ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال یازدهم - شماره یکصد و هفدهم - مهر 1404)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال یازدهم - شماره یکصد و هفدهم - مهر 1404)

null

طلیعه سخن

دهم ماه ربیع الثانی سال ۲۰۱ هجری قمری مصادف است با سالروز وفات حضرت معصومه سلام الله علیها، که روز غم و اندوه برای شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام است.

حال شایسته است مقام و منزلت بانوی کرامت، شفیعه محشر، کریمه آل طه و فاطمه معصومه علیها السلام نزد خداوند، با تأمل در روایات و تعابیر بی بدیل زیارتنامه ی آن حضرت مورد واکاوی قرار گیرد.

درباره حضرت فاطمه معصومه علیها السلام مطالبی است که درباره کمتر کسی از امام زادگان دیده می شود. امام صادق علیه السلام فرمود: «وَانَّ لَنا حَرَماً وَهُوَ بَلْدَةُ قُمْ، وَسَتُدْفَنُ فيها امْرَأَةٌ مِنْ اوْلادى تُسَمّى فاطِمَةُ، فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ.قالَ الرَّاوى : وَكانَ هذا الْكَلامُ مِنْهُ قَبْلَ انْ يُولَدَ الْكاظِمُ عليه السلام؛ و حرم ما اهل البيت شهر قم است. و به زودى در قم، زنى از فرزندان من به نام فاطمه دفن مى شود كه هر كس مرقد او را زيارت كند بهشت بر وى واجب مى گردد. راوى گويد: امام صادق عليه السلام اين سخن را قبل از تولّد امام كاظم عليه السلام پدر بزرگوار حضرت فاطمه معصومه عليها السلام بيان كرد».[١]

گفتنی است دایره شفاعت، متناسب با دایره مقام و شخصیت است. هرچه مقام بالاتر باشد، دایره شفاعت، گسترده تر است. لذا می توان دریافت مقام این بانو، مقام فوق العاده عظیمی است که بر اثر معارف و تقوای بالا و مقامی شبیه عصمت، نصیب حضرت فاطمه معصومه علیها السلام شده است.

این، تعبیر خیلی وسیع و گسترده ای دارد که شامل آنان که قابل شفاعت اند و لیاقت شفاعت را دارند، می شود. در زیارت نامه اش هم می خوانیم: «يا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ؛ اى فاطمه درباره بهشت برایم شفاعت کن، به درستى که براى تو نزد خدا مقامى از مقامات بلند است» که دلالت می کند مقام ایشان خیلی بالاست. اگر گفتند: «فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ»، این نهایت عظمت آن حضرت را می رساند، و بسیارند کسانی که در کنار مرقدش آمده اند و مشکلاتشان حل شده است.

هم چنین بهشت، پاداش زیارت قبر حضرت معصومه سلام الله عليها بیان شده است؛ امام رضا علیه السلام فرمود: «مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّةُ؛ کسی که فاطمه معصومه را زیارت کند، در حالی که حق او را بشناسد، بهشت برای او است».[٢]

بی تردید تعبیر «عارفاً بِحَقَّتُها »در این حدیث شریف اشاره به این است که زائر علاوه بر اینکه بداند که او خواهر امام است و دختر امام است و عمه امام است که دانستنِ خود این ها، نوعی معرفت به حق اوست، هم چنین شناخت داشته باشد که او دارای مدارجی والا از معرفت خدا و تقوا و عبادت فوق العاده بوده است.

لذا این یک زیارت ساده معمولى نیست بلکه زیارتى است که «عارفاً بحقّها» باشد، یعنى حق آن حضرت را بدانند و در ضمن زيارت، با آن حضرت پيوند تازه اى برقرار كنند و با توبه و اصلاح خویشتن و بازنگری در افعال خود، در مسير اهداف آن بانوی بزرگوار قرار گيرند و محتواى سازنده زيارت نامه کریمۀ اهل بیت علیهم السلام را در وجود خود پياده كنند و با روحيّه اى تازه از كنار قبر آن بزرگوار بازگردند.

از این رو عرفان به حق که در روایات متعدّد در مورد امام حسین علیه السلام و فاطمه معصومه سلام الله علیها و دیگر معصومین علیهم السلام آمده بدین معنى است که بدانیم پدر و برادر و اجداد حضرت معصومه سلام الله علیها واجب الاطاعه هستند و وقتى به این مسأله واقف گردیم باید به تمام برنامه ها و دستورات آن ها عامل باشیم که نتیجه آن جنّت است.

لذا سعى ما باید بر اين باشد كه با تدبّر در محتوای زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام الله عیها و توجّه به اين كه در چه محضرى قرار گرفته ايم، قرب و لطف و رحمت و كرامت آن بانوی بزرگوار را در نظر بياوريم و با التفات به قصورها و تقصيرها، و كوچكى نفسِ خويش از يك طرف و عظمت و بزرگى كسى كه در حضورش واقع شده ايم از طرف ديگر، روح ما با عالم بالا تماس برقرار كند و با محبوب حقيقى راز و نياز نمايد.

در خاتمه باید گفت بین حضور حضرت معصومه علیهاالسلام در قم و حرم اهل بیت علیهم السلام بودن این شهر رابطه و تناسبی وجود دارد؛ زیرا سال ها قبل از ورود حضرت معصومه علیهاالسلام به قم، روایت شده که امام صادق علیه السلام در ضمن گفتاری فرمود: «... وَ اِنَّ لَنا حَرَما وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمْ؛ و برای ما [امامان] حرمی است و آن شهر قم است».[٣]

بر همین اساس، قم سرزمین بسیار مقدّسی است و از همین جهت، زمانی که حضرت معصومه علیهاالسلام در هجرت خود از مدینه به خراسان، به ساوه رسید و در آنجا بیمار شد، از قم سراغ گرفت، و خواست او را وارد قم کنند؛ چرا که می دانست قم حرم اهل بیت علیهم السلام است، و خود نیز از اهل بیت علیهم السلام بود. بنابراین، تناسب داشت که در چنین سرزمینی سکونت گزیند، و با توجه به اینکه واژه حرم در اصل از حرمت و حریم گرفته شده، وجود مقدّس حضرت معصومه علیهاالسلام در قم موجب حفظ و افزایش حرمت این سرزمین گشته، و شاید ورود حضرت معصومه علیهاالسلام به قم و آثار درخشان و نوارانی ایشان دراین سرزمین، و آمدن شیعیان اشعری و غیره و گسترش مکتب تشیّع در قم، باعث آن پیشگویی امام صادق علیه السلام شده که قم را حرم امامان علیهم السلام خوانده است؛ زیرا وجود حضرت معصومه علیهاالسلام و شیعیان در قم، موجب حرمت و حفظ مکتب امامان علیهم السلام ، و پایگاه حوزه ای نیرومند برای ترویج تشیّع خواهد شد.

پی نوشت:

 [١] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏٩٩، ص٢٦٧،ح٥.

[٢] همان، ج‏٩٩، ص٢٦٦،ح٤.

[٣] همان، ج‏٥٧، ص٢١٦،ح٤١.

پیام ها و بیانیه ها

پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته)
به سی و نهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة علی نبیه رحمة للخلق أجمعین و علی آله الطاهرین و أصحابه المنتجبین
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ ۚ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.

در آغاز سخن لازم است میلاد پرخیر و برکت رحمة للعالمین محمد مصطفی علیه و آله را بر همۀ مسلمانان و به خصوص شما میهمانان عزیز تبریک و تهنیت عرض نمایم و هم چنین از همۀ برگزارکنندگان و شرکت کنندگان در این همایش مهم و بزرگ تشکر و قدردانی نمایم و امیدوارم این همایش گامی موثر در همگرایی و تقارب و اتحاد مسلمانان بردارد.

خداوند متعال در این آیه شریفه نخست به وظایف مهم پیامبر اشاره و در ادامه پیروان او را توصیف نموده است پیروانی که با ایمان به خداوند او را یاری نموده و با تبعیت از نوری که همراه اوست به رستگاری دست مییابند. این اوصاف همان نکاتی است که امت اسلام باید سرلوحه زندگی خویش قرار دهند که اگر بر حول این محور جمع شوند و ایمان خویش را تقویت نموده و با هرچه در توان دارند پیامبر را یاری دهند و دین اسلام و قرآن کریم را الگوی زندگی خویش بدانند، دل های آنان به یکدیگر نزدیک خواهد شد.

همۀ شما عزیزان میدانید که راهحل مشکلات جهان اسلام، وحدت بر محور مشترکات است، هرچند در برخی مسائل میان فِرَق اسلامی تفاوتهایی وجود دارد اما تاکید بر اصول و پایبندی به اهداف واحد، سدی محکم در برابر توطئههای تفرقهانگیز است و علمای اسلام باید با هوشیاری، اجازه اختلاف و افتراق در میان مسلمانان را ندهند. امروز بیش از هر زمان دیگری امت اسلامی نیازمند بازگشت به اصل اصیل و حیاتی وحدت دارد؛ «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ».

بیش از دوسال حمله به یکی از مهمترین مرزهای دنیای اسلام یعنی بیت المقدس و به خاک و خون کشیدن برادران و خواهران مسلمان ما در غزه، امتحان دشواری برای جهان اسلام و خصوصا علمای آن پدید آورده است. گرسنگی، تشنگی و محاصره سرتاسر این منطقه را در بر گرفته است و هر روز در مقابل چشمان ما و بلکه همۀ دنیا، کودکان، بی هوش و مادران بیرمقتر میشوند و وحشیگری و درندهگی رژیم صهیونیستی همچنان ادامه دارد. اینجا دیگر نهتنها بحث یک ملت مظلوم که معیار آزمایش وجدان بشریت مطرح است.

وظیفه بسیار مهم شما عزیزان در این کنفرانس این است که فقط به سخن گفتن از وحدت بسنده نکنید بلکه راهکارهای عملی و پایدار برای تحقق آن ارائه نمایید، از جمله تقویت همکاریهای فرهنگی و علمی، ایجاد جبهه رسانهای مشترک علیه جنگ روانی دشمن، حمایت واقعی از ملت فلسطین و مقابله با طرحهای تجزیه طلبانه استکبار.

اینجانب امیدوارم که این همایش در تحقق هرچه بیشتر وحدت میان امت اسلامی و در یک کلمه اعتلای اسلام و مسلمین گام های مفیدی بردارد؛ «وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ».

والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته

پیام تسلیت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته
در پی درگذشت جناب آقای دکتر غلامرضا باهر

بسم اللّه الرحمن الرحیم
«انا للّه و انا الیه راجعون»

خبر رحلت دانشمند فرهیخته جناب آقای دکتر غلامرضا باهر، موجب نهایت تأسف وتألم گردید.

آن استاد متعهد، سالیان متمادی عمر پربرکت خویش را در خدمت به بیماران، بهویژه اقشار محروم، سپری نمود و در عرصههای علمی، فرهنگی و اجتماعی، الگویی درخشان و مورد اعتماد بزرگان، علما و مراجع به شمار میرفت.

اینجانب این ضایعه را به خاندان محترم، جامعه پزشکی، شاگردان و عموم ارادتمندان ایشان تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال، برای آن مرحوم رحمت و مغفرت واسعه و برای بازماندگان صبر و اجر جزیل مسئلت دارم.

گزارش تصویری

مراسم عزاداری شهادت امام حسن عسکری سلام الله علیه

مراسم جشن میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام صادق علیه السلام و مراسم عمامه گذاری

دیدارها

لزوم ایجاد امید در جامعه و استفاده از ظرفیتهای گردشگری مذهبی

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار با وزیر میراث فرهنگی و گردشگری، بر ضرورت ایجاد امید در جامعه تأکید کرده و فرمودند: باید با فراهم کردن عوامل امید، جامعه را نسبت به آینده دلگرم کرد. و در این راستا بیان اقدامات از طریق رسانههای عمومی میتواند نقش مهمی در افزایش آن ایفا کند.

ایشان با اشاره به ظرفیتهای فراوان کشور، سرمایههای زیارتی را از مهمترین فرصتهای گردشگری دانسته و افزود: وجود بارگاه ملکوتی امام رضا(ع)، حرم حضرت معصومه(س) و مسجد جمکران و دیگر زیارتگاهها و مراکز فرهنگی و مذهبی سرمایههای کمنظیر کشور هستند. باید شرایطی فراهم شود تا زائران داخلی و خارجی بتوانند با سهولت بیشتری از این ظرفیتها استفاده کنند.

معظم له گردشگری در ایران را متفاوت از الگوهای رایج در برخی کشورها دانسته و تأکید کردند: گردشگری در ایران باید همراه با رعایت ارزشهای فرهنگی و اسلامی باشد. اگرچه این قید و شرطها ممکن است برخی را از سفر به ایران منصرف کند، اما جمهوری اسلامی موظف است در کنار جمهوریت، هویت اسلامی خود را نیز حفظ کند.

ایشان در ادامه با اشاره به مشکلات معیشتی مردم اظهار داشتند: زندگی مردم نباید در فشار باشد. ولی افزایش نرخ ارز، بی انصافی برخی از کسبه و همچنین تحریم ها، فشار مضاعفی بر مردم وارد میکنند.

معظم له همچنین به موضوع ناترازی انرژی اشاره کرده و افزودند: کشور ما ظرفیت عظیمی در حوزه انرژی خورشیدی دارد و لازم است از این سرمایه خدادادی بیشتر استفاده کرد. امیدواریم دولت در کنار حل مشکل برق، در زمینه مدیریت منابع آب نیز اقدامات مؤثری انجام دهد.

در ابتدای این دیدار دکتر سید رضا صالحی امیری گزارشی از اقدمات انجام شده در رابطه با آن وزارتخانه را به سمع و نظر معظم له رساند.

در تقویت روابط با کشورهای اسلامی بکوشید

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار با سید عمار حکیم، عراق امروز را بیش از هر زمان دیگری نیازمند درخشش در جهان عرب دانسته و خاطرنشان کردند: این امر جز با تقویت روابط با کشورهای مختلف و حضور شخصیتهای معتدل و میانجیگر ممکن نیست.

معظم له با اشاره به جایگاه مهم ایران و عراق در جهان اسلام افزودند: روابط خوب دو کشور به سود هر دو ملت است، به شرط آنکه بدخواهان و شیاطین نتوانند از این روابط سوء استفاده کنند.

ایشان در بخش دیگری از سخنان خود نقش برجسته آیت الله سیستانی و حوزه علمیه نجف را مورد تأکید قرار داده و فرمودند: حوزه علمیه نجف حوزهای هزار ساله است و اکنون جمعیت آن نسبت به گذشته چندین برابر شده است و با تدبیرهای لازم باید همچنان مسیر رشد و پیشرفت خود را ادامه دهد.

فعالیت شما خدمتی بزرگ به اسلام و مسلمانان آن منطقه است

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار با گروهی از مترجمان تایلندی «تفسیر نمونه»، ضمن ابراز خرسندی از این اقدام ارزشمند علمی و فرهنگی، از تلاشهای آنان تقدیر نموده و فرمودند: این فعالیت شما خدمتی بزرگ به اسلام و مسلمانان آن منطقه است.

ایشان در ادامه با بیان اینکه «تفسیر نمونه» یکی از تفاسیر شناختهشده در جهان اسلام است، افزودند: این اثر تاکنون به زبانهای گوناگون از جمله عربی با عنوان «الأمثل»، اردو، آذری و بخشهایی به زبان انگلیسی و هوسا (آفریقایی) نیز ترجمه شده و مورد استقبال علاقهمندان قرار گرفته است.

معظم له با اشاره به چگونگی آغاز نگارش این تفسیر خاطرنشان کردند: گروهی از جوانان از ما خواستند تفسیری ساده و روان معرفی کنیم، دریافتیم برخی تفاسیر سنگین و تخصصی بودند و برخی دیگر با ادبیات قدیمی نگارش یافته بودند. از همین رو، تصمیم گرفتیم با کمک جمعی از دوستان، نگارش این تفسیر را آغاز کنیم و حتی در دوران تبعید کار نگارش آن متوقف نشد.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به ترجمه و انتشار کتاب «پنجاه درس عقاید» اشاره کرده و آن را اقدامی مؤثر در معرفی صحیح مکتب اهلبیت علیهم السلام دانسته و افزودند: این مجموعه برای معرفی صحیح مکتب اهل بیت علیهم السلام و در پاسخ به تبلیغات نادرست و گسترده وهابیها علیه شیعه نگاشته شد.

در پایان، معظم له برای موفقیت مترجمان و تداوم این دست فعالیتهای علمی و فرهنگی دعا کردند.

سخنرانی ها

روحانیون باید نمونه کامل اخلاق اسلامی باشند

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در مراسم عمامه گذاری جمعی از طلاب حوزه علمیه قم که در مدرسه امام امیرالمؤمنین علیه السلام برگزار شد، بر ضرورت تحول رفتاری و اخلاقی طلاب تأکید کردند.

ایشان خطاب به طلاب تازه معممشده فرمودند: باید از امروز تغییرات فوقالعاده در رفتار و اخلاق خود ایجاد کنید. مردم باید ببینند فردی که لباس سربازی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر تن کرده، تفاوتی با گذشته دارد و مسؤولیت این لباس را درک کرده است.

معظم له با اشاره به نقش اخلاق اسلامی در گسترش اسلام افزودند: جاذبه اخلاقی است که مشکلات را حل میکند. در بسیاری از کشورها بدون حضور سربازان مسلمان، اسلام گسترش یافت. برای نمونه، کشور اندونزی که امروز پرجمعیتترین کشور اسلامی است، به واسطه اخلاق اسلامی تجّار، مردم با اسلام آشنا شدند، نه با نیروی نظامی.

ایشان در ادامه افزودند: اگر ما در دنیا جاذبههای اخلاقی داشته باشیم، گروه گروه مردم مسلمان میشوند. اما متأسفانه گاهی رفتار برخی افراد خلاف آموزههای اسلام است و باعث دلزدگی میشود.

معظم له تأکید کردند: طلاب و روحانیون باید بیش از دیگران نمونه کامل اخلاق اسلامی باشند، اگرچه همه مسلمانان وظیفه دارند در رفتار خود جاذبه اسلامی داشته باشند.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در پایان بر حفظ سیره اخلاقی در مسیر طلبگی تأکید و برای طلاب دعا کردند.

تصویرسازی

یادداشت

١
وحدت در قرآن
از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

قرآن کریم با تعابیر مختلف، اتحاد و همبستگی را مورد توجه قرار داده و از آن به عنوان نعمتی الهی یاد کرده و همگان را به سوی وحدت دعوت کرده و از تفرقه و اختلاف به شدت برحذر داشته است.

منع پراکندگی و واگرایی

آیۀ ٥٢ سوره مؤمنون همه پیامبران و پیروان آنها را به توحید و تقوی دعوت کرده چنین میگوید: «وَإِنَّ هذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً واحِدَةً وَأَنَا رَبُّکمْ فَاتَّقُونِ؛ همۀ شما امت واحدی هستید [و تفاوتهای میان شما و همچنین پیامبرانتان هرگز دلیل بر دوگانگی و چندگانگی نیست] و من پروردگار شما هستم، از مخالفت فرمان من بپرهیزید».

به این ترتیب، آیۀ فوق به وحدت و یگانگی جامعۀ انسانی، و حذف هرگونه تبعیض و جدایی دعوت میکند؛ همانگونه که او پروردگار واحد است، انسانها نیز امّت واحد هستند. به همین دلیل باید از یک برنامه پیروی کنند، همانگونه که پیامبرانشان نیز به آیین واحدی دعوت میکردند که اصول و اساس آن همه جا یکی بود: توحید و شناسایی حق، توجه به معاد و زندگی تکاملی بشر و استفاده از طیبات و انجام اعمال صالح، و حمایت از عدالت و اصول انسانی.

قابل توجه اینکه مضمون همین آیه با تفاوت مختصری در سورۀ انبیاء آیۀ ٩٢ آمده است: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً واحِدَةً وَأَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ‏؛ این [پیامبران بزرگ و پیروان آنها] همه امت واحدی بودند [و پیرو یک هدف] و من پروردگار شما هستم، مرا پرستش کنید».

در واقع «هذه» اشاره به امتهای انبیای پیشین است که همه از دیدگاه فرمان الهی امت واحده بودند و همگی به دنبال یک هدف در حرکت.

آیۀ بعد به دنبال دعوتی که به وحدت و یگانگی در آیۀ قبل شد انسانها را از پراکندگی و اختلاف با این عبارت برحذر میدارد: «فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَینَهُمْ زُبُراً؛ اما آنها کارهای خود را به پراکندگی کشاندند و هر گروهی به راهی رفتند».

به هر حال آیۀ فوق یک حقیقت مهم روانی و اجتماعی را بازگو میکند و آن تعصب جاهلانۀ احزاب و گروههاست که هر یک راه و آیینی را برای خود برگزیده، و دریچههای مغز خود را به روی هر سخن دیگری بستهاند، و اجازه نمیدهند شعاع تازهای به مغز آنها بتابد، نسیمی به روحشان بوزد و حقیقتی را بر آنها روشن سازد!

این حالت که از خودخواهی و حبّ ذات افراطی و خودبینی و خودپسندی سرچشمه میگیرد، بزرگ ترین دشمن تبیین حقایق و رسیدن به اتحاد و وحدت امتهاست.

اختلاف ممنوع

در دوران جاهلیت دو قبیلۀ بزرگ در مدینه به نام «اوس» و «خزرج» وجود داشتند که بیش از یکصد سال! جنگ و خونریزی و اختلاف در میان آن دو جریان داشت، و هر چند وقت ناگهان به جان یکدیگر میافتادند و خسارات جانی و مالی فراوانی به یکدیگر وارد میکردند.

یکی از موفقیتهای بزرگ پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم پس از هجرت به مدینه، این بود که بهوسیلۀ اسلام صلح و صفا در میان آن دو ایجاد کرد، و با اتحاد آنها جبهۀ نیرومندی در مدینه به وجود آمد.

اما از آنجا که ریشههای اختلاف فوق العاده زیاد و نیرومند، و اتحاد تازه‏ و جوان بود، گاه و بیگاه بر اثر عواملی، اختلافات فراموش شده شعلهور میشد، که به زودی در پرتو تعلیمات اسلام و تدبیر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم خاموش میگشت.

میگویند روزی دو نفر از قبیلۀ «اوس» و «خزرج» به نام «ثعلبة بن غنم» و «اسعد بن زراره» در برابر یکدیگر قرار گرفتند، و هر کدام افتخاراتی را که بعد از اسلام نصیب قبیلۀ او شده بود برمیشمرد، «ثعلبه» گفت: خزیمة بن ثابت [ذو الشهادتین] و حنظله [غسیل الملائکه] که هر کدام از افتخارات مسلمانانند، از ما هستند، و همچنین عاصم بن ثابت، و سعد بن معاذ از ما میباشند.

در برابر او [اسعد بن زراره] که از طایفۀ خزرج بود گفت: چهار نفر از قبیلۀ ما در راه نشر و تعلیم قرآن خدمت بزرگی انجام دادند: ابیّ بن کعب، و معاذ بن جبل، و زید بن ثابت، و ابو زید، به علاوه «سعد بن عباده» رئیس و خطیب مردم مدینه از ما است.

کمکم کار به جای باریک کشید، و قبیلۀ دو طرف از جریان آگاه شدند، و دست به اسلحه برده، در برابر یکدیگر قرار گرفتند. بیم آن میرفت که بار دیگر آتش جنگ بین آنها شعلهور گردد و زمین از خون آنها رنگین شود! خبر به پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم رسید. حضرت فورا به محل حادثه آمد، و با بیان و تدبیر خاص خود به آن وضع خطرناک پایان داد، و صلح و صفا را در میان آنها برقرار نمود.

آیات ذیل در اینجا نازل گردید و به صورت یک حکم عمومی همۀ مسلمانان را با بیان مؤثر و مؤکدی دعوت به اتحاد نمود: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَ‏ تُقاتِهِ‏ وَلا تَمُوتُنَ‏ إِلاَّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ * وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْکرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَکنْتُمْ عَلی‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکمْ مِنْها کذلِک یبَینُ اللَّهُ لَکمْ آیاتِهِ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ؛ای کسانی که ایمان آوردهاید! آن چنان که حق تقوی و پرهیزکاری است از خدا بپرهیزید، و از دنیا نروید مگر اینکه مسلمان باشید [باید گوهر ایمان را تا پایان عمر حفظ کنید]، و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اسلام و هرگونه وسیلۀ ارتباط دیگر] چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت [بزرگ] خدا را بر خود بیاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او در میان دلهای شما الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او برادر شدید، و شما بر لب حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آنجا برگرفت [و نجات داد] این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد شاید هدایت شوید».

پیشنیاز یک «وحدت»

در آیۀ ١٠٢ سورۀ آل عمران نخست دعوت به تقوی شده است، تا مقدمهای برای دعوت به سوی اتحاد باشد. در حقیقت دعوت به اتحاد بدون استمداد از یک ریشۀ اخلاقی و عقیدهای بیاثر و یا بسیار کماثر است. به همین دلیل در این آیه کوشش شده است تا عوامل ایجادکنندۀ اختلاف و پراکندگی در پرتو ایمان و تقوی تضعیف گردند. لذا افراد باایمان را مخاطب ساخته و میگوید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ‏؛ همگی از خدا بپرهیزید و حق تقوی و پرهیزگاری را انجام دهید».

این جمله در حقیقت هشداری است به طایفۀ اوس و خزرج و همۀ مسلمانان جهان که به هوش باشند. تنها اسلام آوردن کافی نیست؛ مهم آن است که ایمان و اسلام خود را تا واپسین ساعات عمر حفظ کنند، و با روشنساختن آتشهای خاموششده کینههای دوران جاهلی و پیروی از تعصبهای نابخردانه، ایمان و اعمال پاک خود را بر باد ندهند. تا عاقبت و پایان کار آنها به بدبختی نگراید. لذا با تأکید میفرماید: «وَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ‏؛ مراقب باشید که از دنیا جز با ایمان و اسلام بیرون نروید».

به سوی اتحاد

در آیۀ ١٠٣ سورۀ آل عمران بحث نهایی که همان «مسئلۀ اتحاد و مبارزه با هرگونه تفرقه» باشد، مطرح شده است: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَلا تَفَرَّقُوا؛ همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید، و از هم پراکنده نشوید».

منظور از ریسمان الهی هرگونه وسیلۀ ارتباط با ذات پاک خداوند است؛ خواه این وسیله، اسلام باشد، یا قرآن، یا پیامبر و اهل بیت او؛ و به عبارت دیگر تمام آنچه گفته شد، در مفهوم وسیع «ارتباط با خدا» که از معنی ‏«بِحَبْلِ اللَّهِ» استفاده میشود، جمع است.

موهبت بزرگ

قرآن به نعمت بزرگ اتحاد و برادری اشاره کرده و مسلمانان را به تفکر در وضع اندوهبار گذشته، و مقایسۀ آن «پراکندگی» با این «وحدت» دعوت میکند، و میگوید: «وَاذْکرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً؛ فراموش نکنید که در گذشته چگونه با هم دشمن بودید ولی خداوند در پرتو اسلام و ایمان دلهای شما را به هم مربوط ساخت، و شما دشمنان دیروز، برادران امروز شدید».

جالب توجه اینکه کلمه «نعمت» را دو بار در این‏ جمله تکرار کرده و به این طریق اهمیت موهبت اتفاق و برادری را گوش زد میکند.

نکتۀ دیگر اینکه خداوند متعال مسئلۀ تالیف قلوب مؤمنان را به خود نسبت داده، میگوید: «فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ؛ خدا در میان دلهای شما ألفت ایجاد کرد». با این تعبیر، اشاره به یک معجزۀ اجتماعی اسلام شده. زیرا اگر سابقۀ دشمنی و عداوت پیشین عرب را درست دقت کنیم که چگونه کینههای ریشهدار در طول سالهای متمادی در دلهای آنها انباشته شده بود، و چگونه یک موضوع جزئی و ساده کافی بود آتش جنگ خونینی در میان آنها بیفروزد، مخصوصاً با توجه به اینکه مردم نادان و بیسواد و نیمهوحشی معمولاً افرادی لجوج و انعطافناپذیرند، و به آسانی حاضر به فراموشکردن کوچک ترین مسائل گذشته نیستند؛ در این صورت اهمیت این «معجزۀ بزرگ اجتماعی» اسلام آشکار میشود، و ثابت میگردد که از طرق عادی و معمولی امکانپذیر نبود که در طی چند سال، از چنان ملت پراکنده و کینهتوز و نادان و بیخبر، ملتی واحد و متحد و برادر بسازند.

نه به دشمنی و درگیری

خداوند در آیۀ ٤٦ سورۀ انفال، به یکی از اثرات سوء عداوت و دشمنی و نزاع که موجب فروریختن و ویرانشدن پایههای وحدت و بربادرفتن قوّت و قدرت است، اشاره کرده و میفرماید: «وَلاتَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ ریحُکمْ؛ نزاع و کشمکش نکنید، که سست میشوید، و قدرت و شوکت شما از میان میرود».

بدیهی است منازعات و اختلافات و کشمکشها همواره زاییدۀ یک سلسله خلقوخوهای رذیله و پست است؛ انحصارطلبی، خودخواهی، منفعتپرستی، خودبرتربینی، حرص و کینه و حسد و مانند اینها، هر یک از سرچشمههای نزاع محسوب میشود، و نتیجۀه آن فَشَل و سستی و بربادرفتن عزّت و شوکت است.

جالب اینکه، قرآن در این آیۀ شریفه تعبیر به‏ «تَذْهَبَ ریحُکمْ‏» میکند.

«ریح» در اصل به معنی‏ «باد» است و به طور کنایه در «قدرت و قوّت و غلبه» بهکار میرود. شاید این معنی از آنجا به وجود آمده که وزیدن باد به پرچم قوم و ملّتی، کنایه از قوّت و قدرت و غلبۀ آنهاست. بنابراین مفهوم جملۀ بالا چنین میشود که: اگر اختلاف کنید، قدرت و قوّت و عظمت شما از بین خواهد رفت.

یا از این نظر که وزش بادهای موافق سبب سرعت گرفتن کشتیها و رفتن به سوی مقصد بوده، ممکن است معنی جمله این باشد که رائحۀ افراد و اقوام با نفوذ در جهان پخش میشود، ولی اگر اختلاف کنید، نفوذ خود را در جهان از دست خواهید داد.

به هر حال، سرچشمۀ اختلاف هرچه باشد - خودخواهی، سودپرستی، حسد، بخل، کینهتوزی و غیر آن - تأثیر آن در زندگی انسانها و عقبافتادگی اجتماعی، غیر قابل انکار است؛ و از اینجا پیوند مسائل اخلاقی، و مسائل زندگی اجتماعی انسانها روشن میشود.

از آیۀ فوق به خوبی میتوان دریافت مردمی که میخواهند در یک جامعۀ بزرگ، زندگی سعادتمندانه توأم با مسالمت و همکاری نزدیک داشته باشند، لااقل باید به آن حدّ از رشد اخلاقی برسند که حقایق مربوط به تفاوت انسانها را از نظر ساختمان فکری، روحی و عاطفی درک کنند.

چراکه انسانها در جهات مختلف با یکدیگر متفاوتند؛ به همین دلیل هرگز نمیتوان انتظار داشت که دیگران در همه چیز از ما پیروی کنند، بلکه باید در حفظ اصول مشترک کوشید، و اختلاف سلیقهها و اندیشهها را با گذشت و اغماض و سعۀ صدر و بلندنظری و نرمی و بردباری پذیرا شد.

اصل مشترک

اوّلین اثر توحید و پرستش خدای یکتا اتّحاد و یکپارچگی جوامع انسانیست. انسانها از حیث زبان، رنگ، نژاد، عقاید، تفکر، آداب رسوم، فرهنگ و مانند آن با هم متفاوتند؛ مثلًا در کشور خود ما ایران که قسمت کوچکی از جهان را تشکیل میدهد، انواع زبان، آداب و رسوم و فرهنگ دیده میشود؛ حال در دنیای به این وسعت با وجود صدها قوم و نژاد و هزاران زبان و گویش محلّی و فرهنگهای متفاوت، چه چیز حلقۀ اتّصال بین آنهاست؟ نقطۀ مشترک آنها چیست؟ اگر قرار باشد که روزی همۀ مردم جهان تحت لوای حکومت واحد جهانی ادامۀ زندگی دهند، قدر مشترک آنها چیست؟

بیشک مهم ترین عامل وحدت و یکپارچگی مردم جهان که نشأتیافته از اساسی ترین ریشههای اعتقادیشان باشد، مسئلۀ «توحید» و یکتاپرستی است. این، محور بسیار خوب و ریسمان محکمی است که همه میتوانند به آن چنگ بزنند.

خداوند متعال در آیۀ ٦٤ سورۀ آل عمران، با اشاره به همین مطلب میفرماید: «یا اهْلَ الْکتابِ تَعالَوْا الی‏ کلِمةٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکمْ الَّا نَعْبُدُ الّا اللَّهَ وَلا نُشْرِک بِه‏ شَیئاً وَلا یتّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً ارْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ‏؛ای اهل کتاب! بیایید به یک حلقه اتّصال که مشترک بین ما و شماست چنگ بزنیم، اینکه بندۀ یک خدا و مطیع فرمان و تصیمم و اراده او باشیم».

تجلّی این اتّحاد و یکپارچگی را میتوان در موسم حج در سرزمین حجاز مشاهده کرد که چگونه چند میلیون مسلمان از کشورهای مختلف جهان، با رنگها، زبانها، فرهنگها و آداب رسوم مختلف، سوی کعبه معبود یکتا، هم چون جویبارهای زلالی که به قصد پیوستن به دریای بیکران وحدت، از قلّههای بلند انسانیت سرازیر میشوند و همه با هم چون رودی یکپارچه بر گِرد یک خانه میچرخند و پیشانی بندگی را بر آستان خدای واحد میسایند.

چه باشکوه و زیباست این یکپارچگی و اتّحاد! حال اگر این اتّحاد جهانی شود و تمام مردم جهان رو به خدا آورند و همۀ انسانها به «حبل اللّه» تمسّک بجویند، چه صحنۀ زیبایی به وجود میآید!

خلاصه اینکه، یکی از آثار مهمّ توحید و یکتاپرستی، وحدت و یکپارچگی است. در مقابل، شرک عامل پراکندگی و اختلاف است. عرب جاهلیت که سیصد و شصت عدد بت را پرستش میکرد در واقع سیصد و شصت شکاف و تفرقه در جامعۀ کوچک خود ایجاد کرده بود. روشن است که چنین جامعهای دائماً درگیر جنگ و جدال و آدمکشی بوده و از آرامش و سعادت بیبهره است؛ امّا همین مردم، وقتی که یکتاپرست شدند و توحید را پذیرفتند و در پناه هدایت پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم متّحد و یکپارچه گشتند، توانستند بر سایر ملل هم فائق آیند.

سرزنش بیپایان

آیۀ ١٥٩ سورۀ انعام در حقیقت تأکید و تفسیر و توضیحی روی مطلب مبارزه با هرگونه «نفاق و اختلاف» است.

نخست میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکانُوا شِیعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَی‏ءٍ؛ آنها که آیین و مذهب خود را پراکنده کردند و به ‏دستههای مختلف تقسیم شدند، در هیچ چیز با آنها ارتباط نداری». آنها نیز هیچگونه ارتباطی با مکتب تو ندارند؛ زیرا مکتب تو مکتب توحید و صراط مستقیم است و صراط مستقیم و راه راست همواره یکی بیش نیست.

سپس در ادامۀ آیه، به عنوان تهدید و توبیخ اینگونه افراد تفرقهانداز، میگوید: «إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ ینَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یفْعَلُونَ‏؛ کار اینها واگذار به خداست، و آنها را از اعمالشان آگاه خواهد ساخت».

محتوای آیه یک حکم عمومی و همگانی دربارۀ تمام افراد تفرقهانداز است، که با ایجاد انواع بدعتها، میان بندگان خدا، بذر نفاق و اختلاف میپاشند؛ اعمّ از آنها که در امتهای پیشین بودند، یا آنها که در این امتند.

این آیه بار دیگر این حقیقت را که اسلام آیین وحدت و یگانگی است و از هرگونه نفاق و تفرقه و پراکندگی بیزار است، با تاکید تمام بازگو میکند و به پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم میگوید برنامه و کار تو هیچگونه شباهتی با افراد تفرقهانداز ندارد، خداوند منتقم قهّار از آنان انتقام خواهد گرفت، و عاقبت شوم اعمالشان را به آنها نشان میدهد.

دوباره فکر کن!

بحث در آیۀ ١٠٥ سورۀ آل عمران پیرامون مسئلۀ اتحاد و پرهیز از تفرقه و نفاق است: «وَلا تَکونُوا کالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیناتُ؛ مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند [آن هم] پس از آنکه نشانههای روشن [پروردگار] به آنان رسید».

این آیه مسلمانان را از اینکه همانند اقوام پیشین، همچون یهود و نصاری، راه تفرقه و اختلاف را پیش گیرند و عذاب عظیم برای خود بخرند برحذر میدارد. در حقیقت آنها را به مطالعه تاریخ پیشینیان، و سرنوشت دردناک آنها پس از اختلاف و تفرقه دعوت میکند.

