طلاق غیابى

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
استفتائات جلد 3
سؤالات متفرّقه طلاقمحلّل

سؤال 755ـ در صورتى که شوهر خانمى غایب و مفقود الاثر باشد، و رفع امر به حاکم کرده باشد، و حاکم به مدّت چهار سال با شرایط معتبر فحص کرده و خبرى از وى نیافته باشد، ولى زن پس از چهار سال بقاى بر زوجیّت را برگزیند، امّا پس از مدّتى (مثلا دو سال) تصمیم به طلاق بگیرد، آیا ضرب الاجل و فحص چهار ساله، دوباره باید تجدید گردد، یا همان فحص نخست کافى است؟

جواب: فحص سابق کافى است.

سؤال 756ـ مردى، که داراى دو عیال است، مفقود مى گردد. یکى از همسرانش به دادگاه مراجعه و تقاضاى طلاق مى کند. دادگاه مدّت چهار سال، از تاریخ رفع مراجعه به حاکم، صبر مى کند، و چون اثرى از شوهر زن پیدا نمى شود، حکم بر طلاق، با نگه داشتن عدّه وفات مى دهد. دو سال بعد، زن دیگر آن مرد به دادگاه مراجعه و تقاضاى طلاق مى دهد. آیا این زن هم، از تاریخ رفع مراجعه به حاکم باید چهار سال دیگر صبر کند، یا چون زن اوّل اقدام کرده، و مفقود الاثر بودن شوهر بر حاکم محرز شده، نیاز به این کار نیست؟

جواب: تحقیق و تفحّص اوّل براى هر دو زوجه کافى است; مگر این که در این اثنا، آثارى بر وجود او آشکار شده باشد.

سؤال 757ـ لطفاً به سؤالات زیر پاسخ دهید:

1ـ در صورتى که دادگاه به لحاظ عُسر و حرج زوجه، یا مفقود بودن زوج، حکم طلاق را صادر کند، نوع طلاق چیست؟

جواب: اگر شوهر با خبر نمى شود و رجوع نمى کند، دادگاه مى تواند طلاق رجعى بدهد; ولى در مواردى که احتمال رجوع شوهر است، طلاق خلعى جارى مى کند. به این ترتیب که مال کمى از طرف زوجه به زوج در برابر طلاق خلعى مى بخشد، سپس دادگاه یا کسى که از طرف او صیغه مى خواند، آن بذل را از طرف زوج قبول مى کند، و بعد صیغه طلاق را جارى مى کند.

سؤال 758ـ در مورد در خواست طلاق از سوى زوجه به خاطر عدم تأدیه نفقه از سوى زوج به مدّت شش ماه، و عدم امکان الزام او به دادن نفقه، یا مواردى که دوام زوجیّت به تشخیص دادگاه موجب عسر و حرج باشد، و زوج نیز با طلاق موافق نباشد، لطفاً بفرمایید:

اوّلا: طلاق مذکور چه نوع طلاقى است؟ ثانیاً: آیا زوجه در این صورت موظّف به بذل کلیّه حقوق خود در قبال طلاق است، یا حقّ مطالبه کلّ مهریّه را دارد؟ یا در صورتى که آن را طلاق خلع بدانیم، براى تحقّق آن مى توان مثلا ده درصد از مهریّه را بذل نمود؟

جواب: در صورتى که حاکم شرع مطمئن باشد زوج از حقّ رجوع استفاده نمى کند، مى تواند طلاق رجعى دهد. در غیر این صورت مى تواند طلاق خلعى به مبلغ مختصرى دهد; آن مقدار که حقّ و عدالت ایجاب مى کند.

ثالثاً: در صورتى که قاضى بخواهد صیغه طلاق را اجرا نماید، مستدعى است نحوه اجراى آن را به عبارت صحیح بیان فرمایید; زیرا قضات غیر روحانى در اجرا مشکل دارند.

جواب: بذلت عن قبل موکلتى کذا لزوجتها لیخلعها علیه ویطلقها به (به جاى کذا ذکر بذل شود) سپس بگوید: «قبلت عن قبل زوجها فلان، فهى على ما بذلت طالق».

سؤال 759ـ فردى که از جانب چند نفر وکیل در خواندن صیغه طلاق بوده، پس از اجراى صیغه هاى طلاق، (که برخى از آن ها رجعى، و برخى بائن بوده،) یقین حاصل مى کند که یکى از طلاق ها باطل بوده است. اگر نام آن زن و شوهرها را نداند، و آن ها را نشناسد، چه وظیفه اى دارد؟

جواب: باید احتیاط کند، و دوباره آنها را طلاق دهد. و اگر اسم آنها را نمى داند با اشاره آنها را مشخّص کند. مثلا بگوید: «اوّلین نفرى را که قبلا طلاق داده ام، الان به عنوان احتیاط طلاق مى دهم; او از زوجیّت خود یله و رهاست، فهى طالق» و اگر در نوع رجعى و خلعى شک دارد، براى هر کدام احتیاطاً دو طلاق، یکى رجعى و یکى خلعى بخواند.

سؤال 760ـ اگر دادگاه حکم تمکین زوجه را صادر کند، و او تمکین نکند، با عنایت به آیات شریفه 228 و 229 سوره بقره، و اثبات موارد فوق، حکم طلاق خلع چیست؟ آیا مرد مى تواند به ناچار از دادگاه در خواست صدور طلاق و استرداد مهریّه نماید؟

جواب: چنانچه ثابت شود زوجه به وظایف خود پایبند نیست، و تنها مى خواهد امتیازات و حقوق خود را بگیرد. حاکم شرع مى تواند او را تحت فشارهاى شدید تعزیراتى قرار دهد (تعزیرات جسمانى و مالى کلان) تا زوجه یا به وظایف خود عمل کند، یا تقاضاى طلاق خلع نماید.

سؤال 761ـ چندى قبل به سفارش برادر و پدرم، که روحانى هستند، و در کهولت سن به سر مى برند، با خانواده دخترى به قصد ازدواج آشنا شدم. قبلا صحبت هاى لازم صورت گرفت، و حتّى قبل از عقد، در جلسه اى که خودِ دختر و مادرش حضور داشتند، براى اتمام حجّت، آن قدر راجع به ویژگیهاى خود، که گمان بود منفى به نظر برسد، صحبت کردم که هیچ چیز ناگفته نماند. با این حال، دختر هیچ گونه اعتراض یا سؤالى نکرد، و عقد ازدواج با رضایت کامل طرفین صورت گرفت، و دختر حاضر شد با همه شرایط مطرح شده اینجانب بسازد. امّا هنوز یک ماه نگذشته بود که اختلافات شروع شد، ولى ما به خاطر حفظ شؤونات خانوادگى در همان دوران عقد، مى سوختیم و مى ساختیم، تا این که شش ماه بعد از عقد، پدر و مادرش را در جریان این اختلافات گذاشتم. ابتدا پدر، نظر دخترش را پرسید. دختر گفت: من حاضر به ادامه این زندگى نیستم. سپس پدر و مادر دختر با خوشرویى گفتند: مانعى ندارد، شما بروید مراحل قانونى طلاق را انجام داده، کارها را آماده کنید، تا ما هم امضا کنیم. بنده با اعتماد به این قول، به قم آمدم و مراحل قانونى را انجام دادم، امّا موقعى که باید آنها درخواست توافق طلاق را امضا مى کردند، استنکاف ورزیدند! البتّه بنده هم مى توانستم قضیّه را آن قدر مسکوت بگذارم که آنها هم مجبور به اقدام قانونى شوند. امّا با توجّه به شؤونات زندگىِ خانوادگى، و حفظ حرمت پدرم، نمى خواستم بیش از این خاطر ایشان آزرده شود. و تقریباً مجبور شدم در خواستِ طلاق را برخلاف میلم شخصاً پیگیرى نمایم. لطفاً در این مورد به سؤالات زیر پاسخ دهید:

1ـ با توجّه به شرایط فوق الذکر، مبنى بر رضایت طرفین به طلاق، این، چه طلاقى محسوب مى شود؟

جواب: اگر دختر حاضر به پرداخت وجهى در برابر طلاق باشد، هر چند مقدار کمى از حقوقش بوده باشد، طلاق خلعى مى شود. در غیر این صورت، طلاق رجعى است.

2ـ با توجّه به این که هنوز عروسى واقع نشده، و دختر به خانه شوهر نرفته، آیا نفقه به او تعلّق مى گیرد؟

جواب: زوجه حقّ نفقه ندارد; ولى اگر از مهر خود صرفنظر نکند، مى تواند نیمى از آن را با طلاق بگیرد.

سؤالات متفرّقه طلاقمحلّل
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma