کتاب امر به معروف و نهی از منکر - جلسه 081 - 99/11/06

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

کتاب امر به معروف و نهی از منکر - جلسه 081 - 99/11/06

رسول خدا (ص) در روایتی کوتاه و پر معنا می فرماید: أعجز النّاس من‌ عجز عن‌ الدّنيا و أبخل النّاس من بخل بالسّلام.

بحث اخلاقی:

رسول خدا (ص) در روایتی کوتاه و پر معنا می فرماید: أعجز النّاس من‌ عجز عن‌ الدّنيا و أبخل النّاس من بخل بالسّلام.[1]

عاجزترین مردم کسی است که نتواند دنیای خودش را سامان دهد و بخیل ترین انسان ها کسی است که در سلام کردن بخل بورزد.

از آنجا که معروف است انسان بهتر است تارک دنیا باشد و به قیامت اقبال داشته باشد بعضی راه افراط را طی می کنند و حال آنکه روایات متعددی وجود دارد مبنی بر اینکه تأمین دنیا از لوازم وجودی انسان است. بنا بر این چنین نیست که انسان طرفدار زهد که به معنای تارک دنیا بودن است باشد. انسان نباید تارک دنیا و تارک فعالیت برای دنیا باشد.

از جمله در روایتی آمده است که جمعی از اصحاب رسول خدا (ص) تارک دنیا شدند و به عبادت روی آوردند. وقتی خبر آنها به حضرت رسید آنها را فرا خواند و فرمود برنامه ی دین من چنین نیست و انسان باید مشغول به کار باشد.

داستان معروف امیر مؤمنان ع با آن دو برادر هم جالب است که یکی از آن دو بیمار شده بود و حضرت نزد او رفت و دید خانه ی وسیعی دارد فرمود این بیش از نیاز توست ولی اگر محرومان به این خانه راه داشته باشند اشکالی ندارد. بعد او شکایت کرد که برادر من ترک دنیا کرده است. حضرت او را فرا خواند و با تعبیر تندی با او سخن گفت و فرمود: ای دشمن جان خود! اگر بر خودت رحم نمی کنی چرا به زن و فرزند خودت رحم نمی کنی: يَا عُدَيَ‌ نَفْسِهِ‌ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكَ الْخَبِيثُ أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَك‌[2]

و یا روایت است که معصوم می فرماید: لَيْسَ‌ مِنَّا مَنْ‌ تَرَكَ‌ دُنْيَاهُ لِدِينِهِ أَوْ تَرَكَ دِينَهُ لِدُنْيَاهُ.[3]

این روایات نشان می دهد که انسان باید هر دو جنبه را در نظر بگیرد و این گونه نباشد که مقدس مآب شود و زهد پیشه کند و فعالیت در زندگی را ترک کند. رهبانیّت جزء اسلام نیست.

ما نیز باید مردم را دعوت کنیم که راه افراط و تفریط را نپیمانند و تصور نکنند که آخرت به معنای رها کردن فعالیت و کسب و کار است. این در حالی است که کسب و کار، خود نوعی عبادت محسوب می شود و انسان با این کارها موجب تقویت اسلام و جامعه ی مسلمین می گردد و با همین فعالیت هاست که انسان ها از فقر و ناتوانی خلاص می شوند.

عبارت دوم در کلام رسول خدا (ص) این است که بعضی از افراد در سلام کردن یک سری قیود را در نظر می گیرند مثلا می گویند که کوچکتر ها باید به بزرگتر ها سلام کنند و یا شاگرد به استاد و یا فقیر به غنی. این قیدها در اسلام وجود ندارد. حتی رسول خدا (ص) گاه به کودکان هم سلام می کرد. سلام یک نوع اظهار تواضع و ادب است و هیچ هزینه ای هم ندارد. حال اگر کسی از این کارِ راحت، سر باز زند از بخیل ترین افراد است زیرا گاه انسان از کاری که هزینه بردار است دوری می کند ولی اگر از کاری که هیچ هزینه و مؤونه ای ندارد بخل ورزد او دیگر خیلی بخیل است.

بحث فقهی:

موضوع عام: امر به معروف و نهی از منکر

موضوع خاص: شرطیت عدم مفسده در انجام منکر و ترک معروف

موضوع اخص: عدم شرطیت عدالت و عامل بودن در آمر و ناهی

به مسأله ی بیستم از مسائل تحریر رسیدیم که در واقع مرکب از دو مسأله است و چه بسا بهتر بود که این دو مسأله از هم تفکیک می شد (همانند مسائل سابقه که در عین اینکه می شد آنها را در یک مسأله اقدام کرد، امام قدس سره آنها را در عرض چندین مسأله بیان کرده بود): یک مسأله در مورد این است که در امر به معروف و نهی از منکر عدالت شرط است و دوم اینکه آیا عمل شخص به معروف و منکر شرط امر به معروف و نهی از منکر است یا نه.

مسألة 20 - (فرع اول:) لا يشترط في الآمر والناهي العدالة (فرع دوم:) أو كونه آتيا بما أمر به وتاركا لما نهى عن (یعنی لازم نیست خودش عامل باشد) ولو كان تاركا لواجب وجب عليه الأمر به (حتی اگر خودش به واجبی عمل نمی کند واجب است که به آن واجب امر کند. البته باید مصداق خوبی برای آن پیدا کرد زیرا اگر مثلا بچه ها بدانند پدر، نماز نمی خواند او چگونه می تواند فرزندان خود را به نماز امر کند بنا بر این اگر خودش تارک واجب باشد در امر به معروفی که می کند تأثیر وجود ندارد و می دانیم تأثیر از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر است. مگر اینکه جایی تصور شود که ترک واجبِ او به شکل پنهانی باشد و کسی از آن با خبر نباشد.) مع اجتماع الشرائط (که یکی از آنها همان شرطیت تأثیر است) كما يجب أن يعمل به، ولو كان فاعلا لحرام يجب عليه النهي عن ارتكابه كما يحرم عليه ارتكابه (برای این مورد نیز باید مثال مناسبی پیدا کرد زیرا اگر کسی شراب خوار است چگونه نهی از منکر او در مورد ترک شراب می تواند تأثیرگذار باشد مگر اینکه شرابخواری او در پنهان باشد و کسی از آن باخبر نباشد).[4]

اقوال علماء:

صاحب جواهر در شرطیت عدالت می فرماید: كل ذلك لإطلاق ما دل على الأمر بهما كتابا وسنة وإجماعا من غير اشتراط للعدالة (ادله مطلق است و شرط عدالت در آنها نیامده است.) بل ظاهر حصرهم الشرائط في الأربعة عدم اشتراط غيرها (وقتی علماء فقط چهار شرط ذکر می کنند ظاهرش این است که شرط دیگری همانند عدالت را لازم نمی دانند)، بل عن السيوري والبهائي والكاشاني التصريح بعدم اعتبار العدالة.[5]

شیخ بهایی در کتاب «اربعون حدیثا» می نویسد: قد اشترط بعض العلماء شرطا خامسا و هو ان یکون الآمر و الناهی مرتکبا للمحرمات و اشترط فیه العدالة... و الحق انه غیر شرط.[6]

مرحوم خوئی نیز می فرماید: لا يختص وجوب الامر بالمعروف والنهى عن المنكر يصنف من الناس دون صنف، بل يجب عند اجتماع الشرائط المذكورة على العلماء وغيرهم، والعدول والفساق والسلطان والرعية، والاغنياء والفقراء[7]

دلیل شرطیت عدالت:

دلالت آیات:

﴿أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ‌ أَنْفُسَكُمْ‌﴾[8]

﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ‌ تَقُولُونَ‌ ما لا تَفْعَلُون‌﴾[9] ﴿كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون‌﴾[10]

همچنین این گروه به یک سری از احادیث ضعیفه نیز استناد کرده اند.

این در حالی است که این ادله مربوط به فرع دوم از کلام امام قدس سره است نه فرع اول که در مورد شرطیت عدالت می باشد. این آیات می گوید که انسان اگر امر و نهی می کند باید خودش هم به آن عمل کند نه اینکه عدالت هم باید در آنها شرط باشد.

نتیجه اینکه: اشتراط عدالت بسیار ضعیف است و اگر به آن قائل شویم تعداد آمرین به معروف و ناهین از منکر مخصوصا در میان عوام الناس بسیار قلیل می شود.

اما فرع دوم: آیا لازم است آمر و ناهی خودش عامل باشد یا نه.

اقوال علماء:

مرحوم فیض کاشانی می فرماید: و لا يشترط ايتمار الأمر بما يأمر به، و انتهاء الناهي عما ينهى عنه، لإطلاق الأدلة، (ادله ی امر به معروف و نهی از منکر مطلق است و در آن عدالت شرط نشده است).[11]

صاحب جواهر می فرماید: بل ظاهر حصرهم الشرائط في الأربعة عدم اشتراط غيرها.[12]

شیخ بهایی نیز در الاربعون حدیثا می فرماید: ان الواجب علی فاعل الحرام المشاهد فعله من غیره (مثلا خودش شراب می خورد و مشاهده می کند که دیگری هم شراب می خورد) امران: ترکه و انکاره و الا یسقط بترک احدیهما وجوب الآخر للاشتراک (مثلا اگر خودش شراب می خورد نهی از منکر از او ساقط نمی شود).[13]

ان شاء الله در جلسه ی آینده این بحث را ادامه می دهیم و ادله ی این قول را ذکر و بررسی می کنیم.


[6] الاربعون حدیثا، شیخ بهائی، ص217.
[13] الاربعون حدیثا، شیخ بهائی، ص217.
پی نوشت:
                           
    
تاریخ انتشار: « 1399/11/05 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 7483