دیه اعضا

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
استفتائات جلد 3
موجبات ضماندیه کفّار

1ـ دیه مو

سؤال 1190ـ زنى در جریان یک اختلاف، موى سر دخترى را با قیچى کوتاه مى کند، به طورى که موجب نقصان زیبایى وى مى شود. آیا به خاطر این نقص زیبایى ارش تعلّق مى گیرد، یا چون عنوان «کندن مو» صدق نمى کند و موها دوباره رشد مى نماید، چیزى تعلّق نمى گیرد؟

جواب: چون نقص محسوب مى شود، ارش دارد. و ارش آن معمولا چیز مختصرى است.

سؤال 1191ـ در بسیارى از جنایات و حوادثى که منجر به صدمه پوستى، یا کندن پوست مى گردد، مسلّماً علاوه بر صدمه پوستى، عدم رویش مو نیز حادث مى گردد. آیا براى عدم رویش مو نیز دیه یا ارشى در نظر گرفته مى شود؟ آیا تمام موهاى بدن چنین است، یا این که اعضاى بدن از نظر رویش و عدم رویش مو متفاوتند؟

جواب: هر دو دیه دارد; مشروط بر این که موها در موضعى باشد که فقدان آن عیب محسوب شود; مانند موى سر و ابروها و صورت مردان و امثال آن.

سؤال 1192ـ آیا تراشیدن موى سر و صورت شخصى، بدون رضایت او دیه یا ارش دارد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا رویش مجدّد مو و عدم رویش آن، یا زن و مرد بودن مجنىّ علیه، تأثیرى در حکم دارد؟

جواب: در سر و صورت مرد اگر طورى مو ازاله کند که نروید هرکدام یک دیه دارد، و همچنین در موى سر زن. و اگر بروید در مرد احتیاط مصالحه به ارش است، و در زن دیه آن مهر المثل عادلانه است.

سؤال 1193ـ با توجّه به این که از بین بردن موى سر و صورت و ابرو دیه معیّن دارد، چنانچه جراحتى مثل متلاحمه یا موضحه سبب از بین رفتن قسمتى از موى سر، یا صورت، یا ابرو شود; به گونه اى که دیگر نروید، به علاوه نقص زیبایى ایجاد شود. آیا هم دیه جراحت، و هم دیه مو، و هم ارش زیبایى گرفته مى شود؟

جواب: فقط دیه جراحت و دیه مو (البتّه به نسبت مقدار مو) پرداخته مى شود.

 

2ـ دیه چشم

سؤال 1194ـ کسى که داراى یک چشم سالم و بینا است، و چشم دیگرش به طور مادرزاد، یا در اثر بیمارى، یا علل غیر جنایى دیگر نابیناست، اگر بر اثر ضربه اى، بینایى خود را از دست دهد، دیه آن چه مقدار است؟

جواب: بنابر احتیاط واجب دیه کامله تعلّق مى گیرد.

سؤال 1195ـ طبق اظهار نظر پزشکى قانونى در اثر شلیک یک گلوله جنایات زیر حاصل شده است:

1ـ چشم چپ به طور کامل تخلیه گردیده است.

2ـ کاسه چشم چپ در جمجمه دچار شکستگى (هاشمه) شده است.

3ـ در پلکهاى فوقانى و تحتانى نیز پارگى (دامیه) دیده مى شود.

آیا دیه تخلیه چشم و شکستن کاسه چشم (جمجمه) و پارگى پلکها، هر کدام جدا پرداخت مى شود، یا فقط یک دیه (دیه چشم چپ) واجب است؟

جواب: علاوه بر دیه یک چشم، دیه شکستن استخوان نیز باید پرداخته شود.

سؤال 1196ـ از بین بردن دو چشم نابینا دیه دارد، یا ارش؟ در صورتى که باید دیه پرداخت شود، چه مقدار است؟

جواب: دیه آن 31 دیه کامله آن چشم است.