اصرار و تأکید قرآن مجید در این آیۀ شریفه، دربارۀ اجتناب از تفرقه و نفاق، اشاره به این است که این حادثه در آینده در اجتماع آنها وقوع خواهد یافت؛ زیرا هر کجا قرآن در ترساندن از چیزی زیاد اصرار نموده، اشاره به وقوع و پیدایش آن میباشد.

پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم نیز این پیشبینی را قبلاً کرد و صریحاً به مسلمانان خبر داد که: «قوم یهود بعد از موسی ٧١ فرقه شدند و مسیحیان ٧٢ فرقه و امت من بعد از من ٧٣ فرقه خواهند شد». ظاهراً عدد ٧٠ اشاره به کثرت است و به اصطلاح «عدد تکثیری» است، نه «شمارشی». یعنی در میان یهود یک طایفه بر حق بودند و «طوائف زیادی» بر باطل. در میان مسیحیان طوائف باطل فزونی گرفتند و حق همچنان در یک طایفه بود. در میان مسلمانان نیز اختلافات باز هم فزونی خواهد گرفت.

طبق آنچه قرآن مجید اشاره کرده و پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم نیز خبر داده بود، مسلمانان بعد از وفات او از «طریق مستقیم» که یک راه بیش نبود، منحرف شدند. آنها در عقاید مذهبی و حتی در خود دین پراکنده گشتند و به تکفیر یکدیگر پرداختند، تا آنجا که در میان آنان گاه شمشیر، و گاه سبّ و لعن حکومت میکرد. کار به جایی کشید که بعضی از مسلمانان جان و مال همدیگر را حلال میدانستند و حتی به قدری میان مسلمانان عداوت و دشمنی ایجاد شده بود، که بعضی حاضر میشدند به کفار بپیوندند و با برادران دینی خود جنگ کنند!

بدین ترتیب اتحاد و وحدت که رمز موفقیت مسلمانان پیشین بود، به نفاق و اختلاف مبدّل گشت. در نتیجه زندگی سعادتمندانۀ آنان به یک زندگی شقاوتبار تبدیل شد و عظمت دیرین خود را از دست دادند.

سخن آخر: (بازگشت به وحدت)

آیۀ ٦٤ سورۀ نحل، هدف بعثت پیامبران را بیان میکند تا روشن شود که اگر اقوام و ملتها، هوی و هوسها، و سلیقههای شخصی خود را کنار بگذارند و دست به دامن راهنمایی پیامبران بزنند، اثری از خرافهها، اختلافها، و اعمال ضدّ و نقیض باقی نمیماند؛ میگوید: «وَما أَنْزَلْنا عَلَیک الْکتابَ إِلَّا لِتُبَینَ‏ لَهُمُ‏ الَّذِی‏ اخْتَلَفُوا فِیهِ وَهُدی وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ؛ ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر به خاطر اینکه آنچه را در آن اختلاف داشتهاند، برای آنها تبیین کنی و این قرآن مایۀ هدایت و رحمت است، برای آنها که ایمان دارند».

وسوسههای شیطان را از دل آنها میزداید، پردههای فریبندۀ نفس اماره و شیطانصفتان را از چهرۀ حقایق کنار میزند، خرافات و جنایاتی که در زیر ماسکهای فریبنده پنهان شده آشکار میسازد، اختلافاتی را که در سایۀ هوی و هوس پدید آمده برمیچیند، به قساوتها پایان میدهد، و نور هدایت و رحمت را در همه جا میپاشد.

منبع:

تفسیر نمونه

یادداشت

٢
حُسن خلق در آموزه های نبوی
از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

دربارۀ اهمیت حُسن خلق آیات و روایات فراوانی وارد شده؛ تا آنجا كه قرآن حُسن خلق را یكی از عوامل مهم پیروزی پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم شمرده و میفرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اَللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ اَلْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ؛ پس تو به لطف و رحمت الهی با آنان نرمخو شدی و اگر درشتخوی و سختدل بودی بیشك از گرد تو پراكنده میشدند». در جای دیگر خطاب به آن حضرت میفرماید: «وَإِنَّكَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ؛ تو اخلاق بسیار برجستهای داری». تأثیر این اخلاق در پیشرفت پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به اندازهای بود كه بعضی آن را به عنوان معجزۀ اخلاقی آن حضرت میشمرند.

در زمینۀ خوش اخلاقی، روایات فراوانی از نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم در منابع اسلامی دیده میشود كه به حدّ تواتر میرسد. تعبیراتی كه در این روایات در برابر این فضیلت اخلاقی آمده است در كمتر مورد دیگری دیده میشود. این تعبیرات بیانگر نهایت اهتمام اسلام به این مسئلۀ مهم اخلاقی است. از میان این روایات، گلچینی كردهایم كه ذیلاً از نظر میگذرد.

تعریف حُسن خلق

حُسن خلق شاید از اموری باشد كه بینیاز از تعریف است و همۀ مردم با آن آشنا هستند. ولی برای توضیح بیشتر میتوان گفت: حُسن خلق از مجموعهای از صفات و برخوردها تشكیل یافته است: «نرمش و مدارا، گشادهرویی، زبان خوب و اظهار محبت، رعایت ادب، چهرۀ خندان و تحمّل و بردباری در مقابل مزاحمتهای این و آن»؛ هنگامی كه این صفات و اعمال به هم آمیخته شد، به‏ آن‏ حُسن خلق میگویند.

در حدیثی از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم به بخشی از تفسیر حُسن خلق اشاره شده میفرماید: «إنّما تفسیرُ حُسنِ الخُلقِ: ما أصابَ الدُّنیا یرْضی، وإنْ لَم یصِبْهُ لَم یسْخَطْ؛ تفسیر حُسن خلق این است كه هر مقدار از دنیا به او برسد، خشنود باشد و اگر به دنیا نرسد خشمناك نشود».

تقویت پیوند دوستی

اهمیت حُسن خلق تحلیل روشنی دارد، به این بیان كه افراد در جامعۀ بشری، مانند آجرهای یك بنا هستند و بنا هنگامی منسجم است كه آجرها به یكدیگر بپیوندند. در جامعۀ اسلامی، عامل پیوند افراد، محبّت و نشانۀ آن حُسن خلق است. با محبّت سخن گفتن، مؤدّب و خیرخواه بودن، لبهای پرتبسّم داشتن و پرهیز از به كار بردن كلمات خشن، همه از حُسن خلق است و سبب محبّت میشود كه عامل پیوند اجتماع بشری است.

آری حُسن خلق همه را به سوی خود جلب و جذب میكند. انسانهای بد اخلاق، از داشتن دوستان صمیمی محرومند در حالی كه افراد خوشبرخورد و صاحب حُسن خلق همۀ افراد به دوستی آنها افتخار میكنند.

در این زمینه در حدیثی از پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم میخوانیم: «حُسْنُ الْخُلْقِ یثْبِتُ الْمَوَدَّةَ؛ حُسن خلق دوستی و محبت را ریشهدار میكند و رشتۀ دوستی را استوار میدارد».

مجوز ورود به بهشت

پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: «عَلَیكُمْ بِحُسْنِ الخُلُقِ، فَإنَّ حُسْنَ الخُلُقِ فی الجَنَّةِ لا مَحَالَةَ؛ بر شما لازم است به سراغ حُسن خلق بروید، زیرا حُسن خلق سرانجام در بهشت است».

در حدیث دیگری از پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم میخوانیم: «إِنَّ أَكْثَرَ مَا یدْخِلُ اَلنَّاسَ اَلْجَنَّةَ تَقْوَی اَللَّهِ وَحُسْنُ اَلْخُلُقِ؛ بیشترین چیزی كه مردم را وارد بهشت میكند، تقوی و حُسن خلق است».

در حدیث دیگری بدین مضمون از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم میخوانیم: «أَكْثَرُ مَا تَلِجُ بِهِ أُمَّتِی اَلْجَنَّةَ تَقْوَی اَللَّهِ وَحُسْنُ اَلْخُلُقِ؛ بیشترین چیزی كه امت من به سبب آن وارد بهشت میشوند، تقوا و حُسن خلق است».

در این احادیث حُسن خلق همسنگ و همطراز تقوا قرار داده شده و به عنوان یكی از دو عامل اصلّی ورود در بهشت معرفی شده است.

بزرگترین سرمایه

حُسن خلق سرمایهای است كه میتوان با آن انتظارات بیحدّ و حصر مردم را پاسخ گفت. رسول اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم خطاب به فرزندان عبدالمطلب فرمود: «اِنَّكُم لَنْ تَسَعُوا النّاسَ بِاَمْوالِكُمْ فَالْقُوْم بِطَلاقَةِ الْوَجْهِ وَحُسْنِ الْبِشْرِ؛ شما نمیتوانید با اموال و دارایی خود توقّعات مردم را پاسخ گویید [چون انتظارات مردم نامحدود و دارایی شما محدود است] امّا میتوانید با اخلاق خوبتان پاسخگوی آنها باشید».

یكی از رجال سیاسی پیشین میگفت: به روستایی در همدان رفتم، مشاهده كردم مردم روستا روحانی خود را در حدّ پرستش قبول دارند، با اینكه سواد زیادی هم نداشت! این مطلب برای من معمّا شده بود. تا اینكه روزی یكی از اهالی روستا به دیدن ایشان آمد. روحانی احوالپرسی گرمی با او كرد و از حال خودش و خانوادهاش و فرزندانش پرسید. سپس از حال گاو او هم كه مریض شده بود جویا شد! اینجا بود كه پاسخ سؤال خود را یافتم و حُسن خلق او را عامل آن همه عشق و ارادت دانستم. اخلاق حسنه و معاشرت صحیح و روی گشاده و حسن خلق، اكسیری است كه میتواند معجزه كند و بسیاری از نقایص را بپوشاند، حقیقتاً حُسن خلق سرمایۀ تمامنشدنی و پرجاذبهای است.

از مجاهدت تا مغفرت

در حدیثی از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم میخوانیم: «الْخُلْقُ‏ الْحَسَنُ‏ یذیبُ‏ السَّیئَة؛ حُسن خلق گناهان را ذوب میكند [و آثار آن را میشوید]».

در حدیث دیگری از همان حضرت میخوانیم: «انَ‏ صاحِبَ‏ الْخُلْقِ‏ الْحَسَنِ‏ لَهُ‏ مِثْلُ‏ اجْرِ الصَّائِمِ‏ الْقائِم؛ دارندۀ حُسن خلق پاداشی همچون روزهدار شبزندهدار دارد».

و در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است: «إنَّما المُؤْمِنُ لَیدْرِكُ بِحُسْنِ خُلُقِه دَرَجَةَ قائِمِ اللَّیلِ وَصائمِ النَّهارِ؛ مؤمن با حُسن خلق خود به درجه كسی میرسد كه شبها به عبادت میایستد، و روزها روزهدار است».

و به این ترتیب صاحبان حُسن خلق به درجات والائی میرسند كه روزهداران و شبزندهداران به عبادت، و مجاهدان راه خدا میرسند و در پرتو حُسن خلق گناهان آنها شستشو میشود.

خندان و گشادهرو باشید

شخصی نزد پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم آمد، عرض كرد: «یا رَسُولَ اَللَّهِ أَوْصِنِی، فَكَانَ فِیمَا أَوْصَاهُ، أَنْ قَالَ: اِلْقَ أَخَاكَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ؛ مرا سفارش كن، فرمود: برادر مسلمانت را با روی گشاده ملاقات كن».

ترازوی قیامت

حضرت رسول صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: «أَثْقَلُ ما یوضَعُ فِی المیزانِ حُسْنُ الْخُلْقِ؛ سنگینترین عملی كه در كفّۀ ترازوی اعمال انسان نهاده میشود حُسن خلق است».

پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم میفرماید: «أَوَّلُ مَا یوضَعُ فِی مِیزَانِ الْعَبْدِ یوْمَ الْقِیامَةِ حُسْنُ خُلُقِهِ؛ اولین چیزی كه در میزان عبد در روز قیامت قرار داده میشود، حُسن خلق است».

در حدیث دیگری از پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم میخوانیم: «ما یوضَعُ فی مِیزانِ امرئٍ یومَ القِیامَةِ أفضَلُ مِن حُسنِ الخُلقِ؛ در روز قیامت چیزی برتر و بالاتر از حُسن خلق در ترازوی عمل كسی نهاده نمیشود».

باز از همان حضرت آمده است كه فرمود: «ما مِن شیءٍ أثقَلُ فی المیزانِ مِن حُسنِ الخُلقِ؛ چیزی در میزان عمل در روز قیامت سنگینتر از خلق خوب نیست».

طبق آنچه كه از قرآن مجید و روایات استفاده میشود، در روز قیامت ترازوهایی وجود دارد كه تمام اعمال و كردار انسان را با آن میسنجند.

كفّۀ ترازوی اعمال بعضی سنگین است: «ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ»،و این سبب خوشحالی آنها میگردد و كفّۀ ترازوی اعمال برخی دیگر سبك است: «خَفَّتْ مَوازِینُهُ»، چون اعمالشان ریاكارانه، عوامفریبانه و توخالی بوده، و چنین اعمالی وزنی ندارد.

البتّه ترازوی جهان آخرت همچون ترازوهای این جهان نیست، ولی ما ناچاریم برای مفاهیم بلند آن جهان از الفاظ كوتاه و ناقص این جهان استفاده كنیم.

اكنون این سؤال مطرح میشود كه چه چیزهایی میزان اعمال انسان را سنگین میكند؟

پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم، طبق روایات فوق، حُسن خلق را سنگینترین چیزی معرفی كرده كه در كفّۀ ترازو نهاده میشود، میدانیم هر چیزی وزن مخصوص به خود را دارد. در علم امروز وزن مخصوص (چگالی) آب ۱ است و بقیۀ چیزها را با آن میسنجند و وزن طلا ۱۸ میباشد و آهن از طلا سبكتر است. در مسائل معنوی نیز هر چیزی وزنی دارد و وزن حُسن خلق از همه چیز سنگینتر است.

نماز و روزه و حج و جهاد و دیگر اعمال هر كدام وزن خاصّی دارند، امّا سنگینتر از همۀ آنها حُسن خلق و برخورد مناسب است.

این سخن پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم كه ۱۴۰۰ سال قبل در محیطی همچون محیط عربستان بیان شده، واقعاً عجیب است و نوعی معجزه به شمار میرود. محیطی كه جهالت و خشونت در آن موج میزد و هنوز هم بعد از قرنها، نمونههایی از آن را توسط وهّابی مشاهده میكنیم. امّا رسول اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در همان محیط، این قدر بر حُسن خلق تأكید ورزیده، كه این نكته در خور دقّت فراوان است.

دوست داشتنی ترین!

نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «اَحَبُّكُم اِلَی اللّهِ اَحسَنُكُم اَخلاقاً اَلمُوَطِئُونَ أكنافاً اَلَّذینَ یألَفونَ وَیؤلَفونَ وَأبغَضُكُم اِلَی اللّهِ اَلمَشّؤونَ بِالنَّمِیمَةِ اَلمُفَرِّقونَ بَینَ الإخوان اَلمُلتَمِسونَ لِلبُرَآءِ العَثَرات؛ از همه شما محبوبتر نزد خدا كسی است كه اخلاقش از همه بهتر باشد، همان كسانی كه متواضعند، با دیگران میجوشند، و مردم نیز با آنها میجوشند، و از همۀ شما مغبوضتر نزد خدا افراد سخنچینی هستند كه در میان برادران جدایی میافكند، و برای افراد بیگناه در جستجوی لغزشند».

بافضیلت ترین!

حضرت رسول اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: «أَفَاضِلُكُمْ أَحْسَنُكُمْ أَخْلاَقاً اَلْمُوَطَّئُونَ أَكْنَافاً اَلَّذِینَ یأْلَفُونَ وَیؤْلَفُونَ وَتُوَطَّأُ رِحَالُهُمْ؛ بافضیلتترین شما از نظر ویژگیهای اخلاقی كسانی هستند كه خوشاخلاقترین مردم بوده، متواضع باشند، با دیگران بجوشند و روی فرششان نشینند (درِ خانهشان به روی مردم باز باشد)».

بر اساس روایت مذكور، پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم برای فاضلترین مردم چهار ویژگی بیان كرده است:

۱. اخلاقش از همه بهتر و برخوردش از همه خوبتر است.

۲. شانههایش را پایین میاندازد. این صفت ظاهراً اشاره به تواضع اشاره دارد. انسانهای متواضع شانههای خود را بالا نمیگیرند.

۳. دارای الفت و جوشش است. هم خودش الفت دارد و هم الفت دیگران را پذیراست. به تعبیر دیگر، با مردم میجوشد و جوشش مردم را نیز پذیراست.

۴. درِ خانهاش به روی مردم باز است. جملۀ «مردم روی فرشهای او قدم میگذارند» كنایه از میهماننوازی چنین افرادی است.

خلاصه اینكه با فضیلتترین مردم كسانی هستند كه با مردم انس میگیرند، همانگونه كه مردم با آنها مأنوسند؛ به علاوه با مردم خوشبرخورد و متواضعند.

نیمی از ایمان

بعضی خیال میكنند كه مؤمن همیشه باید عبوس و اخمو باشد و از خودش هم قهر كند! در حالی که اسلام ایمان را در حُسن خُلق، برخورد خوش و رعایت ادب در سخن میداند.

در روایتی از پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم میخوانیم: «حُسْنُ الْخُلُقِ نِصْفُ الدِّینِ؛ نیمی از ایمان را اخلاق نیكو تشكیل میدهد».

در روایتی دیگر حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «لَمّا خَلقَ اللّهُ تعالی الإیمانَ قالَ: اللّهُمَّ قَوِّنی، فَقَوّاهُ بحُسنِ الخُلقِ والسَّخاءِ، ولَمّا خَلقَ اللّه الكُفرَ قالَ: اللّهُمَّ قَوِّنی، فَقَوّاهُ بالبُخلِ وسُوءِ الخُلقِ؛ هنگامی كه خداوند متعال ایمان را آفرید، ایمان گفت: خدایا! مرا تقویت كن، خداوند او را با حُسن خلق و سخاوت تقویت كرد و هنگامی كه كفر را آفرید، كفر گفت: خدایا! مرا تقویت كن، خداوند او را با بخل و اخلاق بد تقویت كرد».

آنچه در این روایت آمده كنایه از این است كه حُسن خلق و سخاوت، دو ركن اساسی ایمان، و بخل و سوء اخلاق، دو پایۀ اصلی كفر است، نه اینكه ایمان و كفر قبل از انسان آفریده شده باشند.

عصارۀ دین

طبق روایات، «اسلام» مساوی با «حُسن خلق» معرّفی شده است، همانگونه که در حدیثی از پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم میخوانیم كه فرمود: «الإسلامُ حُسنُ الخُلق؛ اسلام همان خوشرویی است». این تعبیر نشان میدهد كه عصارۀ تعلیمات اسلام همان حُسن خلق است.

هدیۀ خداوند به انسان

این نكته نیز در تمام مباحث اخلاقی نیز باید مورد توجه باشد كه بدون امدادهای الهی فراهم كردن فضائل اخلاقی ممكن نیست، باید دست به دامن لطف الهی زد و با تمام وجود از پیشگاهش توفیق به دست آوردن این فضائل را نمود.

در حدیثی از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم میخوانیم: «الأخْلاقُ مَنائحُ مِن اللّه عزّ وجلّ، فإذا أحَبَّ عَبدا مَنحَهُ خُلقا حَسَنا، وإذا أبْغَضَ عَبدا مَنحَهُ خُلقا سَیئا؛ اخلاق، مواهب الهی است، هنگامی كه بندهای را [به خاطر نیات و اعمالش] دوست دارد، اخلاق نیك به او میبخشد، و هنگامی كه بندهای را [به خاطر نیات و اعمالش] مبغوض دارد اخلاق سوء به او میدهد».

سه مصداق حُسن خُلق

روایت دیگری از پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم نقل شده كه آن حضرت حُسن خلق را تفسیر كرده، و بر سه مصداق بارز آن انگشت گذاشته است. توجّه بفرمایید:

۱. «تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ؛ پیوند با كسانی كه از تو بریدهاند».

اگر برخی اقوام و خویشاوندان قطع صله رحم كردهاند، تو مقابله به مثل نكن؛ بلكه حُسن خلق اقتضا میكند كه مقابله به ضد شود.

چراكه بسیاری از قهرها بر اثر دوری و ناشی از سوء ظن است و در سایۀ ملاقاتها از بین میرود.

۲. «وَ تَعْفُوعَمَّنْ ظَلَمَكَ؛ بخشیدن كسانی كه به تو ظلمی كردهاند».

قرآن منطق ظلم در برابر ظلم و خشونت جواب خشونت را قبول ندارد، بلكه با سلاح عفو و بخشش، ظالم را خلع سلاح میكند.

البتّه روشن است كه منظور از ظالم در اینجا ظالمان و مستكبران جهانی نیست.

۳. «وَتُعْطِی مَنْ حَرَمَكَ؛ عطا كردن به كسانی كه تو را محروم كردهاند».

سخن آخر

از مجموع روایات نبوی كه در بالا گلچینی از آن ارائه شد اهمیت فوق العادۀ حُسن خلق در زندگی مادی و معنوی انسانها، و آثار و بركات متعدد مادی و معنوی و تأكیدی كه اسلام بر این امر دارد، به خوبی نمایان گردید، به گونهای كه میتوان حُسن خلق را یكی از اساسیترین تعلیمات اسلام شمرد.

همچنین از مجموع اخبار فوق به خوبی استفاده میشود كه حُسن خلق كلید بهشت، وسیلۀ جلب رضای خدا، نشانۀ قدرت ایمان، و همطراز عبادتهای شبانه و روزانه، نشانۀ محبوبیت و فضیلت نزد خداوند و رمز سعادتمندی در روز قیامت است، و حدیث در این زمینه بسیار فراوان است.

امیدواریم خداوند توفیق عنایت فرماید تا در این زمینه پیرو پیامبر اعظم صلّی الله علیه وآله وسلّم و ائمه اطهار علیهم السلام باشیم. ان شاءاللّه.

منابع:

١. حسن خلق

٢. اخلاق در قرآن

مقاله

مقام و منزلت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها

حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) ٢٥ سال بعد از تولد امام رضا(علیه السلام) دیده به جهان گشود. در مورد روز تولدشان اختلاف وجود دارد؛ بنا بر نقلى، اوّل ذى القعده سال ١٧٣ هجرى، روز ميلاد حضرت فاطمه معصومه‏(عليها السلام) است.(١) پدرش امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) و مادرش بانویى پاكیزه به نام «نجمه» بود كه وقتی حضرت رضا(عليه السّلام) را به دنيا آورد امام كاظم(عليه السّلام) او را «طاهره» ناميد، و اسامى ديگرى نيز داشت؛ از جمله: نجمه، اروى، سَكَن، سمانه و تكتم كه آخرين نام او بود.(٢) مهمترین لقب فاطمه دختر امام کاظم(علیه السلام) «معصومه» می باشد و از روایتی منتسب به امام رضا(علیه السلام) اخذ شده است که فرمود: «مَنْ زارَ الْمَعْصُومَةَ بِقُمْ كَمَنْ‏ زارَنى‏» (٣)؛ (هركس حضرت معصومه(عليها السلام) را در قم زيارت كند گويا مرا زيارت كرده است).(٤)

مقامات حضرت معصومه(سلام الله علیها)

حضرت معصومه(سلام الله علیها) بعد از پدر، در سال ۱۷۹ تحت کفالت برادرش حضرت امام رضا(علیه السلام) قرار گرفت و تا سال ۲۰۰(هـ ق) یعنی ۲۱ سال تمام، در کنار برادر بزرگوارشان به مقامات عالی و کمالات علمی و معنوی و اخلاقی دست یافت؛ برخی از مقامات ایشان عبارت است از:

مقام شفاعت: در مقام و منزلت و جایگاه این بانوى بزرگوار نزد اهل بیت(علیهم السلام) همین بس كه امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «...أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ‏ مُوسَى‏ وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ»(٥)؛ (آگاه باشید بهشت هشت در دارد كه سه در آن به سوى قم است. بانویى از فرزندان من در آنجا وفات مى كند كه نامش فاطمه دختر موسى است. همه شیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت مى شوند).

همچنین مقام معنوی او در مرحله اي است كه در فرازي از زيارتنامه معروفش که توسط امام رضا(علیه السلام) بیان شده است می خوانیم: «يا فاطِمَةُ اشْفَعى‏ لى‏ فىِ الْجَنَّةِ، فَانَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ‏ شَاْناً مِنَ‏ الشَّاْنِ»(٦)؛ (اى فاطمه مرا در بهشت شفاعت كن چرا كه در پيشگاه خدا داراى‏ جايگاه با عظمت هستى).

مقام علمی و حدیثی: حضرت معصومه(سلام الله علیها) از لحاظ علمی و حدیثی مثل مادرش حضرت زهرا(سلام الله علیها) «عالمه» و «محدثه» بود و همان گونه كه حضرت زهرا(سلام الله عليها) با استدلالهاي متين و استوار، حقانيت ولايت حضرت علي(عليه السلام) را تبيين مي كرد، حضرت معصومه(عليها سلام) نيز چنين بود. رواياتي كه از آن حضرت نقل شده غالباً درباره امامت و ولايت علي(عليه السلام) است كه با اثبات ولايت او ولايت سایر امـامـان معصوم نيز ثابت مي شود. براي نمونه حضرت معصومه با چند واسطه از حضرت زهرا نقل مي كنند كه فرمود: پيامبر در شب معراج به بهشت رفت و بر روي پرده اي در قصر بهشت ديد كه چنين نوشته شده: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ‏ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌ‏ وَلِيُ‏ الْقَوْمِ»؛ (معبودي جز خداي يكتا و بي همتا نيست محمد رسول خدا و علي ولي و رهبر مردم است) ... و بر روي پرده درگاه قصر ديگري نوشته شده است: «شِيعَةُ عَلِيٍّ هُمُ الْفَائِزُون» ؛ (شيعيان علي رستگارند).‏(٧)

همچنین در باب مکانت علمی حضرت معصومه نقل شده است که روزی عده ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسش هایی داشتند که می خواستند از محضر امام کاظم(علیه السلام) بپرسند و ایشان در سفر بود. از این رو فاطمه معصومه(سلام الله علیها) پاسخ آن پرسش ها را نوشت و به آنان تسلیم نمود. آنان از مدینه خارج شده و در بیرون شهر با امام کاظم(علیه السلام) مصادف شدند. هنگامی که امام پرسشهای آنان و پاسخهای معصومه(سلام الله علیها) را مشاهده کرد، سه بار فرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا»؛ (پدرش به فدایش باد).(٨)

مساله ازدواج نکردن حضرت معصومه(س)؟

درباره علّت ازدواج نکردن ایشان نظرات مختلفی وجود دارد که اجمالا آنها را بررسی می کنیم:

١. بعضی می گویند که ایشان بنا به دستور پدر بزگوارشان ازدواج نکردند. بنابر آنچه «یعقوبی» نقل می کند، امام موسی بن جعفر(سلام الله علیها) وصیت فرمود که[دخترانشان] ازدواج نکنند.(٩) اما برخی این خبر را مجعول دانسته و آن را رد می کنند.(١٠) ضمن اینکه امام معصوم دستوری برخلاف دستور مؤکد شرع نمی دهد. آنچه در وصیت امام کاظم(علیه السلام) در کتاب شریف اصول کافی آمده، توصیه به تبعیت همه فرزندان از امام رضا(علیه السلام) و سپردن اختیار ازدواج دختران به ایشان است، نه چیز دیگر: «لَا يُزَوِّجُ بَنَاتِي أَحَدٌ مِنْ إِخْوَتِهِنَّ مِنْ أُمَّهَاتِهِنَّ وَ لَا سُلْطَانٌ وَ لَا عَمٌّ إِلَّا بِرَأْيِهِ وَ مَشُورَتِهِ فَإِنْ فَعَلُوا غَيْرَ ذَلِكَ فَقَدْ خَالَفُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ جَاهَدُوهُ فِي مُلْكِهِ وَ هُوَ أَعْرَفُ بِمَنَاكِحِ قَوْمِهِ فَإِنْ أَرَادَ أَنْ يُزَوِّجَ زَوَّجَ وَ إِنْ أَرَادَ أَنْ يَتْرُكَ تَرَك‏...» (١١)؛ (هیچ یک از دخترانم را نباید برادران مادری، سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت رضا(علیه السلام)، اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با خدا و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند؛ زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه تر است، پس هر کسی را او بخواهد تزویج می کند و هر کسی را او نخواهد تزویج نمی کند).

٢. قول دیگری نیز وجود دارد که می گوید: «دلیل عدم ازدواج حضرت معصومه(سلام الله علیها) عدم وجود هم شأنی برای ایشان می باشد»؛ چنانکه در مورد حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز نقل شده است که اگر امام علی(علیه السلام) نبود هم کفوی برای ایشان پیدا نمی شد.

این نظر نمی تواند درست باشد؛ چرا که بر خلاف توصیه موکّد اهل بیت به ازدواج است و در ازدواج مورد نظر آنها «مؤمن هم کفو مؤمنه است». از طرفی مقام حضرت زهراء(سلام الله علیها) با همه زنان عالم فرق می کند.

٣. اما «نظر دقیقتر» درباره عدم ازدواج حضرت معصومه(سلام الله علیها) این است که از آنجا که در دوران هارون الرشید و مأمون، شیعیان و علویان و به ویژه امام کاظم(علیه السلام) مورد سخت ترین فشارها و آزارها بودند و ارتباطات اجتماعی آنان به شدت محدود بود، کسی جرات نزدیک شدن به خاندان اهل بیت(علیهم السلام) را پیدا نمی کرد؛ چه رسد به آنکه با آنان پیوند نیز برقرار سازد. وصیت امام کاظم(علیه السلام) نیز بخاطر لحاظ همین شرایط بوده است. اینکه برخی از خواهران حضرت معصومه نیز موفق به ازدواج نشدند این مسأله را تایید می کند.(١٢)

نکته دیگر در این باره، عدم توجّه دقیق منابع تاریخی به ازدواج دختران اهل بیت است؛ علاوه بر حضرت معصومه درباره ازدواج سایر دختران اهل بیت نیز خبر قطعی وجود ندارد و درباره ازدواج بسیاری از آنها شاهد اخبار مختلف و ضد و نقیضی هستیم. در مورد حضرت معصومه نیز خبری مبنی بر ازدواج ایشان نقل نشده است؛ اما این بدان معنی نیست که بتوان حکم قطعی درباره عدم ازدواج ایشان و برخی خواهران ایشان داشت، بلکه ممکن است ازدواج کرده باشند اما بخاطر فشارها و سخت گیری هایی که با این خانواده صورت می پذیرفت علنی نشده باشد. اما برفرضی که ازدواج نکرده باشند، باز هم قطعا به معنی بی توجهی و عدم رغبت به ازدواج نبوده، بلکه همین جو خفقان حاکم علیه این خانواده مانع این امر شده است.

سفر حضرت معصومه(س) به ایران

حضرت معصومه(عليها السلام) در سال ٢٠١ هجرى قمرى به قصد ديدار برادر از مدينه به سوى خراسان حركت كرد. درباره علت سفر ایشان به ایران برخی معتقدند امام رضا(علیه السلام) بعد از استقرار در ایران نامه ای خطاب به خواهر گرامی اش حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) مرقوم فرمود و به غلامش دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند تا در اندک زمان ممکن آن نوشته را به مدینه برساند. غلام خود را به مدینه منوره رسانید و نامه امام هشتم را به خدمت حضرت معصومه(سلام الله علیها) تسلیم نمود و آن حضرت به مجرد رسیدن نامه برادرش خود را آماده سفر نمود. اما این روایت در کتابهای دست اول و قدیمی ذکر نشده است.(١٣)

طبق نقل دیگر حضرت معصومه(سلام الله علیها) که از کودکی همراه امام رضا(علیه السلام) بودند و علاقه بسیاری به ایشان داشتند و علوم و معارف زیادی نیز از ایشان کسب نمودند، بعد از سفر اجباری امام رضا(علیه السلام) به ایران حضرت معصومه نیز طاقت دوری از برادر و امام زمان خود را نداشت و به همراه گروهی از اطرافیان خود از مدینه به سمت ایران حرکت کرد، اما هنگامى كه به ساوه رسيد بيمار و بسترى شد. آن حضرت كه از وجود قم و سكونت شيعيان در آن اطلاع داشت به خادم مخصوصش فرمود: «مرا به قم ببريد».(١٤) ایشان پس از عزیمت به قم مدتی در آنجا بودند سپس از دنیا رفتند.

علت رحلت یا شهادت حضرت معصومه(س)؟

بعضی علت بیماری آن حضرت را چنین نوشته اند: مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، از این رو وقتی كه موكب حضرت معصومه و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله كردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه دراین جنگ به شهادت رسیدند، حضرت معصومه همچون عمه اش زینب(سلام الله علیها) وقتی كه بدن های پاره پاره آنها را كه ٢٣ تن بودند دید، به شدت غمگین گشته و بر اثر آن بیمار شد و سپس روانه قم گردید، و در قم بیماری او ادامه یافت و پس از ١٦ یا ١٧ روز رحلت كرد.(١٥) در روایت دیگری نیز آمده است که حضرت معصومه را مسموم کرده اند.(١٦)

درباره عکس العمل امام رضا(علیه السلام) - در صورت صحت این اتفاقات - در منابع تاریخی اشاره دقیقی وجود ندارد. امّا بدیهی است که مأمون هرگز طوری عمل نمی کرد که حمله به این کاروان به او نسبت داده شود؛ زیرا او امام رضا(علیه السلام) را به ایران آورد و به ظاهر ولیعهد خود قرار داد تا بگوید من به ایشان علاقه دارم و بدین وسیله خشم دوستداران اهل بیت را فرو نشاند. در چنین شرایطی ماهیت حمله کنندگان هرگز مشخص نمی شود تا بخواهد عکس العملی از سوی امام رضا(علیه السلام) و یا شیعیان انجام پذیرد. برای هر نوع واکنشی حجّت ظاهری لازم بود که وجود نداشت. تنها کاری که شیعیان انجام دادند این بود که حضرت معصومه(سلام الله علیها) را به قم که محل زندگی دوست داران اهل بیت(علیهم السلام) بود منتقل کنند.

برخی نیز علت بیماری ایشان را خبر شهادت امام رضا(علیه السلام) ذکر کرده اند، ولى اين مطلب خلاف تحقيق است؛ چرا که روايت سعد بن ‏سعد از حضرت رضا(عليه‏ السّلام) بر اين مطلب دلالت دارد كه حضرت معصومه(سلام‏ اللَّه ‏عليها) پيش از حضرت رضا(عليه ‏السّلام) از دنيا رفته اند، زيرا در آن روايت، سعد مى‏ گويد: «من از امام رضا(عليه‏ السّلام) راجع به زيارت فاطمه(سلام اللَّه ‏عليها) دختر موسى بن جعفر پرسش كردم...».(١٧) اين سؤال حاكى از آن است كه در زمان پرسش، حضرت معصومه از دنيا رفته بودند و مرقد و مضجع وى معلوم بوده است.

علاوه بر اين تاريخ شهادت حضرت رضا(عليه‏السّلام) مضبوط و در دست است و آن بر حسب نقل مورّخان، آخر ماه صفر سال ٢٠٣ هجرى قمرى است و سال مسافرت آن بزرگوار به توس سال ٢٠٠ از هجرت بوده است و حضرت معصومه(سلام‏ اللَّه ‏عليها) در پى مسافرت برادرشان و به تصريح بعضى از اهل تاريخ در سال ٢٠١ هجرى به عزم ديدار وى حركت كرده اند. بنابراين وفات آن مخدّره حدود دو سال قبل از شهادت حضرت رضا(عليه السّلام) واقع شده است.(١٨)

در هر صورت حضرت معصومه(عليها السلام) پس از بیماری تصمیم گرفتند به قم که محل سکونت دوست داران اهل بیت بود بیایند، از سوى ديگر وقتى مردم قم خبر ورود آن حضرت به ساوه را شنيدند تصميم گرفتند آن حضرت را به شهر خود دعوت كنند، بدين جهت پسران و نوادگان سعد اشعرى به محضر آن حضرت رسيده و ايشان را به قم آورده و در كمال احترام از وى پذيرايى نمودند. هر چند آن حضرت متأسّفانه پس از مدّت كوتاهى بدرود حيات گفتند.(١٩)

روز رحلت‏ حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام) مطابق روایتی روز دهم ربیع الثانی سال ٢٠١ است.(٢٠) و مطابق نقل ديگر، روز دوازدهم، روز وفات آن حضرت است، لذا مناسب است مؤمنين اين سه روز( دهم تا دوازدهم) را به ياد آن حضرت، گرامى بدارند.(٢١)

فضیلت زیارت حضرت معصومه(س)

روایات زیادی درمورد اهمیت زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) وجود دارد که به دو مورد از آنها اشاره می کنیم:

١. سعد بن سعد مى گويد: در مورد زيارت حرم فاطمه دختر امام موسى كاظم(عليه السلام) از امام رضا(عليه السلام) سؤال كردم. حضرت فرمود: «مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّةُ» (٢٢)؛ (كسى كه آن حضرت را زيارت كند پاداشش بهشت است).

٢. نويسنده كتاب كامل الزيارت به نقل از پدر و برادر بزرگوارش مطابق روايتى از امام جواد(عليه السلام) چنين نقل مى كند: «مَنْ زارَ عَمَّتى‏ بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّةُ» (٢٣)؛ (هر كس [مرقد] عمّه ام [حضرت فاطمه معصومه(عليها السلام)] را در قم زيارت كند، بهشت از آن اوست).

‏همچنین در روایتی که در ابتدای بحث نیز به آن اشاره شد، امام رضا(علیه السلام) زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) را مانند زیارت خود دانسته است، و از آنجا که زیارت امام رضا(علیه السلام) از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است این روایت نشانه اهمیت بالای زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) می باشد.

تاثیر مزار حضرت معصومه در شکل گیری حوزه علمیه قم و نشر معارف اهل بیت

ورود حضرت معصومه به قم باعث برکات فراوانی گردید و به یمن وجود بارگاه ایشان در قم، امروزه قم از بزرگ ترین مراکز علمی و با شکوه ترین حوزه های علمیه جهان می باشد. اهمیت زیارت ایشان، علما و دانشمندان فراوانى را به سوى این شهر جذب و بركات فراوانى را نصيب قم كرد، كه مهم ترين آنها گسترش مراكز علمى بود و نقش بسزايى در تحكيم و گسترش حوزه علميّه و رفت‏ و آمد و ارتباط علما و راويان و شاگردان برجسته امامان عليهم السلام داشت. ورود ايشان به قم، و مرقد مطهر او، و سپس ورود امامزادگان و راويان احاديث و دانشمندان كوفه و ديگر شهرها به قم، موجب تحوّلات تازه و مؤثّرى در استحكام و گسترش تشيّع گرديد.(٢٤)

[در حال حاضر] حرم مطهر آن بانوى سرفراز كانون علم و عمل و مركز نور و هدايت به صور گوناگون است: تدريس، تدرّس، مباحثه، مناجات، دعا، اذان، نماز جماعت، اقامه عزا و سوگوارى عزيزان خدا، مراسم جشن و سرور در اعياد مذهبى، سخنرانى ‏هاى سودمند مذهبى، ارشاد، وعظ و خطابه، قرائت قرآن كريم، ذكر مصيبت امام حسين(عليه‏ السّلام)، مديحه و مرثيه سرائى خاندان عصمت، نشر معارف اهل بيت، آشنايى ملل مسمان جهان با يكديگر و ده‏ ها عناوين افتخارآميز ديگر از فيوضات اين كانون فيض لاينقطع و گسترده الهى است.(٢٥)

پی نوشت:

(١). كليات مفاتيح نوين، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، ١٣٩٠ هـ ش، چاپ بيست و نهم‏، ص ٨٢٩؛ فروغى از كوثر(زندگینامه حضرت فاطمه معصومه)، محمد بيگي، الياس، انتشارات زائر، قم، ١٣٧٩ هـ ش، ص ٣٢.

(٢). عيون أخبار الرضا(علیه السلام)، شيخ صدوق، ترجمه: حميد رضا مستفيد- على اكبر غفارى‏، نشر صدوق‏، تهران‏، ١٣٧٢ هـ ش‏، چاپ اول، ج ‏١، ص ٣١.

(٣). ریاحین الشریعة، محلاتی، ذبیح الله، دار الکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج ٥، ص ٣٥.

(٤). همراه زائران قم و جمكران، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات امام على بن ابى طالب(عليه السلام)، قم، ١٣٩٠ هـ ش‏، چاپ اول‏، ص ٥٩.

(٥). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، ١٤٠٣ هـ ق‏، چاپ دوم، ج ‏٥٧، ص ٢٢٨.

(٦). كليات مفاتيح نوين، همان، ص ٥٧٩.

(٧). بحار الأنوار، همان، ج ‏٦٥، ص ٧٧.

(٨). همراه زائران قم و جمكران، همان، ص ٦١؛ کشف اللئالی، نقل از: کریمه اهل بیت(س)، مهدیپور، علیاکبر، نشر حاذق، قم، ۱۳۷۴هـ ش، چاپ اول، ص ٦٣ و ٦٤.

(٩). تاریخ یعقوبی، یعقوبی، ابن واضح، چاپ نجف، ۱۳۸۴هـ ق، ج ۳، ص ١٥١.

(١٠). حیاة الإمام موسی بن جعفر(علیهما السلام)، قرشی، باقر شریف، دارالبلاغة، بیروت، ۱۴۱۳هـ ق، ج ٢، ص ٤٧٩.

(١١). الکافی، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، دار الكتب الإسلامية، تهران، ١٤٠٧هـ ق، چاپ چهارم‏، ج ۱، ص ٣١٧.

(١٢). حضرت معصومه فاطمه دوم، محمدي اشتهاردي، محمد، انتشارات علامه، ١٣٧٥هـ ش، چاپ اول، ص ١١٦.

(١٣). بارگاه فاطمه معصومه، میرعظیمی، سید جعفر، انتشارات نهضت، بی جا، ص ٢٤.

(١٤). همراه زائران قم و جمكران، همان، ص ٣٩.

(١٥). قیام سادات علوی، تشید، علی اکبر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۳۱هـ ش، ص ١٦٠.

(١٦). الحياة السياسية للإمام الرضا(عليه السلام)، السيد جعفر مرتضى العاملي، جماعة المدرّسين في الحوزة العلمية، ١٤٠٣ هـ ق، چاپ دوم، ص ٤٢٨.

(١٧). كامل الزيارات، ابن قولويه، جعفر بن محمد، محقق و مصحح: عبدالحسين امينى، دار المرتضوية، نجف اشرف‏، ١٣٥٦ هـ ش، ص ٣٢٤.

(١٨). همراه زائران قم و جمكران، همان، ص ٣٩ - ٤٠؛ فروغى از كوثر(زندگی‏نامه حضرت فاطمه معصومه)، همان، ص ٣٢.

(١٩). همراه زائران قم و جمكران، همان، ص ٤٠.

(٢٠). فروغى از كوثر(زندگى‏نامه حضرت فاطمه معصومه)، همان، ص ٣٢.

(٢١). كليات مفاتيح نوين، همان، ص ٦١٧، پاورقی.

(٢٢). كامل الزيارات، همان.

(٢٣). همان.

(٢٤). همراه زائران قم و جمكران، همان، ص٤٠ و ٢٦.

(٢٥). بانوی ملکوت، کریمی جهرمی، علی، بوستان کتاب، ١٣٩٣هـ ش، چاپ اول، ص ٣٦.

معرفی کتاب

سیری در کتاب
«خمس دستور مهم اسلامی»

اسلام تنها شامل يك سلسله دستورات و مقرّرات اخلاقى و عقايد مربوط به مبدأ و معاد نبوده، بلكه حكومتى همراه خود آورده كه همه نيازمندي هاى يك جامعه پاك و مترقّى را تضمين كرده است.

به طور قطع يكى از اركان چنين حكومتى تشكيل «بيت المال» براى رفع نيازمندي هاى اقتصادى مى باشد.

بيت المال اسلامى از زمان ورود پيامبر صلى الله عليه و آله به مدينه و تشكيل حكومت اسلامى به وجود آمد و مشتمل بر اموالى بود كه از منابع متعدّد از طريق «زكات»، «خمس»، «انفال»، «خراج»، «جزيه»، گردآورى مى شد. كه هر كدام فصل مشروحى در فقه و قوانين اسلام و دستورات آن را به خود اختصاص داده که کتاب « خمس دستور مهم اسلامی» اثر ارزشمند آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی) به موضوع خمس پرداخته است.

کتاب حاضر ضمن پاسخ به چند سؤال و اشكال مطرح شده در زمينه خمس، به بيان احكام خمس مطابق فتواى مرجع عاليقدر جهان تشيّع «حضرت آيت اللَّه العظمى مكارم شيرازى (مدّظلّه)» پرداخته است..

لازم به ذكر است كه تمامى مطالب اين كتاب از تفسير گران سنگ نمونه، كتاب خمس، رساله توضيح المسائل و مجموعه استفتائات معظّم له گردآورى و به علاقمندان معارف و احکام اسلامی ارائه شده است.

ساختار اصلی کتاب

عناوین اصلی کتاب عبارت است از: ١.مقدمه ٢.چند سوال مهم درباره خمس ٣.رسالۀ احکام خمس .

آيا خمس در قرآن مجيد اختصاص به غنايم جنگى دارد؟، آيا خمس در زمان غيبت امام زمان عليه السلام بخشيده شده است؟، آيا خمس در صدر اسلام از مردم گرفته مى شد؟، آيا قرار دادن خمس براى سادات، تبعيض است؟،احکام خمس، مصرف خمس، موارد مشمول خمس و مسائل متفرقه از دیگر عناوین مهم کتاب است که نویسنده به آن پرداخته است.

گزارش محتوایی اثر

اهمیت خمس

محقق اثر در مقدمۀ کتاب جایگاه و اهمیت خمس در اسلام را به عنوان موضوع مهم فقه اسلامی تبیین کرده و از آن به عنوان پشتوانه مطمئن بيت المال، تأمین هزینه های فرهنگی و دینی، ترمیم خلأ اقتصادی جامعه، واجب مالی، یکی از نشانه های ایمان، فرع مهم دینی و مورد اجماع مذاهب اسلامی...یاد کرده است.

در فرازی از کتاب می خوانیم: تمام مذاهب اسلامى در اصل وجوب خمس، اتفاق نظر داشته و تنها اختلاف آنان در موارد و مصارف آن است. شيعه خمس را در هفت چيز [منافع كسب و كار، معدن، گنج، مال حلال مخلوط به حرام، جواهراتى كه با غواصى از دريا بدست مى آيد، غنيمت جنگى و زمينى كه كافر ذمّى از مسلمان بخرد] واجب مى داند؛ ولى اهل سنّت آن را فقط در مورد غنايم جنگى و گنج واجب مى داند.

پاسخ به چند شبهه پیرامون خمس

مولف در ادامه به چند شبهه مهم در موضوع خمس از جمله «شبهه اختصاص خمس به غنائم جنگی در آیات و روایات، شبهه اباحه خمس در دوران غیبت، شبهۀ وضعیت خمس در عصر حضور ائمه علیهم السلام و شبهه بیعدالتی در احکام خمس» پاسخ تفصیلی ارائه کرده است.

در فرازهایی از کتاب آمده است: فقهاى شيعه معتقدند خمس، يعنى يك پنجم مازاد درآمد، لذا منحصر به غنايم جنگى نيست... براى خمس در ساير موضوعات از سنّت و اخبار و روايات صحيح و معتبر استفاده مى كنيم... خمس در غير غنايم جنگى، هم در روايات اهل سنّت و هم در روايات شيعه وارد شده است... هيچ گونه دليل قابل قبولى براى معاف بودن عموم افراد از خمس[در عصر غیبت] در دست نيست، و آن ها كه چنين ادّعا مى كنند در حقيقت مطالعه دقيقى روى اين روايات نداشته اند... بسيارى از ائمّه هدى عليهم السلام در عصر خود نه تنها خمس [درآمد انواع كسب ها] را مى گرفتند، بلكه به مردم دستور مؤكّد مى دادند كه در پرداخت آن كوتاهى نكنند، و حتّى وكلا و نمايندگان مخصوص براى جمع آورى آن معيّن فرموده بودند و اشخاصى مانند «علىّ بن مهزيار» و «ابوعلى بن راشد» و امثال آن ها اين وظيفه را به عهده داشتند... خمس نه تنها امتيازى براى سادات محسوب نمى شود، بلكه يك نوع محروميّت براى حفظ مصالح عمومى و از بين رفتن سوء ظن ها بوده است.

احکام خمس

«خمس بر چه كسانى واجب است؟، مؤونه و هزينه هاى سال، نحوه پرداخت خمس و تصرّف در مال غيرمخمّس» از جمله موضوعاتی است که مولف احکام آن را به صورت پرسش و پاسخ[استفتاء] بیان کرده است.

در فرازی از اثر می خوانیم:

سؤال: گفته شده انسان بايد حساب سال داشته باشد، حال اگر كسى درآمد او كمتر از مخارجش باشد باز هم واجب است حساب سال داشته باشد؟

جواب: منظور كسى است كه درآمد اضافى و پس انداز داشته باشد نه كسى كه درآمد اضافى و پس اندازى ندارد.

مصرف خمس

معظم له در ادامه به مصرف خمس پرداخته و «احکام سهم امام عليه السلام، سهم سادات، روش هاى اثبات سيادت و سال خمسى» را بیان کرده است.

در فرازی از کتاب می خوانیم: سهم امام عليه السلام را بايد در زمان ما به مجتهد عادل يا نماينده او داد، تا در مصارفى كه مورد رضاى امام عليه السلام است از مصالح مسلمين و مخصوصاً اداره حوزه هاى علميّه و مانند آن مصرف كند.

موارد مشمول خمس

احکام موارد خمس در این بخش بیان شده که عبارتند از: ١. منافع كسب و كار، ٢. معدن، ٣. گنج، ٤. مال حلال مخلوط به حرام، ٥. جواهراتى كه با غوّاصى از دريا به دست مى آيد، ٦.غنيمت جنگى، ٧. زمينى كه كافر ذمّى از مسلمان مى خرد [بنابر احتياط واجب].

در بخشی از اثر می خوانیم: در ميان بسيارى از خانواده ها معمول است كه جهيزيه دختران را تدريجاً تهيّه مى كنند، چنانچه سال بر آن جهيزيه بگذرد خمس آن واجب است ولى در مناطقى كه اگر جهيزيه را قبلًا تهيّه نكنند عيب است و يا اين كه تهيّه آن جز به صورت تدريجى مشكل است، خمس ندارد.

لازم به ذکر است این اثر ارزشمند با تنظیم و تدوین حجه الاسلام مسعود مکارم نخستین بار در سال١٣٨٨ (ه ش) در یک جلد و ١١٢صفحه، در قطع رقعی توسط انتشارات امام علی بن ابیطالب علیه السلام به زیور طبع آراسته شده است.

معارف اسلامی

اصحاب امام عسكری علیه السلام حافظ ميراث فرهنگی شيعه

پرسش:
اصحاب امام حسن عسكری علیه السلام در حفظ ميراث فرهنگی شيعه چه نقشی داشتند؟

پاسخ اجمالی:
اصحاب امام حسن عسكری علیه السلام برای حفظ ميراث فرهنگی شيعه اقدام به نوشتن كتاب در زمينه های مختلفی از جمله عقايد، تاريخ اسلام و رد بر فرق و یا در موضوعات فقهی كرده اند. «حسین بن اشکیب سمرقندی» کتاب «الرد علی الزیدیة» دارد. «محمد بن خالد برقی» از چهره های برجسته كه آثاری تألیف کرده است. فرزند او احمد شهرتی بیش از پدر داشته و کتاب «المحاسن» وی دائرة المعارفی از احادیث امامان در زمینه های اخلاق، تفسیر و ... است. افزون بر اين ها، اصحاب امام علیه السلام کتاب هایی درباره تاریخ اسلام و مسائل علمی نيز نوشته اند.

پاسخ تفصیلی:
نگارش جوامع حدیثی در میان اصحاب ائمه(علیهم السّلام) بسیار طولانی است، به ویژه، پس از دوران امام صادق(علیه السّلام)، افراد زیادی در جامعه شیعه مصمم شدند تا روایات را جمع آوری کرده و آنها را برای شیعیان ساکن در کشورهای دور و نزدیک به منظور راهیابی به افکار و اندیشه های اهل بیت(عليهم السلام)، بفرستند. با گذشت زمان بر شمار این مؤلفان افزوده شد و کتاب های بیشتر و مفصل تر تألیف شد. یکی از چهره های مؤلف در روزگار امام عسکری(علیه السّلام) «حسین بن اشکیب» سمرقندی است. کسی که مدتی در «قم» خادم مقبره حضرت معصومه(علیها السّلام) بود، بعدها به «سمرقند» رفت و در آنجا ماندگار شد. وی باید یکی از حلقات پیوند تشیع «قم» با حوزه «سمرقند»، که در اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم نضج [و رشد] گرفت، باشد. «نجاشی» تألیفات او را بر شمرده که در میان آنها کتابی با عنوان «الرد علی الزیدیة» به چشم می خورد.(١)

نظر به شدت فعالیت زیدی ها در این دوران و قیام های مکرر آنها احتمال آن می رفت که شماری از شیعیان تحت تأثیر آنان قرار گیرند. بدین سبب این دست کتاب ها که بیشتر با استناد به روایات صادره از امامان معصوم(علیهم السّلام) تدوین می شد، وسیله خوبی برای کنترل این گونه انحرافات بود.

«محمد بن خالد برقی» از چهره های برجسته این دوران بوده و آثاری تألیف کرده است. فرزند او احمد (م ٢٧٤ یا ٢٨٠) شهرتی بیش از پدر داشته و یکی از شیعیان معاصر با امام هادی و امام عسکری(علیهما السّلام) بود که کتاب «المحاسن» وی دائرة المعارفی مشتمل بر احادیث امامان در تمامی زمینه های مختلف معارف دینی از قبیل: اخلاق، تفسیر و جز آن بوده است.(٢) وی تألیفات دیگری هم داشته که از جمله آنها کتاب «التبیان فی اخبار البلدان» در جغرافیای تاریخی دنیای اسلام بوده است.

«حسن بن موسی خشاب» از اصحاب امام عسکری(علیه السّلام) تألیفاتی از خود باقی گذاشته که کتاب «الرد علی الواقفیه» از آن جمله است.(٣) اهمیت این نوشتار، با توجه به مشکلاتی که «واقفه» در آن دوران ایجاد می کردند، روشن است. افزون بر کتاب هایی که به عنوان رد بر فرق و یا در موضوعات فقهی نوشته می شد، کتاب هایی هم در دانش تاریخ اسلام نوشته می شد. «محمد بن علی بن حمزه» از اصحاب امام عسکری(علیه السّلام) کتاب های فراوانی از خود به یادگار گذاشت.(٤)

«عیاشی» درباره او می نویسد: هیچ کتابی در موضوعات مختلف از امامان بر جای نمانده بود جز آن که پیش او وجود داشت(٥) این روایت به ویژه بر وجود روایات ائمه و حتی مکتوبات آنان در دسترس اصحاب تأکید داشته و نشانه یک جنبش قابل تقدیر علمی است که خود پشتوانه اصلی دانش شیعی به حساب می آید. اصولی که تا این دوره تألیف شد، پایه های اصلی جوامع حدیثی بزرگتری مانند «کافی» و کتاب «من لا یحضره الفقيه» و دیگر آثار حدیثی شیخ «صدوق» و شیخ «طوسی» است که با استفاده از همین مدوّنات اصحاب تدوین شده است. در برخی از منابع آمده است که اصحاب امامان، درباره پاره ای از کتاب ها (اصول اولیه)، نظرات آن بزرگواران را جویا می شدند که از جمله آنها مي توان به روایت «بورق بوشنجانی» اشاره كرد که کتاب «یوم و لیله» را به امام عسکری(علیه السّلام) تقدیم داشته و نظر آن حضرت را درباره آن خواست.(٦)

در میان اصحاب امام عسکری(علیه السّلام) کسانی نیز پیدا می شدند که در زمینه مسائل علمی دست به تألیف می زدند. «نجاشی» پس از یاد از «احمد بن ابراهیم بن اسماعیل» به عنوان یکی از خواصّ و نزدیکان امام عسکری(علیه السّلام) ضمن برشماری آثار او، از کتابی با عنوان «اسماء الجبال و المیاه و الادویه»(٧) که تألیفی در دانش جغرافی بوده است نام می برد.(٨)

پی نوشت:

(١). رجال النجاشي‏، نجاشي، احمد بن على‏، مؤسسة نشر اسلامي ‏، قم،‏ ١٤١٦ ق، ص ٦٦؛ الفهرست، طوسى، محمد بن حسن، شریف الرضی‏، قم‏، بی تا، ص ٤٤.

(٢). متأسفانه تنها بخشی از این کتاب بر جای مانده که به تصحیح مرحوم محدث ارموی (و اخیرا با تصحیح سید مهدی رجایی) در دو جلد چاپ و منتشر شده است.

(٣). همان، ص ٣١.

(٤). رجال طوسی، طوسى، محمد بن حسن‏، المطبة الحیدریه، نجف، ١٣٨٠ ق، ص ٤٣٣؛ رجال النجاشی، همان، ص ١٨٢.

(٥). إختيار معرفة الرجال‏، كشى، محمد بن عمر، محقق / مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، حسن‏، مؤسسة نشر دانشگاه مشهد، مشهد، ١٤٠٩ ق، چاپ اول، ص ٥٣٠.

(٦). همان، ص ٥٣٨.

(٧). رجال النجاشی، همان، ص ٦٧ – ٦٨.

(٨). حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(علیهمالسلام)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، ١٣٨١ ش، چاپ ششم، ص ٥٥٤.

احکام شرعی

احکام صید ماهی

شرایط ماهی حلال

خوردن چه ماهیانی حلال است؟

ماهى حلال آن ماهى است كه فلس داشته باشد، خواه فلس آن كم باشد يا زياد، كوچك باشد يا درشت، حتّى ماهيانى كه فلس آنها سست است و در دام مى‏ريزد حلال است، ولى فلسهاى ذرّه‏بينى و مانند آن، كه مردم به آن فلس نمى‏گويند فايده‏اى ندارد.

ماهي که در خارج از آب يا در تور بميرد

درچه صورت ماهی بیرون از آب بمیرد حلال است؟

اگر ماهى را زنده از آب بگيرند و بيرون آب جان دهد، پاك و حلال است، حتّى اگر در دامى‏ كه در آب باشد بميرد آن نيز حلال است.

شرايط تذكيه ماهى حلال گوشت

شرايط تذكيه ماهى حلال گوشت چيست؟

همين اندازه كه آن را از آب زنده بگيرند يا زنده در دام بيفتد حلال است.

صید ماهی با انفجار

آیا صید ماهی با انفجار و یا اتّصال برق جایز است؟

باید صدق أخذ و صید کند یا در تور ماهی گیری بمیرد چون نسبت به تور روایت خاص داریم، بنابراین چنانچه با برق و انفجار و امثال آن ماهی را بی حس کنند و سپس در حالی که زنده است از آب بیرون آورد، مانعی ندارد، مانند بی حس کردن بعضی حیوانات حلال گوشت قوی قبل از ذبح.

صید تفریحی ماهی

صید و شکار تفریحی ماهی چه حکمی دارد؟

اشکالی ندارد و مانند شکار تفریحی نیست .

مردن ماهی صید شده در ظرف آب

ماهی را که از دریا صید شد بعد این را بصورت زنده داخل ظرفی گذاشتند ، آوردند بازار ، در بازار داخل آب بمیرد آیا خوردن آن اشکال دارد؟

اگر به منظور خوردن گرفته است نه نگهداری، حلال است ولی اگر به قصد نگهداری بوده است جایز نیست.

گوشت صدف

خوردن گوشت صدف چه حکمی دارد؟

صدف حرام گوشت است.

خوردن لابستر

گوشت لابستر چه حکمی دارد؟

خوردن لابستر حرام است.

بهترین راه برای تشخیص فلس دار بودن ماهی

ملاك در تشخيص اين كه ماهى فلس دارد يا ندارد، مرجع تقليد است يا مكلّف يا عرف يا كارشناس؟ و با توجّه به اين كه، مجتهد مى تواند بيان احكام كند و تشخيص موضوعات به عهده وى نيست، چنانچه مرجع تقليدى بفرمايد «كوسه ماهى حرام است» يا «كوسه ماهى چون فلس ندارد حرام است» وظيفه مقلّدين وى چيست؟ اگر بعضى از مقلّدين به فلسدار بودن آن علم پيدا كرده باشند چطور؟

بهترين راه آن است كه از ماهيگيران حرفه اى كه اهل تشخيص اين امورند در اين باره سؤال كنند.

ماهي اي که به دليلي خارج از آب افتاده

اگر ماهی را در بیرون از آب بصورت مرده بگیریم آیا خوردن آن حلال است؟

اگر ماهى از آب بيرون بيفتد، يا موج آن را بيرون بيندازد، يا بر اثر جزر و مَد دريا در خشكى بماند و بميرد، حرام است، ولى اگر پيش از آن‏كه بميرد با دست يا با وسيله ديگرى آن را بگيرند و بعد جان دهد حلال است.

 

پی نوشت:
  
    
تاریخ انتشار: « 1404/07/01 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 119