای توصیف می کند که هم صحبتی با او هر سختی را گوارا می سازد.(٤)
آری نماز فروغ چشمی است که سایر اعضاء با آن مسیر خود را می یابند و میزانی است که همه اعمال با آن سنجیده می شود(٥) و کسی که میزانش را بر ندارد در روز قیامت اعمالش را چگونه محاسبه خواهند کرد؟!(٦)
نماز آن گونه است که، پیامبران الهی نیز به آن سفارش شده اند و از سفارش کنندگان به آن بوده اند. پیشوایان الهی چه در طول حیات پر برکت خود و چه در لحظات واپسین زندگی همواره به نماز عنایت داشته اند.(٧) حضرت ابراهیم(علیه السلام) در جهت اقامه نماز، همسر و کودک خویش را در بیابانی بی آب رها می کند(٨) و با این حال از خداوند تقاضا دارد تا او و فرزندانش را در زمره اقامه کنندگان نماز قرار دهد.(٩) چه سعادتی است اقامه نماز که حضرت عیسی(علیه السلام) می گوید: «وَ اَوْصانِی بِالصَّلوهِ وَ الزَّکوهِ ما دُمْتُ حَیّاً»(١٠)؛ (مادامی که در حیاتم به نماز و زکات توصیه شده ام). حضرت موسی(علیه السلام) نیز مامور به اقامه نماز است.(١١) و لقمان حکیم فرزندش را به اقامه نماز توصیه می کند(١٢) و سرانجام نماز بر همه مومنان نوشته شده است(١٣) تا از این چشمه جوشان بهره گیرند(١٤) و به معراج رسند.(١٥)
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نیز از سوی خداوند مامور است تا خانواده خویش را به نماز فراخواند و خود نیز بر این امر پایداری کند «وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا»(١٦) چراکه نماز معراج مومن است، و هر کس از عروج باز ماند در سقر زمین گیر خواهد شد «مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَر؟ َقَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»(١٧)
فوائد و آثار نماز خوانی فرزندان
١- گرایش به امور پسندیده
نماز از آنجا که ارتباط با خداوندی است که سرچشمه همه خوبی هاست، فرزندانتان را به کار های پسندیده دعوت می کند. شرایطی که برای نماز بیان شده و نمازگزار باید آن را رعایت کند، به گونه ای طرّاحی شده که او را نا خداگاه به سمت خوبی ها سوق می دهد. مسائلی مثل غصبی نبودن مکان و لباس نمازگزار، وقت شناسی و همراهی او با اجتماع و... از این مواردند. این مسئله به سادگی قابل درک است که نماز تنها نماز نیست بلکه رفتاری آموزشی است که یک مجموعه صفات و افکار پسندیده را در نهان انسان نهادینه می کند. چنانکه مشرکین هنگامی که با حضرت شعیب(علیه السلام) به جدل می پرداختند به این نکته ـ هر چند از روی تمسخر ـ اشاره کرده اند و به او گفتند: «یَا شُعَیْبُ أَصَلاَتُکَ تَأْمُرُکَ أَن نَّتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَن نَّفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا ما نَشاء»(١٨)؛ (اى شعیب! آیا نمازت به تو دستور مى دهد که آنچه را پدرانمان مى پرستیدند، ترک کنیم؛ یا آنچه را مى خواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟!)
٢- دوری از گناه و جرایم
رذائل و رفتارهای ناپسند مصادیق فراوانی دارند. با این حال یکی از آثار مهمّ نماز، محافظت نمازگزار از همه این گناهان است. اگر قرآن می گوید: «أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»(١٩) یعنی اینکه نماز شما را از هر آنچه که از مصادیق فحشا و منکر است باز می دارد. البته اگر برخی از نمازگزاران به گناهانی آلوده می شوند بخاطر اینست که به همان میزان به نماز توجّه و عنایت نداشته اند.
دو نکته را باید مورد دقّت قرار دهیم: ١- اینکه هر چه به نماز توجّه و ارزش بیشتری قائل شدیم از گناهان به همان میزان بیشتر دور می شویم. به عنوان نمونه حضرت فاطمه(س) نماز را عامل دوری از تکبّر می دانند.(٢٠) ٢- اینکه باید مراقب باشیم اگر به هر علّتی گناهان پر رنگ شدند و بر توجّه ما به نماز غلبه کردند به همان میزان، از لذّت و روح نماز ما کاسته خواهد شد. این حالت بسیار خطرناک است به گونه ای که بعضی افراد با آلوده شدن به گناهان نماز خواندن بر ایشان بی مفهوم می شود لذا تارک نماز می شوند و روز به روز در گرداب گناهان بیشتر فرو می روند.
٣- آرامش بخش و شجاعت آفرین
هر کسی به فکر آرامش خود و اطرافیانش می باشد. هر پدر و مادر دلسوزی با استرس و اضطراب فرزندش و یا با ترس و دلواپسی او دچار غم و اندوه می شود. قرآن یاد خداوند را آرامش بخش دلها می داند «أَلا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(٢١) و از سوی دیگر نماز را بهترین وسیله برای ذکر و یاد خدا می داند «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی»(٢٢) با این توصیف فرزندان ما اگر اهل نماز و راز و نیاز باشند علاوه بر اینکه دلهایشان مملوّ از آرامش است، طبق بیان قرآن ترس و خوفی نیز به دلشان راه نمی یابد. «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ ... لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»(٢٣)
٤- موفقیّت و احساس کامیابی
هر چند سعادت واقعی مربوط به جهان دیگر است و مومنان نماز خوان طبق قرآن در سوره مومنون به رستگاری و سعادت می رسند امّا این افراد در همین دنیا هم گوی سبقت را از دیگران ربوده اند چراکه آنها از خداوند یاری می طلبند. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»(٢٤) و خداوند نیز گفته است که نماز گزاران را تنها نمی گذارد «قالَ اللهُ اِنّی مَعَکُمْ لَئِنْ اَقَمتمُ الصَّلاةَ»(٢٥) حال اگر فرزندانمان را به نماز خواندن و ارتباط با خداوند آشنا کنیم، او را به منبعی از قدرت و اقتدار که سرشار از اعتماد و امید است رسانده ایم. هرگاه از بدی روزگار و مشکلات پیش رو صدای ناله افرادی بلند شد، آنها با اراده ای مستحکم پیش می روند و در جا نمی زنند. «اِذا مَسَّهُ الشرُّ جَزُوعاً. وَ اِذا مَسهُ الخَیْرٌ مَنوعاً. اِلاّ المُصَلینَ. الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُون»(٢٦)
اصول کلّی جذب کودک به امور دینی
١- محبّت و مهرورزی
محبّت و مهرورزی یکی از اصول تربیتی اسلام است که تاکید فراوانی به آن شده است. شخصی که محبّت و مهر کسی را به دل می نشاند نا خواسته به تقلید از او پرداخته و الگوگیری از رفتار و اخلاق او می کند مانند او لباس می پوشد، مانند او سخن می گوید و از رفتارهای او در موقعیت های متفاوت نسخه برداری می کند. هر چه آن شخص دوست دارد، برایش دوست داشتنی می شود. و هرچه بد می داند، از چشم او می افتد. گاهی اوقات دوستی و محبّت به حدّی می رسد که از شخص، فردی مرید؛ و مطیعِ چشم و گوش بسته می سازد.
خداوند نیز کسانی را که دم از محبّت الهی می زنند، امّا مطیع نیستند را مورد خطاب قرار داده و می فرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللهُ»؛ (بگو: اگر خدا را دوست مى دارید، از من پیروى کنید؛ تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد).(٢٧) هرچند نیاز ضروری فرزندان به محبّت و عاطفه را نمی توان انکار کرد، امّا از آثار و پیامدهای محبّت و عاطفه و تاثیرات تربیتی آن نباید غافل شد. به هر حال در اسلام به والدین توصیه شده است تا محبّت خویش را از فرزندانشان دریغ ندارند.
امیر المومنین(علیه السلام) نیز می فرماید: «لیتأسّ صغیرکم بکبیرکم و لیرأف کبیرکم بصغیرکم و لا تکونوا کجفاة الجاهلیة»؛ (کودکتان باید در رفتار خود پیرو بزرگان باشد و بزرگترها، باید نسبت به کودک، رئوف و مهربان باشد. مبادا مانند جفاکاران و ستمگران دوران جاهلیت رفتار کنید).(٢٨) با دقت در سخن حضرت(علیه السلام) رابطه میان اطاعت و پیروی، با رافت و محبّت به روشنی قابل درک است. کوچکتر ها به پیروی از بزرگتر ها توصیه شده اند و بزرگتر ها سفارش به رفتار محبت آمیز با کودکان شده اند. گویا حضرت(علیه السلام) این دو را در گرو یکدیگر می دانند و به عنوان یک رفتار متقابل از سوی کودکان و والدینشان لحاظ می کنند.
امّا در مورد چگونگی محبّت و مهرورزی به کودکان تا حدّی مربوط به فطرت و تا حدّی مربوط به عرف جامعه دارد. در هر صورت معصومین(علیهم السلام) برای ابراز محبت خود نسبت به فرزندانشان از نوازش، بوسیدن و ... بهره می جسته اند.
در مورد پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که: «إذا أَصبَحَ مَسَحَ عَلى رُؤُوسِ وُلدِهِ وَ وُلدِ وُلدِهِ»؛ (همه روزه صبح، دست محبّت به سر فرزند خود و فرزند فرزندش می کشید).(٢٩) ایشان مسلمانان را به ابراز محبّت و بوسیدن فرزندانشان سفارش می کردند و در مقابل آن حسنه(٣٠) و مقام های بهشتی(٣١) را وعده می دادند. هنگامی که شخصی نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) آمد و عرض کرد که هیچ کدام از فرزندانش را تاکنون نبوسیده است، ایشان آن مرد را اهل آتش دانست.(٣٢)
بنابراین، باید به فرزندان عشق ورزید و آنها را مورد لطف و مهربانی قرار داد. زیرا «کسی که نسبت به فرزندش محبّت کند مشمول رحمت الهی می شود».(٣٣)
٢- تشویق و ترغیب
در تربیت اسلامی به تشویق و ترغیب توجه ویژه ای شده است و خداوند از این طریق بندگان را به سوی خوبی ها سوق می دهد.
قرآن به شیوه های گوناگونی به تشویق پرداخته است. آیاتی که نعمت های بهشتی را بیان می کنند و آیاتی که از بشارت سخن می گویند، از این دسته آیات می باشند. یکی از اوصاف پیامبران الهی(علیهم السلام) در قرآن «مبشّر»(٣٤) بیان شده است. بشارت هایی در قرآن از جمله «لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ»(٣٥)، «لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ»(٣٦)، «لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ»(٣٧)، «أَجْرٌ کَبِیرٌ»(٣٨)، «لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ»(٣٩)، «سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ»(٤٠)، «أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»(٤١) و... ، نمونه هایی از آیات بشارت آمیز قرآن اند که به تشویق بندگان برای انجام کارهای نیک می پردازند.
یکی از راه های جذب فرزندان به سوی آموزه های دینی و نماز، تشویق و ترغیب است. تشویق اگر به گونه ای پسندیده و بجا باشد، بسیار کارساز است. تاثیر تربیتی تشویق، گاهی چنان است که جهت زندگی افراد را دگرگون می سازد. اگر تشویق قبل از انجام عملی پسندیده باشد، موجب شوق و رغبت شخص می شود، و اگر پس از انجام آن عمل باشد؛ سبب تقویت و پایداری این رفتار در او می گردد. لذا والدین محترم می توانند در دو مرحله فرزندانشان را به نماز دعوت کنند. ابتدا آنها را ترغیب به نماز خواندن کنند و در صورت انجام، به تشویق آنها بپردازند. با توجّه به اینکه تشویق فرزندان نوعی توجّه و شخصیت دادن به آنها است، سعی می کنند خود را از کانون توجّه و محبّت والدین دور نسازند. از این طریق به تکرار عمل یا رفتار مورد نظر پرداخته، تا جائیکه جزئی از شخصیّت رفتاری آنها می گردد.
تشویق کودک، می تواند یک تشویق مادّی یا معنوی باشد. پاداش و تشویق مادّی حتّی می تواند با خرید یک شکلات، اسباب بازی، یا یک گردش تفریحی، و بازی و سرگرمی صورت گیرد. البته، هر چند این نوع پاداش ها خوب است، امّا نباید از پاداش های معنوی و روحی نیز غفلت کرد. گاهی یک آفرین و نوازش تاثیر بیشتری دارد. نقل شده است که پسر بچه ای در نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله) عطسه کرد و سپس گفت: «الحمد لله». پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) به او فرمود: «بارَکَ اللهُ فِیکَ»؛ (آفرین بر تو باد).(٤٢) همین ابراز محبّت اگر از سوی والدین به فرزند باشد می تواند بهترین پاداش برای آنها تلقّی شود. خداوند نیز به بسیاری از بندگان صالح خود ابراز محبّت می کند. در قرآن آمده است که: «أَحْسِنُوا إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنین»(٤٣)، «فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»(٤٤)، «اَقْسِطُوَّاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»(٤٥) و « بَلی مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ وَ اتَّقَی فَإِنَّ اللَّهَ یُحِب الْمُتَّقِینَ».(٤٦)
پدر و مادر گرامی نیز باید توجّه داشته باشند که تشویق و پاداش نقش موثّری در تربیت فرزندشان دارد، البته به گونه ای که بداند چرا مورد تشویق واقع شده اند. تشویق باید متناسب با رفتار نیک فرزند باشد، نه بیشتر و نه کمتر از آنچه شایستگی دارد. دوری از افراط و تفریط، و رعایت تعادل نیز از ضروریات تشویق است.
٣- الگوپذیری و اسوه سازی
تقلید و الگوبرداری از رفتار دیگران یکی از جنبه های روانی انسان است که هر انسان ناگزیر برای یادگیری و آموزش از آن بهره می گیرد. عمومیّت و شمول آن در تمام انسان ها سبب شده تا عدّه ای آن را نوعی غریزه و امری فطری در وجود انسان بدانند.(٤٧) فرزند شما تقریبا از دو سالگی در تمام زمینه ها از شما الگوبرداری می کند(٤٨) و برای تقلید و الگوپذیری او نمی توان مرز و محدوده ای مشخّص کرد.
نه تنها شما الگوی رفتاری فرزندتان هستید که اطرافیان نیز می توانند این نقش را ایفا کنند. اقوام، خویشان، عمّه و عمو، خاله و دایی و ...، هر یک به نحوی در شکل گیری شخصیّت فرزندتان نقش دارند. به همین خاطر است که در «روایات انتخاب همسر»(٤٩) آمده است که دقّت کنید؛ با ازدواجتان چه کسی را خاله و دایی فرزندانتان قرار می دهید! چرا که آنها الگوی رفتاری فرزندانتان خواهند شد و در تربیت آنها نقش دارند.
برقراری روابط عاطفی و دوستانه با دیگران نیز در تربیت فرزندان بی اثر نیست. در طیّ این روابط و معاشرت ها، فرزندان هر چه را می بینند و می شنوند عیناً می پذیرد و اجرا کند. بدون اینکه به خوب یا بد بودن آن توجّهی داشته باشد. این پیروی و تبعیّت بی دلیل از دیگران بسیار خطر آفرین است. حضرت ابراهیم(علیه السلام) به قومش فرمود: «هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ»؛ (آیا هنگامی که این بت ها را می خوانید، صدایتان را می شنوند. یا می توانند به شما سود و زیانی برسانند؟) مشرکان گفتند: «قالُوا بَلْ وَجَدْنا آباءَنا کَذالِکَ یَفْعَلُونَ»؛ (ما پدران و مادرانمان را دیدیم که چنین می کردند. (ما نیز از آنها تبعیّت می کنیم)).(٥٠) گاهی تقلید های فرزندان از بزرگانشان اینگونه بی دلیل و بی چون و چرا است که آنها را به انحراف و گمراهی می کشاند.
ما باید در دوستی ها و روابط خانوادگی با دیگران دقّت بیشتری به خرج دهیم. فرزندانمان را به برقراری دوستی با افرادی توصیه یا برحذر داریم. این روش را قرآن به ما آموخته است. چرا که انسان های بد عاقبتی همچون ابولهب(٥١) را منفور افراد می سازد و از سوی دیگر، همه را به الگو گیری از افرادی همچون حضرت ابراهیم(علیه السلام) و حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) توصیه می کند.
هرچند حسّ الگو پذیری در فرزندان اجتناب ناپذیر است، امّا والدین گرامی نیز نباید از «اسوه سازی» و معرّفی الگوهای مناسب به فرزندانشان کوتاهی کنند.
در قرآن، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) به طور مطلق،(٥٢) و حضرت ابراهیم(علیه السلام) نیز در توحیدگرایی و ستیز با شرک و بت پرستی(٥٣) به عنوان الگو و اسوه معرّفی شده اند. ما نیز باید فرزندانمان را به تبعیّت از سیره معصومین(علیهم السلام) فراخوانیم. علاوه بر این، معرّفی الگوهای عملی و قابل مشاهده برای فرزندان بسیار موثّر است. این امر سبب آسان شدن پذیرش یک رفتار از سوی فرزندان می شود. فراموش نکنید که تنها معصومین(علیهم السلام) می توانند الگوهای کامل و مطلقی برای فرزندانمان باشند. اگر افراد دیگری را نیز برای فرزندانتان الگو قرار می دهید، بهتر است به رفتارهای پسندیده آنها اشاره کنید تا فقط در همان رفتارها به عنوان الگو معرّفی شده باشند.
مراحل اصولی برای جذب کودک به نماز:
هر چند برای تربیت دینی کودکان اصولی کلّی ذکر شده است که رعایت آنها ضروری است، امّا آشنا کردن کودکان به نماز نیاز به رعایت نکات خاصّی دارد که ذکر آنها خالی از لطف نیست. کلّی گویی و عدم ارائه روشی کاربردی و عملی در تربیت کودکان، یکی از مشکلات والدین در مسیر تربیت فرزندان است. این ابهام و کلّی نگری، گاهی به حیرت و سردرگمی والدین یا برداشت شخصی ایشان از روشهای ارائه شده منجر می شود که پیامدهای خوبی را به دنبال ندارد. بنابراین، ارائه روش های کاربردی و زمانبندی شده از ضروریات به نظر می رسد. هر برنامه تربیتی برای نتیجه بخشی ناگزیر سیری را طی می کند. برای علاقه مند کردن کودکان به نماز نیز یک سیر تربیتی لازم است که می توان آن را در مراحل پیش رو ارائه داد:
١- مرحله تعلیمی (آموزشی)
در روایات اسلامی به آموزش نماز به کودکان توجّه و تاکید شده است. امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید: «عَلِّمُوا صِبْیانَکُمُ الصَّلاةَ»؛ (نماز را به فرزندانتان بیاموزید).(٥٤) همچنین امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «فَإِذا تَعَلَّمَ الوُضوءَ وَالصَّلاةَ غَفَرَ اللّه ُ عزّ و جلّ لَهُ و لِوَالِدَیهِ إن شاءَ اللّهُ»؛ (چون فرزندى وضو و نماز را یاد گیرد، خداوند ان شاء الله، پدر و مادر او را مى آمرزد).(٥٥)
در آموزش و تعلیم همواره به چند عامل توجّه ویژه ای می شود: ١- گروه سنّی، ٢- میزان استعداد و سطح توانایی در یادگیری افراد، ٣- علاقه و اختیار افراد و ٤- روش و طریق آموزشی. امروزه با لحاظ این عوامل، برای هر گروه سنّی کتابهای ویژه ای با سبک های متفاوت نوشته می شود. آموزش نماز نیز از این امر مستثنی نیست. توجّه به سنّ، و ارزیابی استعداد افراد کمک زیادی در رسیدن به مقصود می کند. در تعلیم و آموزش دینی به خصوص نماز نیز عواملی مثل سنّ کودک و ... باید مورد لحاظ واقع شوند.
در چه سنّی، فرزند خود را به نماز تشویق کنیم؟ در چه زمانی او را به نماز امر کنیم؟ آموزش نماز در چه سنّی مناسب است؟ آیا با توجّه به مراحل رشد کودک، روش آموزشی نیز دارای مراحل و قابل ارتقا است؟ آیا در روایات اسلامی اشاره روشنی به این مراحل و نحوه زمانبندی آن شده است؟
امام باقر(علیه السلام) در توصیه هایی به والدین، به نکاتی اشاره کرده اند که پاسخ مناسبی برای سوالات فوق است. ایشان می فرمایند: «إذا بَلَغَ الغُلامُ ثَلاثَ سِنینَ، یُقالُ لَهُ : قُل (لا إلهَ إلاَّ اللّه) سَبْعَ مَرّاتٍ . ثُمَّ یُترَکُ حَتّى یَتِمَّ لَهُ ثَلاثُ سِنینَ و سَبعَةُ أشهُرٍ و عِشرونَ یَوما، فَیُقالُ لَهُ : قُل : (مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه) سَبعَ مَرّاتٍ . و یُترَکُ حَتّى یَتِمَّ لَهُ أربَعُ سِنینَ، ثُمَّ یُقالُ لَهُ قُل : سَبعَ مَرّاتٍ : (صَلَّى اللّه ُ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ). ثُمَّ یُترَکُ حَتّى یَتِمَّ لَهُ خَمسُ سِنینَ ، ثُمَّ یُقالُ لَهُ : أیُّهُما یَمینُکَ و أیَّهُما شِمالُکَ ؟ فَإِذا عَرَفَ ذلِکَ حُوِّلَ وَجهُهُ إلى القِبلَةِ و یُقالُ لَهُ : أسجُد. ثُمَّ یُترَکُ حَتَّى یَتِمَّ لَهُ سَبعُ سِنینَ، فَإِذا تَمَّ لَهُ سَبعُ سِنینَ قیلَ لَهُ : اغسِل وَجهَکَ و کَفّیکَ، فَإِذا غَسَلَهُما قیلَ لَهُ : صَلِّ . ثُمَّ یُترَکُ حَتّى یَتِمَّ لَهُ تِسعُ سِنینَ ، فَإِذا تَمَّت لَهُ عُلِّمَ الوُضوءَ، و ضُرِبَ عَلَیهِ، و اُمِرَ بِالصَّلاةِ، و ضُرِبَ عَلَیها . فَإِذا تَعَلَّمَ الوُضوءَ وَالصَّلاةَ غَفَرَ اللّه ُ عز و جل لَهُ و لِوَالِدَیهِ إن شاءَ اللّه»؛ (چون پسر به سه سالگى رسید، باید به او بگویند: هفت مرتبه بگو (لا إله إلاّ اللّه). سپس، رهایش کنند تا سه سال و هفت ماه و بیست روزِ او کامل شود. سپس باید به او بگویند: هفت مرتبه بگو (محمّد رسول اللّه)؛ و او را رها کنند تا چهار سال او تمام شود. آن گاه باید به او بگویند: هفت مرتبه بگو (صلى اللّه على محمّد وآله). سپس رهایش کنند تا پنج سال او تمام شود. آن گاه از او بپرسند: دست چپ و راستت کدام است؟ اگر شناخت، باید صورتش را به سمت قبله برگردانده، به او بگویند: سجده کن. سپس، رهایش کنند تا هفت سال او تمام شود. پس وقتى هفت سال او تمام شد، باید به او بگویند: صورت و دو دستت را بشوى وقتى آن دو را شُست ، باید به او بگویند: نماز بخوان. سپس، رهایش کنند تا نُه سال او تمام شود. وقتى تمام شد، وضو به او یاد داده شود و بر (ترک) آن، تنبیه گردد و به نماز، امر شود و بر (ترک) آن، تنبیه گردد. وقتى وضو و نماز را فراگرفت، خداوند، او و پدر و مادرش را مى آمرزد؛ إن شاء اللّه!).(٥٦)
امام صادق(علیه السلام) نیز به زمانی برای آموزش نماز اشاره کرده اند. ایشان می فرمایند: «إنّا نَأمُرُ صِبیانَنا بِالصَّلاةِ إذا کانوا بَنی خَمسِ سِنینَ، فَمُروا صِبیانَکُم بِالصَّلاةِ إذا کانوا بَنی سَبعِ سِنینَ، و نَحنُ نَأمُرُ صِبیانَنا بِالصَّومِ إذا کانوا بَنی سَبعِ سِنینَ بِما أطاقوا مِن صِیامِ الیَومِ إن کانَ إلى نِصفِ النَّهارِ أو أکثَرَ مِن ذلِکَ أو أقَلَّ، فَإِذا غَلَبَهُمُ العَطَشُ و الغَرَثُ أفطَروا، حَتّى یَتَعَوَّدُوا الصَّومَ و یُطیقوهُ، فَمُروا صِبیانَکُم إذا کانوا بَنی تِسعِ سِنینَ بِالصَّومِ مَا استَطاعوا مِن صِیامِ الیَومِ، فَإذا غَلَبَهُمُ العَطَشُ أفطَروا»؛ (ما کودکان خود را وقتى پنج ساله اند، به نماز امر مى کنیم؛ ولى شما کودکانتان را وقتى هفت ساله شدند، به نماز امر کنید. ما کودکان خود را وقتى هفت ساله اند، به روزه وامى داریم؛ به اندازه اى که توان دارند، چه تا نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر. وقتى تشنگى و گرسنگى بر آنان چیره شد، افطار مى کنند تا این که به روزه، عادت کنند و توان آن را بیابند؛ ولى شما کودکانتان را وقتى نُه ساله شدند، به اندازه اى که توان دارند، به روزه وا دارید و وقتى تشنگى بر آنان چیره شد، افطار کنند).(٥٧)
در دو روایت فوق به نکات بسیار دقیقی اشاره شده است که رعایت آنها کفایت می کند:
١. آموزش نماز باید مرحله به مرحله باشد.
٢. آموزش نماز با مراحلِ آسانی همچون گفتن «لا اله الّا الله» آغاز شود.
٣. آموزش نماز همراه با آموزش آموزه های آن باشد. (رو به قبله بودن و ...)
٤. آموزش نماز تدریجی (طیفی) و قبل از رسیدن به سنّ تکلیف باشد.
٥. آموزش نماز و مراحل آن متناسب با سنّ کودک و در توان او باشد.
آموزش نماز باید همراه با اختیار و علاقه کودک باشد.
٢- مرحله تسهیلی (آسان سازی و انس گیری)
با توجّه به اینکه خداشناسی و خداباوری از امور فطری است،(٥٨) رغبت و تمایل درونی کودکان به شناخت خدا و نمازخواندن طبیعی به نظر می رسد. فطرت پاک خداباوری کودکان، تربیت دینی را آسان و سهل می کند. هم والدین به راحتی می توانند فرزندانشان را با آموزه های دینی آشنا کنند. و هم کودکان، ـ آن را مطابق فطرت خود می یابند و ـ از آن استقبال می کنند.
البته والدین گرامی، باید فرزندانشان را به گونه ای ـ قبل از سنّ تکلیف ـ به نماز وادارند که این رغبت و علاقه، تبدیل به انس و الفت گردد. نماز خواندن باید به صورت یک عادت، ملکه و مونسی برای فرزند گردد. مونسی که مصاحبت با او آسان، و ترک آن دشوار است. امام صادق(علیه السلام) نیز علّت اینکه زودتر (قبل از سنّ تکلیف) باید کودکان را به نماز و روزه امر کرد را همین عادت کردن آنان بیان می کند«حتى یتعودوا»(٥٩) برای عادت دادن فرزند نیز می توان از تشویق بهره برد.