سؤال 1197ـ با توجّه به این که فقهاى عظیم الشأن دیه مجموع چهار پلک دو چشم را دیه کامل ذکر کرده، و بین پلکهاى بالا و پایین فرق قائلند. به این صورت که ثلث دیه کامل را براى پلکهاى بالا، و براى پلکهاى پایین نصف دیه کامل قرار داده اند، لطفاً بفرمایید:

اوّلا: با توجّه به امکانات جرّاحى امروزى در چشم پزشکى، و جرّاحى ترمیمى، مى توان گفت که تقریباً همیشه امکان ترمیم پلکها وجود دارد. آیا در این صورت نیز دیه کامل دارد، یا نظر اهل خبره در مورد ترمیم و عدم ترمیم، در تعیین مقدار دیه مؤثّر است؟

ثانیاً: از نظر ارزش عضوى، و نحوه درمان، بین پلکهاى بالا و پایین اختلاف محسوسى با توجّه به پیشرفت علم پزشکى مشاهده نمى شود. آیا اختلاف دیه منصوص است و باید اطاعت کنیم، یا امکان تغییر بر مبناى نظریّه پزشکى و خبرگان وجود دارد؟

ثالثاً: در صورتى که پلکهاى بالا ثلث دیه داشته باشد، و پلکهاى پایین نصف دیه کامل، تکلیف باقیمانده چه مى شود؟

جواب: در صورتى که از طریق جرّاحى امروز، کاملا ترمیم شود باید ارش پرداخت شود. و چنانچه نقصانى باقى بماند، باید به نسبت محاسبه شود. در ضمن همان گونه که نوشته اید دیه پلک بالا ثلث، و پلک پایین نصف، و باقیمانده (یک سدس) ملغى است.

 

3ـ دیه بینى

سؤال 1198ـ با توجّه به مادّه 442 قانون مجازات اسلامى، مبنى بر این که: «دیه شکستن استخوان هر عضوى که براى آن عضو دیه معیّنى است، خُمس آن مى باشد، و اگر معالجه شود و بدون عیب گردد، دیه آن 54 دیه شکستن آن است...»، و مادّه 382 همان قانون، مبنى بر این که: «اگر با شکستن، یا سوزاندن، یا امثال آن، بینى را فاسد کنند، در صورتى که اصلاح نشود، موجب دیه کامله است، و اگر بدون عیب جبران شود، دیه آن یک صد دینار مى باشد» و نظر به رویّه حاکم در اکثر محاکم، که هرگاه بینى در اثر صدمات عمدى یا غیر عمدى صرفاً دچار شکستگى شود، احتساب دیه را خارج از قاعده کلّى ملحوظ در مادّه 442 قانون مجازات اسلامى دانسته، و مستند به مادّه 382 قانون مذکور، جانى در صورت اصلاح شکستگى، محکوم به پرداخت یک صد دینار مى گردد، و در صورت عدم اصلاح، یک دیه کامله منظور مى گردد. در حالى که به نظر مى رسد موضوع این مادّه فساد بینى مى باشد، و شکستن، یا سوزاندن، یا امثال آن به عنوان اسباب فساد بینى مطرح گردیده، نه از مصادیق آن. لذا با عنایت به ابهام در مفهوم و مصادیق فساد بینى، بفرمایید:

اوّلا: منظور از فساد بینى به طور مشخّص چه مى باشد؟ و چگونه جبران مى گردد؟

ثانیاً: دیه شکستن بینى در صور مختلف چه مقدار مى باشد؟

جواب: اوّلا: منظور از فساد بینى آن است که بر اثر عفونتِ جنایت، یا پاشیدن اسید، یا مانند آن، کلّ بینى از بین برود. ثانیاً در صورت فساد کامل، دیه کامله دارد، و در صورت شکستن و فساد ناقص، اعمّ از این که جبران شود یا نشود، رجوع به ارش خواهد شد.

سؤال 1199ـ با توجّه به نظرات فقهاى بزرگوار شیعه مبنى بر این که: «اگر با شکستن یا سوزاندن یا امثال آن بینى فاسد شود موجب دیه کامل است.» لطفاً بفرمایید: با عنایت به این که با پیشرفت علم پزشکى، امروزه شکستگى بینى به سادگى و با هزینه کم قابل درمان است، و معمولا با شکستن بینى فاسد نمى شود، آیا
باز هم دیه کامل باید پرداخت، یا اگر بدون عیب ترمیم شود، یکصد دینار باید داد، یا این که با نظر خبرگان پزشکى، دست قاضى در تعیین دیه باز است؟

جواب: اگر به راحتى قابل درمان باشد مشمول حکم ارش است.

سؤال 1200ـ ضربه اى به بینى شخصى خورده، و خون دماغ شده است. این جنایت دیه دارد، یا ارش؟

جواب: ارش دارد.

سؤال 1201ـ فقها براى از بین بردن هر یک از سوراخهاى بینى ثلث دیه کامل، و براى سوراخ کردن بینى (به طورى که هر دو سوراخ و پرده فاصل میان آن پاره شود، یا این که آن را سوراخ نماید) در صورتى که باعث از بین رفتن آن نشود ثلث دیه کامل، و اگر جبران و اصلاح شود خُمس دیه کامل در نظر گرفته اند. لطفاً بفرمایید:

اوّلا: منظور از سوراخ کردن بینى چیست؟ آیا منظور بسته شدن بینى، یا قطع شدن، یا تغییر شکل عضو آن مى باشد؟

ثانیاً: آیا سوراخ کردن دیواره بین مجارى بینى، که از عوارض عملهاى جرّاحى داخل بینى است، نیز مشمول این حکم مى گردد؟

ثالثاً: با توجّه به معالجات ترمیمى امروز تکلیف چیست؟ آیا همان دیه منظور است، یا مى توان آن را کم یا زیاد نمود؟

جواب: منظور از سوراخ کردن این است که مثلا با نوک خنجرى از یک طرف بینى بزنند و از طرف مقابل بیرون آید. و در شرایط فعلى که به راحتى قابل ترمیم است، دیه تبدیل به ارش مى شود.

 

4ـ دیه گوش

سؤال 1202ـ با توجّه به این که گوش شامل سه بخش خارجى، میانى و داخلى است، و با عنایت به این که فرموده اند: «از بین بردن مجموع دو گوش دیه کامل دارد.»

اوّلا: آیا لاله گوش دیه کامل دارد، یا از بین بردن هر سه قسمت مذکور دیه کامل دارد؟

ثانیاً: در صورت از بین بردن قسمتهاى میانى و داخلى تکلیف چیست؟

ثالثاً: منظور از فلج کردن گوش چیست؟ و دیه آن چه مقدار است؟

جواب: لاله هر دو گوش اگر از بیخ کنده شود دیه کامل دارد. و امّا نسبت به بقیّه، اگر شنوایى از کار بیفتد آن هم دیه کامل دارد. و منظور از فلج کردن گوش آن است که لاله چنان آسیب ببیند که خود را رها کند، و مانند یک قطعه گوشت آویزان شود. و دیه فلج کردن دو سوّم دیه کامله است.

 

5ـ دیه گردن

سؤال 1203ـ از نظر پزشکى ستون فقرات از 26 قطعه استخوان تشکیل شده، و شامل بخشهاى دنبالچه، کمر، پشت و گردن مى باشد. گردن شامل هفت عدد مهره و توده ماهیچه اى است، که شکستن گردن ناظر بر شکستن مهره هاى گردن است، والاّ ماهیچه قابل شکستن نیست. شارع مقدّس و قانونگذار، در خصوص شکستن و نقص گردن، اقدام به تعیین دیه خاص و ارش نموده، و بدین طریق آن را از عنوان دیه احتسابى براى ستون فقرات خارج کرده است. لکن پزشکان محترم به اعتبار اطلاق عنوان کلّى «ستون فقرات» بر مهره هاى گردن در اصطلاح پزشکى، و بدون توجّه به تعیین دیه به صورت مستقل و جداگانه براى شکستگى گردن (مهره هاى گردنى) در متون فقهى و قوانین موضوعه، دیه شکستگى ستون فقرات را مبناى تعیین دیه شکستگى مهره هاى گردن قرار مى دهند. با توجّه به مقدّمه فوق بفرمایید:

1ـ آیا شکستگى گردن ناظر به شکستن مهره هاى گردن است؟

جواب: با توجّه به این که براى گردن دیه جداگانه اى تعیین شده، و شکستگى مربوط به مهره است، حساب آن را باید از حساب ستون فقرات جدا کرد.

2ـ در احتساب دیه شکستگى مهره هاى گردن یا ارش، دیه گردن مبنا و ملاک محاسبه قرار مى گیرد، یا دیه ستون فقرات؟

جواب: مبنا دیه گردن است.

سؤال 1204ـ جراحت گردن دیه دارد، یا ارش؟ چنانچه جراحت در زیر چانه باشد، دیه سر و صورت تعلّق مى گیرد، یا ارش؟

جواب: جراحت در گردن دیه دارد، و مشمول احکام حارصه و دامیه در بدن است. و چانه در حکم صورت است.

 

6ـ دیه دست

سؤال 1205ـ آیا در شکستگى دو استخوان مچ دست، به عنوان استخوان زند اعلى و زند اسفل، و دو استخوان ساق، مجموعاً دیه شکستگى یک استخوان پا و دست در نظر گرفته خواهد شد، یا براى شکستگى هر استخوانِ عضو مذکور، دیه مستقل و جدا از هم تعیین مى گردد؟ ضمناً نظر مبارکتان را در شکستگى استخوان کف دست و شست دست بیان فرمایید.