هرچند فرزندان دارای فطرت خداجویی می باشند؛ امّا با این حال، عدّه ای از فرزندان در بزرگسالی تمایل و رغبتی به نماز نشان نمی دهند. علّت اصلی این مساله، مربوط به عوامل محیطی می شود. عواملی که فطرت شخص را از مسیرش منحرف کرده اند.
یکی از لوازم آسان سازی تربیت، سازگاری محیط با نوع تربیت است. اگر فرزند؛ مصادیقی از آنچه به آن امر می شود را در اطراف خود مشاهده کند، پذیرش آن رفتار برایش راحت است. نماز خواندن والدین، اطرافیان، دوستان و آشنایان بسیار کمک کننده هستند. به همین خاطر است که در خانواده هایی که بزرگان، اهل عبادت و نماز اند؛ به ندرت فرزندان به نماز بی توجّهی می کنند.
القائات محیطی، ناخواسته فرزندان را محو محیط می سازند. آنها بدون اینکه فکر کنند، عمل نیک و زشتی را تکرار می کنند. بنابراین، نباید کودکان با محیط های دینی مثل مساجد و مجالس مذهبی بیگانه باشند. والدینی که بین فرزندانشان با این محافل علاقه ای ایجاد می کنند، در مساله تربیت، کمتر به زحمت می افتند.
فرزندانشان نیز پذیرای تربیت دینی هستند.
٣- مرحله بینشی (انگیزه سازی)
خداوند راه هدایت را به بندگان نشان داده است و این بندگان هستند که مسیرشان را انتخاب می کنند. هرکس بخواهد، راه مومنان را در پیش می گیرد و هر کس بخواهد راه کفر را پیشه می کند.(٦٠) ایمان امری قلبی است که با اشتیاق و میل همراه است. اکراه، جایگاهی در ایمان قلبی و پایدار ندارد. خداوند در قرآن می گوید: «أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّى یَکُونُوا مُؤْمِنینَ»(٦١)؛ (آیا تو مردم را به اجبار وا می داری تا ایمان بیاورند؟!).
پدر و مادر گرامی نیز باید زمینه هایی را فراهم کنند تا فرزندانشان با انگیزه و علاقه قلبی به ایمان و نماز رو آورند. زور و اجبار راه به جایی نمی برد. شاید فرزندان از ترس توبیخ و سرزنش والدین یا بوسیله اجبار آنها؛ به نماز بایستند، امّا این نوع تربیت ناپایدار خواهد بود. با گذشت زمان و از بین رفتن زور و اجبار، دیگر نباید انتظار استمرار این رفتار را داشت. بهمین سبب، انگیزه سازی از نکاتی است که والدین گرامی باید به آن عنایت ویژه ای داشته باشند.
هرچند کودکان در سنین پایین تر، از اعمال خود انگیزه ای جز جلب توجّه اطرافیان ندارند؛ امّا با رشد کودک و بالا رفتن فهم او؛ لازم است ـ به همان زبان کودکانه ـ از خداوند، نعمتهای الهی، شکرگزاری و فلسفه نماز خواندن برایش سخن گفت. شاید تشویق در مراحل ابتدایی انگیزه ای برای نماز خواندن فرزند شود امّا با رشد فکری او کفایت نمی کند. علاوه بر این، تشویق تا حدّی برای انگیزه سازی کاربرد دارد. افراط در تشویق، سبب می شود کودک شرطی شده و در صورت نبودن آن، انگیزه ای برای نماز خواندن نداشته باشد.
ایجاد انگیزه برای کودک در مرحله اوّل می تواند باتشویق و ترغیب، با هدیه دادن، مشارکت در برپایی نماز، تمجید در مقابل دیگران و ... باشد.
نتیجه
نماز در آئین مبین اسلام دارای اهمیّت فوق العاده ای است. نماز انسان را از پلیدی ها دور می کند و راه تکامل را برایش هموار می سازد. بخاطر جایگاه رفیعی که نماز دارد، در سیره پیشوایان توصیه شده است تا فرزندانمان را از کودکی به نماز امر کنید. نماز خوان کردن کودکان، یک فرایند تربیتی است که دقّت زیادی را می طلبد. آموزش نماز باید همراه با تشویق و محبّت باشد. با بالاتر رفتن سنّ کودک، پشتیبانی فکری او از لوازم تربیتی می باشد. او باید بداند، چرا نماز می خواند؟ این امر سبب می شود تا تربیت او پایدار باشد. ما برای نماز خوان کردن کودکان رعایت سه امر را پیشنهاد می کنیم:
١- آموزش زبانی و عملی نماز به کودک.
٢- آسان سازی نماز خواندن، با تکرار و به وسیله تشویق و.
٣- پشتیبانی فکری در جهت تقویت خداباوری او.
پی نوشت:
(١). رساله حقوق، امام سجاد، شرح وترجمه: محمد سپهری، ص ١٤٠ ، حق فرزند.
(٢). وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، ج‏٢١، ص٤٧٦، ٨٣ باب استحباب تعليم الصبي الكتابة و القرآن سبع سنين و الحلال و الحرام سبع سنين و تعليمه السباحة و الرماية، حدیث ٢٧٦٢٩.
(٣). «قرة عینی فی الصلوة» بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان‏، ج‏٧٩، ص١٩٣، باب ١ فضل الصلاة و عقاب تاركها).
(٤). پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله): «افضل الناس من عشق العباده فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرغ لها، فهولایبالی علی ما اصبح من الدنیا علی عسر ام علی یسر»؛ (بهترین مردم کسی است که عبادت را معشوق خود بداند. با عبادت معانقه کند و آن را با تمام وجود لمس نماید و خود را برای آن فارغ سازد. آنگاه نگران نخواهد بود که دنیا برای او به سختی بگذرد یا به آسانی). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج‏٢، ص٨٣، باب العبادة).
(٥). «الصلوه میزان»؛ (نماز وسیله سنجش مردم است) (تفسير نور الثقلين، عروسى حويزى عبد على بن جمعه، تحقيق: سيد هاشم رسولى محلات، ج‏٢، ص٥، [سورة الأعراف(٧): الآيات ١ الى ١١]).
(٦). قال الصادق(علیه السلام) : «اول ما یحاسب به العبد، الصلاة فان قبلت قبل سائر عمله و اذا ردت رد علیه سائر عمله»؛ (نخستین چیزى که از بنده حسابرسى مى شود نماز است، پس اگر نماز پذیرفته شد اعمال دیگرش نیز پذیرفته مى شود.اگر نمازش رد شود، بقیه اعمال او هم قبول نخواهد شد).( وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، ج‏٤، ص٣٤، ٨ باب وجوب إتمام الصلاة و إقامتها؛ من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج‏١، ص٢٠٨، باب فضل الصلاة)
(٧). امام صادق(علیه السلام): «احب الاعمال الی الله (عز وجل) الصلوة و هی اخر وصایا الأنبیاء»؛ (نماز، بهترین کارها نزد خداوند و آخرین وصیتهای پیامبران الهی است». الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج‏٣، ص٢٦٤، باب فضل الصلاة)
(٨). «رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنْ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ» (سوره ابراهیم، آیه ٣٧).
(٩). «ربّ اجعلنی مقیم الصّلوة و من ذریّتی» (سوره ابراهیم، آیه، ٤٠).
(١٠). سوره مریم، آیه ٣١
(١١). خداوند به موسی چنین خطاب میکند: «اقم الصّلوة لذکری» (سوره طه، آیه ١٤).
(١٢). کلامی از لقمان است که به فرزند خود چنین میگوید:«یا بنیّ اقم الصّلوة و امر بالمعروف و انه عن المنکر» (سوره لقمان، آیه ١٧)
(١٣). «إنّ الصّلوة کانت علی المؤمنین کتاباً موقوتا» (سوره نساء، آیه ١٠٣).
(١٤). پیامبر(صلی الله علیه وآله): «مثل الصوات الخمس کمثل نهرجار عذب علی باب احدکم یغتسل فیه کل یوم خمس مرات فما یبقی ذالک من الدنس»؛ (نمازهای پنج گانه به نهر جاری گوارایی می مانند که بر در خانه هایتان روان است وهر روز پنج بار خود را در زلال آن شست و شو می دهید، دیگر هیچ پلیدی باقی نمی ماند). (كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، علاء الدين علي بن حسام الدين المتقي الهندي البرهان فوري، المحقق : بكري حياني - صفوة السقا، ج ۷، ص ۲۹۱، حدیث ۱۸۹۳۱).
(١٥). پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم): «الصلوة معراج المؤمن: نماز معراج مؤمن است» (بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان‏، ج‏٨١، ص٢٥٥، باب ١٦ آداب الصلاة . )
(١٦). «وَ أَمر اَهلَکَ بِالصَّلوة وَ اصطَبر عَلَیها». (سوره طه، آیه ١٣٢).
(١٧). سوره مدثّر، ٤٢ ـ ٤٣.
(١٨). سوره هود، آیه ٨٧.
(١٩). سوره عنکبوت، آیه ٤٥.
(٢٠). حضرت فاطمه زهرا(س) :«(جعل الله) الصلاة تنزیها لکم عن الکبر»؛ (خداوند نماز را جهت دوری شما از کبر و خود پسندی مقرر فرمود) (أعيان الشيعة، محسن الأمين، ج‏١، ص٣١٦، خطبة الزهراء(علیها السلام) بعد وفاة أبيها ص بمحضر المهاجرين و الأنصار).
(٢١). «اَلا بِذکرِ اللهِ تطمَئِنُّ القلوبُ»؛ (آگاه باشید که تنها یاد خدا آرامش بخش دلهاست) (سوره رعد، آیه ٢٨).
(٢٢). سوره طه، آیه ١٤.
(٢٣). «اِنَّ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُواالصّالِحاتِ وَ اَقامُواالصَّلاةَ وَ اتُواالزَّکاةَ لَهُمْ اجْرُهُمْ عِنْدَ رَبّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛ (کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نمازبرپا داشتند و زکات را پرداختند اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند) (سوره بقره، آیه ٢٧٧).
(٢٤). « ای کسانی که ایمان آورده اید از صبر و نماز استعانت جوئید که خدا با صابرین است» (سوره بقره، آیه ١٥٣).
(٢٥). «وَ لقَدَ اَخذاللهُ میثاقَ بَنی اِسْرائیلَ وَ بَعَثنا مِنهُمْ اثنیْ عَشَرَ نقیباً وَ قالَ اللهُ اِنّی مَعَکُمْ لَئِنْ اَقَمتمُ الصَّلاةَ»؛ (و خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم و خداوند گفت من با شما هستم اگر نماز را بر پا دارید) (سوره مائده، آیه ١٢).
(٢٦). «انسان، حریص و کم طاقت آفریده شده هنگامی که بدی به او رسد بی تابی می کند. و هنگامی که خوبی به او رسد مانع دیگران می شود. مگر نماز گزاران. آنها که نماز را مرتباً به جا می آورند» (سوره معارج، آیات ١٩ تا ٢٣)
(٢٧). «قل ان کنتم تحبّون الله فاتبعونی یحببکم الله» (سوره آل عمران، آیه ٣١).
(٢٨). نهج البلاغة، شريف الرضى، محمد بن حسين‏، محقق / مصحح: للصبحي صالح، ص٢٤٠، خطبه ١٦٦، الحث على التآلف .
(٢٩). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح جمعى از محققان‏، ج‏١٠١، ص٩٩، باب ٢ فضل الأولاد و ثواب تربيتهم و كيفيتها .
(٣٠). رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: «مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَسَنَةً»؛ (هر کس فرزند خود را ببوسد خداوند براى او یک حسنه می نویسد). (الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج‏٦، ص٤٩، باب بر الأولاد؛ عدة الداعي و نجاح الساعي، ص٨٨؛ وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، ج‏٢١، ص٤٧٥، ٨٣ باب استحباب تعليم الصبي الكتابة و القرآن سبع سنين و الحلال و الحرام سبع سنين و تعليمه السباحة و الرماية ) و می فرمودند: «القَبّله حَسنَه و الحَسنَه عَشره»؛ (بوسیدن فرزند حسنه است و پاداش هر حسنه ده برابر است). (كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، علاء الدين علي بن حسام الدين المتقي الهندي البرهان فوري، المحقق : بكري حياني - صفوة السقا، ج ١٦، ص٤٤٥، ح ٤٥٣٤٨، الفرع الرابع في العدل بين العطية لهم).
(٣١). رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در روایت دیگری با اشاره به پاداش فراوان اخروی بوسیدن فرزندان می فرمایند: «أَکْثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ أَوْلَادِکُمْ فَإِنَّ لَکُمْ بِکُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ مَسِیرَةَ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ»؛ (فرزندان خود را بسیار ببوسید چرا که برای هر بوسه ای درجه ای در بهشت است و فاصلۀ میان دو درجه پانصد سال می باشد). (روضة الواعظين و بصيرة المتعظين( ط- القديمة)، فتال نيشابورى، محمد بن احمد، ج‏٢، ص٣٦٩، فصل في ذكر حق الولد على الوالد؛ وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، ج‏٢١، ص٤٨٥، ٨٩ باب استحباب تقبيل الإنسان ولده على وجه الرحمة).
(٣٢). هنگامی که شخصی به نزد ایشان آمد و به پیامبر(صلی الله علیه وآله) عرض کرد که هیچ یک از فرزندانش را تاکنون نبوسیده است. ایشان او را از اهل آتش دانستند؛ «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِی ص فَقَالَ لَهُ مَا قَبَّلْتُ صَبِیاً قَطُّ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَذَا رَجُلٌ عِنْدَنَا أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ!» (الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج‏٦، ص٥٠، باب بر الأولاد؛ تهذيب الأحكام، طوسى، محمد بن الحسن‏، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج‏٨، ص١١٣، ٥ باب الحكم في أولاد المطلقات من الرضاع و حكمهم بعده و هم أطفال؛ وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، ج‏٢١، ص٤٨٥، ٨٩ باب استحباب تقبيل الإنسان ولده على وجه الرحمة).
(٣٣). امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «انّ الله عزّوجل لیرحم الرّجل (العبد) لشدّة حبّه لولده»؛ (مردی که نسبت به فرزند خود محبّت بسیار دارد، مشمول رحمت مخصوص خداوند است) (مكارم الأخلاق‏، طبرسى، حسن بن فضل‏، ص٢١٩، في فضل الأولاد؛ وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، ج‏٢١، ص٤٨٣، ٨٨ باب استحباب بر الإنسان ولده و حبه له و رحمته إياه و الوفاء بوعده).
(٣٤). «وَ رُسُلا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ وَکَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَکْلِیمًا» (سوره نساء، آیه ١٦٥).
(٣٥). سوره حدید، آیه ١٨.
(٣٦). سوره انشقاق، آیه ٢٥.
(٣٧). سوره مائده، آیه ٩.
(٣٨). سوره حدید، آیه ٧.
(٣٩). سوره رعد، آیه ٢٢.
(٤٠). سوره رعد، آیه ٢٤.
(٤١). سوره اعراف، آیه ٤٢.
(٤٢). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج‏٢، ص٦٥٥، باب العطاس و التسميت .
(٤٣). سوره بقره، آیه ١٢٥.
(٤٤). سوره آل عمران، آیه ١٥٩.
(٤٥). سوره حجرات، آیه ٩.
(٤٦). سوره آل عمران، آیه ٧٦.
(٤٧). مراجعه کنید به: مقاله اثربخشی تقلید و الگوپذیری در تعلیم و تربیت کودکان. سه شنبه، ۲۴ آذر، ۱۳۸۸ش، روزنامه اطلاعات
(٤٨). مراجعه کنید به: کتاب پرورش دینی کودک، زهرا کریما، ناشر: مرکز پژوهش‏های اسلامی صدا و سیما.
(٤٩). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج‏٥، ص٣٣٢، باب اختيار الزوجة .
(٥٠). سوره شعراء، آیات ٧٢ـ٧٤.
(٥١). «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ» (سوره مسد، آیه ١).
(٥٢). «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللهَ کَثِیراً» (سوره احزاب، آیه ٢١).
(٥٣). «قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ» (سوره ممتحنه، آیه ٤)
(٥٤). جامع أحاديث الشيعة، بروجردى، آقا حسين‏، جمعى از محققان، ج‏٢٦، ص٨٥٠، (٦٢) - باب ما ورد فى تأديب الولد وتعليمه بالحديث والدلالة على ربه واستصلاحه وإكرامه وإحسانه وإسراره وجملة من حقوقه .
(٥٥). وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، ج‏٤، ص٢٠، ٣ باب استحباب أمر الصبيان بالصلاة لست سنين أو سبع و وجوب إلزامهم بها عند البلوغ
(٥٦). مكارم الأخلاق‏، طبرسى، حسن بن فضل‏، ص٢٢٢، في فضل الأولاد .
(٥٧). تهذيب الأحكام، طوسى، محمد بن الحسن‏، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج‏٢، ص٣٨٠، ١٨ باب الصبيان متى يؤمرون بالصلاة ؛ من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج‏١، ص٢٨٠، باب الحد الذي يؤخذ فيه الصبيان بالصلاة .
(٥٨). «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون»؛ (پس روى خود را با گرایش تمام به حق، به سوى این دین کن، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. در آفرینش خدا تغییرى نیست. این است همان دین پایدار ولى بیشتر مردم نمیدانند). (سوره روم، آیه ٣٠)
(٥٩). تهذيب الأحكام، طوسى، محمد بن الحسن‏، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج‏٢، ص٣٨٠، ١٨ باب الصبيان متى يؤمرون بالصلاة ؛ من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج‏١، ص٢٨٠، باب الحد الذي يؤخذ فيه الصبيان بالصلاة .
(٦٠). «اِنّا هَدیناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکراً و اِمّا کفوراً» (سوره انسان، آیه ٣).
(٦١). سوره یونس، آیه ٩٩.

 

 

***

معرفی کتاب
رهیافت هایی برکتاب  «مسأله انتظار»
اثر ارزشمند حضرت  آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله)

واکاوی تاریخ، فلسفۀ ادیان، نص صریح متون کتاب مقدس به ویژه آیات کریمه قران کریم و اخبار و احادیث اسلامی و حتی افسانه های قدیم یونان ، چین، هند و مصر...همگان را به اصل انتظار رهنمون می سازد.
لذا مقولۀ «انتظار» درطرح کلي و عمومي و در سطحي جهاني، عامل بقاي نسل بشر و رمز موجوديت‏تمام اديان و مذاهب الهي شمرده شده است.
کتاب « مسألۀ انتظار» اثر ارزشمندحضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) ، مجموعه ای است درباره معارف اسلامی و بحثهای اعتقادی مربوط به مهدویت و اصل انتظار که در عین اختصار از جامعیت نسبی نیز برخوردار است.
در اين اثر ارزشمند، مسأله انتظار ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف با تحليل دقیق منطقي و به نحو ساده و روان مورد بحث قرار گرفته است که عناوین اصلی آن به شرح ذیل است:
١.در انتظار مصلحی بزرگ
٢. ظهور مصلح بزرگ در منابع اسلامی
٣. مفهوم انتظار
٤. آیا انتظار سازنده است
٥. آثار انتظار
٦.پاسخ به یک سفسطۀ زشت
٧.منتظرین راستین در فساد محیط حل نمی شوند
در انتظار مصلحی بزرگ
مولف اثر با اثبات اصل انتظار در اسلام و تبیین ویژگی های منجی موعود(عج) آثار و کارکردهای اصل ظهور را مورد اشاره قرار داده و در راستای بازشناسی منتظران راستین از منتظران دروغین اقدم نموده است .
داوری های حساب نشده
صاحب اثر با تقبیح مواجهۀ مادی گرایان و مستشرقین با اصل انتظار ، آن را مقوله ای فطری برشمرده که در منابع مهم اسلامی نیز بدان اشاره شده است.
فقدان مطالعات کافی در میان محققان غربی در موضوع مهدویت، علیرغم اشتراک فراوان علمای مذاهب اسلامی در مقولۀ انتظار با ذکر مصادیق و استنادات متقن به مخاطبان اثر ارائه شده است.
انتظار در اعماق سرشت آدمی
ترسیم ابعاد و زوایای مختلف معرفتی اصل انتظار از مسیر عقل و فطرت در سایۀ «عشق به تکامل، صلح و عدالت» در این فراز مورد اهتمام نویسنده کتاب قرار گرفته است، که در نهایت گفتمان انتظار را در همۀ مذاهب اسلامی و ادیان توحیدی تثبیت می سازد.
ظهور مصلح بزرگ در منابع اسلامی
نویسندۀ کتاب « مسألۀ انتظار»، در راستای نفی رویکرد اندیشمندان غربی که انتظار را مقوله ای وارداتی بر شمردند، بر جامعیت مسألۀ انتظار در میان علمای اسلامی و دیگر علمای ادیان توحیدی تأکید می ورزد.
مدارک زنده بر ظهور مهدی (عج)
مولف در این زمینه پاسخ پنج تن از علمای معروف حجاز از مرکز «رابطه العالم الاسلامی »به عنوان متنفذترین نهاد مذهبی حجاز و مکه، در مقولۀ ظهور امام زمان(عج) و اعتراف آن علما به پذیرش احادیث مربوط به ظهور حضرت مهدی موعود(عج)، از سوی ابن تیممیه(موسس وهاببت) را مورد توجه قرار داده است.
مفهوم انتظار
تبیین معنی و مفهوم دقیق انتظار و تشریح عناصر کلیدی قیام مصلح جهانی به عنوان عنصر محرک؛ آگاهی بخش و بیدارکننده و تأثیر آن بر رفتار انسانها مورد اهتمام نویسنده اثر قرار گرفته است.
انتظار یعنی آماده باش کامل
نویسندۀ اثر در صدد برآمده است تا با طرح الزامات انتظار ، ازقبیل آگاهی، خودسازی در سطح عمومی به مخاطبان آموزه های مهدوی ، در وهلۀ نخست رویکرد تخدیری غرب به مقولۀ انتظار را به چالش بکشاند.
هم چنین در این بخش بر تأثیرات شگرف مفهوم انتظار و انقلاب جهانی در ابعاد سلبی و ایجابی آن تأکید شده است.
آیا این انتظار سازنده است؟
تبیین آثار وبرکات سازندۀ انتظار در ایجاد تحرک، پویایی و آینده نگری مومنانه ، مسئولیت پذیری، سازندگی و بیداری اسلامی انسانی، أهم کارکردهای انتظار به شمار می رود که در این بخش با استناد به روایات هفت گانۀ شیعی از سوی مولف اثر بدان پرداخته شده است.
آثار این انتظار
صاحب آن اثر گرانسنگ، خودسازی فردی را در زمرۀ مهمترین ویژگی های منتظر واقعی بر شمرده است که در راستای ارتقاء و آماده باش کامل فکری، اخلاقی، مادی و معنوی، فرد متنتظر را برای اصلاح جهان و بستر سازی برای ظهور منجی موعود(عج) مهیا می سازد.
هم چنین از دیدگاه مولف اثر، هم نوایی با مشکلات جوامع بشری و تلاش برای اصلاح دیگران در قالب خود یاری های اجتماعی، در ظرفیت عظیم منتظران راستین تعریف شده است.
پاسخ به یک سفسطۀ زشت
نویسندۀ کتاب «مسألۀ انتظار» با نفی رویکرد اسلام و انتظار سکولار مبنی بر مقدمه چینی ظهور از طریق سکوت در برابر ظلم برای فراگیری آن در جامعه!از طریق محور های سه گانه، آن شبهه را مورد نقد و بررسی قرار داده و بدان پاسخ می گویند.
١. صفوف را مشخص کنیم
نفی بی طرفی در انقلاب جهانی مصلح بزرگ و ضرورت ظلم ستیزی در عصر غیبت نافی انتظار منفعلانه و سکولار قلمداد می شود.
٢. هدف آمادگی است، فساد هدف نیست
مولف با طرح ایدۀ تشکیل«حکومت جهانی» در ابعاد وسیع آن، ترغیب جوامع بشری و آمادگی روحی و جسمی پذیرش آن نظام واحد را مورد توجه قرار داده است.
٣. رسالت منتظران واقعی در ظلم زدایی
لزوم اگاهی از عواقب استعمار و تشریح علل و عوامل ظلم و ستم از جمله الزامات کلیدی در اصل انتظار شمرده شده است.
منتظران راستین در فساد محیط حل نمی شوند
مولف ان اثر ارزشمند در فرازپایانی و پس از تبیین آثار انتظار در ساحت فردی و اجتماعی، ضرورت عدم تأثیر پذیری منتظران واقعی از مفاسد محیطی را مطرح ساخته و بر لزوم ارتقای فضای امید اجتماعی و اجتناب از ناامیدی با بهره گیری از منابع مهم اسلامی تصریح کرده است که به عنوان مهمترین ویژگی انتظار راستین مورد اهتمام نویسندۀ دانشمند آن اثر ارزنده واقع شده است.
لازم به ذکر است تألیف کتاب « مسألۀ انتظار» از سوی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ، در یک جلد و در ٦٤ صفحه، در قطع جیبی توسط انتشارات نسل جوان به زیور طبع آراسته شده و در سال ١٣٩١برای نخستین بار منتشر شده و تا کنون نیز چندین مرتبه تجدید چاپ شده است.

 

 

***

مؤسسات وابسته
طرح باران رحمت

خدمتی از مؤسسه تنظيم و نشر آثار حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى(مدّظلّه)
در راستاى تحقق منويات مقام مرجعيت حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى(مدّظلّه) در گسترش فرهنگ قرآنخوانى، حفظ، فهم معانى و بالاخص قرارگيرى آن دربرنامه زندگى، با دستور معظمله جهت طبع و نشر قرآنهاى ارزان قيمت، مركز نشر آثار با همكارى انتشارات امام على بن ابىطالب(علیه السلام) اين مُصحف شريف را چاپ و عرضه نموده است.
سازمانها، نهادها، دانشگاهها، مدارس، مساجد، ادارات و هيئات قرآنى جهت ثبت سفارش، اولويت و نوبت درخواست خود را به شماره ٣٧٨٤٠٠٩٩-٠٢٥ فاكس نمايند.
جهت هرگونه اطلاع بيشتر با شماره ٣٧٧٣٢٤٧٨-٠٢٥ تماس حاصل فرماييد.
معارف اسلامی
کیفیت و استاندارد در اسلام
پرسش : آیا در دین اسلام مفهوم و قانون استاندارد و کیفیت کالا وجود دارد؟ پاسخ اجمالی: در اسلام بر انجام امور به احسن وجه و توجه به کیفیت و دوری از تقلب تاکید شده است؛ مثلا آیه «و زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ» به استاندارد در خود ترازو و رعایت حق مشتری در اندازه کالا سفارش و بطور ضمنی بر دوری از تقلب تاکید کرده است. همچنین روایاتی مثل «إِذَا عَمِلَ‏ أَحَدُكُمْ‏ عَمَلًا فَلْيُتْقِن‏» بر اتقان در کار سفارش می کند. در فقه اسلامی نیز برای کالای معیوب حق عودت قرار داده شده است.
پاسخ تفصیلی: در اسلام توجه ویژه ای به انجام کارها به بهترین وجه شده است و آیات و روایات فراوانی بر توجه به کیفیّت و دوری از تقلّب تاکید کرده است.
به عنوان مثال در آیه٣٥ سوره اسراء می خوانیم: «وَ اَوْفُوا الْکَیْلَ اِذا کِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ‏ الْمُسْتَقِیمِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ اَحْسَنُ تَاْوِیلاً» ؛ (و به هنگامى که پیمانه مى کنید حق پیمانه را ادا نمائید و با ترازوى درست وزن کنید این براى شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است). و در آیات ١٨١ تا ١٨٣ سوره شعراء می خوانیم: «اَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ * وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ * وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ اَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْاَرْضِ مُفْسِدِینَ» ؛ (حق پیمانه را ادا کنید [و کم فروشى نکنید] و مردم را به خسارت نیفکنید * با ترازوى صحیح وزن کنید * و حق مردم را کم نگذارید و در زمین فساد ننمائید).
در این آیات به استاندارد در خود ترازو و رعایت حق مشتری در اندازه کالا سفارش ویژه شده است و بطور ضمنی بر رعایت نظم و عدالت و دوری از تقلب تاکید شده است. اصولا حق و عدالت و نظم و حساب در همه چیز و همه جا یک اصل اساسى و حیاتى است، و اصلى است که بر کل عالم هستى حکومت مى کند، بنا بر این هر گونه انحراف از این اصل، خطرناک و بد عاقبت است، مخصوصا کم فروشى سرمایه اعتماد و اطمینان را که رکن مهم مبادلات است از بین مى برد، و نظام اقتصادى را به هم مى ریزد.
نکته دیگر اینکه گاهى مساله کم فروشى تعمیم داده مى شود، به گونه اى که هر نوع کم کارى و کوتاهى در انجام وظائف را شامل مى شود، به این ترتیب کارگرى که از کار خود کم مى گذارد، آموزگار و استادى که درست درس نمى دهد، کارمندى که به موقع سر کار خود حاضر نمى شود و دلسوزى لازم را نمى کند، همه مشمول این حکم و در عواقب آن سهیم هستند.
البته الفاظ آیاتى که در بالا گفته شد مستقیما شامل این تعمیم نیست، بلکه یک توسعه عقلى است ولى تعبیرى که در آیات ٧ و ٨ سوره«الرحمن» می خوانیم: «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِیزانَ * اَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ» ‏ اشاره اى به این تعمیم دارد.(١)
‏تعبیر «لا تَبخَسُوا» در آیه١٨٣ سوره شعراء که از ماده «بخس» گرفته شده است نیز در اصل به معنى کم گذاردن ظالمانه از حقوق مردم، و گاه به معنى تقلب و نیرنگى است که منتهى به تضییع حقوق دیگران مى گردد، بنا بر این جمله فوق داراى معنى وسیعى است که هر گونه غش و تقلب و تزویر و خدعه در معامله، و هر گونه پایمال کردن حق دیگران را شامل مى شود.
و اما جمله «لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ‏» - در آیه١٨١ سوره شعراء - با توجه به اینکه «مُخسِر» به معنى کسى است که شخص یا چیزى را در معرض خسارت قرار مى دهد، آن نیز معنى وسیعى دارد که علاوه بر کم فروشى، هر عاملى را که سبب زیان و خسران طرف در معامله بشود در برمى گیرد.
به این ترتیب تمام سوء استفاده ها و ظلم و خلافکارى در معامله و هر گونه تقلب و کوشش و تلاش زیانبار، چه در کمیت و چه در کیفیت همه در دستورهاى فوق داخل است.(٢)
در آیه٢ سوره ملک نیز به انجام هر کاری به احسن وجه سفارش کرده و می فرماید: «لِیَبْلُوَکُمْ اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلًا» . در نتیجه هر انسان مومن و مسلمانی با الهام از این آیه شریفه و تفسیرى که امام صادق(علیه السلام) براى آن بیان فرموده: «لَیْسَ یَعْنِی اَکْثَرَ عَمَلًا وَ لَکِنْ اَصْوَبَکُمْ عَمَلا» (٣)؛ (مقصود عمل بیشتر نیست، بلکه منظور از «احسن عملًا» این است که کارش صحیح تر و شایسته تر باشد)، به سراغ «احسن العمل» مى رود و «احسن العمل» ویژگى هایى را مى طلبد از جمله:
١. «نظم و برنامه‏ ریزى حکیمانه» که در دستورات اسلامى به آن توصیه شده است.
٢. آگاهى و تخصص، زیرا بدون آن هرگز «احسن العمل» تحقق نمى یابد و «حفیظ و علیم» بودن(٤) طبق آنچه در قرآن آمده شرط چنین کارى است.
٣. رعایت اتقان و استحکام؛ به بیان دیگر: رعایت استانداردهاى لازم در کار، شرط دیگر «احسن العمل» است، تا آنجا که پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) هنگامى که پس از دفن فرزندش ابراهیم، خللى را در قبر مشاهده و با دست مبارکش مرتّب نمود، به حضار فرمود: «اِذَا عَمِلَ‏ اَحَدُکُمْ‏ عَمَلًا فَلْیُتْقِن‏» (٥)؛ (وقتی هرکدام از شما کاری انجام می دهید متقن و درست انجام دهید).(٦)
امام على(علیه السلام) نیز در این باره مى فرماید: «اعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَانَکَ تعِیشُ اَبَدَاً واِعْمَلْ لآِ خِرَتِکَ کَاَنَّک تَمُوتُ غَدَاً» (٧)؛ (براى دنیا آنچنان کار کن که گویا تا ابد زنده اى و براى آخرت آنچنان کار کن که گویا فردا خواهى مرد).
این حدیث چگونگى مواجهه اسلام را با مسائل مربوط به زندگى مادى و معنوى روشن مى سازد. یک مسلمان مثبت و وظیفه شناس نسبت به مسائل زندگى مادى باید آنچنان محکم کارى و انضباط را رعایت کند که گویا همیشه در این جهان مى ماند، و به این ترتیب اهمال کارى هاى ریا کارانه مدعیان زهد را مردود شناخته است.(٨)
در فقه اسلامی نیز برای کالای معیوب حق عودت قرار داده شده است و احکام مفصلی درباره خیار عیب و خیار غبن و ... بیان شده است(٩) که نشان می دهد به شدت با عرضه کالای نامرغوب و بی کیفیت به اسم کالای با کیفیت مخالف است و با آن برخورد می کند.
در پایان لازم به ذکر است که بر اساس این همه سفارش اسلام بر کیفیت و استاندارد، حکومت اسلامی وظیفه دارد بر کیفیت و استاندارد کالا، خصوصا مواد غذایی و لوازم مرتبط با سلامت شهروندان، نظارت داشته و شرکت های تولیدی نیز لازم است همیشه به کیفیت کالایی که تولید می کنند توجه ویژه داشته باشند.
رعایت کیفیت و استاندارد در تولید کالا باعث اعتبار یافتن و رونق اقتصاد ممالک اسلامی می شود؛ چنانکه زمانی کالایی محبوب بود و استاندارد شناخته می شد که آرم دولتهای اسلامی و کلمات الله و... را داشت و امروزه هم محصولاتی که آرم «حلال» را دارند مورد استقبال مردم در نقاط مختلف دنیا قرار گرفته است.
وطن دوستی از منظر اسلام
پرسش : آیا در اسلام وطن «حتی اگر اسلامی نباشد» دارای احترام است؟ پاسخ اجمالی: در آیات قرآن بیرون راندن از وطن ضدارزش تلقی می شود و مفهومش این است که وطن ذاتا یک ارزش شمرده می شود. خداوند نیز هنگام هجرت و ناراحتی پیامبر اسلام از ترک مکه، آن حضرت را با وعده بازگشت به زادگاهش دلداری می دهد. ولی همه اینها بدین معنا نیست که انسان نسبت به وطنش عشق کورکورانه داشته باشد و هنگام ضرورت، اقامت در وطن را بر هجرت برای تکامل علمى و مادّى و معنوى ترجیح دهد.
پاسخ تفصیلی: کراراً در آیات قرآن آمده است که «بیرون راندن از وطن، یک ضدّ ارزش» است. مفهوم آن، این است که وطن ذاتاً یک ارزش محسوب مى شود. از جمله آیاتى که بوضوح این معنا را بیان مى کند آیات ٨ و ٩ سوره ممتحنه است، مى فرماید:
«لایَنْهاکُمْ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِى الدّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ اَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا اِلَیْهِمْ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ اِنَّما یَنْهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فی الدّینِ وَ اَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى اِخراجِکُمْ اَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَاوُلیِکَ هُمُ الظّالِمُونَ»؛ (خدا شما را از نیکى کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانى که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند، نهى نمى کند چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد. تنها شما را از دوستى کسانى نهى مى کند که در امر دین، با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند، یا به بیرون راندن شما کمک کردند، [نهیتان مى کند] از این که با آنها دوستى کنید. و هر کس آنها را دوست دارد، ظالم و ستمگر است).
در این دو آیه مخصوصاً مساله اخراج از خانه و وطن در برابر مقاتله در دین قرار داده شده، که نشان مى دهد هر کدام ارزشى جداگانه دارد.
در آیه٢٤٦ سوره مبارکه بقره نیز این سخن، از زبان گروهى از بنى اسراییل نقل شده است: «قالُوا وَ ما لَنا اَلاّ نُقاتِلَ فى سَبیلِ اللهِ وَ قَدْ اُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا وَ اَبْنایِنا»؛ (آنها، به پیامبر زمان خود گفتند: «چگونه ممکن است که در راه خدا پیکار نکنیم، در حالى که از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ایم [شهرهاى ما از سوى دشمن اشغال، و فرزندانمان اسیر شده اند؟])
این تعبیر نشان مى دهد که انگیزه آنها براى جهاد، علاوه بر حفظ آیین الهى، نجات وطن بوده است و پیامبر آنان بر این سخن اعتراض نکرد و عملا بر آن مُهر تایید نهاد.
پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) نیز هنگامى که مى خواست از مکّه هجرت کند، سخت ناراحت و منقلب بود. درست است که مکّه ارزش معنوى و الهى فوق العاده اى داشت، ولى به نظر مى رسد که علاقه پیامبر به آن شهر جهات متعدّدى داشت که از جمله علاقه او به زادگاهش بود. خداوند با این جمله او را دلدارى داد:
«اِنَّ الّذى فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرآنَ لَرَادُّکَ اِلَى مَعَاد»؛ (آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت باز مى گرداند).(١٠)
اساساً انسان رابطه مادّى و معنوى فراوانى با زادگاه خود دارد و تاریخِ زندگیش با آن پیوند ناگسستنى پیدا کرده است. همین پیوند، سبب علاقه او به وطن مى شود و همین علاقه، انگیزه حفظ و دفاع و عمران و آبادى آن مى گردد.
در حدیثى از امام على (علیه السلام) مى خوانیم: «عُمِرَتِ الْبُلْدانُ بِحُبِّ الاَوْطانِ»؛ (شهرها با حبّ وطن آباد مى شود).(١١)
در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم: «مِنْ کَرَمِ الْمَرْءِ بُکایُهُ عَلى ما مَضى مِنْ زَمانِه وَ حَنینِهُ اِلى اَوطانِه»؛ (از نشانه هاى ارزش و شخصیت انسان آن است که نسبت به عمر از دست رفته [که در آن کوتاهى کرده است] اشک بریزید و نسبت به وطنش علاقه مند باشد).(١٢)
حدیث معروف «حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ الاْیمانِ»؛ (علاقه به وطن، از نشانه هاى ایمان است)(١٣)، نیز در منابع مختلفى نقل شده است.
از مجموع آنچه گفته شد، مى توان نتیجه گرفت که عشق و علاقه به زادگاه و وطن هم ریشه هایى در قرآن مجید دارد و هم در روایات و هم در منطق عقل. ولى این بدان معنا نیست که انسان نسبت به وطن و زادگاهش عشق کورکورانه داشته باشد و اگر فرضاً براى تکامل علمى و مادّى و معنوى هجرت از وطن ضرورت پیدا کند، متعصبانه از وطن جدا نشود، هر چند به قیمتِ عقب ماندگى و درماندگى او تمام شود. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) با هجرت خود از مکّه ـ که علاوه بر تمام مزایاى معنوى، زادگاه آن حضرت بود ـ به مدینه که محیط بازترى براى نشر و پیشرفت اسلام محسوب مى شد، ثابت کرد که ماندن در وطن همیشه مطلوب نیست و استثنایاتى دارد که باید آن را پذیرفت.
جالب این که پس از فتح مکه، باز پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) آنجا را براى اقامتگاه خویش انتخاب نکرد و به مدینه بازگشت؛ چرا که مدینه جایگاه مناسب ترى براى مرکزیت اسلام بود. به همین دلیل در حدیث معروفى که در کلمات قصار نهج البلاغه از امیرمومنان على(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم که فرمود: «لَیْسَ بَلَدٌ باحَقَّ بِکَ مِنْ بَلَد. خَیْرُ الْبِلادِ ما حَمَلَکَ»؛ (شهرى براى تو شایسته تر از شهر دیگرى نیست [و در ضرورت ها باید از وطن هجرت کنى] بهترین شهرها شهرى است که تو را پذیرا شود، یعنى وسایل پیشرفت تو را فراهم سازد).(١٤)
این نکته نیز قابل توجه است که اگر وطن مادّى و جسمانى توام با وطن معنوى و روحانى گردد و عنوان دارالاسلام به خود بگیرد، عشق و علاقه و احترام به آن، به مراتب افزون تر مى گردد و در اینجاست که انگیزه هاى معنوى و مادّى، دست به دست هم مى دهند و انسان را براى دفاع از آن تا آخرین نَفَس آماده مى سازند.(١٥)
پی نوشت:
(١). تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ١٣٧٤ ه. ش‏، چاپ سى و دوم، ج ‏١٢، ص ١١٢.
(٢). تفسير نمونه، همان، ج ‏١٥، ص ٣٣٥.
(٣). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، دار الكتب الإسلامية، تهران، ١٤٠٧ ق‏، چاپ چهارم‏، ج ٢، ص ١٦، ح ٤.
(٤). «قَالَ اجْعَلْنِى عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّى حَفِيظٌ عَلِيمٌ»؛ (گفت: مرا در رأس خزانه‏ دارى اين سرزمين قرار ده چرا كه من هم حافظ و نگهدار خوبى هستم‏ و هم به اسرار اين كار واقفم‏). سوره يوسف، آيه ٥٥.
(٥). الكافي، همان، ج ‏٣، ص ٢٦٣.
(٦). دائرة المعارف فقه مقارن، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، ١٤٢٧ ه. ق‏، چاپ اول‏، ج ‏٢، ص ٤٩٢.
(٧). مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، نورى، حسين بن محمد تقى‏، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام‏)، قم، ١٤٠٨ ق، چاپ اول‏، ج ‏١، ص ١٤٦.
(٨). يكصد و پنجاه درس زندگى، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه امير المومنيين‏(علیه السلام)، قم، چاپ اول، ص ٨٤.
(٩). رک: انوار الفقاهة (كتاب البيع) مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم‏، ١٤٢٥ ه. ق‏، چاپ اول‏، ص ٨٩ و... .
(١٠). سوره قصص، آیه ٨٥.
(١١). بحارالانوار، جلد ٧٥، صفحه ٤٥.
(١٢). بحارالانوار، جلد ٧، صفحه ٢٦٤.
(١٣). سفینة البحار، ماده «وطن».
(١٤). نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ٤٤٢.
(١٥). گرد آوري از کتاب: پيام امام امير المومنين عليه السلام‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ١٣٨٥ ه. ش‏، ج٢، ص ٢٢٠

 

 

***

احکام شرعی
حق رای غیر مسلمانان
پرسش: در بعضى از کشورهاى اسلامى قانون جدیدى وضع شده است که طبق آن، غیر مسلمانان در انتخابات مى توانند دو بار رأى دهند یعنى آنها هم مى توانند با مسلمانان رأى بدهند و هم با غیرمسلمانان. طبق فقه جعفرى آیا مى شود به غیرمسلمانان چنین حقّى داد؟
پاسخ: نباید غیرمسلمانان امتیازى بر مسلمین داشته باشند، مگر این که ضرورتهایى در کار باشد.
بیان نکات منفی کاندیداتورها در جمع
پرسش: انتقاد از کاندیداتورها و بیان نکات منفى آنها در جمع یا بین دونفر چه حکمى دارد؟
پاسخ: در صورتى که در مقام مشورت براى رأى دادن به آنها باشد اشکال ندارد، ولى باید صفات آنها را بیان کرد نه توهین و مذمّت و تحقیر و یا خداى نکرده تهمت به آنها زده شود.
مشارکت زنان در پست های سیاسی
پرسش: لطفا نظرتان را راجع به مشارکت سیاسی زنان در کسب قدرت یعنی گرفتن پست های وزارت و ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی ایران از نظر شرعی بیان کنید .
پاسخ: قانون اساسی ما که به امضای گروهی از مجتهدین رسیده و امام راحل نیز آن را امضا نموده منعی از آنها نکرده مگر در موارد بسیار محدود.
استفاده از بیت المال در تبلیغات انتخابات
پرسش: حکم جنابعالى در مورد کسانى که در انتخابات در راستاى شناساندن خود به مردم از امکانات بیت المال استفاده کرده اند، چیست؟
پاسخ: بیت المال مصارف خاصّى دارد، که باید در آن مصرف گردد.
مسئولیت رأی دهندگان نسبت به اعمال رئیس جمهور
پرسش: آیا کسی که به هر رئیس جمهوری رای داده الان در تمام اعمالش با او شریک است؟ (یعنی در ثواب و گناه او شریک می باشد؟)
پاسخ: اگر پس از تحقیق همه جانبه و مشورت را اهل اطلاع به فرد مومن و متعهد و اصلح رای بدهید مسئولیتی در قبال اعمال بد او ندارید، ولی امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید.
حمایت معظم له از کاندیداهای ریاست جمهوری
پرسش: آیا دیدار شما با برخی از کاندیداهای ریاست جمهوری نشان دهنده حمایت شما از آنهاست؟
پاسخ: ما بارها اعلام کرده ایم از منتخب مردم حمایت می کنیم ولی در مورد هیچ فرد خاصی نظر نداریم.
تخریب کاندیدای ریاست جمهوری
پرسش: حکم شرعی تخریب کاندیدای ریاست جمهوری که مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفته، چیست؟
پاسخ: این کار جایز نیست.
عدم اعتماد به شخص خاص در انتخابات
پرسش: اگر تا زمان انتخابات هیچ شخص خاصی را برای رای به او پیدا نکنیم تکلیف چیست؟ آیا با رای سفید تکلیف از ما ساقط می گردد؟
پاسخ: در فرض سوال، رای سفید بدهید.

 

 

پی نوشت:
  
    
تاریخ انتشار: « 1396/02/07 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 5953