جواب: هر یک از آن دو استخوان کف دست و پشت دست، ارش دارد.

سؤال 1206ـ پزشکى قانونى در شکستگى استخوان کف دست و پشت دست دیه، یا ارش به نسبت تعداد استخوانها، در نظر مى گیرد. مثلا در پنج استخوان موجود در کف دست، براى شکستگى هر استخوان بیست دینار ارش تعیین مى نماید، که در مجموع به اندازه یک پنجم دیه دست مى شود. آیا این تقسیم بندى صحیح است؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا در سایر اعضا نیز یک پنجم دیه شکستگى استخوان، به تعداد استخوانهاى همان عضو تقسیم خواهد شد، یا براى شکستگى هر استخوان آن عضو همین یک پنجم ملاک عمل قرار خواهد گرفت؟ ضمناً دیه جراحت وارده بر کف دست و پشت دست با چه معیارى محاسبه خواهد شد؟ و در مورد تغییر رنگِ پوست سر هم اظهار نظر فرمایید.

جواب: دیه تقسیم بر تعداد استخوانها مى شود، و در سایر اعضا نیز تقسیم خواهد شد. مگر این که نقش یک استخوان با دیگر استخوان ها تفاوت کلّى داشته باشد، و جراحت وارده بر کف دست یا پشت دست به نسبت همان عضو، یعنى دست، سنجیده مى شود. و در مورد تغییر رنگ پوست ارش لازم است.

سؤال 1207ـ شکستگى یکى از استخوانهاى پنجگانه پشت دست یا پا، دیه دارد یا ارش؟ چنانچه دیه معیّن داشته باشد، دیه آن بر اساس 54 از 51 از 101 دیه کامله محاسبه مى شود، یا بر اساس 54 از 51 از 21 دیه کامله (در فرض بهبودى عضو بدون عیب) اندازه گیرى مى شود؟

جواب: دیه آن عضو تقسیم بر تعداد استخوانها مى شود، سپس احکام شکستن استخوان بر هر کدام جارى خواهد شد. مثلا اگر در دست ده استخوان ریز باشد، پانصد دینار تقسیم به ده قسمت مى شود، و دیه هر استخوان پنجاه دینار است. حال اگر آن استخوان بشکند و به حال اوّل برنگردد، باید یک پنجم آن را که ده دینار است بپردازد، و اگر مثل اوّل شود باید هشت دینار بپردازد.

 

7ـ دیه انگشتان دست

سؤال 1208ـ دیه جراحت در انگشتان دست به نسبت دیه انگشت سنجیده مى شود، یا به نسبت دیه دست؟

جواب: باید به نسبت دیه انگشت سنجیده شود.

سؤال 1209ـ لطفاً فتواى شریف را درباره سؤال هاى زیر مرقوم فرمایید:

الف) در مواردى که به دلیل ضرورتِ تشخیصِ هویّتِ میّتِ مجهول الهویّه، قطع انگشتان وى تجویز مى شود، آیا دیه نیز دارد؟

ب) در صورت ثبوت دیه، مقدار آن چه اندازه، و بر عهده کیست؟ و نحوه مصرف آن چگونه است؟

ج) در صورت ثبوت دیه بر مباشر قطع، آیا او مى تواند ذمّه خود را برىء کرده، و آن را بر عهده کسانى که خواستار تشخیص هویّت میّت هستند، یا بیت المال بگذارد؟

جواب: قطع انگشتان در مواردى که شرعاً جایز است دیه ندارد.

سؤال 1210ـ همانطور که مستحضرید درباره دیه انگشتان، دو نظریّه وجود دارد:

1ـ تساوى انگشتان از نظر دیه; بر اساس این قول، که در بین قدما و متأخّرین شهرت یافته، و روایاتى نیز بر آن دلالت دارد، به هر یک از انگشتان 101 دیه کامل تعلّق مى گیرد.

2ـ تفاوت انگشت ابهام از نظر دیه با سایر انگشتان; معتقدان این نظریّه گرچه بر سه دسته تقسیم مى شوند، و هر کدام در تعیین دیه ابهام و سایر انگشتان نظرى را برگزیده اند; ولى همگى بر متفاوت بودن دیه ابهام با غیر آن اتّفاق نظر دارند.

با عنایت به این که در عصر حاضر، مشاغل متحوّل و دگرگون شده، و اشخاصى که دچار آسیب در ناحیه انگشتان شده، و داراى مشاغلى چون جرّاحى و خطّاطى و مانند آن هستند، صدمه وارده، به شغل آنها آسیب جدّى مى رساند، لطفاً بفرمایید:

الف) آیا مى توان گفت، تفاوت مطرح شده در معتبره ظریف (میان ابهام و سایر انگشتان) به خاطر تفاوت در میزان کارآیى آنهاست؟

جواب: مشهور و معروف عدم تفاوت انگشتان است. و به فرض تفاوت داشته باشد، مسأله کارآیى و فن آورى جنبه حکمت دارد; نه علّت.

ب) بر این اساس، آیا مى توان از انگشت ابهام الغاى خصوصیّت کرد و این تفاوت را در مورد سایر انگشتان نیز تعمیم داد؟ یعنى دیه خسارت وارده بر انگشتان را با توجّه به اهمیّت شغل و ارزش هر انگشت تعیین کنیم؟

جواب: اگر قیاس منصوص العلّه بود، این سخن صحیح بود; ولى با توجّه به این که حکمتِ حکم است نه علّت آن، این تسریه صحیح نیست.

 

8 ـ دیه پا

سؤال 1211ـ در پاسخ سؤالى در مورد شکستگى دو استخوان ساق یک پا، مرقوم فرمودید: «هر کدام از استخوانها دیه مستقلّى دارد.» آیا هر کدام از استخوانهاى فوق الاشعار یک پنجم دیه پا را (در صورت معیوب بودن) دارد، یا کمتر از یک پنجم؟ لطفاً مقدار دیه را مرقوم فرمایید.

جواب: دیه مزبور تقسیم به دو استخوان مى شود; یعنى هر کدام نصف دیه شکستن استخوان پا را دارد.

سؤال 1212ـ پاى شخصى در تصادف آسیب دیده، بدین جهت مجبور شده اند آن را قطع کنند، آیا دیه دارد؟

جواب: در صورتى که پاى او طورى مجروح شده که به کلّى از کار افتاده، و ناچارند آن را قطع کنند، باید دیه قطع پا را بدهند.

 

9ـ دیه آلت تناسلى

سؤال 1213ـ پسرم توسّط یک پزشک ختنه شد. به دلیل بى احتیاطى و عدم مهارت در عمل جرّاحى، خسارات ذیل بر ایشان وارد شد:

1ـ از بین رفتن تمام پوست روى آلت.

2ـ قطع قسمتى از آلت.

3ـ تنگ شدن مجراى بول و کج شدن آلت.

4ـ از بین رفتن توان مقاربت و لذّت جنسى (به دلیل فقدان پوست طبیعى روى آلت) و عدم انزال، که نتیجه آن عدم تولید مثل و بارورى است.

5ـ عمل جرّاحى آلت و ترمیم پلاستیکى.

دیه ضایعات فوق چیست؟

جواب: نسبت به ضایعاتى که در پوست آلت و تنگى مجرا و کج شدن به وجود آمده، طبق تشخیص کارشناس ارش تعلّق مى گیرد. و در مورد عدم بارورى، اگر بعد از معالجه مسأله حل نشود، آن نیز ارش دارد.

 

10ـ دیه اعضاى داخلى

سؤال 1214ـ آیا اعضاى داخلى بدن داراى دیه مقرّر و معیّن هستند، یا ارش دارند؟

جواب: این اعضا مشمول ارش مى باشند; و قاعده وحدت و تعدّد در این اعضا جارى نمى شود.

سؤال 1215ـ اگر شخصى عمداً با چاقو یا مانند آن، جراحت جائفه اى به شخصى وارد کند، و در اثر آن ضربه، صدمه اى به طحال، یا قلب، یا سایر امحاء و احشاء وى وارد شود، که طبق نظریّه پزشکى قانونى، نقص عضوى در داخل بدن ایجاد گردد، آیا علاوه بر ثلث دیه کامله، که دیه مقدّر جائفه است، براى صدمات دیگر هم ارش در نظر گرفته مى شود؟ اگر نقایص فوق به صورت شبه عمد، مثل تصادف باشد، چه حکمى دارد؟

جواب: صدمات وارده بر اعضاى داخلى علاوه بر دیه جائفه، ارش دارد.

موجبات ضماندیه کفّار
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma